eitaa logo
روایتگری شهدا
23.2هزار دنبال‌کننده
11.1هزار عکس
5هزار ویدیو
72 فایل
🔰 #مقام_معظم_رهبری: 🌷 #شهدا را برجسته کنید،سیمای #منوّر اینها را درست در مقابل چشم جوانها نگه دارید. 🛑لطفا برای نشر مطالب با #مدیر_کانال هماهنگ باشید.🛑 📥مدیر کانال(شاکری کرمانی،راوی موسسه روایت شهدا،قم) 📤 @majnon313
مشاهده در ایتا
دانلود
💐بسم رب الشهداء و الصديقين💐 🌷باعرض سلام و شب بخير به همراهان گروه بیان معنوی🌷 ✍هرشب با روایتگری زندگی نامه شهدا،میزبان دلهای پاک شماهستیم 🍀امشب همراه با 🌿هفتمین شهیدماه کانال افسران جوان جنگ نرم شهید 🕊صیاددلها سپهبد علی صیاد شیرازی درخدمت شماهستیم ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ⬇️قسمت چهاردهم 🔴روایت شهید صیاد شیرازی از عملیات مرصاد ✍..صبح روز پنج مرداد عملیات با رمز یا علی(ع) آغاز شد. در تنگه چهارزبر چنان جهنمی برای یاران برپا شد که زمانی برای پشیمانی نمانده بود. جاده به زودی انباشته از ادوات سوخته شد. عملیات که تمام شد در جاده کرمانشاه - اسلام آباد غرب هزاران کشته از آنان به جا مانده بود. اجساد پسران و دخترانی که با ملت خود بسیار رفتارکرده بودند. کسانی که روز تنهایی میهن به یاری اردوی خصم شتافته بودند. حالا من از این عملیات نتیجه می‌گیرم که چقدر خداوند متعال ما را و رزمندگان اسلام و انقلاب را دوست دارد که در هرزمان طوری مقدر می‌کند که بسیاری از مشکلات ما باید با حالت سرافرازانه حل شود. رزمندگان اسلام قلب و دلشان با امامشان برای همیشه گره خورده بود. اشاره‌ای دارند که پذیرش قطعنامه مثل نوشیدن زهر بود برای رزمندگان اسلام که سال‌ها فداکاری کرده بودند. در حالی که هشت سال تلاش شده بود بعد از آن ما دلمان می‌خواست به صورتی دیگر نبرد تمام میشد. دلمان گرفته بود. اما خداوند با این پیروزی بزرگ و با این کشتار دسته جمعی بدترین و خبیث‌ترین دشمنانمان به دست ما، موجب رضایت خاطر رزمندگان اسلام شد و پایان نبرد هشت ساله دفاع مقدس با این عملیات درخشان انجام گرفت. منبع: برگرفته از کتاب عملیات مرصاد و سرنوشت منافقین 🌷شادی روح شهیدان اسلام صلوات🌷 ✨اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلیٰ مُحَمِّدٍوَّ آلِ مُحَمَّدٍ وَّ عَجِّلْ فَرَجَهُم✨ @majnon100 ↩️گروه بیان معنوی https://t.me/joinchat/AAAAAEA_WeIo9GNQCWHaQQ 👥کانال افسران جوان جنگ نرم: telegram.me/joinchat/BBmAijuziGup93W29V-moA 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
💐بسم رب الشهداء و الصديقين💐 🌷باعرض سلام و شب بخير به همراهان گروه بیان معنوی🌷 ✍هرشب با روایتگری زندگی نامه شهدا،میزبان دلهای پاک شماهستیم 🍀امشب همراه با 🌿هفتمین شهیدماه کانال افسران جوان جنگ نرم شهید 🕊صیاددلها سپهبد علی صیاد شیرازی درخدمت شماهستیم ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ⬇️قسمت دوازدهم 🔴به خدا این کار را انجام خواهم داد مثل کارمندها نمى‌آمد ستاد کل؛ که هفت ونیم یا هشت صبح، کارت ورود بزند و چهار بعد از ظهر، کارت خروج. زود مى‌آمد و دیر مى‌رفت. خیلى دیر. مى‌گفت «ما توى کشور بقیة الّله هستیم. این ملتیم. مردم ما رو به این جا رسوندن. باید براشون کار کنیم.» موقعی حضرت امام(ره) او را به حضور طلبیدند و دستور اکید دادند که شمال غرب ناامن است و فقط شما میتوانید امنیت آنجا را برقرار کنید. صیاد هم بلافاصله در خانه خود ستادی تشکیل دادند و افراد مورد اعتماد را برای اجرای امر امام(ره) انتخاب کرد. او بعد از کناره گیری از فرماندهی نیروی زمینی قسم یاد میکرد؛ اگر بفرمایند لباسهایت را بکن یا درجه گروهبان سومی بزن، به خدا این کار را بدون کمترین ناراحتی انجام خواهم داد. 🌷شادی روح شهیدان اسلام صلوات🌷 ✨اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلیٰ مُحَمِّدٍوَّ آلِ مُحَمَّدٍ وَّ عَجِّلْ فَرَجَهُم✨ @majnon100 ↩️گروه بیان معنوی https://t.me/joinchat/AAAAAEA_WeIo9GNQCWHaQQ 👥کانال افسران جوان جنگ نرم: telegram.me/joinchat/BBmAijuziGup93W29V-moA 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
✨بسم رب الشهداء و الصديقين✨ 🌷باعرض سلام و شب بخير به همراهان گروه بیان معنوی🌷 ✍هرشب با روایتگری زندگی نامه شهدا،میزبان دلهای پاک شماهستیم 🍀امشب همراه با 🌿پنجمین شهیدماه افسران شهیداحمدکاظمی --------------------------------------------- -------------------------- 🍀قسمت دهم 🔴لشکر نجف شاه کلید جنگ بود ✍...احمد چند مشخصه اصلی داشت که همه این‌ها را از گرفت و این درست است که همه این‌ها از مکتب اسلام است اما امام به عنوان یک الگوی مجسم بود و ما وقتی در جنگ نگاه می‌کردیم، احمد هم در این چیزهایی که من ذکر می‌کنم از همه برجسته‌تر بود. احمد پنج مشخصه مهم داشت که این‌ها در دوره جنگ در لشکر دیده می‌شد که ما وقتی به لشکر نجف نگاه می‌کنیم هیچ چیز در ذهن ما غیر از احمد نمی‌آید. شما وقتی مثلا می‌گویید فلان لشکر، یک عقبه‌ای هم در ذهنتان می‌آید ولی به لشکر نجف که نگاه می‌کنید غیر از احمد هیچ چیز در ذهنتان نمی‌آید. این خیلی هنر بود که یک فرد بیاید از درون یک یک لشکر درست کند که آن لشکر با لشکرهایی که عقبه طولانی داشتند با امکانات وسیع خصوصا در کادر، نه تنها برابری می‌کند بلکه شاه‌کلید جنگ بشود. نقش احمد محوری بوده، لذا همه چیز در او خلاصه شده بود یعنی همه ابتکارات و موضوعات گوناگون، نه اینکه احمد پایش روی شانه دیگری بود و از شانه دیگران داشت حرف آن‌ها را می‌زد و ابتکارات و طرح آن‌ها را می‌گفت، نه، بلکه هرچیز بود از او دمیده می‌شد. منبع : برگرفته از مصاحبه سرلشکر رشید و سرلشکر قاسم سلیمانی 🌸شادی روح شهیدان اسلام صلوات🌸 💠💠اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلیٰ مُحَمِّدٍوَّ آلِ مُحَمَّدٍ وَّ عَجِّلْ فَرَجَهُم💠💠 @majnon100 ✅گروه بیان معنوی https://t.me/joinchat/Bn4n_EA_WeJ19gl0ol-_MA 👥کانال افسران جوان جنگ نرم: telegram.me/joinchat/BBmAijuziGup93W29V-moA 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
☘بسم رب الشهداء و الصديقين☘ ❤️باعرض سلام و شب بخير به همراهان گروه بیان معنوی❤️ ✍️هرشب با روایتگری زندگی نامه شهدا،میزبان دلهای پاک شماهستیم 🎋امشب همراه با سیزدهمین شهیدماه کانال افسران جوان جنگ نرم 🕊 سردار شهید نادر مهدوی 🌸🍃🌸🌸🍃🌸🌸🍃🌸🌸🍃 🔻قسمت دهم 🔴امام را نمی‌شود تنها گذاشت 🔸نادر تازه از عملیات برگشته بود. گفت: داریم بزرگترین کاروان دریایی را از بندر امام تا فاو میبریم. آمده‌ام تا چند قبضه ضدهوایی بگیرم تا روی یدک کشهایمان بگذاریم. هواپیماهای دشمن دائم در حال شکار کاروان‌های دریایی ما هستند. سیصد بار تاکنون به کاروان ما حمله کرده‌اند. تا امروز سه تا از هواپیماهای عراقی را که قصد یورش به کاروان ما را داشته‌اند، انداخته‌ایم. نادر می‌گفت که هواپیماهای دشمن برخی از کاروان‌ها را در راه و در همان دریا، بمباران و نابود می‌کنند. آرام و قرار نداشت. 🔸نادر تا تابستان سال ۶۵ در خط فاو ماند و مشغول تدارکات بود. چندی بعد برای مرخصی به خانه برگشت. آن‌قدر در آفتاب کار کرده بود که پوست شانه‌اش رفته بود. روی کمرش نمی‌توانست بخوابد. سرخی گوشت کمرش را هرگز از یاد نمیبرم. از دیدن حال و روزش گریه‌ام گرفت. گفتم: چرا این‌همه روی خودت فشار می‌آوری؟ نگاه معصومانه‌ای به من کرد و گفت: تکلیف است. را نمی‌شود تنها گذاشت. برادر شهید؛ 📚 برگرفته از کتاب بار دیگر،نادر 🕊شادی روح شهیدان اسلام واین شهیدبزرگوار صلوات🕊 🌸اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلیٰ مُحَمِّدٍوَّ آلِ مُحَمَّدٍ وَّ عَجِّلْ فَرَجَهُم🌸 @majnon100 🌸🍃🌸🌸🍃🌸🌸🍃🌸🌸🍃 ☑️گروه بیان معنوی https://t.me/joinchat/Bn4n_EA_WeJ19gl0ol-_MA 👥کانال افسران جوان جنگ نرم: telegram.me/joinchat/BBmAijuziGup93W29V-moA
🔹 پسرم فدای شما 🔸خاطره جالب از مادری که (ره) را منقلب کرد.‌.‌. 🔹«شنیده نشد که خانواده‌ی شهیدی بی‌تابی و ناشکری کند. البته گریه کردن ایرادی ندارد؛ امّا ناشکری نکردند. برای خدا دادند و این، آن چیزی است که مردان بزرگ عالم را تحت تأثیر قرار می‌دهد.» 🔸 «زمانی من به مازندران آمدم. در یکی از شهرهای مازندران، بعد از سخنرانی، وقتی می‌خواستم سوار اتومبیل شوم، دیدم خانمی به اطرافیان اصرار می‌ورزد که با من صحبت کند. گفتم که بگذارند بیاید. خانم جلو آمد و گفت: پسر من در دست بعثیها اسیر بود. همین چند روز قبل به من خبر دادند که او زیر شکنجه کشته شده است. شما که به تهران رفتید، از قول من به امام سلام برسانید و بگویید: پسر من فدای شما؛ من ناراحت نیستم. این جمله را در همین مازندران - در بابل یا ساری، یادم نیست - خانمی به من گفت.» 🔻 «وقتی در تهران مطلب را به امام گفتم، آن مرد با عظمت و با ابهّت و آن کوه صبر و حلم، چنان در هم و منقلب شد که تعجّب کردم!» 🗓 ۱۳۷۴/۷/۲۲ 🆔 @rasanews_agency
💠 گریه‌های فرمانده... 📆 به مناسبت سالروز شهادت شهید بروجردی 🔸وقتی بنی‌صدر فرار کرد و رفت، قرار شد تغییراتی در سپاه انجام بشود. سیداحمدآقا از طرف #امام به من پیغام دادند که در شورای فرماندهی برادرهای سپاه فرمانده‌ای انتخاب و به ایشان معرفی کنند. 🔹من قبل از اینکه این موضوع را به شورای فرماندهی سپاه بگویم و روی آن در شورا بحث بشود، مرحوم #شهید_محمد_بروجردی را مناسب این سمت می‌دیدم. تلفنی تماس گرفتم و سربسته به او گفتم: «کار مهمی است. می‌توانی بیایی تهران؟» خندید و گفت: «موضوع فرماندهی سپاه است؟» گفتم: «از کجا می‌دانی؟» گفت: «اگر موضوع دیگری بود، به من زنگ نمی‌زدی.» گفتم: «بیا تهران.» گفت: «نمی‌آیم.» 🔸به سرعت خودم را به سنندج رساندم. حدود ده شب بروجردی را پیدا کردم. تا نزدیک ۲:۳۰ بامداد با او صحبت کردم، که اگر موافقت کند، حتما در شورا رأی می‌آورد؛ اما هرچه اصرار کردم، قبول نکرد. 🔹گفتم دو سه ساعتی بخوابم و بعد از نماز صبح به تهران برگردم. تازه خوابم برده بود که با صدای هق‌هق محمد بیدار شدم؛ ولی تظاهر به بیداری نکردم. شنیدم که می‌گفت: «خدایا! چگونه شکرت را بکنم، که دنیا را در دل من قرار ندادی؛ هرچند این پیشنهاد دنیا نبود.» نشستم و گفتم: «این خدمت است و دنیایی در کار نیست.» گفت: «حاج محسن! اینجا بیشتر می‌توانم خدمت کنم.» 📚خاطرات محسن رفیق‌دوست، انتشارات سوره مهر، ص ۳۳۱. 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🆔 @majnon313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
🔴 ماجرای تکان‌دهنده از #شهیدی که تک فرزند خانواده بود و زنده زنده #سرش رو بریدند ولی #زبونش رو باز نکرد تا عملیات لو بره 🔷عباسعلی فتاحی بچه دولت آباد اصفهان بود حدود ۱۷ سال سن داشت. سال شصت به شش زبان زنده‌ی دنیا تسلط داشت تک فرزند خانواده هم بود زمان جنگ اومد و گفت: مامان میخوام برم جبهه مادر گفت: عباسم! تو عصای دستمی، کجا میخوای بری؟ عباسعلی گفت: #امام گفته. مادرش گفت: اگه امام گفته برو عزیزم.. 🔷عباس اومد #جبهه. خیلی ها می شناختنش. گفتند بذاریدش پرسنلی یا جای بی خطر تا اتفاقی براش نیفته اما خودش گفت: اسم منو بنویس میخوام برم گردان تخریب فکر کردند نمی دونه تخریب کجاست. گفتند: آقای عباسعلی فتاحی! تخریب حساس ترین جای جبهه است و کوچکترین اشتباه، بزرگترین اشتباهه. بالاخره عباسعلی با اصرار رفت تخریب و مدتها اونجا موند. 