eitaa logo
شهید گمنام🇵🇸
9هزار دنبال‌کننده
12.8هزار عکس
6.4هزار ویدیو
106 فایل
ادمین ثبت خاطرات @Mahdis1234 کانال دوم ما مسیر بهشت https://eitaa.com/joinchat/3022192798C43e1b256ae تبلیغات شما پذیرفته میشود https://eitaa.com/joinchat/4173332642Cacf0e5f1fb
مشاهده در ایتا
دانلود
ولی ما را به 10 دادند و اصرارهای ما به جایی نرسید و با هم رفتیم علی اکبر (ع)🌷 🌷 را به نصر دادند و من را به دسته . 😔 🍃🌷🍃 در کربلای 1 با هم شرکت کردیم ، به دچار گرفتگی شد به طوری که تونست بر بزنه😔 چون به تنش می افتاد این وضع مدتی ادامه یافت تا این که این مشکل کمتر شد. 🍃🌷🍃 در کربلای 2 هم باز شرکت کردیم و بعد از برگشتیم تهران و باز هم مهر ماه .😊 🍃🌷🍃 همین روزها بود که یک بسیار سخت در اطراف منطقه اسلام آباد غرب برگزار کردیم و بعد از اومدیم تهران بعد از برگشتن من به متوجه شدم که گرفته برای عمار و دیگر را ندیدم. 🍃🌷🍃 تهران بودم که رفتم به راه آهن بلیط گرفتم برگردم که رفته بود بعد از گرفتن بلیط در خیابان چیتگری را دیدم بود. 🍃🌷🍃 اون گفت از خبر داری ؟ گفتم نه . دارم می رم ،گفت نرو،گفتم چرا؟ گفت شده و الان هم را آوردن تهران برو به خانواده اش خبر بده.😭😭 🍃
تفحص و، محمود حاجی قاسمی 🍃🌷🍃 درسال ۱۳۴۵ در شهر بسطام، استان سمنان ، در خانواده ای متدین ومذهبی متولدشد. متاهل بود و ۳ فرزند به یادگاردارد، ۲ پسر و ۱ دختر. 🍃🌷🍃 ایشان در همان ابتدای راهی مقدس شد و بعد از آن نور بسطام را راه اندازی کرد و بلافاصله به پرداخت. 🍃🌷🍃 بعد از حضور داعش در و ، ایشان به محور مقاومت شد و پس از اینکه خود را در این داد ،دوباره به پرداخت. 🍃🌷🍃 🍃┅🦋🍃┅─╮ @shahidma ╰─┅🍃🦋🍃
به روایت از همسر : مرتضی، به شدت معظم رهبری♥️ بودند و را در برابر می دانست بیشتر هایشان را دنبال می کردند. 🍃🌷🍃 به و هم از را می کردند حتی می گفتند کنیم تا راحت های را کنند. 🍃🌷🍃 سپاه و، بود و آن جا به اعزام نمی شدند البته چند نفر از از آن جا عازم شده و باز گشته بودند بنابراین او را تصور نمی کردم.😭 🍃🌷🍃 و چون و را برای رفتن می دیدم، رفتن و بازگشتش را مانند در چابهار تصور می کردم. دیگر حرفی باقی نمی ماند. 🍃🌷🍃 در ها می گفت انتخاب با خودت هست، جواب زینب (س)🌷 و حسین (ع)🌷را خودت باید بدهی، شدن و خانواده بودن می خواهد.😭 🍃🌷🍃 هر چه بود بین و 🤍 بود، در که حتی با من هم بازگو نکرد اما راه را برایش خواستنی کرد. تا این که بالاخره رفتنش برای 21 96# قطعی شد.😭 🍃🌷🍃
سیم چی دفاع مقدس قندهاری 🍃🌷🍃 درتاریخ سيزدهم مرداد ۱۳۴۴، در شهرستان ری در خانواده ای متدین و مذهبی متولدشد. پدر ایشان اكبرآقا، در كارگاه تابلوسازي كار مي‌كردند و مادرش  خانه داربودند تا پايان دوره راهنمايي درس خواند. ایشان باشروع تحمیلی بصورت بسیجی به رفت. 🍃🌷🍃 سرانجام در تاریخ ‌و يكم دي ۱۳۶۵#، ایشان با در به رسید. 🍃🌷🍃 #شهید در بر جا ماند تا سرانجام در تاریخ ‌و يكم ارديبهشت ۱۳۷۳# تفحص و شناسایی شد. 🍃🌷🍃 #شهید تهران بهشت زهرا سلام الله علیها،🌷 قطعه  ۵۳ 🍃🌷🍃 ادامه دارد👇👇
