💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽
وچنین شد که ۲۲ بهمن ماه ابراهیمی اززمین پرکشید و
هزاران ابراهیم درپی او وبا رهروی ازاو متولد شدند...
♦️پایان اندهگین گردان خسته ی کمیل ....😭
که پس ازتحمل ِ " پنج شبانه روز" #خستگی ، #تشنگی و #گرسنگی و #سرمای_استخوانسوز_بهمن ماه ودرحالیکه #مجروح و #مضطرب و #حیران بودند، ودر #نزدیکی_دشمن درکانال کمیل، بخاطرخیانت منافقین گیر کرده بودند،همگی به دیار ِ
(عِندَمَلیکِ مُقتَدِر)
پرکشیدند.....😭😭😭
وخدای اراده کرد تا پس ازآنکه ابراهیمی را ازمیانِ لهیب ِ #آتش به میان بندگانش #برگرداند تا #هادی ِ دلها باشد ،
ابراهیمی دیگرراازمیان #سرمای سخت ، ازمیان بندگانش #ببرد، تا #هادی ِ دلها باشد....😭
شهادتت مبارک ابراهیم ....
به یاد شهید #ابراهیم_هادی و گردان کمیل ودیگرشهدا
#سالروزشهادت.....🕊🌸
فاتحه با صلوات 🌹
🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋
#لبیک_یا_خامنه_ای
#بهفرمانرهبریباحضوریپرشوردرانتخاباتشرکتمیکنیم✅
#اللهم_عجل_لوليڪ_الفرج🌹
#نشرمطالب_صدقه_جاریه_است
🍃┅🦋🍃┅─╮
@shahidma
╰─┅🍃🦋🍃
وچنین شد که ۲۲ بهمن ماه ابراهیمی اززمین پرکشید و
هزاران ابراهیم درپی او وبا رهروی ازاو متولد شدند...
♦️پایان اندهگین گردان خسته ی کمیل ....😭
که پس ازتحمل ِ " پنج شبانه روز" #خستگی ، #تشنگی و #گرسنگی و #سرمای_استخوانسوز_بهمن ماه ودرحالیکه #مجروح و #مضطرب و #حیران بودند، ودر #نزدیکی_دشمن درکانال کمیل، بخاطرخیانت منافقین گیر کرده بودند،همگی به دیار ِ
(عِندَمَلیکِ مُقتَدِر)
پرکشیدند.....😭😭😭
وخدای اراده کرد تا پس ازآنکه ابراهیمی را ازمیانِ لهیب ِ #آتش به میان بندگانش #برگرداند تا #هادی ِ دلها باشد ،
ابراهیمی دیگرراازمیان #سرمای سخت ، ازمیان بندگانش #ببرد، تا #هادی ِ دلها باشد....😭
شهادتت مبارک ابراهیم ....
به یاد شهید #ابراهیم_هادی و گردان کمیل ودیگرشهدا
#سالروزشهادت.....🕊🌸
فاتحه با صلوات 🌹
🍃🌸🌹اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمّد وَعَجِّل فَرَجَهُم وأهْلِك أَعدَائَهُـم أجمَعین🌹
🌹 التماس دعا🌹
🦋🦋🦋
💔
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽
#عاشقانه_شهدایی💕
#شهید_هادی_شجاع
#شهید_مدافع_حرم
...🕊🌹وقتایی که ناراحت بودم یا اینکه حوصلم سر میرفت و سرش غر میزدم...
میگفت: #جااان دل هادی؟چیه #فاطمه؟
چند هفته بیشتر از #شهادتش نگذشته بود یه شب که خیلی دلم گرفته بود فقط اشک میریختم و ناله میزدم. دلم داشت میترکید از #بغض و دلتنگی قلم و کاغذ برداشتم و نشستم و شروع کردم به #نوشتن از عذاب #نبودنش و عشقم نوشتم براش. نوشتم #هادی، فقط یه بار؛ فقط یه باره دیگه بگو جااان دل هادی نامه رو تا زدم و گذاشتم رو میز و خوابیدم.
بعد شهادتش #بهترین خوابی بود که میتونستم ازش ببینم. دیدمش با #محبت و عشق درست مثه اون وقتا که پیشم بود داشت نگام میکرد.
صداش زدم و بهترین جوابی بود که میشد بشنوم. #جاااان_دل_هادی. چیه فاطمه چرا اینقده #بیتابی میکنی؟ تو جات پیش خودمه#شفاعت شده ای.
راوی:
همسر شهید
#عشق_آسمونی💍
🌹 #شهدا رویاد کنیم...
🌺با #ذکریک #صلوات و یک #فاتحه...
🌹اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ
وآلِ مُحَمَّدٍ
وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ🌹
🦋🦋🦋
#قسمت_۱
#شهید هادی عزتی
میخواست #مدافع حرم شود،
#شهید #مدافع امنیت شد.
🍃⚘🍃
#شهید هادی عزتی متولد۱۳۷۱/۵/۵
سرویس ایثار و مقاومت جوان آنلاین:
در #اولین روز از فروردین #۱۳۹۸ در حال اجرای #مأموریت به دست اشرار به #شهادت میرسد.
🍃⚘🍃
#هادی آرزوهای زیادی داشت. #بسیجی نمونهای که میخواست در قامت یک #مدافع حرم حاضر شود تنها به خاطر #وضعیت جسمی پدر از اعزام جا ماند، اما #خدا برایش طوری دیگر رقم زد و او با #شهادتش در #دفاع از #مردم و #امنیت کشورش #شهید شد.
🍃⚘🍃
#روایت کبری علیمرادی مادر #شهید هادی عزتی را پیش رو دارید.
من دو فرزند پسر داشتم.#هادی متولد ۵ مرداد ۱۳۷۱ بود که در #اولین روز از بهار سال گذشته حین انجام #مأموریت به #شهادت رسید. #پسرم #متأهل بود و حدود ۵/ ۱ سال پیش عقد کرده و قرار بود بهار سال گذشته جشن عروسیشان را برگزار کنیم که #هادی #شهید شد.
🍃⚘🍃
ادامه دارد👇👇
#قسمت_۲
همه کارهای #هادی #تعریفکردنی و #مثالزدنی بود. #هادی خیلی پسر #خوبی بود. در #اعتقادات دینیاش بسیار محکم بود. اهل #نماز و #انجام واجبات بود و تأکید زیادی هم روی این مباحث داشت.#بااخلاق، #دلسوز و #مهربانی بود.
🍃⚘🍃
#حضور در #بسیج و #مشارکت در فعالیتهای بسیجی و #خدمت به مردم در شکلگیری #روحیه بسیجیاش نقش بسزایی داشت. #هادی هر چهارشنبه برای #دعای توسل، #دعای کمیل و#ندبه به پایگاه بسیج میرفت. #هر شب در #مسجد حضور داشت تا اینکه به استخدام #نیروی انتظامی درآمد.
🍃⚘🍃
#عاشق کارش بود. در مدتی که #هادی وارد نیرو شده و نتوانسته بود به پایگاه بسیج سربزند،#فرمانده پایگاه به خانهمان آمد تا پیگیر حال و احوال #هادی شود. از من پرسید چرا #هادی به پایگاه بسیج نمیآید؟ من هم گفتم #هادی استخدام شده و در حال حاضر سراوان است. یکی از #محسنات پسرم این بود که دوست داشت به #فقرا کمک کند. #یک سال قبل از #شهادتش وقتی #حقوق و #عیدیاش را گرفت، رفت به #مدرسه استثنایی و برای #بچهها از سر تا پایشان را خرید کرد، برای هر کدامشان یک جفت کفش، شلوار و پیراهن خرید.
به من هم گفت امسال هم برای بچهها با هم میرویم و خرید میکنیم که با #شهادتش این آرزویش محقق نشد.💔
🍃⚘🍃
ادامه دارد👇👇
#قسمت_۳
یکی از همکارانش سر مزار #هادی در بهشت رضا به من میگفت که #هادی به #حرام و #حلال مقید بود. تعریف میکرد که نوبتی با دوستانمان صبحانه میخریدیم و میخوردیم. #هادی تا از #حلال بودن پولی که برای صبحانه داده شده بود، #مطمئن نمیشد، #نمیخورد، حتی به من میگفت مادر زمانی که در مرز خدمت میکردم، #پیشنهادات بزرگی از طرف برخی داده میشد تا اجناس و کالاهای قاچاقشان را رد کنم، اما من آنها را تحویل مسئولانم میدادم.
🍃⚘🍃
#هادی #وظیفه خود را به نحو احسن انجام میداد. آنقدر #طالب #حق و #رزق #حلال بود که در برابر #پیشنهادهای #کلان هم حاضر نشد #شرافت و #وجدان کاری و #ایمانش را معامله کند.
🍃⚘🍃
در #زندگی روزمره خودش و خانوادهاش هم به #رزق حلال توجه داشت. یک روز برای کاری به بیمارستان رفته بودیم، پدرش یک چهار لیتری آب برداشت، #هادی رو به پدرش کرد و گفت باباجان چرا این آب را برداشتی؟ درست نیست از اینجا آب بردارید و با خودتان ببرید...
🍃⚘🍃
ادامه دارد👇👇
#قسمت_۴
یک روز آمد و به من گفت اسمم را برای #اعزام به #سوریه و #دفاع از حرم نوشتم. من هم مخالفت کردم و گفتم: نه اجازه نمیدهم که بروی.
خندید و گفت: چرا مادر؟ چرا میگویی نه؟ گفتم: من که جز تو و برادرت کسی را ندارم، اگر خدای نکرده اتفاقی برایت بیفتد من نمیتوانم تحمل کنم.
#هادی با همان مهربانی همیشگیاش میگفت: مادر شما که فیلم مختارنامه را میبینی و میگی خدا لعنتشان کند! چرا #پشت امام حسین (ع)⚘ را خالی کردند. حالا خودت اجازه نمیدهی که پسرت برود و از #حریم آلالله (ع)⚘ دفاع کند.
گفتم: قربان #حضرت زینب (س)⚘بروم، خیلی دوستش دارم عاشقش هستم، اما یک شرط دارم. گفت: چه شرطی مامان؟ گفتم: باهم برویم. گفت: مادر به خانمها که اجازه نمیدهند. گفتم چرا پسرم من لباس میپوشم. لباس رزم، سر و صورتم را محکم میپوشانم، اصلاً نمیفهمند من زنم یا مرد. آنقدر خندید. #هادی اسمش را نوشت و نامش هم برای اعزام درآمد، اما مشکل و بیماری خونی پدرش باعث شد نرود. به خاطر پدرش اعزام نشد.
🍃⚘🍃
ادامه دارد👇👇
#قسمت_۵
با توجه به اتفاقات و اوضاع و احوال عراق و سوریه همه حواس #هادی به اخبار بود و دائم آنها را رصد میکرد. وقتی #مدافعان حرم را نشان میداد، خیلی پای تلویزیون مینشست و میگفت مامان خوش به سعادتشان.
🍃⚘🍃
میگفتم چرا پسرم؟ میگفت: مادر ببین پیکرهای این #شهدا چقدر با احترام و عزت تشییع میشود. همه مردم برای تشییع پیکرشان آمدهاند. من خیلی ناراحت شدم گفتم نگو پسرم، میدانی به خانوادههایشان چه گذشته است؟ میدانی به پدر و مادر و بچههای اینها چه میگذرد؟#هادی گفت: نه مادر اشتباه نکن، این دنیا به درد نمیخورد. میگفت: من #۲۵ سال عمر کردم، خیلی دیگر بخواهم عمر کنم ۲۵ سال دیگر است خب زندگی در این دنیا را میخواهم چه کنم؟
🍃⚘🍃
رو به #هادی کردم و گفتم: پسرم با همه اینها من نمیتوانم بدون تو زندگی کنم. هادی تودار بود، چندان صحبت نمیکرد، اما این صحبتها را با من در میان میگذاشت. با خودم میگویم او من را برای روزهای #نبودنش آماده میکرد؛ روزهایی که با #شهادت از ما جدا شد؛ روزهایی که باید با یادش زندگی کنیم. من پیش از اینکه مادر #شهید شوم، خواهر #شهید هستم. #برادرم #غلامحسین علیمرادی در ۱۸ مرداد ۱۳۶۲ در سن #۱۳ سالگی به #شهادت رسید و #عمویم #غلامرضا عزتی هم در ۱۲ اسفند همان سال #شهید شد.
🍃⚘🍃
ادامه دارد👇👇
#قسمت_۶
خانواده ما با فرهنگ #ایثار و #شهادت عجین بود، ولی فکر #شهادت و نبود پسرم #هادی برایم سخت بود، اما این سختی را به خاطر مسیری که #هادی قدم در آن گذاشته بود تحمل میکردم. خوشحالم که در #راه #اسلام رفت و به #آرزویش رسید و #شهید شد.
#هادی #شهادت را هم برای #رضای خدا میخواست.
🍃⚘🍃
#هادی از شاخصههای اخلاقی برادرم از من سؤال میکرد؛ اینکه چطور بچهای برای خانواده بود؟ چه رفتارهایی داشت که در نهایت منجر به #شهادت شد. میخواست بداند برادرم چطور توانست در آن سن و سال راهی #جبهه شود و چطور در #۱۳ سالگی #شهید شد.
