eitaa logo
شهید گمنام🇵🇸
9.8هزار دنبال‌کننده
11.5هزار عکس
5.7هزار ویدیو
94 فایل
ادمین ثبت خاطرات @Mahdis1234 کانال دوم ما مسیر بهشت https://eitaa.com/joinchat/3022192798C43e1b256ae تبلیغات شما پذیرفته میشود https://eitaa.com/joinchat/4173332642Cacf0e5f1fb
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸به مناسبت سالروز تاریخ تولد : ۵ تیر ۱٣۴۰ تاریخ شهادت : ۱۴ خرداد ۱٣٩۵ به شوقِ اعزام، شیرینی می‌دهند همانهایی که دنیا را رها کرده و عشق را به آغوش کشیده اند♡ 🍃امثال حاج رضا رستمی ها، آنهایی هستند که می‌دانند دنیا چیزِ دندان‌گیری ندارد و هر چه هست، در ، حوالیِ اوست. می‌دانند که باید برای رسیدن به "او" از خود، ، آرامش و هر چیزِ دست و پا گیرِ دنیایی گذشت گاهی راهِ رسیدن به او شهادت و راهِ شهادت دفاع از است. می‌نویسند بر قلبِ کاغذ که بماند برای ماندگان: " انقلابی بودن خوب است ولی ماندن بهتر است." ماهم هستیم اگر با رای درست و انتخاب اصلح خود از این خاک دفاع کنیم. گولِ گرگ‌های پوشیده در لباسِ میش را نخوریم🙏 حاج قاسم:" امروز قرارگاه حسین‌بن‌علی، است. بدانید جمهوری اسلامی حرم است و این حرم اگر ماند، دیگر حرم‌ها می مانند. اگر دشمن، این حرم را از بین برد، حرمی باقی نمی‌ماند." تاریخ تولد : ۵ تیر ۱٣۴۰ تاریخ شهادت : ۱۴ خرداد ۱٣٩۵ محل شهادت : سوریه مزار شهید : خرم آباد منطقه سراب یاس 🦋🦋🦋
✍✍علی ماهانی پسری متولد و پرورش یافته در آب و خاکِ سلیمانی پرورِ کرمان. 🖤بزرگ شده در زمانِ ستم‌شاهی اما با قلبی مملو از شجاعت و به حق♡ ✍تا اینکه بانگِ ستمگران، او را به میدانِ مبارزه کشاند. ماه ها اسیرِ دژخیمانِ ساواک بود اما لب از لب باز نکرد و با تمام توان، از دفاع کرد تا زمانی که حتی حکمِ اعدام او را صادر کردند. بعد از پیروزی، بانگِ جنگ که نواخته شد، پا به گذاشت تا قطره ای باشد از دریایِ حق در برابرِ نیلِ دشمنان. ✍والفجر ۳، آخرین حضورِ او در میدانگاهِ حقانیت بود. تا اینکه پس از مجاهدت های بسیار، با لبی تشنه ، به آغوش ارباب پر گشود و پیکرش در آغوش خاک امانت ماند. پس از ۱۵ سال چشم انتظاری، به آغوشِ بازگشت تا بارِ دیگر عطر حضور علی، زندگی را در شریانِ شهر به جریان بیندازد. ✨ علی آقا♥️ 🌸به مناسبت سالروز تاریخ تولد : ۱٣٣۶ تاریخ شهادت : ٨ مرداد ۱٣۶٢ تاریخ انتشار : ۸ مرداد ۱۴۰۰ محل شهادت : مهران مزار شهید : گلزار شهدای کرمان 🦋🦋🦋 🍃┅🦋🍃┅─╮ @shahidma ╰─┅🍃🦋🍃
