ایشان از سال ۹۷# یک #کارگاه دیگر در #ورامین راه انداخت که آنجا هم ۸۰#نفر از #خانمهای عمدتاً#سرپرست خانواده #مشغول هستند.
🍃🌷🍃
#عاشق #شهادت بود #چندین سال بود، ایشان در ایام #راهیان نور در #معراج #شهدای #اهواز و #فکه #نمایشگاه محصولات فرهنگی دایر کرد و #کتابها را با تخفیف ۵۰#درصد ارائه میداد.
🍃🌷🍃
#شش سال پشت سرهم علاوه بر اینکه خودش در #پیادهروی اربعین #شرکت میکرد، همیشه #تعداد زیادی را همراه خود میبرد و میگفت باید کاری کنیم #پیادهروی اربعین هر سال #شلوغتر بشه.
🍃🌷🍃
خیلی دوست داشت #مدافع حرم بشود که از محل کارش اجازه رفتن ندادند.#پاسدار بود و به دلیل #وظایفش اجازه رفتن نمیدادند.
🍃🌷🍃
قسمت دوم
ایشان از سال ۹۷# یک #کارگاه دیگر در #ورامین راه انداخت که آنجا هم ۸۰#نفر از #خانمهای عمدتاً#سرپرست خانواده #مشغول هستند.1
🍃🌷🍃
#عاشق #شهادت بود #چندین سال بود، ایشان در ایام #راهیان نور در #معراج #شهدای #اهواز و #فکه #نمایشگاه محصولات فرهنگی دایر کرد و #کتابها را با تخفیف ۵۰#درصد ارائه میداد.
🍃🌷🍃
#شش سال پشت سرهم علاوه بر اینکه خودش در #پیادهروی اربعین #شرکت میکرد، همیشه #تعداد زیادی را همراه خود میبرد و میگفت باید کاری کنیم #پیادهروی اربعین هر سال #شلوغتر بشه.
🍃🌷🍃
خیلی دوست داشت #مدافع حرم بشود که از محل کارش اجازه رفتن ندادند.#پاسدار بود و به دلیل #وظایفش اجازه رفتن نمیدادند.
🍃🌷🍃
ادامه دارد👇👇
قسمت پنجم
#ایشان یک #فروشگاه #راه انداخت و با #مدیریت خوبش ظرف #چهار سال این #فروشگاه تبدیل به یکی از #بزرگترین مراکز #توزیع کتاب در #خصوص #شهدا شد.
🍃🌷🍃
#آقا مهدی از ۱۵#سال پیش در بحث #راهیان نور در #دهلاویه و #معراج #شهدای #اهواز #بزرگترین #نمایشگاه کتاب را #دایر #میکرد. میگفت تا وقتی زنده هستم این #راه را ادامه میدهم. فقط سال گذشته به دلیل بحث کرونا نمایشگاه تعطیل شد.
🍃🌷🍃
در این #نمایشگاهها #آقا مهدی #کتابهای #شهدا را با ۵۰#درصد تخفیف در #اختیار مردم قرار میداد. خود انتشارات ۳۰#یا نهایتاً ۴۰#درصد تخفیف میداد،
🍃🌷🍃
آن وقت #ایشان میآمد #بانی پیدا میکرد و #خودش هم #تخفیفی قرار میداد و #کتابها را با ۵۰#درصد تخفیف میفروخت. #اعتقاد داشت و میگفت من هر چه دارم از #کار برای #شهدا دارم.😭
🍃🌷🍃
ادامه دارد👇👇
#قسمت_۶
خانواده ما با فرهنگ #ایثار و #شهادت عجین بود، ولی فکر #شهادت و نبود پسرم #هادی برایم سخت بود، اما این سختی را به خاطر مسیری که #هادی قدم در آن گذاشته بود تحمل میکردم. خوشحالم که در #راه #اسلام رفت و به #آرزویش رسید و #شهید شد.
#هادی #شهادت را هم برای #رضای خدا میخواست.
🍃⚘🍃
#هادی از شاخصههای اخلاقی برادرم از من سؤال میکرد؛ اینکه چطور بچهای برای خانواده بود؟ چه رفتارهایی داشت که در نهایت منجر به #شهادت شد. میخواست بداند برادرم چطور توانست در آن سن و سال راهی #جبهه شود و چطور در #۱۳ سالگی #شهید شد.
🍃⚘🍃
#هادی بسیار به روزهای #حضور #برادرم و #همت او برای رسیدن به #جبهه و میدان #جهاد #غبطه میخورد. زمانی که# برادرم شهید شد، من ۱۱ سال داشتم. وقتی از من در مورد #برادرم سؤال میکرد، من اطلاعات و حرفهایی را که از مادر و پدر و اطرافیانم شنیده بودم برایش روایت میکردم. برادرم #کتابهای مذهبی را مطالعه میکرد؛ کتابهایی نظیر #تاریخ انبیا و... من که میخواستم به #کتابها دست بزنم میگفت: نباید به اینها دست بزنی پاره میشوند.
🍃⚘🍃
خوب یادم است سالها بعد، یک روز #هادی رفت خانه مادرم و گفت: #تاریخ انبیای دایی را بدهید من مطالعه کنم، چرا نگهش داشتی مادرجان. مادرم گفت: اینها یادگاری #داییات است! #هادی به مادرم گفت بدهید ما هم مطالعه کنیم تا ثوابش برسد به روح دایی!
🍃⚘🍃
ادامه دارد👇👇