eitaa logo
شهید گمنام🇵🇸
9هزار دنبال‌کننده
12.8هزار عکس
6.4هزار ویدیو
106 فایل
ادمین ثبت خاطرات @Mahdis1234 کانال دوم ما مسیر بهشت https://eitaa.com/joinchat/3022192798C43e1b256ae تبلیغات شما پذیرفته میشود https://eitaa.com/joinchat/4173332642Cacf0e5f1fb
مشاهده در ایتا
دانلود
جعفر حسینی در اعزام خود و که جنگ در حال خاتمه بود به رفت و با سنگینی و ترکش های بر روی جان و تنش نقش بست. از آن او بیشتر در بستری بود تا یا جامعه. و کوچک و جعفر حسینی قبل از او را بعد از ها سرحال دیدند. با هم به و بعد به رفتند. خدا را می کرد که نشانه های را در می بیند. یک داشتم. او بسیجیان روزهای اول بحث خود را نکرده بود و 👈این یعنی بود او . که تنها دیداری با و درد و دل هایی از فاطمیون بود امروز به برگه احراز هویت یا نیازی ندارد بیش از او ما داریم که او را برای جوانان و دنیا فریاد کنیم.» به مناسبت تولد . 📅تاریخ تولد : ۹ خرداد ۱۳۶۳ 🎂🎂🎂🎂🎂🎉🎉🎉🎉🎉 🦋🦋🦋
‍ ‍ ‍ « وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا ۚ بَلْ أَحْيَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ» "هرگز گمان مبر کسانی که در راه خدا کشته شدند، مردگانند! بلکه آنان زنده‌اند، و نزد پروردگارشان روزی داده می‌شوند." 🍃اعتقاد عجیبی به این داشت و مانند نیروی مغناطیسی عظیمی او را به وادی عاشقی کشاند. 🍃معتقد بود بین و شهادت فرسخ ها فاصله‌است. شوق کاری کرد که از تعلقات دنیوی دل بکند. دو بال از قرض بگیرد و خود را به آسمان برساند. 🍃بعضی آدم ها اهل زمین نیستند بلکه در آسمان، سبک بال و عاشق به سوی ابدیت میکنند. علیرضا هم حس کرده بود دیگر زمین جایی برای ماندن نیست، باید هرطور شده برود. 🍃همسرش با صبری که از طلب کرده بود برای شهادت آماده بود. اما دختران بابایی اند و دل کندن برایشان سخت بود. مخصوصا برای زهرای بابا که علاقه خاصی به پدر داشت. او را با توکل به خدا برای حفاظت از فرستاد. 🍃ایام شعبانیه همه سرمست از عِطر ولادت پسران بودند. اهل محل با شور و شوقی وصف ناشدنی خود را برای ولادت علمدار کربلا آماده کرده بودند. 🍃همان شب بود که علمدار، سربازِ حریمِ عشق را خرید و عیدی خود را با دستی مجروح شده و چشمانی که برای دفاع از حرم فدا شده بود گرفت. حالا در و دیوار این کوچه پر شده از بنر های تسلیت و تبریک شهادت . 🍃بسیجیِ همیشه در خط، از دوران هشت سال جنگ تحمیلی تا جبهه مقاومت، بدون وقفه و با عشق جنگید و جهاد کرد. جهاد در راه خدا را توفیقی عظیم می‌دانست که از طرف خداوند شامل حالش شده بود. 🍃او رفت و هنوز یاد و خاطره اش بین مردم به یادگار مانده است. می گویند مردم دار و همسایه خوبی بود. به رسید. 🍃آرزوی دیرینه همه مردان خدا، شهادت است که سعادت میخواهد و او نیز مثل همه مردان آسمانی این نصیبش شد. ای کاش ما هم سعادتمند شویم... 🍃اللهم ارزقنا توفيق الشهاده في سبيلك.... 🕊به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۱ شهریور ۱۳۵۱ 📅تاریخ شهادت : ۲۵ اردیبهشت ۱۳۹۵. فلوجه عراق 🥀مزار : اراک
خانواده ما با فرهنگ و عجین بود، ولی فکر و نبود پسرم برایم سخت بود، اما این سختی را به خاطر مسیری که قدم در آن گذاشته بود تحمل می‌کردم. خوشحالم که در رفت و به رسید و شد. را هم برای خدا می‌خواست. 🍃⚘🍃 از شاخصه‌های اخلاقی برادرم از من سؤال می‌کرد؛ اینکه چطور بچه‌ای برای خانواده بود؟ چه رفتار‌هایی داشت که در نهایت منجر به شد. می‌خواست بداند برادرم چطور توانست در آن سن و سال راهی شود و چطور در سالگی شد. 🍃⚘🍃 بسیار به روز‌های و او برای رسیدن به و میدان می‌خورد. زمانی که# برادرم شهید شد، من ۱۱ سال داشتم. وقتی از من در مورد سؤال می‌کرد، من اطلاعات و حرف‌هایی را که از مادر و پدر و اطرافیانم شنیده بودم برایش روایت می‌کردم. برادرم مذهبی را مطالعه می‌کرد؛ کتاب‌هایی نظیر انبیا و... من که می‌خواستم به دست بزنم می‌گفت: نباید به این‌ها دست بزنی پاره می‌شوند. 🍃⚘🍃 خوب یادم است سال‌ها بعد، یک روز رفت خانه مادرم و گفت: انبیای دایی را بدهید من مطالعه کنم، چرا نگهش داشتی مادرجان. مادرم گفت: این‌ها یادگاری است! به مادرم گفت بدهید ما هم مطالعه کنیم تا ثوابش برسد به روح دایی! 🍃⚘🍃 ادامه دارد👇👇