‍ 🍃شهید محمد سال۱۳۴۲ در روستای پاقلعه از شهر بابک کرمان دنیا آمد. در سن دو سالگی پدر را از دست داد با کمک مادر درس خواند. تا مقطع دوم دبیرستان، جنگ آغاز شد. شهید محمد درس را رها کرد و به رفت. تا آخر جنگ کنار اش، ح.ا.ج ق.ا.س.م جانفشانی کرد. بعد از جنگ به ادامه داد و در رشته مدیریت کارشناس شد. تشکیل داد و صاحب دو دختر و یک پسر. ولی باز هم در کنار ح.ا.ج ق.ا.س.م به مبارزه مشغول شد؛این بار با . 🍃 زمان بازنشستگی اش، با آغاز کار تبلیغ و شهادت در کاروانهای با عنوان جنگ رقم خورد. فروردین سال ۹۲ با دیدن حال پریشان ح.ا.ج ق.ا.س.م در مراسم عزاداری ایام در خانه سردار، متوجه وخامت اوضاع جنگی در شد. خانواده را آماده وداع کرد. علی رقم ناراحتی دوری از خانواده و مخالفت سردار، رفت. دو ماه در سوریه به نبرد با پرداخت. به خانه آمد ولی دلش در دمشق، حرم بی بی زینب و خانم رقیه سلام الله علیها جا مانده بود. بعد از دو هفته دوباره خانواده را آماده وداع کرد؛ اینبار با حال خاص. 🍃چهار روز از آن خداحافظی خاصش گذشت. در اردوگاه استتار شده ای که نزدیک دشمن تشکیل داده بود، به جهت قد و قامت بلندش مورد دیدرس قرار گرفت و با یک گلوله به شهادت رسید. پیکرش با خبر شهادتش آمد. ح.ا.ج ق.ا.س.م خود مراسم خاکسپاری اش را مدیریت کرد و در آخر مراسم در با شهید جمالی حرفهای ناگفته اش را گفت. اهدایی را به روی پیکر گذاشت. خاک تربت به دهانش ریخت و با دلی پر از غم بیرون امد و به دلجویی خانواده شهید جمالی مشغول شد💔 🌸به مناسبت سالروز 🔷تاریخ تولد : ۱۰ دی ۱٣۴٢ 🔷تاریخ شهادت : ۱٢ آبان ۱٣٩٢ 🔷محل شهادت : دمشق 🔷مزار شهید : کرمان 🌺🍃@s
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا﷽ 🚦بهت میگه بگو.. بخند.. با همـکار! همکلاسے! کلاس داره ! شیــ😈ـــطان را میگویم . کارش تزیین دادنِ گناهه ، مراقبـــــ باش ❗️ دشمن از طریق با نشانه گرفتن ارزشهای دینی و فرهنگی اسلامی بنیان مقدس و در راس آن زنان را مورد هدف قرار داده❌❌ 💠 🦋🦋🦋
_🥀‍﷽یاد خاطرات عاشقان خدا﷽ •|♥️|•نمی‌دانم چرا در ذهــ🧠ـن بعضے‌ها نمےگنجد🤔 •|✍️|•كه تو معشوقـ♥️ـه‌اے دارے→° •|😇|• بہ نام← چـ🌸ـادر مشكے→•• ♥️ •|♥|• میدانی شیـ😋ـرینی چآدر در چیست؟ اینکه تو لباس سـربازی الحسـن را بر تن میکنی😍 این که مولا با دیدنت بر لـب هایش مے آید☺️ و تو دو گوهـر گرانبهای خویش را که میباشد را حفـظ میکنی با همین یک چـادر ساده میدانی به استحـکام چند کمک کرده ای؟ میدانی جلوی چه میزان را گرفته ای؟ به قسـم اینها با دنیایی قابل تعویض نمیباشند😊❤️ • فاطمے 🧕 🦋🦋🦋
_🥀‍﷽یاد خاطرات عاشقان خدا﷽ ⌨💻📱 💻📱 📱 🧕🏻 تو دنیای مجازی📲 هیچ پسری برای 💍یا عشق💕، با دختر آشنا نمیشه❌شاید بتونه علاقه مند بشه. . . اما عاشق نمیتونه بشه⛔️ و بلکه فقط یک حس زودگذره. . .🍃 پس مراقب باش🙅‍♀. ارزش نداره و رو ببری زیر سوال😡 یادت باشه☝️🏼 طرز زدنت🗣 نوع 👩‍💻 نوع فرستادنت📧 دل هیچ پسری رو نلرزونه❌ 🙍‍♂ حواست باشه☝️🏼 اون عکسهایی📸 که با مدل ها و ژست های مختلف میذاری رو 📲 دل هیچ دخترخانومی رو ❣، بعضی دخترها 🥀 ممکنه همان دوستت دارمه💕، اولت را باور کنن و دل بدهند. . .