eitaa logo
شهید جمهور
171 دنبال‌کننده
10.4هزار عکس
5.7هزار ویدیو
52 فایل
🌹 شهید مهدی زین الدین: در زمان غیبت به کسی «منتظر» گفته می‌شود که منتظر شهادت باشد، منتظر ظهور امام زمان(عج) باشد اللّـهـمَّ‌عَـجِّـلْ‌لِـوَلِیِّـڪَ‌الفَـرَج
مشاهده در ایتا
دانلود
‏شبِ یلدای سال ۹۸ آخرین شبی بود که در این دنیا کنار هم بودند. ۱۳ روز بعد «وحید زمانی‌نیا» به همراه حاج قاسم آسمانی شد...💔 @sardaraneashgh
سردار حیدری از فرماندهان سپاه قدس در خاطرات خود بیان میکند: ما در سوریه بودیم، حافظ اسد(پدر بشار اسد) احوالش بد شد و او را راهی بیمارستانش نمودند، اخبار بدی از احوالات ایشان دریافت می‌کردیم... 🔶من و سردار همدانی و چند‌ سردار دیگر با مشورت به این نتیجه رسیدیم که به حضرت آقا زنگی بزنیم و از ایشان التماس دعای مخصوصی برای حافظ اسد بنماییم،  زیرا فکر می‌کردیم اگر حافظ اسد از بین برود، ما ایرانی‌ها دیگر جایی در سوریه که سپر دفاعی ایران در برابر اسرائیل بود نخواهیم داشت. به حضرت آقا زنگ زدیم و آقا فرمودند :  باشد حتماً دعا می‌کنیم. 🔷چند روز بعد حال حافظ اسد بدتر شد،  ما نگرانتر شدیم و باز به حضرت آقا زنگ زدیم. 💟حضرت آقا فرمودند :  ایشان باید برود، ولی خداوند شخص دلسوزتر و بهتری را برای خدمت به دین، به جای ایشان می‌گذارد ... ما متحیر شدیم... دو نفر جایگزین حافظ بودند، برادرش و نخست وزیرش... خوب برادرش که اصلاً همیشه در حال گردش و عشق و تفریح بود و اهل این حرف‌ ها نبود... نخست وزیر هم که یک فرد تقریباً مخالف بود... 🔸ما متحیر بودیم... تا این‌ که پس از فوت حافظ اسد، فرزندش بشار اسد، جانشین شد... ما با خودِ بشار اسد در یک کاخ بسر می بردیم. یک روز سر نهار، بشار اسد خدمتگذارش را فرا خواند و گفت : فلان نامه را بیاور ... ... نامه را آوردند و ایشان نامه را به سردار همدانی داد ... سردار همدانی یکدفعه خودش را جابجا کرد و نامه را دوباره خواند به همه ما یک نگاه عجیبی کرد و نامه را داد به نفر پهلوئیش.. نامه دست به دست شد تا به دست من رسید، دیدم نامه از طرف ملک عبدالله است و نوشته : ای اسد...  یا دست از پشت سر ایرانی‌ها بردار و ایشان را از کشورت بیرون بینداز و یا کشورت را با خاک یکسان و تو و خانواده ات را نابود می‌کنیم... با امضای ملک عبدالله(پادشاه عربستان) 🔻ما متحیرانه به همدیگر نگاه می‌کردیم...  آخر تهدید بزرگی بود و اگر خود حافظ هم بود، حتماً یک کاری بر علیه ما ایرانی ها می‌کرد... یکدفعه دیدیم بشار که متوجه اخم‌ و نگرانی ما شده بود با لبخند نامه را از ما خواست... ♦️ما نامه را با احترام تقدیمش کردیم... در کمال تعجب دیدیم، بشار اسد نامه را پاره کرد و خودش بلند شد و پاره های آنرا را در میان شعله های آتش شومینه پرتاب نمود و با لبخند گفت : ما تا آقای خامنه ای و شما سربازانش را داشته باشیم هیچ غم و غصه ای نداریم. ☑ آنگاه بود که با شگفتی فهمیدیم حضرت آقا چه فرموده بودند ... و یا باز در فیلمی یکی از نزدیکان سردار سلیمانی تعریف می‌کرد که فرمانده سپاه، سردار سلیمانی را مجاب می‌نمود که باید حتماً این منطقه را بگیرید و سردار سلیمانی نیز کمی دست دست می‌کرد تا منطقه را خوب شناسایی کند. در همین اثناء بوده که خود حضرت آقا با فرمانده سپاه تماس می‌گیرد و احوال سردار سلیمانی را می‌پرسد و تأکید می‌کند تا اطلاع بنده از شرکت دادن سردار سلیمانی در عملیات‌ ها خودداری نمایند. 