قسمت چهارم و وارد شدن و به های ایشان و شدن بیش از ۱۶۰ و در که به دلیل تیر و ترکش های بدن به ایشان  #آهنین   دادند. 🍃🌷🍃 بعد از برای به سفر کرد  که سفر ایشان  همزمان شد با خمینی (ره) و با شنیدن این خبر رو تمام کرد  و ایشان به برگشت. 🍃🌷🍃 جزو کسانی بود که به رفت و افرادی بود که از برگشت. 🍃🌷🍃 در سال۱۳۷۰# بود که از بازگشت و در ۵نصر به عنوان با تمام که داشت به شد. 🍃🌷🍃 ویک لحظه از که بعد از بدون هیچ نوع در این شده بودند . 🍃🌷🍃 ادامه دارد👇👇
قسمت پنجم به روایت از پسر : از پدرم و پذیری شون  بود،پدرم  92 داشتند و بیش از 140 در شون بود.😭😭 🍃🌷🍃 برنامه‌های رو از ابتدای دهه ۵۰# کردند و چندین بار هم توسط ساواک شدند،پدرم  جزو ۱۲۰ بودند که را کردند. 🍃🌷🍃 پدرم در ، و داشتند و بخشی از شون در منطقه بود. 🍃🌷🍃 در ایران و عراق در بودند و زیادی از خودشان  نشان دادند و سال ۷۰# بود که از .😭😭 🍃🌷🍃 تحمیلی سال ۶۷# تمام شد و بسیاری از عزیز برگشتند، اما پدرم سال ۷۰# از برگشتند و سال ۷۵# به فیض نائل آمدند.😭😭 🍃🌷🍃 و  داشتند؛ چپ، شدن گوش چپ و ۱۰ از کوچک فقط از پدرم بود.😭😭 🍃🌷🍃 بااین‌همه ، صبح بلند می شدند و در محل کار می شدند و بازهم حتی از و اسلامی نکردند. 🍃🌷🍃 ادامه دارد👇👇
قسمت سوم دقیقاً پیش‌بهار در تهیه ، و الی نقش بسیار داشتند. 🍃🌷🍃 مسعوداز و بود که را در برای حسن باقری انجام می‌داد. 🍃🌷🍃 یعنی هر جایی که حسن می‌خواست شود که دشمن چه دارد و چه ا افتاده به می‌گفت برو یک کن. 🍃🌷🍃 تونست با در و در ، را به خود جلب کنه و شد یکی از در و گُلف. 🍃🌷🍃 حسن باقری با که داشت، خیلی را داشت.  به خاطر و درک و بالای . 🍃🌷🍃 خیلی خوب هم از استفاده می‌کرد و نمی‌توانست به این از او استفاده کند و هم را خیلی داشت و می‌گفت او بهتر از . 🍃🌷🍃 ادامه دارد👇👇
قسمت پنجم به روایت از انتظامي بستك استان هرمزگان: پليس با# مواد مخدر اين شهرستان حين زنی به همراه يكی از انتظامي در محل خويش در با قاچاقچيان مواد مخدر به درجه رفيع نائل شدند. 🍃🌷🍃 سروان بخردان ساعت 15 و 30 دقيقه 14 ماه در حين زنی در لاورميستان به سمت در استان به يك دستگاه وانت پيكان با دو راننده و سرنشين مشكوك شده دستور ايست دادند. 🍃🌷🍃 خودرو به دستور پليس بی توجه ای كرده و راه فرار در پيش می گيرد كه پس از تعقيب و گريز در مسير طولانی و ورود به جاده های خاكی با يكديگر می شوند.  🍃🌷🍃 پليس مبارزه با مواد مخدر شهرستان در اين مورد افراد ناشناس قرار گرفتند.😔 🍃🌷🍃 هاي وارده به پليس مبارزه با مواد مخدر شهرستان موجب شون در مسير بيمارستان می شود‌‌.😔 🍃🌷🍃 ادامه دارد👇👇
قسمت چهارم و یکی دیگر از این : پسرم با وجودی که بود و کمی داشت اما هر وقت به می آمد مقداری پول به مادرش میداد تا بین سرپرست روستا کند. 🍃🌷🍃 دوران کودکی شلوغی داشت خصوصأ از مدرسه که می آمد معلوم بود در مدرسه کلی اذیت کرده و همه خانه پر می شد از صدای 😭😭 🍃🌷🍃 خیلی کم در روستا بود اما وقتی برای دید و بازدید می آمد همه جوانان روستا را جمع می کرد و به انجام دادن کارهای در روستا می کرد و با بچه های روستا در زمین خاکی والیبال بازی می کرد. ورزش مورد اش بود.😭 🍃🌷🍃 یکی از میگفت، محدوده ای که می رفت چون خیلی بود کمتر کسی از به آن می رفتند . اون روز که با ماشین را جهت پست دیده بانی جابه جا کرد بعد از پیاده کردن نیرو،  نیروهای داعشی ماشین را به می بندد . می گوید: هنگامی که شد صدای داعشی ها را میشنیدیم. که از بی سیم می گفتند: یکی از آنان را زدیم و زود برویم را برداریم و را کنیم .😭 🍃🌷🍃 ادامه دارد👇👇
قسمت پنجم و یکی دیگر از این : پسرم با وجودی که بود و کمی داشت اما هر وقت به می آمد مقداری پول به مادرش میداد تا بین سرپرست روستا کند. 🍃🌷🍃 دوران کودکی شلوغی داشت خصوصأ از مدرسه که می آمد معلوم بود در مدرسه کلی اذیت کرده و همه خانه پر می شد از صدای 😭😭 🍃🌷🍃 خیلی کم در روستا بود اما وقتی برای دید و بازدید می آمد همه جوانان روستا را جمع می کرد و به انجام دادن کارهای در روستا می کرد و با بچه های روستا در زمین خاکی والیبال بازی می کرد. ورزش مورد اش بود.😭 🍃🌷🍃 یکی از میگفت، محدوده ای که می رفت چون خیلی بود کمتر کسی از به آن می رفتند . اون روز که با ماشین را جهت پست دیده بانی جابه جا کرد بعد از پیاده کردن نیرو،  نیروهای داعشی ماشین را به می بندد . می گوید: هنگامی که شد صدای داعشی ها را میشنیدیم. که از بی سیم می گفتند: یکی از آنان را زدیم و زود برویم را برداریم و را کنیم .😭 🍃🌷🍃 ادامه دارد👇👇🍃🌷✨🍃🌷✨🍃🌷✨ 🌤 🍃🌷🍃🌷 @shahidma 🍃🌷🍃🌷
فرازی از وصیت نامه : «امام برکتی است از سوی ،بر امت مسلمان ایران و مسلمان باید قدر برکت وجود را به خوبی بدانند . از می خواهم که بیشتر کنند و سازمانها و گروهکهای معاند و ضد انقلاب را نخورند و با آثار و استاد مطهری ،بیش از پیش بر فکری خود بیفزایند. » 🍃🌷🍃 سرانجام شهید مجتبی قطبی هم در تاریخ ۱۳۶۴/۶/۱۹# در حالی که یکی از لشکر را به عهده داشت ،در عمران به رسید. 🍃🌷🍃 #شهید : گلزار شهر شیراز. 🍃🌷🍃 شادی ارواح طیبه ی شهدا،امام شهدا،شهدای انقلاب، شهدای دفاع مقدس،شهدای مدافع حرم، شهدای مدافع امنیت، شهدای مدافع سلامت،شهدای هسته ای، شهدای خدمت 🥀 عزیز و علی الخصوص شهید سرفراز    💠 سردار شهید مجتبی قطبی💠                            🌷  صلوات 🌷‌ یاعلی مدد 🍃🌷✨🍃🌷✨🍃🌷✨ 🌤 🍃🌷🍃🌷 @shahidma 🍃🌷🍃🌷
‍ ‍ 🍃بسم رب الشهدا🍃 🍃در سیاهی نشسته ام به آسمان میکنم. قرص ماه امشب عجیب میدرخشد. تک ستاره خیره کننده ای کنار ماه نشسته و منظره را تکمیل کرده. خیره به روی ماه مشغولم را جمع و جور می‌کنم و به شنیده هایم فکر می‌کنم چیزهای جدیدی شنیدم! 🍃حرف های لیلا خانوم را به یادم آمد که از پسرخاله‌اش می‌گفت. پسر خاله ای که همسرش بود. از اسفند سال ۴۷ در ای در مرز و می‌گوید که دهمین روز این ماه پسرخاله‌اش یعنی جبار به دنیا آمد. جبار عراقی! پسری که نظر کرده موسی‌ابن‌جعفر بود. شفایش از بود و زندگیش را هم مدیونش. حیاتی که سرآغازش به دستان حضرت گره خورده باشد، سرانجامش مثل روز روشن است. 🍃 تنها فرجام زیبا و خیری که برای این نذر میتوان نوشت، عروجی به رنگ شهادت است و بس. عروجی دیدنی در غروبی پاییزی و تیری سرگردان که چشم چپش را شکافت و نیمی از سرش را متلاشی کرد و همین بهانه ای بود برای رفتن. بعد عمری و پاسداری این بهانه ای شد تا روح خسته‌اش آرام بگیرد، آرامشی ابدی در آغوش ، سالگرد شهادتت مبارک خدا. 🌸به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ١ اسفند ١٣۴٧ 📅تاریخ شهادت : ۳ آبان ١٣٩۴ 🕊محل شهادت : سوریه 🥀مزار شهید : گلزار شهدای اهواز🍃🌷✨🍃🌷✨🍃🌷✨ 🌤 🍃🌷🍃🌷 @shahidma 🍃🌷🍃🌷