🍂 یادت باشد☝️🏼 که شکسته شدن را خدا میشنود💔 قلب دختر مثل 🕯،نمیچسبه بچسبه کنده نمیشه💞 کنده هم بشه دیگه نمیچسبه💔 🧕🏻 حواست باشد چه عکسی برای پروفایلت انتخاب میکنی🚷 از اون دخترا هایی باش که میگن👑 قلبـ❤️ـم مثل جای یه نفره✅ نه از اون دخترایی که میگن بابای بعضی ها پیش بسوی بعدی ها❌ اصلا میدونی که دختر باید اولین مرد زندگیش 🧔🏻 باشه . . آخریشم 💍⁉️ 🙎‍♂ آن دختری که تو فضای مجازی📲 دل میده اگه یه عکس پروفایل بهتر از تو ببینه میره سمتش🚷 پس مراقب باش✅. غرور مردی رو نشکن❌ وار زندگی کن🌸 در آخر🍃 🌹 حرمت داره بیایید کاری نکنیم تا عده ای نسبت به عشق بدبین بشن🍂 مجازی📲 جای عشقبازی نیست📛 چون مثل آبه بریزه زمین دیگه نمیشه جمعش کرد موقع چت📩 به آبروی هم فکر کنیم😔 🦋🦋🦋
﷽یاد خاطرات عاشقان شهدا﷽ 🌹 امروز ۳۰ اردیبهشت سالروز شهادت مدافع‌حرم «شهید علی‌اصغر شیردل» گرامی‌‌باد. ❇️ 🌼شهید مدافع‌حرم علی‌اصغر شیردل 💐همسرم یک‌سری اعتقادات داشتند که رعایت آنها برایش مهم بود؛ مثلا خیلی روی ، ، و تاکید داشتند. 💐با هم‌بودنِ اعضایِ خانواده برایش بسیار مهم بود. یکی از مواردی که می‌گفت معنا پیدا می‌کند، سرِ یک‌سفره‌نشستن و باهم‌غذاخوردن بود. اگر پسرمون امیرعلی سرِ سفره نمیومد، ایشون می‌گفتند: نه! نمیشه! حتما باید همه با هم غذا بخوریم. 💐هروقت بعد از نماز می‌خواستند با حجت خدا، آقا امام زمان صحبت کنند، من متوجه می‌شدم؛ وقتی به آقا سلام می‌داد، خیلی خالصانه این کار را انجام می‌داد؛ متوجه نمی‌شدم که به آقا چه می‌گوید ولی از نگاه‌کردن و حرف‌زدنش، احساس می‌کردم که واقعاً در محضر آقاست و با ایشان دردِ دل می‌کند. 🦋🦋🦋
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ 🍃قصه پدری که در این تابلوی خانوادگی فقط قاب عکسش بود از آذر شصت و پنج در خانه ای سازمانی آغاز شد. فرزند سوم خانواده، حیدر؛ که به قول خودش با همه اعضای فرق داشت! 🍃از آزمون الهی تا میدان عمل که هنگام حقیقت یافتن شعار بود، حیدر متفاوت عمل کرد و در تمامشان خوش درخشید. ولی در میدان خوش تر. دلاورانه جنگید و حیدرگونه جام شهادت نوشید. 🍃و من به این می‌اندیشم که گاهی اسم ها گویای سرنوشت صاحبانشان هستند. و این از خود گذشتن ها مقدمه امنیتی است که به قیمت نبودن یک پدر و یا محقق می‌شود. ✨سالگرد شهادتت مبارک ♥️ ✍نویسنده: 🌸به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ٢۶ آذر ۱٣۶۵ 🕊محل شهادت : حماه_سوریه 🥀مزار شهید : کرج_گلزار شهدای ملارد الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ و عَجِّلْ فَرَجَهُمْ 🦋🦋🦋
بسمـ رب الشـهدا. ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ امروز ۹ تیر ۱۴۰۲ مصادف‌با سالروز: شهید مدافع حرم شجاعت علمداری همه مهمان این عزیز هستیم✋ در دوم تيـر مـاه 1354 در روستاي مورجان از توابع بخش ميمند شهرستان فيروزآبـاد شیراز در خانواده ای متدین ومذهبی متولدشد دوران طفوليت و كـودكي خـود را در همـين روسـتا سپري كرد و سپس راهي دبستان شد. علاوه بر موفقيت در تحصـيل، از همـان اوان كـودكي در كشاورزي و دامداري به مي كرد. پس از گذراندن مقطع ابتدايي، به دليل نبودنِ مدرسه ي راهنمـايي در مورجان و روستاهاي مجاور، به مدرسه ي شـبانه روزي فيروزآبـاد رفـت و در آزمون ورودي آنجا با نمرات عالي پذيرفته شد. 