🛑ایشان می‌گفت : دستور عملیات لغوشد... اما همان منطقه ای که قرار بود سردار بگیرد،  بعد از ۲۴ ساعت توسط نیروی هوایی روسیه با خاک یکسان شد... قرار بود سردارسلیمانی  با ۴۰۰۰ نیروی آن منطقه را تسخیر و ساکن شود... ✔اینجا است که تا حدودی به راز سخن علامه حسن زاده آملی پی می بریم. علامه حسن زاده آملی فرمودند : 👌گوشتان به دهان حضرت آقای خامنه ای باشد،  چون چشم و گوش ایشان به دهان آقا امام زمان"عج " دوخته است... نائب امام زمان یعنی این... و اطاعت از ایشان، اطاعت از امام زمان"عج " است و واجب... 🔻و در قیامت و سر پل صراط سؤال خواهد شد... 🔰ثُمَّ لَتُسئَلُنُّ یَومَئِذٍ عَنِ النَّعیم ( ۸  تکاثر ) در آن روز [روز قیامت ] از نعمت عظیم  ولایت سوال خواهد شد. اللهم عجل لولیک الفرج @sardaraneashgh
وقتی تو اینجایی «بیا» معنا ندارد «آقا کجا هستی؟ کجا؟» معنا ندارد   بیماری ما غفلت از یاد نگار است دور از طبیبان هم دوا معنا ندارد   من که گناهم را کمی هم کم نکردم در معصیت این حرف‌ها معنا ندارد   تو وعده صدق خدا هستی و اینقدر «آقا بیا!» «آقا نیا!» معنا ندارد   ای مهربان‌تر از پدر مادر چه گویم بی تو رسیدن به خدا معنا ندارد   باید که نوکر سوی اربابش بیاید از ما به تو لفظ «بیا» معنا ندارد   وقتی تو از دست دلم راضی نباشی «یا ربنا! یا ربنا!» معنا ندارد @sardaraneashgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌺خیلی دقت روی داشت؛ به عنوان مثال برای خرید میوه🍊🍐 وقتی می خواست میوه جدا کند آنقدر حواسش بود که اگر ناخنش به میوه ای می خورد همان را بر می داشت که نکند به اندازه ذره ای حق الناس شده باشد.👌 توسل به اهل بیت (ع) در چند جای زندگی شهید مجیری بیشتر به چشم می‌خورد: 🌺بعد از نماز ها به ائمه سلام می داد، سپس بیرون مسجد می آمد و به سمت راست آسمان و بعد به سمت چپ آسمان نگاهی میکرد ، به سمت کربلا اشاره میکرد و سه مرتبه میگفت صلی الله علیک یا ابا عبدالله 🌺همیشه روز خود را با دعای عهد و زیارت ایام هفته شروع می‌کرد. 🌺همیشه در امضایش کلمه محب المهدی را می‌نوشت. 🌺 سال خمسی‌اش را نیمه شعبان قرار داده بود. 🌺هر روز دو رکعت نماز برای سلامتی و فرج امام زمان (عج) میخواند. 🌺هر روز به نیت سلامتی امام زمان (عج) صدقه میداد. 🌺عصرهای جمعه با توسل به امام زمان (عج) خانواده را جمع می کرد بچه ها را در بغل می گرفت و آل یس میخواند . : همسر 🌹 @sardaraneashgh
بزرگی میگفت: براے رسیدن به ڪبـریا🌿 باید نه ڪبر داشت نه ریا🍁 @sardaraneashgh