🍃⚘🍃
#هادی بسیار به روزهای #حضور #برادرم و #همت او برای رسیدن به #جبهه و میدان #جهاد #غبطه میخورد. زمانی که# برادرم شهید شد، من ۱۱ سال داشتم. وقتی از من در مورد #برادرم سؤال میکرد، من اطلاعات و حرفهایی را که از مادر و پدر و اطرافیانم شنیده بودم برایش روایت میکردم. برادرم #کتابهای مذهبی را مطالعه میکرد؛ کتابهایی نظیر #تاریخ انبیا و... من که میخواستم به #کتابها دست بزنم میگفت: نباید به اینها دست بزنی پاره میشوند.
🍃⚘🍃
خوب یادم است سالها بعد، یک روز #هادی رفت خانه مادرم و گفت: #تاریخ انبیای دایی را بدهید من مطالعه کنم، چرا نگهش داشتی مادرجان. مادرم گفت: اینها یادگاری #داییات است! #هادی به مادرم گفت بدهید ما هم مطالعه کنیم تا ثوابش برسد به روح دایی!
🍃⚘🍃
ادامه دارد👇👇
#قسمت_۷
{{{سرانجام در #نخستین روز سال #98، یک مورد نزاع و درگیری در پی اختلافات خانوادگی در خیابان ارشاد مشهد به مرکز فوریتهای پلیسی 110 اعلام شد که به سرعت مأموران گشت کلانتری سناباد به محل حادثه اعزام شدند.
پس از حضور پلیس در محل حادثه، فردی اسلحه به دست به سمت مأموران تیراندازی کرد که در اثر این حادثه #ستوانسوم هادی صفایی (افسر گشت) و #استوار هادی عزتی (راننده گشت) به #شهادت رسیدند.}}}
🍃⚘🍃
#پسرم همراه دوستش #شهید هادی صفایی به #شهادت رسید.
🍃⚘🍃
خیلی هم با #رفیق بودند. اصلاً قرار بود #شهید صفایی همراه یک سرباز دیگر به #مأموریت بروند، اما #هادی صفایی گفته بود باید #هادی عزتی همراه من بیاید، تا #هادی نیاید من یک قدم هم برنمیدارم، حتی رئیسشان گفته بود تو برو من #هادی را با ماشین بعدی میفرستم.
گفته بود نه #هادی بیاید باهم میرویم که هادی میرسد و باهم به #مأموریت میروند که اول #هادی صفایی به #شهادت میرسد و بعد #پسرم.
{{#یاد دو #شهید #مدافع وطن
با ذکر یک شاخه گل #صلوات⚘}}
🍃⚘🍃
#هادی وقتی #تشییع #شهدای مدافع حرم را میدید غبطه میخورد. در نهایت یک #تشییع #باشکوه هم نصیب #خودش شد.
🍃⚘🍃
ادامه دارد👇👇
بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽
#شهیـددفاعمقدسهادےقنبرے
••🍂 #اولین شهید خانهام #هادی است.
پسرم بسیار مذهبی و متدین بود.
قرآن میخواند.حتی در دوران قبل از انقلاب که توجه و ترویجی برای دین اسلام نبود.عمل و رفتارش هم قرآنی بود.
بسیار به من و مادرش احترام میگذاشت.هادی میخواست طلبه شود که با آغاز جنگ راهی میدان نبرد شد.
ظهر عاشورا شهید شد و خبر شهادتش را هم یکی از طرف سپاه زنگ زد و به من اطلاع داد.آن روز از جبهه به خانه آمده بودم.
هادی ظهر عاشورا تیر به قلبش اصابت کردو شهید شد.۲۰ سالش بود.آبان سال ۱۳۶۱در سومار به آرزویش رسید.
#شهیدهادےقنبرے:
"من عاشق معشوقی هستم
که تااو رانیابم آرام نخواهم گرفت.
وراه رسیدن به آن معشوق شهادت فی سبیل الله است.
یارب،از تو میخواهم که یک لحظه مرابه خودم وا مگذاری و مرا در مبارزه با نفس خویش، پیروز گردانی.
پروردگارا
من در همه جا، در هر حال به فکر و یاد تو بودم و از تو میخواهم که در هنگام شهادت مرا تنها نگذاری.."
#بسیجیبااخلاص
#دلاورےگمنامـ
🦋🦋🦋🍃🌷✨🍃🌷✨🍃🌷✨
#اللهم_عجل_لولیڪ_الفرج🌤
🍃🌷🍃🌷
@shahidma
🍃🌷🍃🌷