🍃⚘🍃 دوران متوســطه را با موفقيت سپري و در آزمون ورودي دانشـگاه شـركت و پس از طي مراحل مصاحبه و معاينه ي پزشكي، در رشته ي دانشگاه امام حسين(ع)⚘ اصفهان شروع به تحصيل كرد. 🍃⚘🍃 سرانجام شجاعت علمداری هم درتاریخ نهم تیرماه ۱۳۹۳ و در نبرد با داعش و القاعده، در عـراق و در جوار بارگـاه ملکـوتی حسن عسکری (ع)⚘ بر اثر ترکش خمپـاره به آرزویش که همانا در راه خدا بود رسید 🦋🦋🦋
علی(ع) اصل عبادت باطل است علی(ع) هرکس بمیردجاهل است (ع) تقوا گُلی بی‌رنگ وبوست همچون نماز بی وضوست ... وقتتان ذاکری و عاقبتتان شهدایی ان شاءالله رسیدن عید سعید و اکبرِ اعیادِ شیعیان، عید سعید غدیر خم را از طرف خویش،و به نیابت از جانم، آرزومه، ابتدا به محضر امام زمان عج و پیشگاه معظم انقلاب اسلامی و های شهدا الخصوص های عزیز و بزرگوار و گرانقدر شهدا و ذاکری و دیگر همیشگی و عزیز مجازی شهدایی عاشقان خدا تبریک عرض می نمایم. پناه حب علی ع و الطاف ملوکانه ی مادرم زهرا س محفوظ باشید ان شاءالله عاجزانه التماس دعای فرج و شهادت یا علی مدد ✅🕊🌷 🍃┅🦋🍃┅─╮ @shahidma ╰─┅🍃🦋🍃
وقتی قصد کرد چمدانی از مادر امانت گرفت، بارش را از لباس، مسواک، خمیر دندان و ... سبک بست و شلواری که دیگر به پایش نشد و با ترکش به هم دوخته شد، چمدانی که گشوده نشد، نبات، آجیل محلی، عناب و انجیری که مادر در چمدان گذاشت تا رفت و در چمدان ماند.😭 🍃🌷🍃 برگ از دفترچه ای که آخر با هم بودن هایش را در آن نوشت، ها و هایی که دوباره فهرست شد و چند روزی که در بیرجند بیشتر با و گذراند و گفته و نگفته طلبید.😭 🍃🌷🍃 زمان رفتن که رسید، هواپیمای تهران که نشست وقتی عکس ها را در فرودگاه گرفت به بهانه آشنا شدن با تیم و دوستان جدید، زود خداحافظی کرد😭 زود رفت تا کندن تر باشد.😭 🍃🌷🍃 در یک ماهی که نبود هر روز تماس می گرفت و مانند همیشه از همه مسائل و می پرسید اما نمی توانست به خوبی از وضعیت شان در بگوید، می گفت است کنید. 🍃🌷🍃 آن روزها کلاس رانندگی می رفتم و خودم را برای امتحان آماده می کردم، آخرین شب در تماس تلفنی گفت فردا پولی به حسابی واریز می‌کند که حتما از آن خبر می گیرد. 🍃
به روایت از همسر : مرتضی، به شدت معظم رهبری♥️ بودند و را در برابر می دانست بیشتر هایشان را دنبال می کردند. 🍃🌷🍃 به و هم از را می کردند حتی می گفتند کنیم تا راحت های را کنند. 🍃🌷🍃 سپاه و، بود و آن جا به اعزام نمی شدند البته چند نفر از از آن جا عازم شده و باز گشته بودند بنابراین او را تصور نمی کردم.😭 🍃🌷🍃 و چون و را برای رفتن می دیدم، رفتن و بازگشتش را مانند در چابهار تصور می کردم. دیگر حرفی باقی نمی ماند. 🍃🌷🍃 در ها می گفت انتخاب با خودت هست، جواب زینب (س)🌷 و حسین (ع)🌷را خودت باید بدهی، شدن و خانواده بودن می خواهد.😭 🍃🌷🍃 هر چه بود بین و 🤍 بود، در که حتی با من هم بازگو نکرد اما راه را برایش خواستنی کرد. تا این که بالاخره رفتنش برای 21 96# قطعی شد.😭 🍃🌷🍃
