eitaa logo
سردارشهیدمهدی باکری
190 دنبال‌کننده
614 عکس
140 ویدیو
1 فایل
#کانال_اختصاصی_شهید_مهدی_باکرے #پیام‌شهید: اسلام تنها راه نجات و سعادت ماست🇮🇷 #خدایامراپاکیزه‌بپذیر #کپی‌مطالب‌آزاد‌هست باذکرصلوات برای #شهدا
مشاهده در ایتا
دانلود
پُستی متناسب با اتفاقی که دیروز۲۵ آذر۹۹ افتاد... طرف باماسک وارد منطقه میشه وسربازی که دژبان بود این فرمانده رو نمیشناسد واجازه ورود به ایشان نمیده! بجای اینکه بیاد مثل شهیدباکری رو مورد تقدیر قرار بدهد ! وازین کارش استقبال کند! سرباز رو به باد کتک میگیرد...اینه آیا راه وروش شما؟برین مردانگی رو از امثال شهیدباکری.کاظمی .سلیمانی یاد بگیرید!!! ؟! فقط را می‌شناسم!! سردار جعفر جهروتی زاده: دژبان با همان لهجه ترکی گفت: برگه تردد. باکری هم در آمد که: . گفت: آقا نمی شود،شما باکری باش . به من گفته‌اند: 😊 یک روز من، حاج همت، رضا دستواره، عباس کریمی و مهدی باکری با جیپی که شبیه جیپ‌های ارتش بود، حرکت کردیم تا وارد منطقه شویم. از جیپ‌های ارتش استفاده می‌کردیم تا عراقی‌ها متوجه تحرکات اضافی در منطقه نشوند... صبح راه افتادیم که از این جاده وارد منطقه بشویم. رسیدیم به دژبانی لشکر عاشورا . همان دژبانی ای که به دستور باکری بر پا شده بود. دژبان آمد پای ماشین و گفت؛ .😊 گفتیم: برای عبور از این جاده چه چیزی باید داشته باشیم؟ با همان لهجه ترکی گفت:برگه تردد. باکری هم درآمد که: من باکری هستم. گفت: آقا نمی‌شود، شما باکری باش. به من گفته‌اند امضای باکری. من فقط امضای باکری را می شناسم. خودش را نمی‌شناسم. هر کاری کردیم، نگذاشت که وارد جاده شویم. باکری گفت:خب، همین الان امضا می‌کنم. گفت:نه، باید بروید قرارگاه از مسئول ما برگه بگیرید و بیاورید. البته فکر می‌کرد که با اوشوخی می‌کنیم. نیم ساعتی با این دژبان سر و کله زدیم. هر کاری کردیم نگذاشت برویم. .😊 !و گفت: خب، حالا که نمی گذاری برویم، ما هم برمی‌گردیم. برگشتیم و آمدیم پایین تر. یک جاده غیرقابل استفاده بود که اصلا ماشین در آن تردد نمی‌کرد. بعضی جاهایش را هم آب برده بود. حاج عباس کریمی قبلا از این جاده تردد کرده و آن را می شناخت... (شهیدان) ۲۶آذر ۹۹ ؟؟! جواب :نه متاسفانه!! ن‌دژپان‌وآقامهدی... @shahidbakeri31
ﻫﻤﻮﺍﺭﻩ ﺑﻴﺎﺑﻴﺪ ﻭ ﺭﺳﺎﻟﺖ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺭﺳﺎﻟﺖ ﺧﻮﺩ ﺑﺪﺍﻧﻴﺪ... @shahidbakeri31
: ﻫﺮ ﻛﺲ ﺑﮕﻮﻳﺪ ! ﺍﻳﻦ ﺗﺨﻠﻒ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﻫﺮ ﺑﺎﻳﺪ ﺑﺎ ﻧﻴﺮﻭ ﻫﻤﺪﺭﺩ ﺑﺎﺷﺪ، ﺩﺭ ﺩﺍﺧﻞ ﻧﻴﺮﻭ ﺑﺎﺷﺪ، ﺑﻪ ﻭﻱ ﺩﻟﺪﺍﺭﻱ ﺑﺪﻫﺪ ﻭ ﻣﺤﺒﺖ ﻛﻨﺪ ﻭ ﻋﻄﻮﻓﺖ ﺑﻴﺎﻓﺮﻳﻨﺪ... ﻳﻚ ﻓﺮﻣﺎﻧﺪﻩ ﺑﺎﻳﺪ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ. ﻗﻮﻣﻴﺖ، ﻫﻤﺸﻬﺮﻱ ﺑﻮﺩﻥ، ﺩﻭﺳﺖ ﺑﻮﺩﻥ، ﻣﻦ ﭘﻨﺞ ﺳﺎﻝ ﺍﺳﺖ ﺑﺎ ﺍﻳﻦ ﻫﺴﺘﻢ، ﺍﻳﻨﻬﺎ ﺍﺻﻼ ﻫﻴﭻ ﻛﺪﺍﻡ ﻧﺒﺎﻳﺪ ﺩﺧﺎﻟﺖ ﺑﻜﻨﺪ!!. ﺑﻨﺎﺑﺮﺍﻳﻦ ﻫﺮ ﻓﺮﻣﺎﻧﺪﻩ ﺑﺎﻳﺪ ﺑﺎ ﭼﺸﻢ ﻋﺪﺍﻟﺖ ﺑﻪ ﻧﻴﺮﻭﻫﺎﻳﺶ ﻧﮕﺎﻩ ﻛﻨﺪ ... : ﻣﻬﺪﯼ ﺑﺎﮐﺮﯼ ﺩﺭ ﺍﻧﺪﯾﺸﻪ ﻭ ﻋﻤﻞ، ﺣﺴﯿﻦ ﻋﻼﯾﯽ، ﭼﺎﭖ ﺍﻭﻝ، ﺹ ۱۰۶ - ۱۰۴ ) : البته میتونیم این کلام اقامهدی را درمورد هر فردی که دارای مقام ومنصب هست بکار ببریم که نسبت به زیردستان خودش رفتار کند.هرکسی درهرمقامی باشدباید باشد. @shahidbakeri31
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ای شهید ای سیدخدا برسان تو دلتنگی های مارا به آقامهدی ما شمارا واسطه قرار دادیم ... ...چه قدر سخت است حال عاشقی که نمیداند محبوبش نیزهوای او را دارد یانه.... 🎤شهید سیدمجتبی علمدار💞 @shahidbakeri31
32.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کامل و پشت بیسیم شهید باقری : مهدی تو چت شده مهدی باکری :هیچی تیر خوردم میتونی بنشینی اونجا ؟ آررره ! تو این دوران جای چنین مدیرانی واقعا خالیه حیف @shahidbakeri31
براى بيت‏ المال اهميت زيادى قائل بود و هيچ چيزى او را بيش از بی دقتى در حفظ ‏_المال رنج نمی داد. آقاى باقر طريقت در اين باره میگويد:  روزى مهدى، آقا مهدى به من زنگ زد و گفت: «چند صد نفر از خواهران را بفرست به سد دِز، تعدادى پتو آنجا هست كه يك بار مصرف شده‏ اند اگر آنها را بشويند قابل استفاده خواهند شد. ما هم صد و چند نفر از خواهران حزب‏ اللهى را فرستاديم، نزديك به يك ماه و نيم آنجا ماندند و حدود يكصد هزار تخته پتو را كه دور انداخته شده بودند، شُستند. همچنين تعداد زيادى چادر صحرايى بود كه آن قسمت از چادر كه با خاك تماس داشت پوسيده بود. عده‏اى چادردوز پيدا كرديم و چادرها را دوختند و دوباره قابل استفاده كردند. .... @shahidbakeri31
خدایا_مرا_پاکیزه_بپذیر" این جمله آقامهدی در اول اردیبهشت سال(۶۳) وصیت کردند... جمله زیبا و معروف عرفانی مهدی باکری است که فرهنگ را در دل ها نهادینه کرده است. خدایا: مرا پاکیزه بپذیر... : مهدی باکری... و نیک میدانست که برای دل باید خالص باشد... و تمام ِ وجودش مطهر شد... پرستو شد. آقا مهدی ، التماس ِشفاعت. : یک غریبه دلتنگ یاران(شهیدان) @shahidbakeri31
شب لیله الرغائب برایمان دعا کن
گرامی باد🌷 رفقا خبر دارید... ♻️ هنوز که هنوز است حمید باکری از عملیات فاتحانه خیبر بر نگشته...😔 نام :حمید باکری نام پدر : حسين تاريخ تولد:۱۳۳۴/۹/۱ محل تولد :آذربايجان‌غربي/ اروميه تاریخ شهادت : ۱۳۶۲/۱۲/۶ محل شهادت : جزيره مجنون طول مدت حیات :28  سال مزار شهید : جاویدالاثر آخرین سمت : قائم مقام فرماندهی لشگر 31 عاشورا ❤️ @shahidbakeri31
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در سوریه _حرم حضرت زینب(س) ♥️ زینب را نه کربلا و نه اسارت شهید کرد ؛ زینب را دوری حـسین کرد.... ۳ صلوات هدیه به خانم حضرت زینب(س) وفات حضرت زینب در سال (۶۲ ه. ق) تسلیت باد🏴🏴 @shahidbakeri31
از ✔ از راست به چپ ناشناس، حسینعلی مصطفایی، ناشناس، مرحوم حاج علی منتظری، و ناشناس. : ستاد تدوین لشکر8نجف اشرف @shahidbakeri31
خاطره ای از شهید باکری وشهید حاج همت 🌹🌹
🍃در سال‌های دفاع مقدس ... مرهمِ جسمیِ رزمندگان اسلام بود. در میان لشکرها رزمندگان لشکر ۳۱ عاشورا اُنس و الفت بیشتری با چـای داشتند. 🍃روزی در محضر آقا مهدی باکری و شهید حاج ابراهیم همت (فرمانده لشکر ۲۷ محمد رسول الله ﷺ) بودیم که در آن صحبت از مناطق عملیاتی بود. 🍃حاج همت به آقا مهدی گفت : نگهبانان لشکر شما برای نیروهـای سایر لشکرها می‌گیرند و اجازه نمی‌دهند راحت عبور و مرور کنند مگر بلد باشند !! 🍃آقای مهدی در پاسخ گفت: شما دارید که آنها نگهبانان لشکر ما هستند؟! حاج همت گفت: من نه تنها نگهبانان لشکر شما را می‌شناسم حتی حدّ خط را هم می‌شناسم! 🍃آقا مهدی با تعجب پرسید چطور چگونه می‌شناسید؟ حاج همت در جواب گفت : شناختن حد و حدود لشکر شما کاری ندارد، اصلاً نیست! 🍃هر خطی ڪہ از آن دود به هوا بلند شده باشد آن خطِ لشکر عاشوراست چون همیشه شما روی آتش می‌جوشد ... همگی خندیدیم 😂😂 🌷 🌷 @shahidbakeri31
به و در شخصیت : : همیشه می گفت: «ما باید جواب این سوال ها رو با خودمان حل کنیم که چرا می خوریم، چرا می خوانیم، چرا ورزش می کنیم و چراهای دیگر.  می خواست اول خودش را بشناسد و بعد به خدا برسد و در این راه هر سختی را که بود، با دل و جان می پذیرفت. وقتی قرار شد بیرون از خوابگاه اتاق بگیریم، رفت و یک خانه پیدا کرد که وقت دو تا غذا نمی گرفتیم، همیشه یک غذا می گرفتیم و با هم می خوردیم... گاهی می گفت: فردا هر جا بودیم، فقط نان می خوریم. و فقط هم نان می خوردیم، سیر هم می شدیم. گاهی می گفت: «روزه بگیریم برویم کوه. هم ورزش است، هم عبادت.» او می خواست را در دست بگیرد و خود را زیر پا له کند... : کاظم میرولد @shahidbakeri31
و در شخصیت : : وقتی سرباز شد و به تهران آمدیم، چون افسر شده بود، ماهی 1500 تومان حقوق می گرفت، اما باز هم به خودش و من سختی می داد. ماه رمضان، یک تومان یخ می خریدیم و برای افطار هم نان و انگور می خوردیم. زمستان آن سال، نفت نداشتیم، می گفت: سازیم، یعنی باید بسازیم...ما تا سال پنجاه و هفت اصلا گوشت نخریدیم، نه این که نمی توانستیم، . : کاظم میرولد @shahidbakeri31
.. یکی از همرزمان شهید عالی مقام؛ مهندس مهدی باکری فرمانده دلاور لشکر31 عاشورا می گوید : « آقا مهدی و را می گرفت ، یکروز در جبهه حاج عمران ، ناهار قرارگاه مرغ بود ، آقا مهدی که با سر و وضعی خاکی و و خسته از خط برگشته بود ، به سر سفره آمد و تا چشمش به غذا افتاد ، گفت آیا هم الآن مرغ می خورند ؟ و وقتی با سکوت همرزمان خود مواجه شد ، مرغ را کنار گذاشت و به خوردن برنج اکتفا کرد.. ... ۳۱‌عاشورا @shahidbakeri31
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 در آستانه سالروز شهادت؛ ✅ آخرین سخنرانی شهید مهدی باکری پیش از عملیات بدر ◀ در آستانه سالروز شهادت شهید مهدی باکری مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس آخرین سخنرانی شهید مهدی باکری پیش از عملیات بدر را منتشر کرده است. http://www.defamoghaddas.ir/portal/news/773 @defamoghaddas_ir @shahidbakeri31
هدایت شده از 
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔘 | 🎬 | ۲۵ اسفند سالروز شهادت شهید آقا مهدی باکری 💻 | کیفیت : 480 🆔️ | @ebrahimhadiofficial