eitaa logo
کانال جوانترین شهید مدافع حرم سید مصطفی موسوی
323 دنبال‌کننده
19.4هزار عکس
13.3هزار ویدیو
193 فایل
کانالهای @shahidmostafamousavi کانال استیگر.عکس.شهدا @shahidaghseyedmostafamousavi گروه https://eitaa.com/joinchat/2436431883C549b63c545 شهدا را باید خیلی جدّی گرفت. ما برای شهدا همان ارزشهایی را باید قائل باشیم که خدای متعال برای اینها قائل است.
مشاهده در ایتا
دانلود
°❀°🌺°❀°‌🌺°❀°🌺°❀°🌺 📖داستان زیبا از سرنوشت واقعی 📝 ✍((من مرد این خانه ام )) 🌾دایی یه خانم، استخدام کرده بود که دائم اونجا باشه و توی کارها کمک کنه. لگن گذاشتن و برداشتن و کارهای شخصی مادربزرگ. از در که اومدم، دیدم لگن رو کثیف ول کرده گوشه حال و بوش… خیلی ناراحت شدم، اما هیچی نگفتم. آستینم رو بالا زدم و سریع لگن رو بردم با آب داغ شستم و خشک کردم. اون خانم رو کشیدم کنار 🌸– اگر موردی بود صدام کنید، خودم می شورمش. فقط لطفا نزاریدش یه گوشه یا پشت گوش بندازید. می دونم برای شما خوشایند نیست ولی به هر حال لطفا مدارا کنید، مادربزرگم اذیت میشه. شما فقط کارهای شخصی رو بکن، تمییز کاری ها و شستن ها رو خودم انجام میدم. 🌾هر چند دایی، انجام تمام کارها رو باهاش طی کرده بود و جزء وظایفش بود و قبول کرده بود این کارها رو انجام بده، اما اونم بود و طبیعی که خوشش نیاد. دوباره ملحفه و لباس مادربزرگ باید عوض می شد. دیگه گوشتی به تنش نمونده بود، مثل پر از روی تخت بلندش کردم. 🌸ملحفه رو از زیر مادربزرگ کشید، با حالت خاصی، قیافه اش روی توی هم کشید. – دلم بهم خورد، چه گندی هم زده. مادربزرگ چیزی به روی خودش نیاورد، اما من خجالت و شرمندگی رو توی اون چشم ها و چهره بی حال و تکیده اش می دیدم. زنی که یک عمر با عزت و احترام زندگی کرده بود، حالا توی سن ناتوانی 🌾با عصبانیت بهش چشم غره رفتم که متوجه باش چی میگی. اونم که به چشم یه بچه بهم نگاه می کرد، قیافه حق به جانبی به خودش گرفت و با لحن زشتی گفت: – نترس، تو بچه ای هنوز نمی دونی، ولی توی این شرایط، اینها دیگه هیچی نمی فهمن. این دیگه عقل نداره، اصلا نمی فهمه اطرافش چی می گذره. به شدت بهم غلبه کرد، برای اولین بار توی عمرم،کنترلم رو از دست دادم. مادربزرگ رو گذاشتم روی تخت و سرش داد زدم: 🌸– مگه در مورد درخت حرف میزنی که میگی این؟حرف دهنت رو بفهم، اونی که نمی فهمه تویی که با این قد و هیکل، قد اسب، شعور و معرفت نداری که حداقل حرمت شخصی با این سن و حال رو جلوی خودش نگهداری. شعور داشتی می فهمیدی برای مراقبت از یه مریض اینجایی، نه یه آدم سالم. این چیزی رو هم که تو بهش میگی گند، من با افتخار می کشم به چشمم. اگر خودت به این روز بیوفتی چه حسی بهت دست میده که اینطوری بگن؟ اونم جلوی خودت ایستاد به فحاشی و اهانت، دیگه کارد می زدی خونم در نمی اومد. با همه وجودم داد زدم. 🌾– من مرد این خونه ام، نه اونی که استخدامت کرده. می خوای بهش شکایت کنی؟ برو به هر کی دلت می خواد بگو. حالا هم از خونه من گورت رو گم کن، برو بیرون..... ✍ادامه دارد...... °❀°🌺°❀°‌🌺°❀°🌺°❀°🌺 📖داستان زیبا از سرنوشت واقعی 📝 ✍(( تاج سر من )) 🌸مادربزرگ با اون چشم های بی رمقش بهم نگاه می کرد. وقتی چشمم به چشمش افتاد، خیلی خجالت کشیدم. – ببخشید جلوی شما صدام رو بالا بردم. دوباره حالتم جدی شد: 🌾– ولی حقش بود، نفهم و بی عقل هم خودش بود. شما منی. بی بی هیچی نگفت، شاید چون دید نوه ۱۵ ساله اش، هنوز هم از اون دعوای جانانه، ملتهب و بهم ریخته است. رفتم در خونه همسایه مون و ازش خواستم کمک خواستم. کاری نبود که خودم تنهایی بتونم انجام بدم. 🌸خاله، شب اومد و با ندیدن اون خانم، من کل ماجرا رو تعریف کردم. هر چند خاله هم به شدت ناراحت شد و حق رو به من داد، اما توی اون شب نوشتم: 🌾– امروز به شدت عصبانی شدم. خستگی زیاد نگذاشت خشمم رو کنترل کنم. نمی دونم ولی حس می کنم بهتر بود طور دیگه ای حرف می زدم. اون شب پیش ما موند. هر چند بهم گفت برم استراحت کنم، اما دلم نمی خواست حتی یه نفر دیگه به خاطر اون بو و شرایط، به اندازه یک اخم ساده یا گفتن کوچک ترین حرفی توی دلش، حرمت مادربزرگ رو بشکنه. حتی اگر دختر مادربزرگ باشه. رفتم توی حمام و ملحفه و لباس ها رو شستم. 🌸نیمه شب بود. دیگه قدرت خشک کردن و اتو کردن شون رو نداشتم. هوا چندان سرد نبود، اما از شدت خستگی زیاد لرز کردم. 🌾خاله بلافاصله تشت رو از دستم گرفت. منم یه پتوی بزرگ پیچیدم دور خودم، کنار حال، لوله شدم جلوی بخاری از شدت سرما، فک و دندون هام محکم بهم می خورد. حس می کردم استخوان هام از داخل داره ترک می خوره. ۳ ساعت بعد، با صدای از خواب بیدار شدم. دیدم خاله، دو تا پتوی دیگه هم روم انداخته تا بالاخره لرزم قطع شده بود. ✍ادامه دارد...... 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
°❀°🌺°❀°‌🌺°❀°🌺°❀°🌺 📖داستان زیبا از سرنوشت واقعی 📝 ((شرافت)) 🌷تمام وجودش می لرزید. ـ پیداش کردیم. یه دختر بود. به زور سنش به ۱۶ می رسید، یکم از تو بزرگ تر. نفسم بند اومد. حس می کردم گردنم خشک شده. چیزی رو که می شنیدم روت باور نمی کردم. 🍃ـ خدا شاهده باورم نمی شد. اون صحنه و جنازه ها می اومد جلوی چشمم، بهش نگاه می کردم، نمی تونستم باور کنم. با همه وجود به زمین و زمان التماس می کردم، اشتباه شده باشه. 🌷برای رفتیم تو. تا چشمش به ما افتاد، یهو اون چهره عادی و مظلوم، حالت وحشیانه ای به خودش گرفت. با یه نفرت عجیبی بهم زل زد و گفت: اگر من رو تیکه تکیه هم بکنید، به شما کثافت های آدم کش هیچی نمیگم. 🌷من به آرمان های حزب خیانت نمی کنم. می دونی مهران؟ اینکه الان شهرها اینقدر آرومه، با وجود همه مشکلات و مسائل، مردم توی امنیت زندگی می کنن، فقط به خاطر . 🍃 و مردم هر جایی به خاکشه. ولی شرافت این خاک به مردمشه. جوون های مثل دسته گل، که از عمر و جوونی شون گذشتن. این نامردها، شبانه می ریختن توی یه خونه، فردا، ما می رفتیم جنازه تکه تکه شده جمع می کردیم. 🌷توی مشهد، همون اوایل، ریختن توی یکی از بیمارستان * ، بخش کودکان، دکتر و پرستار و بچه های کوچیک مریض رو کشتن. نوزاد تازه به دنیا اومده رو توی دستگاه کشتن. با ضرب، سرم رو از توی سر بچه کشیده بودن. پوست سرش با سرم کنده شده بود. 🍃هر چند، ماجرای مشهد رو فقط عکس هاش رو دیدم، اما به خدا این خاطرات، تلخ ترین خاطرات عمر منه. سخت تر از دیدن شهادت و تکه تکه شدن دوست ها و همرزم ها. و می دونی سخت تر از همه چیه؟ اینکه پسرت توی صورتت نگاه کنه و بگه: مگه شماها چی کار کردید؟ می خواستید نرید. کی بهتون گفته بود برید؟یکی از رفیق هام، نفوذی رفته بود. لو رفت. جنازه ای به ما دادن که نتونستیم به پدر و مادرش نشون بدیم. 🌷ما برای خدا رفتیم، به خاطر خدا، به خاطر دفاع از مظلوم رفتیم، طلبی هم از احدی نداریم. اما به همون خدا قسم، مگه میشه چنین جنایت هایی رو فراموش کرد؟ به همون خدا قسم، اگه یه لحظه، فقط یه لحظه وسط همین آرامش، مجال پیدا کنن، کاری می کنن بدتر از گذشته. ✍ادامه دارد...... °❀°🌺°❀°‌🌺°❀°🌺°❀°🌺 📖داستان زیبا از سرنوشت واقعی 📝 ((فصل عقرب)) 🍃شب، تمام مدت حرف های آقا مهدی توی گوشم تکرار می شد و یه سوال، چرا همه این چیزهایی که توی ده روز دیدم و شنیدم، در حال فراموش شدنه؟ ما مردم فوق العاده ای داشتیم که در اوج سختی ها و مشکلات، فراتر از یک بودند. و اون حس بهم می گفت: هنوز 🌷هم مردم ما های_بزرگی هستند، اما این سوال، تمام ذهنم رو به خودش مشغول کرده بود. صادق که از اول شب خوابش برده بود. آقا مهدی هم چند ساعتی بود که خوابش برده بود. آقا رسول هم. 🍃اما من خوابم نمی برد. می خواستم شیشه ماشین رو بکشم پایین، که یهو آقا رسول چرخید عقب ـ اینجا فصل داره. نمی دونم توی اون منطقه هستیم یا نه، شیشه رو بده بالا. هر چند فصلش نیست اما غیر از فصلش هم عقرب زیاده. 🌷فکر کردم شوخی می کنه. توی این مدت، زیاد من و صادق رو گذاشته بودن سر کار. – اذیت نکنید، فصل عقرب دیگه چیه؟ ـ یه وقت هایی از سال که از زمین، عقرب می جوشه، شب می خوابیدیم، نصف شب از حرکت یه چیزی توی لباست بیدار می شدی. لای موهات، روی دست یا صورتت. وسط جنگ و درگیری، عقرب ها هم حسابی از خجالت مون در می اومدن. 🍃یکی از بچه ها خیز رفت، بلند نشد. فکر کردیم ترکش خورده، رفتیم سمتش، عقرب زده بود توی گردنش. پیشنهاد می کنم نمازت رو هم توی ماشین بخونی. 🌷شیشه رو دادم بالا و سرم رو تکیه دادم به پنجره ماشین و دوباره سکوت، همه جا رو فرا گرفت. شب عجیبی بود. ✍ادامه دارد...... 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
🌸☄🌸☄🌸☄🌸☄🌸 ☄ ⭕️امتیازات بر سایر براهین خداشناسی 🔶 چه امتیازاتی بر سایر دارد؟ 🔷اين برهان ويژگى‌ هايى دارد كه به خاطر آنها تا اين حد در قرآن مجيد بر آن تأكيد و تكيه شده است. برخی از این ویژگی ها عبارتند از: 1⃣ هم را قانع مى‌ كند، و هم را؛ يعنى هر گروهى به فراخور حال خويش مى‌ توانند از آن بهره گيرند؛ چرا كه مردم در درك اسرار آفرينش متفاوتند. 2⃣ خشكى استدلالات فلسفى را ندارد؛ بلكه به عكس داراى است كه به موازات آگاهى از آن مبدأ بزرگ، و شور و به انسان مى‌ دهد، و و شوق نسبت به آن در او ايجاد مى‌ كند، و او را به آميخته با عشق وا مى‌ دارد. يا به تعبير ديگر هم انسان را سيراب مى‌ كند، و هم و او را. بالاخره به خاطر بررسى انواع نعمت‌ هاى الهى، ضمن بررسى نظامات اين جهان، سر از شكر «منعم» در مى‌ آورد كه آن خود نيز انگيزه ديگرى از است. 3⃣ يك در حال رشد است؛ و يا به تعبير ديگر است؛ چرا كه كبراى آن هر چند در جاى خود ثابت است، ولى صغراى آن دائما جوانه مى‌ زند و شاخ و برگ تازه مى‌ آورد؛ زيرا هريك از اكتشافات علمى درباره اسرار آفرينش، مصداق و صغراى تازه‌ اى براى آن درست مى‌ كند و به اين ترتيب هميشه تازه است و هر روز شكل جديدى به خود مى‌ گيرد، و هم‌دوش با پيشرفت علوم و دانش‌ هاى بشرى حرکت مى‌ كند. 4⃣ را به سير انفسى و آفاقى دعوت مى‌ كند، و اين سير پر بركت هر روز انسان را بالا مى‌ برد و به انديشه او شكوفائى مى‌ بخشد؛ به خصوص اينكه ، با زندگى انسان آميخته است و در هر گام با آن روبرو است؛ و مانند بعضى ديگر از استدلالات توحيدى نيست كه در كنار مسائل زندگى و بيرون آن قرار دارد. 5⃣ تنها برهانى است كه فلاسفه تجربى را كه منكر استدلالات خالص عقلى هستند مى‌ تواند به خضوع وادارد؛ و را كه در توجيه مادیگرى به آن متوسّل مى‌ شوند، بر ضد خود آنها به كار مى‌ گيرد و از اين نظر بسيار كارساز است. بنابراين جاى تعجب نيست اگر اكثريت قريب به اتفاق خود را بر پايه آن قرار داده؛ ولى جاى تعجب است كه بعضى از پژوهندگان كه سخت تحت تأثير براهين ديگر (براهين خالص فلسفى) قرار دارند اهمّيّت فوق‌ العاده اين برهان را ناديده گرفته‌ اند؛ گویى از و آگاهى كافى ندارند. 📕پیام قرآن، مکارم شیرازی، ناصر، انتشارات دارالکتب الاسلامیه، تهران، چاپ نهم، ج ۲، ص ۵۴ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)
⭐️☄⭐️☄⭐️☄⭐️☄⭐️ ☄ ⭕️ و علت برتری در حجاب (بخش دوم) 🔶باید توجه داشت كه همانطور كه بقیه واجبات داراى مراتب مختلفى مى‏باشند، نیز داراى مراتب خوب، متوسط و خوب‏تر است و محسوب مى‏گردد. در این جا چند نكته وجود دارد كه براى روشن شدن آنها باید دید اساسا چیست؟ 🔷در رابطه با و در جامعه گفتنی است از آنجا كه یك است، جامعه بزرگی كه در آن زندگی می‏كند از یك نظر، همچون خانه او است و حریم آن همچون حریم خانه او محسوب می‏شود، پاكی جامعه به پاكی او كمك می‏كند و آلودگی آن به آلودگیش؛ روی همین اصل در با هر كاری كه جو جامعه را مسموم یا آلوده كند شدیدا مبارزه شده است؛ چرا كه همانند آتش است، هنگامی كه در نقطه‏ای از جامعه این آتش روشن شود، باید سعی و تلاش كرد كه آتش خاموش یا حداقل محاصره گردد، اما اگر به آتش دامن زنیم و آن را از نقطه‏ای به نقطه دیگر ببریم و یا آن را به حال خود واگذاریم، حریق همه جا را فرا خواهد گرفت و كسی قادر بر كنترل آن نخواهد بود. 🔷از این گذشته در نظر مردم و حفظ ظاهر جامعه از آلودگی‏ها، خود سد بزرگی در برابر فساد است. اشاعه فحشا و و تجاهر به فسق، و تسامح در این موضوع، این سد را می‏شكند، و را در اذهان كوچك، و آلودگی به آن را ساده می‏نماید. بر همین مبنا موظف است جلو را بگیرد. این به معنای تحمیل به حجاب نیست، بلكه نوعی واكسینه كردن جامعه در مقابل بیماری‏های روانی و معنوی است. در همه وظیفه دارند به و سلامت روحانی توجه كنند. این همان و و نظارت ملی است. 🔷 موظفند موانع رشد فضائل انسانی را از بین ببرند، و این در حقیقت بستر سازی برای سلامت روانی جامعه است، و بر این اساس با این پدیده برخورد كرده است، و به دنبال آن دیگر نمی‏توانستند هر طور دلشان خواست در اجتماع ظاهر شوند، حتی اقلیت‏های مذهبی نیز موظف به رعایت مقررات اسلامی در جامعه اسلامی بوده‏اند. در آیات ۳۱ سوره نور و ۳۴ و ۵۹ سوره احزاب، كیفیت حركات در روابط اجتماعی زن مورد توجه قرار گرفته است. نیز از آیات امر به معروف و نهی از منكر می‏توان استفاده كرد كه جلو هر گونه منكر و زشت باید ایستاد و اجازه ظهور و بروز به آن نداد. 🔷در هر صورت در جامعه را باید به اجرا گذاشت، و نمی‏توان تنها به عقیده و میل مردم اكتفا كرد. فكر كنید چقدر از مردم حاضرند با میل و رغبت و از روی اعتقاد از رشوه‏ گرفتن و اختلاس اجتناب كنند؟ چقدر حاضرند از شراب و زنا، با میل و رغبت احتراز نمایند، تا سپس آنها را آزاد گذاشت تا در عمل هم با میل و رغبت وظایف خویش را اجرا كنند. این موضوع منحصر به كشور ما نیست. در هر كشوری یك سلسله دستوراتی است كه به ، آنها را به اجرا می‏گذارند. در كشوری مثل فرانسه - كه آن را مهد آزادی می‏شمارند - چگونه به اجبار دختران را وادار به بی‏حجابی می‏كنند تا به مدرسه یا دانشگاه راه یابند! تفاوت در جامعه اسلامی و غیراسلامی در نوع هنجارهاست، نه چگونگی برخورد با آنها. ... منبع: پرسمان / حقوق زن
💥☄💥☄💥☄💥☄💥 ☄ ⭕️عدم ایمان، مانع 🔶چه رابطه اى بین و وجود دارد؟ 🔷مسأله مهم در زندگى انسان، این است که: را آنچنان که هست کند، و در برابر آن موضع گیرى صریح داشته باشد. پندارها، پیش‌داورى ها، و تمایلات انحرافى، حب و بغض ها، مانع از درک و دید - آنچنان که هست - نگردد، و مهمترین تعریفى که براى فلسفه شده است همین است، «درک حقایق اشیاء آنچنان که هست». به همین دلیل، یکى از مهمترین تقاضاهایی که معصومین علیهم السلام از خدا داشتند این بود: «اللّهُمَّ أَرِنِى الأَشْیاءَ کَما هِىَ»؛ «خداوندا، و موجودات را آن گونه که هست به من نشان ده»، تا ارزش ها را به درستى بشناسم و حق آن را ادا کنم. و این حالت بدون میسر نیست، چرا که هوا و هوس هاى سرکش، و ، و سدّ این راه است، و رفع این حجاب، جز در پرتو و ، امکان پذیر نیست. 🔷لذا در آیه ۴ سوره «نمل» میخوانیم: «إِنَّ الَّذِینَ لا یُؤْمِنُونَ بِالآخِرَةِ زَیَّنّا لَهُمْ أَعْمالَهُمْ فَهُمْ یَعْمَهُون»؛ «کسانى که به ندارند، اعمال زشتشان را براى آنها زینت مى دهیم، و سرگردان مى شوند». در نظر آنها پاکى، نزد آنها زیبا، افتخار، و بدبختى ها و سیه روزى ها سعادت و پیروزى محسوب مى شود. آرى، چنین است حال کسانى که در طریق غلط گام مى نهند و آن را ادامه مى دهند. واضح است وقتى و نادرستى را انجام داد، تدریجاً و زشتیش در نظر او کم مى شود، و به آن مى کند، پس از مدتى که به آن خو گرفته، و توجیهاتى براى آن مى تراشد. کم کم به صورت زیبا و حتى به عنوان یک وظیفه در نظرش جلوه مى کند، و چه بسیارند افراد جنایتکار و آلوده اى که به راستى به اعمال خود افتخار مى کنند و آن را نقطه مثبتى مى شمارند. 🔷 ، و به هم ریختن معیارها در نظر انسان، که نتیجه اش سرگردان شدن در بیراهه هاى زندگى است، از بدترین حالاتى است که به یک انسان دست مى دهد. جالب اینکه در آیه مورد بحث و یکى دیگر از آیات قرآن [۱] این «تزیین» به «خدا» نسبت داده شده است، در حالى که در هشت مورد به «شیطان»، و در ده مورد به صورت فعل مجهول (زُیِّنَ) آمده است، و اگر درست بیندیشیم، همه بیانگر یک واقعیت است. اما اینکه به نسبت داده شده است به خاطر آن است که او در عالم هستى است، و هر موجودى تأثیرى دارد که به خدا منتهى مى شود، آرى این خاصیت را خداوند در قرار داده که انسان تدریجاً به آن خو مى گیرد، و او دگرگون مى شود، بى آنکه مسئولیت انسان از بین برود و یا براى خدا ایراد و نقصى باشد (دقت کنید). و اگر به یا نسبت داده شود، به خاطر این است که عامل نزدیک و بدون واسطه، آنها هستند. و اگر گاه به صورت فعل مجهول آمده، اشاره به این است که طبیعتِ عمل، چنین اقتضا مى کند که بر اثر ، ایجاد ، ، و مى کند. 🔷با توجه به آیه فوق، نمونه آشکار و عینى این معنى را در زندگى گروهى از زمان خود به روشنى مى بینیم. آنها به مسائلى افتخار مى کنند، و جزو تمدنش مى شمارند که در واقع چیزى جز و و رسوايى نیست. لجام گسیختگى و را نشانه «آزادى». و آلودگى زنان را دلیل بر «تمدن». مسابقه در را نشانه «شخصیت».‌ غرق شدن در انواع را، مظهر «حرّیت». آدم کشى و و ویرانگرى را دلیل بر «قدرت». خرابکارى و سرمایه هاى دیگران را، «استعمار» (آباد سازى!). به کار گرفتن وسائل ارتباط جمعى را در مسیر زننده ترین برنامه هاى ضد اخلاقى دلیل بر «احترام به خواست انسان ها».‌ زیر پا گذاردن را، نشانه «احترام به حقوق بشر»!.‌ اسارت در چنگال اعتیادها، هوس ها، ننگ ها و رسوائى ها را، «شکلى از آزادى».‌ تقلب و تزویر و به دست آوردن اموال و ثروت از هر طریقى که باشد دلیل بر «استعداد و لیاقت»!. رعایت اصول عدل و داد و احترام به حق دیگران نشانه «بى عرضگى و عدم لیاقت». و ، دورویى و را نشان «سیاست». 🔷خلاصه و ننگینشان آنچنان در نظرشان داده شده است، که نه تنها از آن احساس شرم نمى کنند، که به آن و مباهات نیز مى کنند، و پیدا است چهره چنین جهانى چگونه خواهد بود، و راهى را که به سوى آن مى رود کدام سو است؟! پی نوشت: [۱] سوره انعام، آیه ۱۰۸ 📕تفسیر نمونه، دار الکتب الإسلامیه، چاپ بیست و پنجم، ج۱۵، ص۴۲۶ و ۴۲۳ منبع: وبسایت راسخون
✨🔸✨🔸✨🔸✨🔸✨ ✨ ⭕️عاقبت به خيرى 🔶قال مولانا الامام المهدی (عج): «أَعُوذُ بِاللّهِ مِنَ الْعَمى بَعْدَ الْجَلاءِ، وَ مِنَ الضَّلالَةِ بَعْدَ الْهُدى، وَ مِنْ مُوبِقاتِ الاَْعْمالِ وَ مُرْدِياتِ الْفِتَنِ؛ از پس از بينايى، و از پس از هدايت، و از و هاى نابود كننده، به خدا پناه مى برم». [۱] 🔷اين عبارت، بخشى از توقيعى است كه (عج) به نايب نخست و دوم خود، عثمان بن سعيد عمرى و فرزندش محمّد فرستاده است. حضرت بعد از سفارش به امورى در امر غيبت و تثبيت قلوب شيعيان در اين امر مهم، از چند چيز به خدا پناه مى برد كه هر كدام از آن ها براى ما درسى عظيم است: 1⃣ (عج) از بعد از هدايت به خدا پناه مى برد؛ زيرا اگر كسى شود و حقّ و حقيقت را درك كند، ولى پس از مدّتى دست از آن بردارد، بر او تمام شده و قطعاً، خسارتى جبران ناپذير را متحمل مى شود. چنين كسى را پس از شناخت و معرفت، ترك كرده و را بر جان خود خريده است. 2⃣همچنين، حضرت از كه انسان را به و نيستى مى رساند، به خدا پناه مى برد؛ زيرا هميشه در خطر از دست دادن ايمان خويش است. هوا و و ، انسان را تا دَم مرگ رها نمى كنند. از اين بخش، و دشوارى ايمان را مى توان فهميد. 3⃣آن حضرت، به خداوند متعال، از و كه انسان را از اوج عزّت به مى كشانند، به خداوند پناه مى برد. طبق نصّ صريح قرآن، در معرض است. خداوند متعال مى فرمايد: «أَحَسِبَ النّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنّا وَ هُمْ لا يُفْتَنُونَ؛ آیا گمان کرده اند، همین که بگویند: ، رها می شوند و آنان [به وسیله جان، مال، اولاد و حوادث] قرار نمی گیرند؟ - وَلَقَدْ فَتَنَّا الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ ۖ فَلَيَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِينَ صَدَقُوا وَلَيَعْلَمَنَّ الْكَاذِبِينَ؛ در حالی که یقیناً کسانی را که پیش از آنان بودند، کرده ایم [پس اینان هم بی تردید آزمایش می شوند]، و بی تردید خدا کسانی را که [در ادعای ایمان] راست گفته اند می شناسد، و قطعاً دروغگویان را نیز می شناسد». [۲] 🔷اين و شدّت و ضعف دارند. گاهى مربوط به بدن و مال و گاهى مربوط به دين است و... در همه ى اين ، چه كوچك و چه بزرگ، بايد به كرد و با سرافرازى بيرون آمدن را از او خواست. پی نوشت ها [۱] كمال الدين، ج ۲، ص ۵۱۱، ح ۴۲؛ الخرائج و الجرائح، ج ۳، ص ۱۱۱۰؛ بحارالأنوار، ج ۵۳، ص ۱۹۰ و ۱۹۱، ح ۱۹ [۲]سوره عنكبوت، آيات ۲ و ۳ 📕شرح چهل حديث حضرت مهدی (عج)، علی اصغر رضوانی منبع: وبسایت مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه علمیه قم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💕بچه ها آرام هستند که فراموش می کند اینجا صحنه است … ✅ به کانالهای جوانترین شهید مدافع حرم سید مصطفی موسوی بپیوندید: کانال ایتا @shahidmostafamousavi کانال استیگر.عکس نوشته ها. ایتا @shahidaghseyedmostafamousavi گروه.ایتا https://eitaa.com/joinchat/2436431883C549b63c545 واتساپ جوانترین شهید مدافع حرم سیدمصطفی موسوی. سیدخندان https://chat.whatsapp.com/JmkllS4CObg9gbtou16qVo گروه. واتساپ ‌‌https://chat.whatsapp.com/DBfOUQlaCEXKPQMYfQRhZa ‌‌امروزفضیلت زنده نگه داشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست مقام معظم رهبری
💥🌹💥🌹💥🌹💥🌹💥 🌹 ⭕️ در مقام تعريف چه بيانی دارد؟ (بخش سوم) 🔷در قسمت قبل این نوشتار و با توجه به توضیحات ارائه شده، بیان شد که انسان سزاوار آن شد كه ـ كه همان ودايع ربّانى و بلند و ملكوتى است ـ به وى سپرده شود... سيد قطب مى گويد: «منظور از ، و و جست و جو و بوده، و اين با بسيارى از مخلوقات خداوند است، و همين است بر فرشتگان، كه خدا در ميان اعلام كرده بود و فرشتگان را به مقتضاى آن به سجده بر آدم واداشته بود. چنان كه در قرآن جاويد نيز فرمود: «وَ لَقَدْ كَرَّمْنَا بَنِي آدَمَ»، [اسراء، ۷۰]  🔷اينك انسان بايد دليل اين برترى خود نزد خدا را بشناسد و بار را كه به اختيار خود برداشته بود بر دوش كشد؛ بار امانتى كه بر آسمانها و زمين و كوه ها عرضه شده بود و آنها ترسيدند و سربرتافتند». [۱] اين است كه اين مخلوق با جسمى خُرد، اما و بر دوش كشيد، و چنين بود كه او در حق خويشتن (بسیار ستمکار) بود، چرا كه را آن گونه كه بايد ادا نكرد. همچنين درباره خويشتن (بسیار نادان) بود، چرا كه از در وجود خويش ناآگاه بود و همچنان هست. 🔷اينگونه خداوند را بدو آموخت؛ يعنى ، ويژگيها و آثار طبيعى اشياء را كه در چند و چون زيست او تأثير داشته و در گرو اراده اوست، تا در برآوردن نيازهاى خويش چنان كه مى خواهد به كارشان گيرد؛ و بدين سان علم با همه سپاه و لشكر خود در مسير آبادانى زمين و شكوفايى آن به پيش مى رود؛ چنان كه خداوند از انسان خواسته و فرموده است: «هُوَ أَنشَأَكُمْ مِنَ الْاَرْضِ وَ اسْتَعْمَرَكُمْ فِيهَا؛ او شما را از زمين پديد آورد و در آن شما را استقرار داد [و به آبادانى آن گماشت])». [هود، ۶۱] و بدين سان انسان با اين ويژگيها در زمين شد، [۲] چرا كه به و براساس نيروى درونى خويش در زمين تصرف كرده به آبادانى زمين و ساختن زندگى خود مى پردازد. ... پی نوشت ها [۱] برگرفته از سخن سید قطب. ر.ک: في ظلال القرآن، جزء ۲۲ / ۴۷، مجلد ۶، ص ۶۱۸ [۲] ر.ك: سوره بقره، آيه ۳۰ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) کانالهای ایتا http://eitaa.com/shahidmostafamousavi @shahidmostafamousavi کانال استیگر.عکس.شهدا @shahidaghseyedmostafamousavi گروه https://eitaa.com/joinchat/2436431883C549b63c545 امروزفضیلت زنده نگهداشتن یادشهداکمترازشهادت نیست مقام معظم رهبری
💥🌹💥🌹💥🌹💥🌹💥 🌹 ⭕️ در مقام تعريف چه بيانی دارد؟ (بخش چهارم و پایانی) 🔷 به بر نيز كنايه از آن است كه بايد همه در برابر او خاضع باشند و بى هيچ سرپيچى به خواسته او تن در دهند؛ در برابر ، يعنى و لشكريان او، كه در جهت عكس مصالح انسان مى كوشند، مگر آنان كه خداوند از شرّ شياطين نگاهشان دارد: «إِنَّ عِبَادِي لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطَانٌ وَ كَفَى بِرَبِّكَ وَكِيلا؛ به راستى تو را بر بندگان تسلطى نيست، و حمايت گرى چون پروردگارت تو را بس است»، [اسراء. ۶۵] نيز تسخير همه آنچه در آسمانها و زمين است براى انسان [ر.ک: سوره جاثیه، آيه ۱۳] كنايه از تسليم نيروى نهفته طبيعى در لايه هاى آسمانها و زمين براى اوست، كه بى هيچ كم و كاستى سر بر فرمان وى دارند، البته بدان معنى است كه در ، امكان به تسخير درآوردن اين نيروها هست. پاك و منزّه است كه مخلوقى بدين بزرگى آفريده است، با اين اقتدار بر فراز همه مخلوقات. 🔷اين دريافت ما از است بر اساس صفحات نورانى . اينك همانند چنين بزرگى و بزرگوارى در مخلوقى با اندامى چنين خُرد، و امكان و تسلطى چنين گسترده بر پهناى افق بى كران را كجا مى توان يافت؟! «أتزعم أنّك جسم صغير / و فيك انطوى العالم الأكبر؛ مپندار خود را يكى جسم خُرد / جهان مهين در وجودت سپرد». ؛ اين ؛ با . همه را براى تو آفريد و تو را براى خويش؛ در معروف خطاب به بنى آدم، او را دانسته است [۱]. همانگونه كه خداوند همه موجودات عُلوى و سُفلى را مُسخّر ايشان كرده و زمام ايشان را به دست وى سپرده تا او را سازد، همچنين را آفريده تا تامّ و تمام نماى او در و صُنع بديعش باشد. آرى هيچ مخلوق ريز و درشتى نيست، جز آن كه مظهر تجلّى گوشه اى از نشانه هاى صانع حكيم است. «و فی كلّ شىء له آية /تدلّ على أنّه واحد؛ جمله ذرات جهان گواه صادق بر اين حقيقت اند / كه يكى هست و هيچ نيست جز او / وحده لا إله إلّا هو». 🔷اما ، آينه تمام نمايى بوده كه همه صفات جمال و جلال در او جلوه گر است. اگر بپرسند آنچه در آسمانها و زمين است چيست؟ پاسخ از زبان قرآن چنين است: ؛ امانت‌دار امانت خدا و جانشين او در زمين. اگر بپرسند هدف از خود چيست؟ پاسخ خواهيم داد: ؛ زيرا آن سان كه بر آفرينش و نوآورى قدرت يافته، آينه تمام نماى اسماء و صفات او گرديده، پس همو وجه الله اكمل و عين الله اتمّ خواهد بود. پس ماسواست، و هدف از آفرينش او نيز خداست، بنابراين و است. و اين روايت معروف نيز بدين حقيقت اشاره دارد: «كُنتُ كنزاً مَخفيّاً فأَحْبَبْتُ أن اُعرف، فَخَلَقْتُ الْخَلقَ لِكَى اُعرف؛ گنجى نهان بودم، دوست داشتم شناخته شوم، پس را آفريدم تا شناخته شوم». [۲] آرى در سراپرده غيب بود و چون در صبح ازل اراده كرد تا جلوه اى كند، مجلاى اتمّ او گرديد و بس. و چنين بود كه افاضه حضرت بارى تعالى كه همان تجلّى ذات اقدس اوست، در آفرينش صُنع بديع او نمود يافت كه مظهر اتمّ آن همان انسان بود. پی نوشت ها [۱] علم اليقين، فيض كاشانى، ج ۱، ص ۳۸۱ [۲] اين جمله حديث قدسى معروف است. ر.ك: بحارالأنوار، ج ۸۴، ص ۱۹۹، و حاشيه عوالى اللئالى، ج ۱، ص ۵۵؛ و كشف الخفاء عجلونى، ج ۲، ص ۱۳۲ 📕نقد شبهات پيرامون قرآن كريم، معرفت، محمدهادی، مترجمان: حكيم باشی، حسن، رستمی، علی اكبر، عليزاده، ميرزا، خرقانی، حسن، مؤسسه فرهنگي تمهيد، ۱۳۸۸، چ دوم، ص ۳۸ الی ۴۴ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
👇به قلم🪶 استاد محمدرضا فلاح شیروانی 🔍 | 🔶 «منطقۀ جنگی» ☘️ کسانی که در متن تجربه نبودند، ممکن نیست لمس کنند که فرزندان جنگ چه قداست و پاکی‌ای را تجربه می‌کردند. خدا خیلی پایین آمده بود، جای تیر می‌انداخت و برایشان کمپوت باز می‌کرد و چشمه اشکشان را دریا کرده بود تا در لذت انسان بودن غرق مسرت و مستی شوند. بچه‌های جنگ نه جنگ را بلکه را تجربه می‌کردند و انسان را عزیز یافته بودند، بی‌دروغ. بارها و بارها به «وَلَقَدْ كَرَّمْنَا بَنِي آدَمَ»(اسرا، ٧٠)، صدق الله العلیّ العظیم می‌گفتند. ☘️ از نظر بچه‌های جنگ همه چیز درست بود، جز این که را نزدیک و نزدیکتر می خواستند. خدا را حسابی پسندیده بودند، از کارهای او سر در می‌آوردند، با اراده‌های او همراه می‌شدند و دائماً از خدا می‌آموختند. البته در نازها و دَلال‌هایشان گاهی سخنان شیرینی با او می‌گفتند. جانشان را وسط گذاشته بودند و خود را لوس می‌کردند : . غیر این نکته که حافظ ز تو ناخشنود است، . در سراپای وجودت هنری نیست که نیست. 🔅 همه عظمت در این است که خدا را به هدیه می‌کرد، آری اصل ماجرا همین بود. هر کس جز این می‌فهمید یا جز این می‌فهمد، انسان گم‌کرده‌راه و بی‌استعدادی است. ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ 🌺 شاخه گل صلوات، هدیه به روح بلند شهدای جنگ تحمیلی که با همۀ تعهدها می‌جوشیدند، می‌بالیدند و گل می‌کردند، رحمة الله علیهم. ☘️ @faslefarhang
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ 🍃«زمانی‌که برخی از دوستانم را می‌بینم که با مأنوسند، به حال‌شان غبطه می‌خورم. نه آنکه بخوانند، بلکه با قرآن مأنوسند و دوست و رفیق‌شان قرآن است. 🍃اگر بخواهد باری ببندد، باید در و انجام دهد و الا سپس توأم با مشکلات می‌شود. ممکن است دیدار ما به بیفتد. هرچه بخواهد. "سخنی از شهید" 🌸به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۱۳ آذر ۱۳۴۳ 📅تاریخ شهادت : ۴ اسفند ۱۳۶۵ 🥀مزار شهید : اصفهان 🕊محل شهادت :شلمچه 🕊سلام ظهرتون منور به لبخند اَللَّهُـــمَّ صَلِّ عَلــَی مُحَمـّـــَدٍ وَآلِ مُحَمـّــَدٍ وَعَجّـــِـلْ فــَرَجَهُـــمْْ اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج کانال شهید سید مصطفی موسوی🔻 @shahidmostafamousavi کانال استیکر🔻 @shahidaghseyedmostafamousavi