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ : ۱۳۹۵/۷/۷ 🌸 : ۲۴ 🍁 : ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ صفيه كماني() سخنانش را از دردانه‌اش اينگونه آغاز مي‌كند: در يك شهيدپرور رشد پيدا كرد .از پسرم مي‌توانم به بودن، داشتن قوي، ، ، ، ، ، به بزرگ‌تر‌ها، ، و بسيار اشاره كنم. ــــــــــــــــــــــــــــــ 👇 خواندن و یاد بسیار است برای ـــــــــــــــــــــــــ 🥀 🕊 ‍ ....🕊🕊🕊🌹🌹🌹 🕊سلام 🤚صبحتون منور به لبخند 🌷🌷 🌿🌾 اَللَّهُـــمَّ صَلِّ عَلــَی مُحَمـّـــَدٍ وَآلِ مُحَمـّــَدٍ وَعَجّـــِـلْ فــَرَجَهُـــمْْ 🌾🌿 🌹اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج🌹 🦋🦋🦋 🌹 🍃┅🦋🍃┅─╮ @shahidma ╰─┅🍃🦋🍃
‍ 🍃شهید محمد سال۱۳۴۲ در روستای پاقلعه از شهر بابک کرمان دنیا آمد. در سن دو سالگی پدر را از دست داد با کمک مادر درس خواند. تا مقطع دوم دبیرستان، جنگ آغاز شد. شهید محمد درس را رها کرد و به رفت. تا آخر جنگ کنار اش، ح.ا.ج ق.ا.س.م جانفشانی کرد. بعد از جنگ به ادامه داد و در رشته مدیریت کارشناس شد. تشکیل داد و صاحب دو دختر و یک پسر. ولی باز هم در کنار ح.ا.ج ق.ا.س.م به مبارزه مشغول شد؛این بار با . 🍃 زمان بازنشستگی اش، با آغاز کار تبلیغ و شهادت در کاروانهای با عنوان جنگ رقم خورد. فروردین سال ۹۲ با دیدن حال پریشان ح.ا.ج ق.ا.س.م در مراسم عزاداری ایام در خانه سردار، متوجه وخامت اوضاع جنگی در شد. خانواده را آماده وداع کرد. علی رقم ناراحتی دوری از خانواده و مخالفت سردار، رفت. دو ماه در سوریه به نبرد با پرداخت. به خانه آمد ولی دلش در دمشق، حرم بی بی زینب و خانم رقیه سلام الله علیها جا مانده بود. بعد از دو هفته دوباره خانواده را آماده وداع کرد؛ اینبار با حال خاص. 🍃چهار روز از آن خداحافظی خاصش گذشت. در اردوگاه استتار شده ای که نزدیک دشمن تشکیل داده بود، به جهت قد و قامت بلندش مورد دیدرس قرار گرفت و با یک گلوله به شهادت رسید. پیکرش با خبر شهادتش آمد. ح.ا.ج ق.ا.س.م خود مراسم خاکسپاری اش را مدیریت کرد و در آخر مراسم در با شهید جمالی حرفهای ناگفته اش را گفت. اهدایی را به روی پیکر گذاشت. خاک تربت به دهانش ریخت و با دلی پر از غم بیرون امد و به دلجویی خانواده شهید جمالی مشغول شد💔 🌸به مناسبت سالروز 🔷تاریخ تولد : ۱۰ دی ۱٣۴٢ 🔷تاریخ شهادت : ۱٢ آبان ۱٣٩٢ 🔷محل شهادت : دمشق 🔷مزار شهید : کرمان