🔷یه روز شهیدخرازی گفت: چند نفر میخوام که برن پل چهل دهنه روی رودخونه دوویرج رو منفجر کنن پل کیلومترها پشت سر عراقیها بود... پنج نفر داوطلب شدند که اولینشون عباسعلی بود قبل از رفتن #حاج_حسین_خرازی خواستشون و گفت: " به هیچ وجه با عراقیها درگیر نمیشید. فقط پل رو منفجر کنید و برگردید. اگر هم عراقیها فهمیدند و درگیر شدید حق اسیر شدن ندارین که عملیات لو بره.. 🔷تخریبچی ها رفتند... یه مدت بعد خبر رسید تخریبچی ها برگشتند و پل هم منفجر نشده، یکی شونم برنگشته. اونایی که برگشته بودند گفتند: نزدیک پل بودیم که عراقیها فهمیدن و درگیر شدیم. تیر خورد به پای عباسعلی و اسیر شد... زمزمه لغو عملیات مطرح شد. گفتند ممکنه عباسعلی توی شکنجه ها لو بده
۲۴ مهرماه سالروز شهادت اولین #شهید روحانی دفاع مقدس #شهید_شیخ_شریف_قنوتی شریف قنوتی کیست؟ 💠او نخستین روحانی مجروح و اسیر جنگ تحمیلی، نخستین #روحانی_شهید دفاع مقدس، نخستین نماینده #امام خمینی(ره) که در جنگ به #شهادت رسید، نخستین فرمانده شهید جنگ های چریکی و پارتیزانی، تشکیل دهنده گروه های مسلح به امر امام خمینی ـ رحمة الله علیه ـ در سال 1342، نخستین برگزار کننده تظاهرات در شهرستان #بروجرد تا جایی که به عنوان #رهبر انقلاب بروجرد معرفی شد، نخستین تشکیل دهنده ستاد پشتیبانی از جبهه های جنگ و حمایت از جنگ زدگان در بروجرد، نخستین ارسال کننده محموله های تدارکاتی از بروجرد به مناطق جنگی به ویژه خرمشهر، نخستین گروه اعزامی از بروجرد به خرمشهر جهت دفاع ازشهر و نخستین گروه مدافع در خرمشهر به نام «لشکر الله اکبر» که همراه برادران ارتشی و سپاهی به مدت 35 روز مقاومت کردند.   🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
✍از فرد فرد شما می خواهم که ، همیشه پیرو راه باشید و نگذارید پایمال گردد و از آنها کنید... 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
روایتگری شهدا
💠شهیدی که به احترام امام زمان عج زنده شد.. در پست بعدی بخونید👇 #شهید_احمد_خادم_الحسینی🌷 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
✍پاسدار شهيد احمد خادم الحسينى در سال ١٣٣٢ در شيراز متولد شد. در شهر در دوران به هنگام و رسم بر این بود که برجسته شهر و ائمه جماعات دوشادوش مردم در مراسم شرکت مى کردند و در پایان مراسم تشييع، مسؤوليت شهدا را برعهده مى گرفتند. 🌷از نماینده و امام جمعه محترم شيراز شنيدم: «پس از عمليات بيت المقدس که منجر به فتح گردید عده اى از شهدایى را که در این عمليات به شهادت رسيده بودند به شيراز آوردند. زیادى از مردم در این مراسم تشييع حضور یافته بودند که در ميان آنها علماى شهر دیده مى شدند. 🍀اجساد در ميان حزن و اندوه فراوان مردم بر دستهاى آنان تا "دارالرحمه" شيراز تشييع گردید و در آنار قبرهایى که از قبل آماده شده بود، قرار گرفت. 🌹در شيراز رسم بر این بود که شهر بخصوص روحانيونى که از لحاظ سنى و موقعيت اجتماعى از دیگران ممتازتر بودند مسؤوليت را برعهده مى گرفتند. حجة الاسلام و المسلمين طوبائى از روحانيون شهر که امام جماعت مسجد کوشک عباسعلى شيراز بود براى من نقل مى کرد: شب قبل که براى برخاستم مسائلى برایم پيش آمد که دانستم فردا با امری عجيب مواجه مى شوم. 💠وقتى وارد شدم تا تلقين مورد نظر را انجام دهم، به محض ورود به قبر در حالت تبسمى احساس کردم و فهميدم با صحنه اى غير طبيعى روبرو هستم. وقتى خم شدم و شهيد را آغاز کردم، به محض اینكه به اسم مبارك امام (عج) رسيدم مشاهده کردم جان به بدن این شهيد مراجعت کرد، چون به (عج) سرش را خم کرد، به نحوى که سر او تا روى سينه خم شد و دوباره به حالت اوليه برگشت. 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
#وصیت_شهید ✍برادران و خواهران من ، #امام_زمان (عج) غریب است ، نباید آقا را فراموش کنیم ، زیرا آقا هیچ وقت ما را فراموش نمی کند و مدام در رحمت دعای #خیرش هستیم. 🌀 از شما بزرگواران خواهشی دارم ، بعد از #نمازهای یومیه ، #دعای_فرج فراموش نشود و تا #قرائت نکردید از جای خود بلند نشوید ، زیرا #امام منتظر دعای خیر شما است. 💠هر گناه ما ، مانند سیلی است برای حجت ابن الحسن (ارواحنا فداه) و سلام را به #امام_زمان (عج) بفرستید تا رستگار شوید.... مدافع حرم #شهیدسجاد_زبرجدی 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
خاطره ازشهدا ✍مدتی از پیروزی گذشت. شاهرخ نشسته بود مقابل تلویزیون، سخنرانی حضرت در حال پخش بود. داشتم از کنارش رد می شدم که یکدفعه دیدم تمام صورتش را پر کرده. گفتم: شاهرخ، داری گریه می کنی؟! 💢با دست اشکهایش را پاک کرد و گفت: امام، بزرگترین لطف خدا در حق ماست. ما حالا حالاها مونده که بفمهمیم خوب چه بزرگیه، من که حاضرم جونم رو برای این آقا فدا کنم. 📚منبع : کتاب شاهرخ حُر انقلاب اسلامی 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
کلام از شهدا ✍من به تو خواهرم و برادرم که در سنگرید ، می دهم که خواهم آمد و خون های نا به حق ریخته را خواهم گرفت. ♻️نگرانی من و تو ای خواهرم اینست که مبادا سازشی صورت گیرد و خون های شهیدان به رود و نتوانیم ندای را به گوش جهانیان برسانیم ، که ندای امام همان ندای است. 📚منبع:اسك دين 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
🔰 💎مبادا با 🌷 اینها برای خودتان بخواهید درست کنید. خدا نکند که شماها بخواهید دیگران🌷 خودشان را بدهند و شما مقامتان بالاتر برود. خدا نکند که یک همچو حیوانی در شما باشد و شما خیال کنید انسانید 👈حضرت💢 خمینی (ره) 7 دی 1359 📍آقا؛ دوست دارم گوشه ای بنشینم و زیر لب صدایت کنم. چشمانم را به نقطه ای خیره کنم، تو هم مقابلم بنشینی و متوجه ات شوم. هی نگاهت کنم. آنقدر که از هوش بروم. بعد به هوش بیایم و ببینم سرم روی دامن شماست. حس کنم بوی خوش از نسیم تنت به مشامم می خورد. آن وقت با اشتیاق در آغوشت بگیرم و بعد ... تو با دست های خودت، اشک های مرا پاک کنی ... 📍مولای من؛ سرم را به سینه ات قرار دهی، موهایم را شانه کنی. آن وقت احساس کنم وصال حقیقی عاشق و معشوق روی داده. بعد به من وعده🌷 بدهی. آن وقت با خیال راحت در آتش مثل شمع بسوزم و آب شوم، روی دامانت بریزم و هلاک شوم و دهم ... 📍دوست دارم وقتی نگاهم می کنند و باهام گرم می گیرند و میل باهم بودن را دارند، احساس غرور و خودپسندی و بزرگی و خوب بودن و برتری نکنم. در عوض بترسم و شرم کنم از آن روزی که پیش همین دوستان پرده را بالا زنی و مرا پیش چشم پاکشان افشا کنی. آن وقت من از خجالت بگویم: یا لیتنی کنتُ ترابا ... ای من خاک بودم ... 📍خدایا؛ به من لیاقت خوب بودن دادی و این طور بین دوستان نشانم دادی، پس لیاقت حقیر شمردن خود در مقابل آن بزرگان را هم بده تا گمراه نشوم ...
📜وصیت نامه🌹 🥀 مرگ و جهان دیگر را همیشه در نظر داشت. چندین وصیتنامه نوشت، آخرین وصیت نامه‌اش را در مرداد ماه 64 شش ماه قبل از شهادتش به رشته تحریر در آورده است و در آن خطاب به فرزندانش نوشته است: « سه چیز را اگر نداشته باشید، من از شما نمی گذرم، و از شما راضی نخواهم بود، ، و » 📚 معراج شهادت/ص ۲۳ ❇️سِمت‌ها: 🔰 بعد از انقلاب نخستین سرپرست حجاج ایرانی 🔰اولین دبیر جامعه روحانیت مبارز 🔰 نماینده مردم محلات در اولین دوره مجلس شورای اسلامی 🔰نماینده بنیانگذار جمهوری اسلامی در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی 🔰ابتدای پیروزی انقلاب، سرپرستی صندوق تعاون اصناف 🔰در اولین دوره انتخابات مجلس با کسب تعداد ۹۳٫۷۰ درصد از بین تعداد کل آراء ۱۴٬۶۴۸ (رای) به مجلس راه یافت. به مناسبت 🧡 💛 💚 💙 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
دم بود و ما از اینكه نمی‌توانستیم برای خود كنیم، به‌شدت ناراحت بودیم. زنده یاد ابوترابی پتویی به خود پیچیده بود و زیر پتو، آرام به سینة خود می‌زد. پرسیدم: آقا سید! این چه دردی را دوا می‌كند كه در زیر پتو دستی به سینه بزنی؟ گفت: می‌خواهم یادم نرود كه است. 💢آن روز من و سیزده تن از را زدند. بدن برخی از ما تا حدودی قوی بود؛ اما تن نحیف سید ابوترابی چگونه می‌توانست تحمل ضربات را بكند؟ البته او تحمل كرد و آهی هم نكشید؛ مبادا روحیه اسرا تضعیف شود. خیلی برای ما سخت بود كه شاهد تنبیه و شكنجه سید باشیم. 🍀بعد از اتمام شكنجه، من به خاطر قدرت بدنی قادر به راه رفتن بودم؛ اما جسم ضعیف مرحوم ابوترابی نه؛ لذا سراغش رفته، ایشان را بغل كردم و كشان كشان داخل آسایشگاه بردم. آن موقع بود كه احساس كردم امام حسین‏ علیه‏ السلام از دست این هزار چهره چه كشیده است. مرحوم ابو ترابي 📚منبع : راوي: صارم طهماسبي، ر.ك: ساعت به وقت بغداد، ج2، ص37 و 38 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
♻️ و (۳) 🔰مقام معظم رهبری : 3⃣این پا میشود میرود ، جانش را کف دستش میگیرد، از خطرات عبور میکند، برای چه؟ این در وصیّت‌نامه‌ها منعکس است؛ برای ، برای ، برای . 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
(آخر) 💚وصیت نامه❤️ (🌷 با اينكه سه ماه در مناطق مختلف عملياتي حضور داشت اما فقط يك هفته قبل از🌷 دست بر برد و خود را اينگونه نگاشت) : ✍اينجانب🌷#وصيت مي کنم که من را در#دفن نکنند. اگر شد، ببرند🌟(علیه السلام)🔃 بدهند و برگردانند و در🌟 و🌟 و🌟 و🌟🔃 بدهند و در💥#دفن کنند. 🌷@shahidabad313 ⬅️دوست دارم نزديک🌟 باشم و همه ي انجام شود.در داخل و دور من بزنند و گريه ي و ... مثل بگذارند.داخل من مثل🌱 شود و اگر شد جايي که سرم مي خورد به، يک اسم☀️ (علیها السلام) بگذارند که اگر سرم خورد به آن، آخ نگويم و بگويم☀️(علیها السلام) ⚘@pmsh313 ⬅️بالاي سر من و بگيرند و موقع من، بالاي قبرم قرار بگيرد و در زير من را کنيد.زياد☀️(علیه السلام) بگوييد و براي من نگيريد، چون من به چيزي که مي خواستم رسيدم. براي☀️(علیه السلام) و☀️(علیها السلام) بگيريد و کنيد. 🌷@shahidabad313 ⬅️(من را) رو به صحيح کنيد... روي سنگ قبرم من را نزنيد و بنويسيد که اينجا يک است.يعني؛ و يا مثل اين. هم بگذاريد داخل. وصيتم به مردم و در بعضي از قسمت ها براي مردم اين است که من الان حدود سه سال است که خارج از کشورم مي کنم، مشکلات بيشتر از است، قدر کشورمان را بدانند و پست سر🌟 باشند. ⚘@pmsh313 ⬅️با باشند؛ چون همين🌟 است که باعث شده از بيرون بيايد.از مي خواهم که حجابشان را مثل🌟(علیها السلام) کنند، نه مثل حجاب هاي امروز، چون اين حجاب ها بوي🌟(علیها السلام) نمي دهد.از برادرانم مي خواهم که غير حرف کس ديگري را ندهند 🌷@shahidabad313 ⬅️ در حال است، ديگر طبيعي نيست، الان دو در پيش داريم، اول که واجب تر است؛ زيرا همه چيز لحظه ي آخر مي شود که🔥 هستيم يا🌴.حتي در با دشمن ها احتمال مي رود که طرف شود ولي🌷 به حساب نيايد، چون براي هواي نفس رفته و اگر براي هواي نفس رفته باشد يعني براي رفته و در اين حال چه فرقي است بين ما و! آنها هستند و ما هم. ⚘@pmsh313 ⬅️ خودتان را کنيد، چون اگر☀️(عجل الله تعالی فرجه الشریف) بيايد دارد روبه روي🌟 باشيم و با#مخالفت کنيم.🌟(عج) را تنها نگذاريد.من که عمرم رفت و را از دست دادم. تا به خودم آمدم ديدم که خيلي کردم و پل هاي پشت سرم را شکسته ام و راه ندارم. 🌷@shahidabad313 ⬅️بچه هاي و، من دير فهميدم و خيلي و کارهاي بيهوده انجام دادم و يکي از دلايلي که آمدم🌟 به خاطر همين بود که پيشرفت کنم.🌟 شهري است که مثل است که گناه ها را به از آدم مي گيرد و جاي گناهان مي دهد. اين#خيلي_مهربان است. ⚘@pmsh313 ⬅️همچنين مي خواهم که مردم از و خودشان و مخصوصاً حرم ها کنند و به اين ندهند و مردم مخصوصاً🌟 در اين شرکت کنند، چون ديدم که هست لکن است، بايد شود.و مطمئنم که اين ها (دشمنان) هستند و فقط با يک با🌟(علیها السلام) مي شود اين مفسدها را کرد و _ظهور شويم. 🌷@shahidabad313 ⬅️بهتر است که همديگر دهيد و اين غده ي را از بين ببريد. براي من خيلي کنيد؛ چون خيلي و از همه بگيريد. من به اين است که اگر براي رضاي خدا مي خوانند و دارند،بخوانند. اگر اين طور نيست نخوانند.چون مي شود. بعد شهريه ي🌟 را هم مي گيرند؛ ديگر مي شود و دارد.اگر مي توانند بخوانند (و ادامه بدهند) البته همه اش نيست،🌱 هم هست بايد مقداري از خود را صرف کنند؛ چون طلبه اي با تقوا داريم اول تزکيه ي بعد. ⚘@pmsh313 🍁اي داد از. _گناه دارد، ديگر نمي توانم زنده بمانم. ان شاءلله☀️(علیه السلام) و☀️(علیها السلام) و☀️(علیه السلام) در مي آيند... ⚡⚡ 🍎 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 ☀️روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
⚡﷽⚡ 🌷(۱۰) ✅ ⭕️به و دو چندانی این پویش ⭕️ان شاءالله اندکی از دین ما به ادا شود 🔺️ ☀️ 🔻 و شهدای والامقام روحانی 🍁 ⬅️با عنوان شهید مدافع حرم،به‌قدری از نظر در سطح بالایی قرار داشتند که ایشان برای شروع تدریس خود از دروس سطح عالی آغاز کردند پس از شهادتشان مشخص شد که باوجود سن کم،قریب الاجتهاد بودند. 💠آنگونه که در خصوصیات اخلاقی این بزرگوار نقل کرده اند، بسیار خوشرو بود و همواره آراستگی ظاهر را حفظ می‌کرد. به ورزش کردن اهمیت می‌داد و تلاش داشت تا نمازهای☀️ خود را در🕌 اقامه کند. 💢از آنجا که ساکن بود، به حضور هفتگی در🕌 مقدس جمکران و نیایش با☀️ عصر(عج)اهتمام داشت و دعای، زمزمه همیشگی اش بود. 🔹در اتاق کارش «سلام بر ابراهیم»ی داشت که با عربی حاشیه نویسی کرده بود و می خواست خاطرات ابراهیم را برای سوری ها بخواند تا همه بدانند فرمانده ی او کیست؟ 🔹تنها مناجات‌نامه‌ای با خداوند به زبان عربی از خود به‌جا گذاشته است که در انتهای آن‌یک جمله به فارسی نوشته‌شده که به دعای همه شما محتاجم.  🍃 به همه گفته بود"باید جانانه بجنگیم که حتی اثری از ما نماند تامردم به زحمتِ نیفتند" 🔮 🍀🌟🍀🌟🍀🍀🌟🍀🌟🍀🍀 💎 🌟@shahidabad313 💎 🌟@pmsh313 🍀🌟🍀🌟🍀🍀🌟🍀🌟🍀🍀
《☀️☀️》 🌼 🌼 👈وقتی واحد گزینش. افرادی رو بدلیل گذشته آنها رد می کرد،ناراحت می شد. 💢گفت:قبل از سال ۵۷ کدامیک از ما مسلمان بودیم؟ نفس باعث شد ما مسلمان شویم. 💢ما باید ببینیم قبل از چگونه افرادی بودیم. تا حالا به بهانه گذشته افراد با آن ها این گونه بر خورد نکنیم. 🌟مجموعه روایاتی از و 💢طراح :محمد حسین دوست محمدی 💢مدیر تولید :امین زاده تقی ، 💢پژوهش و ویرایش خاطرات :احمد ایزدی ، 💢به سفارش حوزه هنری انقلاب اسلامی استان کرمان 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷 🌱 🌺@shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
💚 محبت پدر❤️ ✔راوی: رضا هادي 💚پدر نام پيامبــري را بر او نهاد كه و قهرمان توكل و توحيد بود❤️ 💚همان دوران دبستان نمازش ترك نميشد❤️ 💚به حرفهاي خيلي داشت❤️ 💎درخانه اي کوچک و مســتاجري درحوالي ميدان خراسان زندگي مي كرديم.اولين روزهاي سال1336 بود. چند روزي است كه خيلي خوشحال است. خدا در اولين روز اين ماه، پســري به او عطا کرد. او دائمًا از خدا ميكرد. 💎هر چند حالا در خانه سه پسر و يك دختر هستيم، ولي براي اين پسر تازه متولد شده خيلي ذوق ميكند.البته حق هم دارد. پسر خيلي با نمكي است. اسم بچه را هم انتخاب كرد: ** 💎پدرمان نام پيامبــري را بر او نهاد كه و قهرمان توكل و توحيد بود. و اين اسم واقعًا برازنده او بود. بســتگان و دوســتان هر وقت او را ميديدند با تعجب ميگفتند: حســين آقا، تو ســه تا فرزند ديگه هم داري، چرا براي اين پســر اينقدر خوشحالي ميكني؟! 💎پــدر با آرامش خاصي جواب ميداد: اين پســر حالــت عجيبي دارد! من مطمئن هســتم كه ابراهيم من، بنده خوب خدا ميشــود، اين پسر نام من را هم ميكند! 💎راست ميگفت. پدرمان به ابراهيم، محبت عجيبي بود. هر چند بعد از او، خدا يك پسر و يك دختر ديگر به خانواده ما عطا كرد،اما از محبت پدرم به ابراهيم چيزي كم نشد. 💎ابراهيم دوران دبســتان را به💼 مرحوم طالقاني در خيابان زيبا رفت. اخلاق خاصي داشت. توي همان دوران دبستان نمازش ترك نميشد.يكبار هم در همان ســالهاي دبســتان به دوستش گفته بود: باباي من آدم خيلي خوبيه. تا حالا چند بار☀️(عج)را توي خواب ديده.وقتي هم كه خيلي آرزوي🌷 داشــته،🌟(ع)را در ديده كه به ديدنش آمده و با او حرف زده. 💎زماني هم كه سال آخر دبســتان بود به دوستانش گفته بود: پدرم ميگه، آقاي🌟(ره) كه شاه،چند ساله تبعيدش كرده آدم خيلي خوبيه.حتــي بابام ميگه: همه بايد به دســتورات اون آقا عمــل كنند. چون مثل دستورات🌟 زمانه(عج)می مونه. 💎دوســتانش هم گفته بودند:🌷 ديگه اين حرفها رو نزن. آقاي بفهمه اخراجت ميكنه.شــايد براي دوســتان ابراهيم شــنيدن اين حرفها عجيب بود. ولي او به حرفهاي خيلي داشت. 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷 ☀️روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
⚡﷽⚡ 🌷(۱۷) ✅ ⭕️به و دو چندانی این پویش ⭕️ان شاءالله اندکی از دین ما به ادا شود 🔺️ ☀️ 🔻 و شهدای هوانیروز 🍀تولد : ۱۳۳۴/۱/۲۰ - شیرود🌱 🍁شهادت : ۱۳۶۰/۲/۸ - سر پل ذهاب🇮🇷 🍁 🔹️ 💎او با بیش از 2500 ساعت بالاترين ساعت پرواز در جنگ را در جهان داشت و با بيش از 40 بار سانحه و بيش از 300 مورد اصابت گلوله بر هليكوپترش باز هم سرسختانه جنگيد 💠فرازی از وصیت نامه شهید: 🔹هنگامی که می‌کنم احساس می‌کنم همچون به سوی خود نزدیک می‌شوم و در بازگشت هر چند پروازم موفقیت‌آمیز بوده باشد، مقداری هستم چون احساس می‌کنم هنوز نشده‌ام تا به سوی خداوند برگردم. 💢رهبرمعظم انقلاب در بیاناتی بعد از شهادت این شهید عزیز فرمودند:شیرودی نخستین نظامی بود که به او اقتدا کردم و نماز خواندم. ▫️او می‌گفت "قبل از جنگ، برای من هیچ ارزشی نداشت و همیشه می‌گفتم هیچ‌وقت برای نخواهم جنگید. ▫️اما حالا یک مشت خاک این منطقه، به خاطر حفظ برای من عزیزترین چیز است. ♦️ این منطقه با خون شهدایی مانند سهیلیان، کشوری و امثال اینها آغشته شده و آنها سربازان اسلام بودند و فقط برای اسلام و در اختیار و تحت فرمان می‌جنگیدند. 🔮 🍀🌟🍀🌟🍀🍀🌟🍀🌟🍀🍀 💎 🌟@shahidabad313 💎 🌟@pmsh313 🍀🌟🍀🌟🍀🍀🌟🍀🌟🍀🍀
⚜کسانی به زمانشان خواهند رسید، که اهل باشند! ⚜و اِلّا تاریخ 📅کربلا نشان داده، که قافله حسینی معطل کسی نمی ماند. 🌷 🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 ☜【 روایتگری_شهدا】 ✅ @shahidabad313 🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
⚠️ طوری کنید کِه اگر روزی زمان عج فرمودند: " یه سرباز میخام☝️ بفرمایند ؛ فلانی بیاید " سربازی کِه هیچ‌ نداشته باشه بدردِ اقا نمیخوره.. برید جسمانیِ خودتون رو ببرید بالا✅ مومن باشید.. همراه با آمادگیِ جسمانی...♥️✨ 🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 ☜【 روایتگری_شهدا】 ✅ @shahidabad313 🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👓 ماجرای اذن خواستن رهبر از برای رفتن به 🔹 من انقدر خوشحال شدم که امام فورا به بنده اذن دادند! ❗️ یقین داشتم که دیگر بر نمی‌گردم! زن و بچه را که می‌دیدم با نظر وداع آن‌ها را می‌دیدم 🔹 چمران به امام گفت: پس به من هم اذن بدهید بروم! ┏⊰✾✿✾⊱━━━─━━┓ ❖ @shahidabad313 ❖ ┗━━─━━━⊰✾✿✾⊱┛