🖌عنایت‌شهیدبه‌دختر درپارتی‌شبانه😳 این‌لبخندشهیدازاون😊 ‌لبخندای‌خاصه...😍 وخیلیارو‌عوض‌کرده...🌹 خودمن‌از‌دیروز‌گزاشتم‌🍁 تصویرزمینه‌گوشیم‌...📱 دلم‌نمیاد‌عوضش‌کنم...❤️ این‌لبخندشهیدرویه‌دختر☺️ توی‌پارتی‌میبینه‌توبه‌میکنه✌️ وعوض‌میشه...😎🤲 عکس‌شهیدروبه‌روی‌خونه‌ای بوده‌که‌توش‌پارتی‌بوده...🏘 @sardaraneashgh
۲ دی ماه _صمدی گرامی باد. 🥀 هشتم آذر 1345، در روستای شیرخوارکلا از توابع شهرستان قائم شهر به دنیا آمد. پدرش شعبانعلی و مادرش بانو نام داشت. تا پایان مقطع راهنمایی درس خواند. سپس به فراگیری علوم دینی و حوزوی تا (سطح1) پرداخت. سال 1364 ازدواج کرد. از سوی بسیج در جبهه حضور یافت. دوم دی ماه 1365، در شلمچه بر اثر اصابت ترکش به گردن و سر، شهید شد. مزار او در زادگاهش واقع است. كربلاي چهار تازه تمام شده بود. هنوز گرد ميدان رزم بر تنمان بود كه عازم «هفت تپه» شديم. منطقه بسيار ناامن بود و خطر هميشه در كمين. راننده، همة بچه‌ها را جمع كرد و صحبت‌هايش را آغاز نمود. در ميان سخنانش اعلام كرد: «نياز به راننده داريم، هر كس رانندگي بلد است، دست بلند كند». بلد بودم؛ ولي سر جايم خشكم زده بود. سرم را پايين كردم و هيچ نگفتم. آخر رانندگي در آن وضعيت با مرگ تفاوتي نداشت. وسايل نقليه به راحتي در تيررس دشمن بودند و آتش، پشتِ آتش. يك دفعه ديدم اصغر بلند شد و اعلام آمادگي نمود. گفتم: تو كه رانندگي بلد نيستي، پس چرا بلند شدي؟ گفت: «اين جا دفاع از اسلام مطرح است، راننده بودن يا نبودن مطرح نيست». خجالت كشيدم؛ من در چه فكري بودم و او در چه فكري، من هم برخاستم. فرمانده سه نفر راننده مي‌خواست كه اصغر نفر اول بود، من دوم و ديگر هيچ.... اگر اصغر نبود من هم بلند نمي‌شدم... «نقل كننده همرزم شهيد». @sardaraneashgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❤️ قهرمان امت 🌹رهبر معظم انقلاب: این را همه‌ی دنیا قبول کردند که آمریکا در عراق و سوریه -بخصوص در عراق- به مقاصد خودش نرسیده؛ چرا؟ چه کسی در این قضیه فعّال بود؟ قهرمان این کار سلیمانی بود. @sardaraneashgh
💠 منتظرت هستم یک روز بعد از عبدالمهدی، دلم خیلی گرفته بود‌💔 گفتم بروم سراغ آن دفتری که خاطرات مشترکمان📖 را در آن می نوشتیم. به محض باز کردن دفتر، دیدم برایم یک نامه💌 با این مضمون نوشته بود: همسر عزیزم، من به شما افتخار می کنم که مرا سربلند و عاقبت به خیر کردی و باعث شدی اسم من هم در فهرست نوشته شود. آن دنیا 😍❤ 🌷 @sardaraneashgh
⭕️ تغییر نام خیابان "شجریان" به "شهید_فخری_زاده" توسط خانواده شهدا 🔷ساعتی قبل جمعی از خانواده شهدا تابلو خیابان شجریان را به شهید فخری زاده تغییر دادند. 👌هرچه قدر لیبرال های کثیف داخلی سعی میکنند اسامی منافقین و فاسدین و انسان های کثیف را نشر بدهند، برعکس مردم ما بیدار هستند @sardaraneashgh