‍ ‍ 🍃خودکار را برداشته، می‌نویسم از اویی که از تبار بود. نوشته‌ام مقدمه ندارد! اصلا برای گفتن از او که مقدمه لازم نیست، یک راست باید سر اصل مطلب رفت. اصل مطلبی که خودش هم مقدمه است هم نتیجه! 🍃مقصود حرف هایم فقط یک نفر است. کسی که یک ، مسیر زندگی‌اش را به سمتی برد که پایان نداشت! جایی ندیدم که نوشته‌ باشد مسیر و بندگی پایان دارد. البته چرا! یادم رفته بود پایانی دارد که مقدمه‌ی شروعی دوباره‌ست، ! و این همان چیزی بود که به حیات در این دنیا خاتمه داد. 🍃فیلم زندگی‌اش را روی دور تند میگذارم از اول تا به آخر را دوره میکنم. از بهاری که متولد شد تا سالهایی که کار کرد تا کمک خرج باشد. 🍃طولی نمیکشد که میرسم به همان نقطه آغازی که منتهی به شد. سال شصت و یک بود. خبر شهادت * را برای منصور آوردند به اضافه تکه ای کاغذ و مابقی وسایل. کاغذ را باز کرد. وصیتنامه بود. شروع به خواندن کرد. از منصور خواسته بود تا برای دفاع از دستاورد های و حراست از مرز های میهن اسلامی‌مان به س.پ.ا.ه اسلام بپیوندد. و اینجا آنچه در تقدیرش نوشته بودند رقم خورد. 🍃ویدیو جلو تر میرود به سی سال جلوتر وقتی که یک منصور مانده و غنیمتی که از حضور در جبهه های جنگ نصیبش شده. و البته خوابی که منصور عباسی قصه‌ی ما را کرد. 🍃منصور صرفا نه برای شهادت که باز هم برای پا در میدان گذاشت، مثل رفقایش. با این تفاوت که منصور از آنها جا مانده بود. و این به وقت اذان ظهر جمعه ده آذر در به وصال رسید. ♡ حبیب حرم!♡ پ.ن:برادر شهید آیت‌الله عباسی در عملیات آزادسازی شهید شد. 🔷به مناسبت سالروز 🔷تاریخ تولد : ۹ فروردین ۱۳۳۶ 🔷تاریخ شهادت : ۱۰ آذر ۱۳۹۶ 🔷مزار شهید : بهشت دو معصوم شهرکرد 🔷محل شهادت : سوریه
قسمت اول و مدافع سلامت، حاج مهدی حبیب پور 🍃🌷🍃 درتاریخ    ۱۳۶۱/۶/۱۶#  در شهر تهران در خانواده ای متدین ومذهبی متولدشد. متاهل بود و دو فرزند به یادگار دارد، یک پسر ویک دختر  🍃🌷🍃 ایشان جوادالائمه (ع)🌷بود. از   وارد شد و از همان کار‌های و را شروع کرد خیلی می‌کرد و 🤍 هم به داده بود. 🍃🌷🍃 ایشان در کار‌های ، ،، نور و... بود. ۱۸ بود که ماه در شان حسن (ع)🌷 داشتند و مراسم هم احسان پهن می‌شد. 🍃🌷🍃 سال‌ها قبل همراه جواد (ع)🌷را کرده بود. حدود ۲۰۰ محروم را پوشش گرفته و معیشتی و کالا در می‌گذاشت. 🍃🌷🍃 از دهه نود تصمیم به گرفت یک خیاطی راه انداخت که حدود  ۸۰# نفر از خانواده به صورت در آن بودند و ۲۰#، ۳۰# نفر هم با داشتند. 🍃🌷🍃 ادامه دارد👇👇
قسمت سوم به روایت از همسر : روزها می گرفت و در طاقت فرسای با زبان به اشرار مسلح و سوداگران مرگ می رفت. 🍃🌷🍃 دقیقا روز قبل از شون، طبق روال همیشه چند کالا برای های سرپرست کردند و به دست آن عزیزان رساندند. 😭 🍃🌷🍃 بخردان در مورد افراد و احساس می کردند.😭 🍃🌷🍃 خیلی وقت ها از سرکار که برمی گشتن چند آب برمی داشت، یک شیشه می گرفت، به اتفاق هم به می رفتیم. همیشه می گفت این اینجا ...😭😭 🍃🌷🍃 آرزو داشت سفرش 🌷 باشه 😭😭 خوش به سعادتش... وقتی به رسید هنوز های روی اربعین روی بود...😭😭 🍃🌷🍃 ادامه دارد👇👇