eitaa logo
امام زادگان عشق
95 دنبال‌کننده
14.5هزار عکس
3.8هزار ویدیو
325 فایل
خانواده های معظم شهداء و ایثارگران محله مسجد حضرت زینب علیها سلام . ستاد یادواره امام زادگان عشق ارتباط با مدیر کانال @ya110s تاریخ تاسیس ۱۳۹۷/۱۰/۱۶
مشاهده در ایتا
دانلود
📣📣📣📣 سلام علیکم عرض ادب و احترام؛ 🌴 اعزام کاروان راهیان نور کرمان🌴 🌷زیارت مزار مطهر سردارشهید حاج قاسم سلیمانی و همرزمانشان🌷 (شهیدان یوسف الهی، کازرونی، مغفوری، پورجعفری، زنگی آبادی، میرافضلی و...) حضور در بیت الزهرا(س) 🥀 بازدید از موزه دفاع مقدس کرمان🇮🇷 دیدار با خانواده های معظم شهدا و ... ⬅️حرکت از قم :چهارشنبه ۶ اسفند ساعت ۱۷ ⬅️برگشت از کرمان: جمعه ۸ اسفند ساعت ۱۷ ⬅️هزینه سفر: هر نفر ۱۸۰ تومان ⬅️محل اسکان حسینیه هم بصورت خانوادگی و هم (مجردی بانوان ) ⬅️ با رعایت پروتکل های بهداشتی ⬅️ شام رفت بعهده زائر می باشد. واریز به شماره کارت 6273811128429419 بنام حمیده ملایی 🔹🔹توجه: ثبت نام افراد پس از ارسال :نام و نام خانوادگی , نام پدر , کد ملی , تاریخ تولد و شماره موبایل , به همراه تصویر فیش واریزی خود به آیدی ommolbanin3941@ قطعی خواهد شد. ✨ شماره تماس خانم ملایی 09127502396 برگزار کنندگان اردو خادمیاران آستان قدس رضوی با مجوز از ناحیه مقاومت بسیج
🌷〰🌷〰🇮🇷〰🌷〰🌷 شهدای گرانقدر؛ سردار شهید احمد اصغری🌷 شهید محمد جعفر ربانی نژاد🌷 شهید ابوالفضل یزدانیان🌷 شهید داود یزدانیان🌷 شهید محمد سلیمانی🌷 شهید سید مصطفی خوشرو🌷 شهید مجید همتی🌷 شهید نجم الدین آزادی🌷 شهید محمد رضا سوخته سرایی 🌷 شهید نبی اله محمدی 🌷 شهید محمد مهدی نیرنجی 🌷 شهید محمد علی رحیمی 🌷 شهید اکبر عابدینی برزی 🌷 شهید محمد رضا فتح آبادی 🌷 شهید سید فخرالدین حسینی 🌷 شهید حسین یزدی 🌷 شهید محمود یزدی🌷 شهید حسینقلی علایی🌷 شهید محمد جواد فهیمی🌷 شهید قدمعلی مهمان نواز 🌷 شهید ابوالحسن ایرانی🌷 شهید بهرام نارنج جعفری🌷 شهید روح اله شکاری🌷 شهید علی علی آبادی🌷 شاد گرامی با ذکر ⬅️ از خانواده های معزز شهدای محل درخواست داریم با ارسال کلیپ، خاطره ، زندگی نامه ،عکس های با کیفیت و..ـ جهت آشنایی بیشتر محله با شهیدشان ، خادمان خود را همراهی نمایند . ضمن اینکه گروه رسانه مسجد آمادگی دارد تا با خانواده های معظم شهدای محل بصورت حضوری مصاحبه داشته باشد، لطفا با اعلام آمادگی خود، گروه رسانه را همراهی نمائید. 🆔 @ya110s "اجرتان با سرور و سالار شهیدان" 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
..... كجا از مرگ مي‌هراسد آن‌كس كه به جاودانگی روح در جوار رحمت حق آگاه است؟ و اینچنین، اگر یك دست تو نیز هدیه‌ی راه خدا شود، باز هم با آن دست دیگری كه باقی است به جبهه‌ها مي‌شتابی. وقتی كه اسوه‌ی تو آن تمثیل مطلق وفاداری، عباس بن علی (ع) باشد، چه باك اگر هر دو دست تو نیز هدیه‌ی راه خدا شود؟ رزمنده‌ای كه آستین دست چپش خالی است تفنگ دوربین‌داری بر دوش دارد. تفنگ دوربین‌دارش نشان مي‌داد كه تك‌تیرانداز است. آن آستین خالی كه با باد این سوی و آن سوی مي‌شود، نشانه‌ی مردانگی است و اینكه تو به عهدی كه با ابوالفضل بسته‌ای وفاداری. چیست آن عهد؟ «مبادا امام را تنها بگذاری!» .. نثار ارواح طیبه شهداء - امام شهداء و اموات 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷〰🌷〰🇮🇷〰🌷〰🌷 ۷ پدرم دارن خونه می‌سازن. فعلاً اوضاع مالی‌شون مساعد نیست. باید یه مدتی بگذره، داداشم بره سرکار تا بتونه از پس مخارج زندگی بربیاد.» آقامصطفی گفت: «درسته در حال حاضر من نه درآمدی دارم و نه پس‌اندازی؛ اما پیامبر اکرم" ص"فرمودند؛ هر کس از ترس فقر ازدواج نکنه، نسبت به لطف خداوند بدگمان شده. » پدرم گفت: «بر شکاکش لعنت!» لیلاخانم گفت: «اگه زینب‌خانم هم تمایل دارن، یک شب خدمت برسیم بیشتر صحبت کنیم.» مادرم گفت: «اجازه بدین با برادرهاش مشورت کنیم، بهتون خبر میدیم.» به خواهرم که کنارم نشسته بود گفتم: «کبری بگو زینب قبول داره!» کبری سری جنباند و گفت: «چه عجولی دختر!» گفتم: «بگو من بدم میاد از ناز آوردن!» گفت: «الان ساکت باش. هیچی نگو. دارن نگاه‌مون می‌کنن. خودت رو جدی نشون بده.» من نمی‌توانستم چیزی را که در دلم بود، در چهره‌ام برعکس نشان دهم. گفتم: «شاید از دست‌مون بره!» کبری با طعنه گفت: «کجا رو داره بره؟! نگران نباش. برمی‌گرده.» شب خیلی خوبی بود. خیلی منتظر این لحظه بودم. دست به دامن مامانم شدم. گفتم: «مامان بگو زینب قبول داره.» مادرم چشم‌غره‌ای رفت: «من نمی‌فهمم تو به کی رفتی!» هنگام خداحافظی، پسرعمویم گفت: «تا یکی دو هفتۀ دیگه زینب‌خانم فکراشون رو بکنن، بعد جواب بدن.» می‌خواستم بگویم من فکرهایم را کرده‌ام، تشریف بیاورید، که آبجی‌ام گفت: «اگه حرف بزنی وای به حالت!» مادرم گفت: «باشه، خبر با ما.» بیرون که آمدیم، به مادرم گفتم: «شما که می‌دونستین من همچین شرایطی رو، همچین شخصیت‌هایی رو می‌پسندم. من که بهتون گفته بودم با هر کسی حاضر نیستم ازدواج کنم، چرا جواب ندادین؟» مادرم گفت: «رسم اینه که باید یکی دو هفته بعد جواب بدیم.» گفتم: «ول کنین این حرف‌ها رو. بدم میاد از رسم و رسومات. شاید شما ناز آوردین،، اونا پشیمون شدند. بعد چه‌کار کنیم؟» مادرم با دل‌سوزی گفت: «تو الان بچه‌ای. نمی‌فهمی. یک سری چیزها بعداً تو زندگی‌ات تأثیر می‌ذاره.» ده روز طول کشید تا ما جواب دادیم. برای من روزهای خیلی سختی بود. هر روز از مادرم می پرسیدم: «زنگ نمی‌زنین؟» مادرم می‌گفت: «نه. اونا باید زنگ بزنن.» پدرم هر سال محرم مراسم تعزیه برگزار می‌کرد و تاسوعا حلیم می‌داد. هر روز برای نماز صبح بیدارمان می‌کرد، ولی زیاد سخت نمی‌گرفت که مثلاً حتماً چادر بپوشیم یا آهنگ گوش نکنیم. از داماد خیلی حزب‌اللهی هم خوشش نمی‌آمد؛ اما دربارۀ آقامصطفی چون من گفته بودم فامیلش با ما یکی است و از خون هم هستیم، نرم شده بود. گمانم روز دهم بود که لیلاخانم زنگ زد. مادرم در این ده روز بارها با من صحبت کرده بود. می‌خواست مرا منصرف کند، اما وقتی اشتیاقم را دید که به جای کاهش، افزایش می‌یابد، سرانجام تسلیم شد و بااکراه اجازه داد که بیایند. بعد از اینکه گوشی را گذاشت. گفت: «زینب! برای بار آخر میگم. به زندگی خواهرات نگاه کن. هر کدوم‌شون یه خونه به نام خودشون دارن. تو رفاه زندگی می‌کنن. پدرت خان‌زاده‌ است. این همه ملک و املاک داره. عجله نکن. برای تو خواستگارهای بهتری میاد.» ⬅️ ادامه دارد .... 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
تابلوی استعمار نمی شوم! 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تشییع پیکر مطھر شھیــــــــــــــــــــــد علیرضــــــــــــا گلمــــــــــــــــــــــحمدی زمان: یکشنبه۹۹/۱۲/۰۳ ساعت۱۰:۰۰صبح از مسجد امام حســــن عسڪـــــری (ع) به سمـــــــــــــــــت حــــرم مطھــــــــــر نثار روح مطهر شھدای تفحص صلوات هُمْ 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
🌷〰🌷〰🇮🇷〰🌷〰🌷 💠اون یکی هم معروف شد به " قاسم لودر دزد "!؟ چون بچه های جهاد برای خاکریز زدن لودر نداشتند ایشان شبها زحمت می کشید و می رفت از عراقی ها قرض می گرفت !!! بله دوستان ، یکروز جوان هایی مثل این دو عزیز داخل عکس بدون امکانات آنچنانی ، بدون حقوق های سرسام آور و بدون هیچ انتظاری وارد میدان جنگ شدند و صادقانه برای ایران و اسلام جنگیدند . آنها بزرگ و بزرگ تر شدند اما از نظر فکری و معنوی و نه از منظر مادی و حس ریاستی و خدم و حشم . زمان گذشت و گذشت و گذشت . مدتها بعد از گرفته شدن این عکس خاطره انگیز ، ما ایرانی ها این دو جوان را جور دیگری شناختیم . یکی از این دو با پیشبرد دانش باز دارنده ی موشکی ، ایران را از دست حمله ی ابرقدرت ها حفظ کرد و نفر بعدی علاوه بر هدایت جنگ نیابتی علیه آمریکا در عراق ، افغانستان ، سوریه ، لبنان ، عراق ، یمن و ... ایران را از تهدیدات تروریستی و امنیتی منطقه ای مصون نگه داشت . جوانهای بسیجی که روزی به چشم نمی آمدند و از طرف خیلی ها دست کم گرفته می شدند ، شدند باعث و بانی امنیت و اقتدار و آبروی امروز ایران ما . فرد سمت چپ : سردار شهید حسن تهرانی مقدم ، پدر صنعت موشکی ایران و فرد سمت راست : سردار قاسم سلیمانی ، فرمانده ی محور مقاومت و فرمانده ی لشکر قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران . روح شان شاد و راهشان پر رهرو باد ... 📚من هستم ... 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 مالكوم ايكس، شهيدی كه رهبرانقلاب برای او فاتحه خواندند 🏴 انتشار به مناسبت سالگرد شهادت مالکوم ایکس با ذکر 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
37 ❇️ ما آدم ها در دنیایی زندگی میکنیم که پر از قوانین مختلف هست. 🔹 اگه کسی بخواد بدون توجه به این قوانین زندگی کنه واقعا زندگی سخت و تلخی خواهد داشت. ⭕️ قوانینی مثل زمان، بیماری، مرگ، رنج، رزق و روزی معین و ... همگی نشون دهنده منظم و با حساب و کتاب بودن دنیاست. ☢️ اما بین همه این قوانین، یه قانونی هست که کمتر بهش توجه میشه. با اینکه از همه قوانین مهم تر هست. 👈🏼 اون قانون مهم، امتحانات الهی هست... 🌺 دنیا جایی هست که ما انسان ها در هر لحظه خواهیم شد. در دنیا تک تک اتفاقات و حوادث کوچک و بزرگ همگی امتحان هستند. ✔️ همون طور که در زمان مدرسه، دانش آموزان از معلمشون در مورد روش امتحان آخر سال سوال میکنند، ما آدم ها هم باید از روش های امتحانات الهی از خداوند متعال سوال کنیم. راستی! خدا چجوری ما آدما رو امتحان میکنه؟! 😌☺️ در موردش فکر کنیم... 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
🌷〰🌷〰🇮🇷〰🌷〰🌷〰 💠 قرار شبانه روایت است که : هر زمان جوانی دعای فرج مهدی (عج) را زمزمه کند، همزمان امام زمان دستهای مبارکشان را به سوی آسمان بلند می کنند و برای آن جوان دعا می فرمایند . پس زمزمه می کنیم دعای فرج را به نیابت از تمام 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 🌸بسم الله الرحمن الرحيم🌸 🌸الـهي عَظُمَ الْبَلاءُ 🌸 وبَرِحَ الْخَفاءُ 🌸وانْكَشَفَ الْغِطاءُ 🌸 وانْقَطَعَ الرَّجاءُ 🌸وضاقَتِ الاْرْضُ 🌸ومُنِعَتِ السَّماءُ 🌸واَنْتَ الْمُسْتَعانُ 🌸 واِلَيْكَ الْمُشْتَكى 🌸 وعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِ والرَّخاءِ 🌸اللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد 🌸اولِي الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ 🌸 وعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُم 🌸ففَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلاً قَريبا 🌸 كلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ 🌸يا مُحَمَّدُ يا عَلِيُّ يا عَلِيُّ يا مُحَمَّدُ 🌸اكْفِياني فَاِنَّكُما كافِيانِ 🌸وانْصُراني فَاِنَّكُما ناصِرانِ 🌸يا مَوْلانا يا صاحِبَ الزَّمانِ 🌸الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ 🌸ادْرِكْني اَدْرِكْني اَدْرِكْني 🌸السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ 🌸 الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَل 🌸يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ 🌸بحَقِّ مُحَمَّد وَآلِهِ الطّاهِرين دعا 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⚡﷽⚡ 🔹️ یعنی: ⚡متفاوت به آخر رسیدن وگرنه مرگ پایان همه قصه هاست .... سلام ✋ 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
80.Abasa.33-42.mp3
2.72M
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷 🌺 🌺 🌸 تفسیر قطره ای🌸 💐 💐 استاد گرانقدر حجت الاسلام و المسلمین 🌸- عبس🌸 💐-33-42💐 💐 💐 🌿ثواب این تفسیر هدیه به ارواح طیبه شهداء بویژه سردار حاج قاسم سلیمانی و همرزمانش - امام شهداء و اموات🌿 هر روز با تفسیر یکی از سوره های جزء ۳۰قرآن کریم توسط استاد حجه الاسلام والمسلمین قرائتی در 👇👇👇👇👇 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab🇮🇷〰〰〰〰🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷〰🌷〰🇮🇷〰🌷〰🌷 🔹🔹 تلنگرِ شهید: بی‌نمازها از شفاعت محرومند! شهداء ذکر 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
💠متن که ‼️ خواندن آن را به مردم توصیه کردند:‼️ 🔸و كَانَ مِنْ دُعَائِهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ إِذَا عَرَضَتْ لَهُ مُهِمَّةٌ أَوْ نَزَلَتْ بِهِ، مُلِمَّةٌ وَ عِنْدَ الْكَرْبِ : 👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻 يَا مَنْ تُحَلُّ بِهِ عُقَدُ الْمَكَارِهِ، وَ يَا مَنْ يَفْثَأُ بِهِ حَدُّ الشَّدَائِدِ، وَ يَا مَنْ يُلْتَمَسُ مِنْهُ الْمَخْرَجُ إِلَى رَوْحِ الْفَرَجِ. ذَلَّتْ لِقُدْرَتِكَ الصِّعَابُ، وَ تَسَبَّبَتْ بِلُطْفِكَ الْأَسْبَابُ، وَ جَرَى بِقُدرَتِكَ الْقَضَاءُ، وَ مَضَتْ عَلَى إِرَادَتِكَ الْأَشْيَاءُ. فَهِيَ بِمَشِيَّتِكَ دُونَ قَوْلِكَ مُؤْتَمِرَةٌ، وَ بِإِرَادَتِكَ دُونَ نَهْيِكَ مُنْزَجِرَةٌ. أَنْتَ الْمَدْعُوُّ لِلْمُهِمَّاتِ، وَ أَنْتَ الْمَفْزَعُ فِي الْمُلِمَّاتِ، لَا يَنْدَفِعُ مِنْهَا إِلَّا مَا دَفَعْتَ، وَ لَا يَنْكَشِفُ مِنْهَا إِلَّا مَا كَشَفْتَ وَ قَدْ نَزَلَ بِي يَا رَبِّ مَا قَدْ تَكَأَّدَنِي ثِقْلُهُ، وَ أَلَمَّ بِي مَا قَدْ بَهَظَنِي حَمْلُهُ. وَ بِقُدْرَتِكَ أَوْرَدْتَهُ عَلَيَّ وَ بِسُلْطَانِكَ وَجَّهْتَهُ إِلَيَّ. فَلَا مُصْدِرَ لِمَا أَوْرَدْتَ، وَ لَا صَارِفَ لِمَا وَجَّهْتَ، وَ لَا فَاتِحَ لِمَا أَغْلَقْتَ، وَ لَا مُغْلِقَ لِمَا فَتَحْتَ، وَ لَا مُيَسِّرَ لِمَا عَسَّرْتَ، وَ لَا نَاصِرَ لِمَنْ خَذَلْتَ. فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ افْتَحْ لِي يَا رَبِّ بَابَ الْفَرَجِ بِطَوْلِكَ، وَ اكْسِرْ عَنِّي سُلْطَانَ الْهَمِّ بِحَوْلِكَ، وَ أَنِلْنِي حُسْنَ النَّظَرِ فِيمَا شَكَوْتُ، وَ أَذِقْنِي حَلَاوَةَ الصُّنْعِ فِيمَا سَأَلْتُ، وَ هَبْ لِي مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَةً وَ فَرَجاً هَنِيئاً، وَ اجْعَلْ لِي مِنْ عِنْدِكَ مَخْرَجاً وَحِيّاً. وَ لَا تَشْغَلْنِي بِالِاهْتِمَامِ عَنْ تَعَاهُدِ فُرُوضِكَ، وَ اسْتِعْمَالِ سُنَّتِكَ. فَقَدْ ضِقْتُ لِمَا نَزَلَ بِي يَا رَبِّ ذَرْعاً، وَ امْتَلَأْتُ بِحَمْلِ مَا حَدَثَ عَلَيَّ هَمّاً، وَ أَنْتَ الْقَادِرُ عَلَى كَشْفِ مَا مُنِيتُ بِهِ، وَ دَفْعِ مَا وَقَعْتُ فِيهِ، فَافْعَلْ بِي ذَلِكَ وَ إِنْ لَمْ أَسْتَوْجِبْهُ مِنْكَ، يَا ذَا الْعَرْشِ الْعَظِيمِ. 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 پیشاپیش میلاد با سعادت اختر تابناک آسمان امامت و ولایت امام محمد تقی/ جواد الائمه "علیه السلام" را به تمامی شیعیان به ویژه شما سروران گرامی تبریک و شادباش می گوییم . 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 پدرت شاه خراسان و خودت گنج مقامی پدرت حضرت خورشید و خودت گنج تمامی غنچه ای نیست که عطر نفست را نشناسد تو که ذکر صلواتی و درودی و سلامی ولادت امام جواد (علیه السلام) بر عاشقان اهل بیت عصمت و طهارت مبارک باد.🌸🍃🌸🍃🌸🍃 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 😊 بین ما یکی بود که چهره ی سیاهی داشت!اسمش عزیز بود. توی یه عملیات عزیز ترکش به پایش خورد و  فرستادنش عقب. بعد از عملیات یهو یاد عزیز افتادیم. قصد کردیم به عیادتش برویم. با هزار مصیبت آدرسش را در بیمارستانی پیدا کردیم و چند کمپوت گرفتیم و رفتیم سراغش. پرستار گفت که توی اتاق ١١٠ است. اما در اتاق ١١٠ سه مجروح بستری بودند که دو تایشان غریبه بودند و سومی سر تا پایش پانسمان شده بود و فقط چشمانش پیدا بود. دوستم گفت: «اینجا که نیست ، برویم شاید اتاق بغلی باشد!» یک هو مجروح باند پیچی شده شروع کرد به وول وول خوردن و سر و صدا کردن. گفتم: «بچه‌ها این چرا این طوری می‌کند. نکنه موجیه؟» یکی از بچه‌ها با دلسوزی گفت: «بندۀ خدا حتماً زیر تانک مانده که این قدر درب و داغان شده!» پرستار از راه رسید و گفت: «عزیز را دیدید؟» همگی گفتیم: «نه کجاست؟» پرستار به مجروح باند پیچی شده اشاره کرد و گفت: «مگر دنبال ایشان نمی‌گردید؟» همگی با هم گفتیم: «چی؟ این عزیزه!؟» رفتیم سر تخت. عزیز بدبخت به پایش وزنه آویزان بود و دو دست و سر و کله و بدنش زیر باندهای سفید گم شده بود. با صدای گرفته و غصه‌دار گفت: «خاک تو سرتان. حالا مرا نمی‌شناسید؟» یهو همه زدیم زیر خنده. گفتم: «تو چرا این طوری شدی؟ یک ترکش به پا خوردن که این قدر دستک و دمبک نمی‌خواد!» عزیز سر تکان داد و گفت: «ترکش خوردن پیشکش. بعدش چنان بلایی سرم آمد که ترکش خوردن پیش آن ناز کشیدن است!» بچه‌ها خندیدند. آنقدر به عزیز اصرار کردیم تا ماجرای بعد از مجروحیتش را تعریف کرد:  - وقتی ترکش به پام خورد مرا بردند عقب و تو یک سنگر کمی پانسمانم کردند و رفتند بیرون تا آمبولانس خبر کنند. تو همین هیس و بیس یک سرباز موجی را آوردند انداختند تو سنگر. سرباز چند دقیقه‌ای با چشمان خون‌گرفته بر و بر نگاهم کرد. راستش من هم حسابی ترسیده بودم و ماستهایم را کیسه کرده بودم. سرباز یهو بلند شد و نعره زد: «عراقی پست فطرت می‌کشمت!» چشمتان روز بد نبیند، حمله کرد بهم و تا جان داشتم کتکم زد. به خدا جوری کتکم زد که تا عمر دارم فراموش نمی‌کنم. حالا من هر چه نعره می‌زدم و کمک می‌خواستم کسی نمی‌آمد. سربازه آن قدر زد تا خودش خسته شد و افتاد گوشه‌ای و از حال رفت. من فقط گریه می‌کردم و از خدا می‌خواستم که به من رحم کند و او را هر چه زودتر شفا بدهد. بس که خندیده بودیم داشتیم از حال می‌رفتیم. دو مجروح دیگر هم روی تختهایشان دست و پا می‌زدند و کِرکِر می‌کردند. عزیز ناله‌کنان گفت: «کوفت و زهر مار هرهر کنان؟ خنده دار ِ؟ تازه بعدش را بگویم. یک ساعت بعد به جای آمبولانس یک وانت آوردند و من و سرباز موجی را انداختند عقبش. تا رسیدن به اهواز؛ یک گله گوسفند نذر کردم که او دوباره قاطی نکند. تا رسیدیم به بیمارستان اهواز دوباره حال سرباز خراب شد. مردم گوش تا گوش بیمارستان بودند و شعار می‌دادند و صلوات می‌فرستادند. سرباز موجی نعره زد: «مردم این مزدور عراقیه. دوستان مرا کشته!» و باز افتاد به جانم. این دفعه چند تا قلچماق دیگر هم آمدند کمکش و دیگر جای سالم در بدنم نماند. یک لحظه گریه کنان فریاد زدم: «بابا من ایرانی ام، رحم کنید.» یک پیرمرد با لهجۀ عربی گفت: «آی بی‌پدر، ایرانی هم بلدی، جوانها این منافق را بیشتر بزنید!» دیگر لَشَم را نجات دادند و اینجا آوردند. حالا هم که حال و روز مرا می‌بینید.» پرستار آمد تو و با اخم و تَخم گفت: «چه خبره؟ آمده‌اید عیادت یا هِرهِر کردن. ملاقات تمامه. برید بیرون!» خواستیم با عزیز خداحافظی کنیم که ناگهان یک نفر با لباس بیمارستان پرید تو و نعره زد: «عراقی مزدور، می‌کشمت!» عزیز ضجه زد: «یا امام حسین. بچه‌ها خودشه. جان مادرتان مرا از اینجا نجات بدهید!» همه رزمندگان اسلام 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا