گاهی میپرسیدند آیا شوهرت در خانه #حرف هم میزند؟
#آقامهدی علیرغم اینکه خیلی در ظاهر فردی آرام، سر به زیر و محجوب و کمحرف بود اما در خانه فردی خندهرو، شوخطبع و خوشبرخورد بود. گاهی از من میپرسیدند آیا شوهرت در خانه حرف هم میزند، اصلاً صدایش را شنیدهای؟ اما خبر نداشتند که در خانه شیطنتهایش منحصر به فرد است. او فردی پرکار و پرتلاش و با پشتکار فوقالعاده، برنامهریز منظم و بسیار از نفس و رفتار و کردارش مراقبت میکرد. در واقع #خودساخته بود. با خواهرش قرار گذاشتیم کتابها #شهید_مطهری را با هم بخوانیم و با هم مباحثه کنیم. قرار بود این کار را برای #خودسازی و ارتقای فکری خودمان انجام دهیم...
#شهید_جاویدالاثر_آقامهدی_باکری #مرد_بیادعا #سردار_عاشورایی_که_عاشورایی_عمل_کرد #عاشقانههایشهدا(شهدا انسان خشک وبی روح نبودند اونا هم زندگی عاشقانه وپرشوری داشتند)
#خودسازی(پیام شهید)
@shahidbakeri31
#فرماندهای که #عاشق_بسیجیها بود❤
من توی اعزام نیرو بودم
خیلی وقته ها موقع اذان توی حیاط می دیدمش
آستین هایش را بالا زده و روی صندلی کنار حوض نشسته
می گفت : «بچه ها مواظب باشید! مشتری های شما همه #بسیجی اند.
یک وقت تند باهاشون حرف نزنید »
❤️ #شهید_مهدی_باکری
📖 کتاب "خدمت از ماست"
@khate_shahidan
@shahidbakeri_31
#خاطره ای از حاج اقاماهری در مورد علاقه آقامهدی به #بسیجیها
یه بسیجی خیلی خسته بود و شب هم نخوابیده بود خوابش برد سرش را گذاشت روی گونی داخل سنگر خوابید و آقامهدی هم داشت با بی سیم صحبت می کرد وقتی که متوجه شدن بسیجی با اون وضع خوابش برده بلافاصله یواشکی سر بسیجی گذاشت روی زانویش اون بسیجی راحت در حدود نیم ساعت راحت خوابیدند آقا مهدی عاشق بسیجی ها بودن و همیشه حال و احوال آن در زیر نظر داشتن و مانند پدری مهربان برای رزمندگان بودند
#راوی همرزم آقامهدی باکری
#حاج آقاماهری
#آقامهدیچنینبود؟؟!! #سردارعاشورایی #شهیدجاویدالاثرمهدیباکری💚
@shahidbakeri31
سردارشهیدمهدی باکری
#سخنرانی_عاشورایی سردار عاشورا #شهیدجاویدالاثرمهدیباکری : 🌷🌷🌷 @shahidbakeri31
#ترجمه
#سخنرانی_عاشورایی سردار عاشورا #شهیدجاویدالاثرمهدیباکری :
🌷🌷🌷
تمامی این عملیات ،نوع عملیات همش خاطره بود.برادران مسئول ،فرماندهان اگه بیان کنن و فیلم های که در اینباره هست ببینید نوع عملیات همش خاطره هستش
خورد و خوراک رزمندگان،جنگ کردنشون،ایثارشون همش خاطره بود
لحظاتی میرسید که با دشمن بعثی در روز جنگ تن به تن و نارنجک داشتیم در فاصله ۲۰,۲۵متری
در جبهه ای که دشمن باتمامی امکانات پشتیبانی میشد و نیروهای اسلامی هرچه داشتن در دستشان بود و خشابهایش در جیب.
رشادتهایی که به خرج میدادن این برادران ما واقعا هم الگو و نمونه بودن.
این برادران و بسیجیان و رزمندگان ما همه. در صحنه نبرد یاد آور #عاشورا بودن .عملیات حماسی بود بخاطر اینکه عین حماسه کربلا بود
همان طور که اونا(در کربلا)با کمبود آب و غذا و نیرو مواجه بودن در مقابل دشمنان یزدی که کثرت نیرو و امکانات داشت.
اینها هم روزهای اول نبرد در جزیره حداقل امکانات و داشتن در مقابل دشمنی که حداکثر امکانات و داشت.
برادرانمون بارها زخمی میشدند و با جراحتی که داشتن ایستادگی میکردن حتی #شهید هم میشدند..
@shahidbakeri31
#شهیدمهدیباکری قبل ازعملیات بدر:
____،❤❤❤،____
#فرمانده_اصلی ما ،خدا و امام زمان(عج) است، اصل آنها هستند و ما موقت هستیم...
.
.
#شهيد_مهدي_باكري #فرماندهاصلی #امامزمان(عج)
____❤❤❤____
#میلادآقاامامزمان(عج)مبارکباد🌹🌹🌹 #اللهمعجللولیکالفرج
#فرجظهورآقا صلوات
@shahudbakeri31
توی ماشین داشت اسلحه خالی می کرد؛ با دو- سه تا بسیجی دیگر...
از عَرق روی لباسهایش میشد فهمید چه قدر کار کرده...
کارش که تمام شد همین که از کنارمان داشت می رفت،
به رفیقم گفت: چه طوری مشد علی؟
به علی گفتم « کی بود این؟
گفت « #مهدی_باکری ؛ جانشین فرمانده تیپ...
گفتم « پس چرا داره بار ماشین رو خالی می کنه؟
گفت: یواش یواش اخلاقش میآد دستت...
#اخلاصیعنیاین....
#فرمانده_بیادعا #خاکی #اللهبندهسی #شهیدجاویدالاثرمهدیباکری
@shahidbakeri31
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#مصاحبه_با_شهید_آقامهدی_باکری
پیرامون آزادسازی ارتفاعات کانی مانگا( مصاحبه مهرماه سال ۶۲ بعداز عملیات والفجر ۴ )
.
.
کانی مانگا نام منطقه ای واقع در کردستان ایران است
#شهید_جاویدالاثرآقامهدی_باکری #مرد_بیادعا #مخلص #آقای_شهردار #مهندس
@shahidbakeri31
آخرین لحظه های زندگی #سردارشهیدآقامهدیباکری در نقاشی یک هنرمند مشهدی
@shahidbakeri31
آخرین لحظه های زندگی #سردارشهیدآقامهدیباکری در نقاشی یک هنرمند مشهدی
#دجله از موجش طلاطم کرده بود
#موج ها هم خویش را گم کرده بود .
#قایقی
در طلب موج
به دریٰا پیوست !
باید از #مَرگ
نترسید !
اگر باید #عِشق ... .
#سردار_عشق 💚شهیدآقامهدیباکری💚
.
.
#قایقی خواهم ساخت
خواهم انداخت به آب.
دور خواهم شد از این خاک غریب
که در آن هیچ کسی نیست که در بیشه عشق
قهرمانان را بیدار کند. قایق از تور تهی
و دل از آروزی مروارید،
همچنان خواهم راند
نه به آبیها دل خواهم بست
نه به دریا ـ پریانی که سر از آب بدر می آرند
و در آن تابش تنهایی ماهی گیران
می فشانند فسون از سر گیسوهاشان همچنان خواهم راند
همچنان خواهم خواند
«دور باید شد، دور....
#شعراز شاعربزرگ: سهراب سپهری
@shahidbakeri31
.
.
ای صبا گر بگذری
.
بر کوی مهرافشان دوست
.
یار ما را گو سلامی ،
.
دل همیشه یاد اوست ...
.
#سالروز_تولدت_مبارک_آقامهدی
#تولد:30 فروردین ۱۳۳۳ میاندوآب(ارومیه)
@shahidbakeri31
ﺑﺎ ﺧﻨﺪﻩ ﺍﯼ ﮐﻪ ﻋﮑﺲ ﺗﻮ ﺩﺭ ﺑﺮ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﺳﺖ
ﺩﯾﻮﺍﺭ ﺧﺎﻧﻪ ﭼﻬﺮﻩ ﯼ ﺩﯾﮕﺮ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﺳﺖ
#تقدیم_به_فرمانده
#سردارجاویدالاثر
#آقامهدی_باکری
#سالروز_زمینی_شدنت_مبارک
ساده وصمیمی #تولدت مبارک رفیق شهیدم❤️
🌹🌹🌹🌹🌹🌹
@shahidbakeri31
#حیات_آقامهدی_باکری (#قسمت_اول)
.
.
.
#زندگی_قبل_از_جنگ 🌷در ۳۰ فروردین سال ۱۳۳۳ در یکی از خانه های میاندوآب و در خانواده مذهبی باکری، کودکی به دنیا آمد که او را #مهدی نامیدند و بعدها به افتخار آذربایجان و ایران تبدیل شد.
آقا مهدی باکری دومین پسر فیض الله باکری، کارمند کارخانه قند میاندوآب بود و بعد از علی که در سال ۱۳۲۲ در این خانه چشم به جهان گشوده است، در سال ۱۳۳۳ متولد شد.
در همان آغاز کودکی مادرش را از دست داد. او و دوستانش نقش مهمی در برپایی تظاهرات شهر تبریز در ۱۵ خرداد ۱۳۵۴ و ۱۳۵۵ داشتند. همان زمان وی توسط ساواک شناسایی شد و بارها برای بازجویی و تحت نظر آزاد شد. پس از اخذ دیپلم وارد دانشگاه تبریز شد و در #رشته_مهندسی_مکانیک شروع به تحصیل کرد. در حین تحصیل خبر مرگ برادرش، علی باکری را به وی دادند. بدین ترتیب او دومین عضو خانواده خویش را نیز از دست داد.
#باوقوعانقلابمهدیباکری نقش فعالی در سازماندهی بخشی از نیروهای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی داشت. وی برای مدتی نیز #شهردار_ارومیه بود و دوره کوتاهی نیز #دادستان_دادگاه_انقلاب_ارومیه بود. او همزمان با فعالیت در سپاه، مسئولیت شهرداری ارومیه را نیز بر عهده داشت. باکری اندکی پس از آغاز جنگ ایران و عراق #ازدواج کرد و بلافاصله #یک_روز_پس_از_ازدواج_عازم_جبهههای_
جنوب شد....
#ادامه_دارد
@shahidbakeri31
قسمت دوم زندگی نامه آقامهدی باکری رو باعکس زمان بچگی آقامهدی وآقاحمید میگذارم☺ (تصویر بچه سمت راست آقامهدی ،سمت چپ آقاحمید
@shahidbakeri31
🚫جنگ ایران و عراق
#آقامهدی_باکری در مدت کوتاهی مدارج ترقی را در سپاه پاسداران طی کرد. در عملیات #فتح_المبین با عنوان #معاون تیپ نجف اشرف حضوری فعال داشت. در همان عملیات از ناحیه #چشم_مجروح_شد. پس از بهبود به جبهه بازگشت و در عملیاتهایی چون عملیات #بیتالمقدس، #رمضان، #مسلم بن عقیل، #والفجرمقدماتی، #والفجر ۱ تا چهار و #عملیات_خیبر در سمتهای مختلف فرماندهی شرکت کرد. در مجموعه عملیاتهای والفجر با عنوان #فرمانده_لشکر_عاشورا فعالیت میکرد.
#در خلال انجام عملیات خیبر، به #مهدی_باکری خبر داده شد که #برادرش#حمید_باکری در صحنه نبرد #شهیدشدهاست و میخواهند برای #بازگرداندن_پیکر او گروهی را اعزام نمایند، اما وی ممانعت میکند و از پشت بیسیم اون #جمله_تاریخی_را_به_زبان_میآورد:
⬅️همهٔ آنها #برادرای_من هستند اگر تونستید همه را برگردونید حمید را هم بیاورید➡️
#آقامهدیچنینبودوچنینمردانهعملکرد.... #حمید #مهدی #برادر #رفیق #شهادت #جاویدالاثر #صلوات
#ادامه_دارد...
@shahidbakeri31
#برشیاززندگینامهشهیدمهدیباکری (قسمت_سوم و پایان)
@shahidbakeri31
#برشیاززندگینامهشهیدمهدیباکری (قسمت_سوم و پایان)
#مفقودالاثر_شدن
#شهادت
15 روز قبل از «عملیات بدر» به #مشهد رفت و با تضرع از امام رضا(ع) خواست که خداوند توفیق شهادت را نصیبش کند. سپس خدمت #امام خمینی(ره) و آیتالله_خامنهای رسید و با گریه و اصرار و التماس درخواست کرد که برای شهادتش دعا کنند... در حین انجام عملیات بدر و در حالیکه نیروهای عراقی با محاصره کامل لشکر سربازان تحت امر مهدی باکری در جزیره مجنون در حال زدن تیر خلاص به سربازان مجروح باقیمانده بودند😔، احمد کاظمی و محمود دولتی با بیسیم از وی میخواهند که با عبور از دجله و پیمودن فاصله ۷۰۰ متر و رسیدن به فضای میان خط اول و خط دوم حمله، جان خود را نجات دهد، ولی این درخواستها، با پاسخ منفی آقامهدیباکری همراه بود تا آنکه بر اثر اصابت تیر مستقیم نیروهای عراقی، به #شهادت رسید... سپس گروهی برای بازگرداندن پیکر آقامهدی باکری اقدام کردند، اما هنگام انتقال پیکر وی، #قایق آنها هدف اصابت شلیک مستقیم آر پی جی نیروهای عراقی قرار گرفت و در #اروندرود غرق گردید. پیکر وی و سایر سربازانش، هیچگاه یافت نشد.وبرای همیشه به خلیج فارس پیوست ...
#شهید_جاویدالاثر_آقامهدی_باکری
@shahidbakeri31
هدایت شده از گروه فرهنگی میثاق
گرگ و میش سحر، برای خرید نان از خانه خارج شدم، چشمم به رفتگر محله افتاد که مثل همیشه در حال کار بود؛ دیدم امروز صورت خود را با پارچه ای پوشانده است، نزدیکتر رفتم، او رفتگر همیشگی محله ما نبود، کنجکاو شدم، سلام دادم و دیدم رفتگر امروز، آقامهدی است.
آقا مهدی، شما اینجا چیکار میکنی؟ آقا مهدی علاقه ای به جواب دادن نداشت، ادامه دادم: آقا مهدی شما شهرداری، اینجا چیکار میکنی؟ رفتگر همیشگی چرا نیست؟ شما رو چه به این کارا؟ جارو رو بدین من، آخه چرا شما؟
خیلی تلاش کردم تا بالاخره زیر زبون آقا مهدی رو کشیدم: زن رفتگر محله، مریض شده بود، بهش مرخصی نمیدادن میگفتن اگه تو بری نفر جایگزین نداریم، رفته بود پیش شهردار و آقا مهدی بهش مرخصی داده بود و خودش اومده بود جاش،
اشک تو چشام جمع شد هر چی اصرار کردم آقا مهدی جارو رو به من، نداد، خواهش کرد که هرچه سریعتر برم تا کسی متوجه نشه.
🌷شهید مهدی باکری🌷
@misagh_group_110
#مرام_مردان_خدا
بسم رب الشهدا و الصدیقین
همان اول انقلاب دادستان ارومیه شده بود. من و حمید را فرستاد برویم یک ساواکی را بگیریم.
پیرمردی عصا به دست در را باز کرد و گفت:«پسرم خانه نیست»
گزارش که می دادیم، چند بار از حال پیرمرد پرسید.
می خواست مطمئن شود که نترسیده.
#شهید_جاویدالاثرآقامهدیباکری
@shahidbakeri31
خوش آن سفرهی افطار
که #خرما را تو بچینی؛
خودش مائده باشد،
از جنت الأعلی .....
#شهید_مهدی_باکری #سفرهافطار #شهدا #شهیدباکری
هر چيزي اولش يه طعم ديگه داره،
اولین سحری
اولين غروب رمضان
لحظه اول ربنا
اولين چاي و خرما
اولين افطار
اولين دعا
دلخوشم به نيت پاکت و دعايي که لحظه اول اذان براي همه زمزمه ميکنی
❤️التماس دعا آقامهدی جانم رفیق مهربانم❤️
@shahidbakeri31