🌷کمک شهید سید مجتبی علمدار 🌸 روزی سر مزار سید نشسته بودیم. خانمم گفت: «من هرچه از خدا بخواهم با خواندن زیارت عاشورا در کنار مزار سید بر آورده می شود.» 🌼 آن روز گفت: «آقا سید! من این زیارت عاشورا را به نیابت شما می خوانم. از خدا می خواهم زیارت عمه سادات، حضرت زینب(س) را نصیب ما کند.» 🌻 روز بعد یکی از دوستانم زنگ زد و گفت: «با یک کاروان راهی سوریه هستیم. دو نفر جا دارد. اگر گذرنامه داری، سریع اقدام کن.» باور کردنی نبود شب جمعه بعد در حرم حضرت زینب(س) نائب الزیاره سید بودیم! ✨✨✨✨ 🌹در بین همکاران این ماجرا را تعریف کردم. اینکه هر کسی از خدا چیزی بخواهد به سراغ مزار سید می رود و با قرائت زیارت عاشورا از خدا می خواهد که مشکلش برطرف شود. 💦 هفته بعد سید را در عالم خواب دیدم. گفت: «به فلانی (از همکاران) این مطلب را بگو....» و برایم گفت چه بگویم. 💫 روز بعد همان شخص در حضور جمع گفت: «تو در باره سید مجتبی چی می گفتی؟! من رفتم سر قبر سید. زیارت عاشورا هم خواندم. اما مشکلم حل نشد.» 🍃گفتم: «اتفاقاً سید برات پیغام داده. گفته تو دو تا مشکل داری!» 🌴از جمع خارج شدیم. ادامه دادم: سید پیغام داد و گفت: مشکل اول تو با توسل به مادرم حضرت زهرا(س) حل می شود، اما مشکل دوم را خودت به وجود آوردی. در زندگی خیلی به همسرت دروغ گفتی و این نتیجه همان دروغ هاست!» رنگ از رخسار همکارم پرید. گفت: «درسته!» @sardaraneashgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چند روز دیگـر؛ یک‌ســال‌از آن‌طـور پرکشیدنتان،🕊از نبودنتان‌می‌گذرد...🍃 هدیه کنیم صلواتی دسته گلی باشه تقدیم عزیز دل وَعَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ @sardaraneashgh
✍شیرین بود برایشان تحمل درد پهلو و... درد بــازو... وقتۍ ڪہ آرام زمزمہ مۍ ڪردنــد : ذِڪـر ِ را 🌷شهیدے ڪہ باپهلو وصورت زخمے، پرڪشید🌷 نزدیک است دردپهلو،زخم بازو،آه ازان نامرد وَعَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ @sardaraneashgh
🔰 سلام بابا سعید 🌹زمانی كه مرا از مدرسه به خانه آوردند حدس زدم باید اتفاقی افتاده باشد. دلم لرزید و با خودم گفتم: سلام بابا همیشه كه به خانه می‌آمدی من و صادق را درآغوش می‌كشیدی و می‌بوسیدی و با خنده‌هایمان شاد بودی. اما حالا چرا بلند نمی‌شوی؟ نكند دوباره یتیم شده باشم... 🌸 آن لحظه كه در كانون ابوذر بدن مجروحت را غسل می‌دادند غم بزرگی در دلم ریخت. هرچه به آنها اصرار كردم اجازه ندادند ببینمت. به آنها گفتم بابا سعیدم مرا از پسر خودش هم بیشتر دوست دارد. باید به اندازه تمام سال‌های یتیمی چهره‌اش را ببینم. یك بار دیگر دستش را بلند كنم و بر سرخود بكشم. دستان پر مهری كه خیلی چیزها را به من یاد داد. پدرم را به خاطر ندارم ولی هیچگاه بابا سعید را فراموش نمی‌كنم. خصوصاً زمانیكه با هم نماز می‌خواندیم. می‌دانم از چند روز دیگر بهانه‌گیری‌های محمد صادق شروع می شود. به عكس بابا خیره می ‌شود و با شیرین زبانی بابا بابا می‌گوید. سرانجام او نیز بزرگ خواهد شد و خواهد فهمید كه پدرش برای چه و به كجا رفته است. (به نقل از محمدرضا شاهدی) 🕊 @sardaraneashgh
🌹طنز جبهه😜 (28):👇 🌿... یه موقع هائی در منطقه به علت ازیاد نیروها,😵 فضای کافی برای استراحت بچه ها نبود... البته به جز 👈برای آقا فریبرز😇 فریبرز نصفه شب, خسته و کوفته از نگهبانی رسيد ديد تو چادر جا نيست بخوابه.😎 شروع کرد سر و صداکردن،😄به بچه هائی که خواب بودند👈 گفت: کمی خجالت بکشید😖 مگه اينجا جاي خوابه؟ پاشيد نماز شب بخونيد، معنویت خودتون بالا ببرید, دعا بخونيد...😳 ما هم تحت تاثير حرفاش بلند شديم و اجبارا مشغول عبادت شديم،😍 و خودش رفت راحت گرفت خوابيد.🎩😵 🌿... تو منطقه بیماری "گال"😇 راه افتاده بود. آنهایی که این بیماری را گرفته بودند، قرنطینه کرده بودند.😎شب بود و همه خسته بودند وهوا هم خیلی سرد بود.😊 بچه ها همه توی سنگر خوابیده بودند و جای کافی هم برای استراحت نبود.😳ناگهان فریبرز با خودش😚 فکری کرد 😥که چطوری برای خودش جایی دست و پا کند...😢 رفت وسط بچه ها دراز کشید و شروع کردم به خاراندن خودش...😵 آنقدر خودش را خاراند که بچه ها به خیال اینکه فریبرز هم "گال" دارد😂 همه از ترس شان رفتند بیرون داخل حسینیه لشگر😄 فریبرز هم راحت تا صبح خوابید... 😝 @sardaraneashgh
✨حاج قاسم قبل از شهادت به دیدار فرزند شهید خیزاب آمدند و گفتند محمد مهدی را به سوریه برای زیارت میبرم و قول میدهم عروسی تو شرکت کنم. ✨در زمانی که بخاطر مشکلی در تهران بودیم شهید سلیمانی متوجه موضوع شدند و به دیدار محمد مهدی خیزاب آمدند، هر ازگاهی حاج قاسم با محمد مهدی تماس میگرفت و جویای حال او می شد و محمد مهدی را با لقب(فرمانده)صدا میکردند و احوال پرسی میکردند ✨در زمانی که حاج قاسم به منزل ما آمدند اینقدر محمد مهدی را در بقل گرفتند و گقتند تو فرمانده ما هستی و فکر نکن من فرمانده هستم در حقیقت تو فرمانده ما هستی،شهید سلیمانی در خصوص ادامه راه شهدا بارها نکاتی را میگفتند که دوست دارم شما بهتر از پدرهای خود جا پای آنها بگذارید و بدرخشید. 🌹 10 شب تا سالگرد یک پرواز @sardaraneashgh
🔰چه‌ زیبا‌ گفتن‌ شهید‌ رجب‌ بیگی: از یک سو باید بمانیم، تا آینده‌ شویم... و از دیگر سو باید شویم‌ تا آینده‌ بماند... هم باید امروز شویم، تا فردا بماند وهم باید امروز بمانیم‌ تا فردا نشود... 😔عجب دردی!! چه میشد اگر امروز هم شهید میشدیم و فردا زنده میشدیم تا دوباره شهید شویم؟! @sardaraneashgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👌 قاطعیتت را عشقه حاجی 👌 تحویل اسلحه اشرار گرفته تا اعلام پایان داعش 😔 جایت این روزها خالی است که با تدبیرهایت پایان کرونا را برایمان زمان بزنی @sardaraneashgh
🔖فرازی از وصیت‌نامه شهید «سید احسان میرسیار» 🍃در فرازی از وصیت‌نامه شهید سید احسان میر سیار آمده است: «به راستی که قرآن نسخه‌ی شفابخش و هدایتگر آدمیان است به سوی حق‌. پس به شما توصیه می‌کنم که هیچ‌گاه از تلاوت آن در زندگی غافل نشوید که این نخستین قدم است...» @sardaraneashgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا