🔸وقتی به خانه پدرم🏡 میآمدیم، در عین سادگی و بیآلایشی بسیار #شوخطبع بود. لحظاتی که #صالح میآمد، فضای ساکت خانه کاملاً شکسته😅 میشد. همه دوستش💖 داشتند.
🔹برای مادرم مثل #پسر بود نه داماد. یک حس علاقه توأم با #احترام. کمککار همه بود، مثلاً به طور ویژه به پدربزرگ و مادربزرگش کمک میکرد👌 و آنها حتی بیشتر از فرزندان خودشان او را #دوست داشتند.
🔸یادم هست وقتی از محل کار برمیگشت، در اوج خستگی😪 به خانه آنها میرفت تا اگر #کاری دارند انجام دهد. خانه آنها باغ🌴 کوچکی بود که در حیاط آن درختان پرتقال🍊، سیب و… داشت.چیدن میوهها از عهده آنها خارج بود و #صالح تنها کسی بود که تمام کار باغ را انجام میداد.
🔹حتی اگر آنها میخواستند به #قم بیایند برایشان اتومبیل🚘 میگرفت و به #راننده سفارش میکرد دقیقاً آنها را به دَرِ خانه🏘 پدرش برساند.
🔸پدربزرگ و مادربزرگ با اینکه پسرشان (دایی آقا صالح) هم #شهید شده است، هنوز هم شهادت🌷 صالح را باور نکردهاند…
#شهید_عبدالصالح_زارع
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
❣﷽❣
📡
#خانواده_متعالی_در_قرن_21
خانواده ی موفق💥👏🏻✌
#قسمت_بیست_و_پنجم: چطور از زندگی لذت ببریم؟؟؟
استاد پناهیان:
نگاه کنید به طبیعت
شب، زمان آرامش انسانه ...
شب که میشه 👈انسان آرامش پیدا میکنه
همسر انسان ،زن یا مرد 👈به قدرت شب "آرامش میده"
تسکین برای هر دو تا در قرآن بیان شده .
در روایات داریم
مرد خوشبخت اونیه که "صبح که می ره سرکار ...شب پیش بچه هاش باشه"
اینایی که میرن ماموریت سه چهار برابر باید بهشون حقوق بدن!
چون پیش خانوادش نمیره
چقدر لذت داره آدم بره تو خونه خودش 😋😍
👌👈ما دنبال اون زندگی هستیم.
باید خدا به ما لطف کنه ...عنایت کنه ...معرفتشو بده ...تواناییشو بده .
به خدا قسم باید بی دین ها "حسرت یه ساعت زندگی شما رو بخورن"
👆❤️💥
اینجوری میشه همه ی عالم زیر بیرق
✨ آقا امام زمان عج✨متدینانه زندگی می کنن.
"چجوری آقا دنیارو اداره میکنه؟"
چجوری اروپایی ها میان مسلمون میشن؟!
مثه شما میشن.
در مقیدات دینیه که این چیزا رو میفهمن .
"اونا تجربه کردن هرزگی رو"
🔴❌🔴
" میفهمن اون لذت نداره "
ما حالا فکر میکنیم مرغ همسایه غازه!!!
🤔🐓
فکر میکنیم اونا بیشتر لذت میبرن!!!
نگاه دین اینه ؛ میگه «هرچی که تو زندگی میخوای باید برنامه ریزی کنی براش»
🔺اگه تنبل بازی در بیاری مزه ی نماز رو هم نمیچشی!
میگه حاج آقا من چرا لذت از نماز نمیبرم ؟
خب واقعا چه کار کردی که ببری ؟؟؟
لذت بردن از نماز، یه فعالیت ده ساله ی مداوم میخواد
👆🏻👌🌺
انسانی که اسلام تربیت میکنه میگه «باید برای هر چیزی برنامه ریزی کنی »
نمونش واسه ورزش رو گفتیم .
نمونه ی تحصیلشم معلومه .
⛔️میگه من چرا دکترا ندارم ...😐😳
خب عزیزم تو باید کنکور بدی...ارشد بگیری...دکترا امتحان بدی و....
درس بخونی
خدا هم تمرکز بده .. تاااا دکتر بشی!
خب معلومه حاج اقا!
😒
✅شما که یه جاهایی تو زندگی اینو پذیرفتی
زندگی تصادفی خوب نیست❌
در خانواده هم همینطوره....
#ادامه_دارد...
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
امام زمان عج_۴۹.mp3
2.63M
#فایل_صوتي_امام_زمان 46
یه آدمِ عاشـ❤️ـق
از دویدن برای عشقش، لذت میبـره!
👈اگــه حالِ دلت
با خسته شدن برای معشوقت، خوب نمیشه؛
یعنی یه خبری توی قلبت هست!
تا دیر نشده درمانش کن👆👆
#اللّٰھـُــم_عجِّل_لِوَلیڪَ_الفَرَجـ 🌺
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🍂از همان روز اول زندگی با همسرش💞 قرار گذاشتند هر قدمی که بر می دارند به #خدا نزدیک تر شوند😍 همین هم شد که از اولین روزِ #زندگی_مشترک حسن های اخلاقی آقا جواد بیشتر از پیش خود را نشان داد
🍂این حسن های اخلاقی دست به دست هم تا جایی که #جواد دیگر نتوانست در قفس دنیـ🌏ـا بماند و کارش به پرواز🕊 کشید، به آسمان.
🍂جواد محمدی #چهارمین شهید مدافع حرم شهر #درچه است که ۱۶ خرداد ماه ۹۶📆 همزمان با ۱۱ ماه مبارک رمضان به #شهادت رسید و پیکر مطهرش⚰ بعد از گذشت ۲۵ روز چشم انتظاری، #پیدا_شد.
#شهید_جواد_محمدی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
📚 #رمان
#عاشقانه_شهید_مهدی_زین_الدین💞
↶ #نیمه_پنهان↷
#قسمت_سی_وپنجم 5⃣3⃣
🔻 راوی : همسر شهید
🍃ساختمانمان موش زياد داشت . شب ها از ترس موش ها نمي توانسم به آشپز خانه بروم . يك موكت زدم به آن جايي كه فكر مي كردم محل آمد و رفت موش هاست .
🍃 يك شب كه مهدي آمد گفت " خيلي تشنمه . آب خنكِ خنك مي خواهم ." گفتم " پارچ بغله دستته . " گفت " نه ، بايد بري واسم درست كني . " رفتم با ترس و لرز آب يخ درست كردم . وقتي برگشتم ديدم دارد مي خندد . گفت " از همان اول كه موكت را آن جا ديدم ، فهميدم قضيه از چه قرار است .
🍃مي خواستم سربه سرت بگذارم . " گفتم " آره تو رو خدا مهدي يك كاري بكن از شرّ اين راحت بشوم ." گفت " يك شرط داره ." من ساده هم منتظر بودم ببينم چه شرط مي گويد . گفت " شرطش اينه كه اگر موش ها رو گرفتم كبابشان كني . " آن شب من ديگر اصلاً نتوانستم شام بخورم !
🍃 ما هم آدم هاي معمولي بوديم .
جوان بوديم . مي دانستيم خوش گذراندن يعني چه . مي دانستيم كه زندگيمان عادي و امن نيست . ولي وقتي مي ديدم آقا مهدي درست در ايام جواني كه آدم ها وقت خوش گذشتنشان است ، دارد تير و گلوله مي خورد به خودم مي گفتم كه از خيلي چيزها مي شود گذشت .
🍃جاي زخم هايش را من يك بار ديدم . تمام گوشت يك پايش سوخته بود . هر بار كه ليلا را بغل مي كرد ليلا تمام جيب هايش را مي كشيد بيرون و هرچي توي جيب هايش بود بر مي داشت توي دهنش مي كرد . مي گفتم " اين ها كثيفه ." مي گفت " اشكالي ندارد . "
🍃 زن با خودش منتظر آمدن مرد نشسته بود تا اين روزِ به نظر او مهم را در كنار هم باشند
#ادامه_دارد...✒️
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
#عاشقانه_شهید_مهدی_زین_الدین💞
↶ #نیمه_پنهان↷
#قسمت_سی_وششم6⃣3⃣
🔻 راوی : همسر شهید
🍃سال گرد ازدواجشان بود . چيزي كه مرد روحش هم از آن خبر نداشت . خسته چشم هايش را باز كرد و همسر خوش حالش را ديد كه توي خانه مخصوصاً سر وصدا راه انداخته كه او بيدار شود . مرد دوباره چشم هايش را هم گذاشت . با زندگي معمولي آشتي كرده بود .
🍃حداقل تنش در خانه راحت بود . گلوله و جنگي در كار نبود . ولي پشت پلك هايش را هر بار روشني انفجاري پر مي كرد . خوابيدن آرزويي قديمي شده بود . جنگ امان همه را مي بريد .
🍃 " زن توي حمام داشت بچه را مي شست . گرماي تن بچه اش را حس می كرد . زندگي همه ي لطفش را با دادن آن بچه به او نشان داده بود . او نقش خود را در دنياي زنده ها بازي كرده بود . بچه گريه اش بلند شد . حواسش نبود ، شامپو زياد زده بود . تا دو ساعت بعد ليلا همين جور يك ريز گريه مي كرد .
🍃 مجيد كه آمد به شوخي گفت " مجيد ما اصلاً اين بچه را نمي خواهيم . باشه مال تو ." مجيد بغلش كرد و بردش بيرون . برگشتني ساكت شده بود . حالا كه حرفي از مجيد زدم بايد از اين برادر بيش تر بگويم.
#ادامه_دارد...✒️
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
خوشبحال شهدا با صدای یوسف بهشتی.mp3
4.99M
🍁خوش به حال #شهدا
🌺رفتن و از این قفس پر کشیدنـ🕊🕊
🎤با صدای #یوسف_بهشتی
فوق العاده زیبا 👌👌
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
6⃣6⃣0⃣1⃣ #خاطرات_شهدا 🌷
💠راوی: همرزم شهید
🔰روز سوم #محرم توی عملیات مجروح💔 شد. تیر به ناحیه #سر اصابت کرده بود. شرایط درگیری💥 به نحوی بود که راهی برای #عقب کشیدن رضا نبود بجز اینکه پیکر پاک⚰ را روی زمین #بکشیم و آرام آرام بیایم عقب.
🔰رضا #زنده بود و پیکرش رو #سنگ و خاک کشیده می شد😭 چاره ای نبود❌ اگر اینکار را نمی کردیم زبانم لال می افتاد دست #تکفیری ها.
🔰رضا در عشق به #حضرت_رقیه(س) سوخت🔥 و پیکرش در مسیر #شام روی سنگ و #خار کشیده شد. مثل کاروان اسرای اهل بیت😭
🔰رضا #زنده_ماند و زخم این سنگ و خار را تحمل کرد💔 و بعد روحش پر کشید و آسمانی شد🕊 فرمانده می گفت این مسیری که #پیکر_رضا کشیده شد روی زمین،همون مسیر ورود #اهل_بیت به شام هستش.
🔰شهید رضا #دامرودی متولد۱۳۶۷📆 شهرستان سبزوار، 25 مهرماه سال94 در مبارزه با تکفیری ها👹 و در از دفاع از #حرم عقیله بنی هاشم یه شهادت🌷 رسید تا اولین👌 شهید مدافع حرم دیار #سربداران نام بگیرد و پیکر مطهرش در روستای دامرود به خاک سپرده شد.
#شهید_رضا_دامرودی🌷
#شهید_مدافع_حرم
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🔸حدود نیم ساعت🕰 قبل از #شهادت، رضا جلوی من موضع گرفته بود و با لبخندی شیرین😍 از من پرسید کدام سمت موضع بگیرم⁉️
🔹با #دوربین بررسی کردم و بهش گفتم به سمت خانه های🏘 روبه رو. دوباره با همان #لبخند شیرینش پاسخم را داد و موضع گرفت …
🔸بهش گفتم با خمپاره شصتی💣 که همراهش است به سمت خانه ها شلیک کند💥 که همان #لحظه دستور آمد همه یک گام به #عقب برگردند و با هم به موضع قبل برگشتیم.
🔹اما در مرحله دوم پیشروی #رضا شهید شد🌷 و تازه فهمیدم چرا آنقدر لبخندهایش شیرین❤️ و #معنادار شده بود…
#شهید_رضا_دامرودی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
♦️پاتوق همیشگی اش #گلستان_شهدا بود. زندگی نامه ی شهدا🌷 را می دانست و گاهی بین حرفهایش مثال میزد و همیشه سعی می کرد به #وصیت شهدا📜 عمل کند.
♦️صدق و راستی✨ جز خصایلی از #ابوالفضل بود که #هرگز حتی سر مصلحتهای ساختگی، ترک نمی شد❌
#شهید_ابوالفضل_شیروانیان
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
❣این پسر خیلی مهربان و #دلسوز بود اما ترس😰 را نمی فهمید و در مقابل نیروی #داعش بدون ترس💪 جلو می رفت
❣هرچه می گفتیم #مراقب_باش اما توجهی نمی کرد، این رزمنده شجاعانه👊 جلو می رفت و راه را برای بقیه #نیروها باز می کرد. #شیخ_هادی نه ترس را می فهمید نه خستگی را.
#شهید_محمدهادی_ذوالفقاری
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
4_541974132011565373.mp3
2.59M
🍃🍂❤️🍂🍃
#یا_صاحب_الزمان_عج
🎧 نواهنگ فوق العاده زیبای
" اللهم عجل لولیک الفرج"😍
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
❣﷽❣
📡
#خانواده_متعالی_در_قرن_21
خانواده موفق 👏👏👏✔️
#قسمت_بیست_و_ششم: مهربونی به غریبه ها؟!
✅🚸〽️🚸
استاد پناهیان:
آقایون سعی کنید اینجور زندگی کنید
خانم هاسعی کنید اینجور زندگی کنید
👇👇
به عشق اینکه این بچه بچه ی این آقاست..... 😍
❌نه مثلا بیزاره از شوهرش بیاد و بچشو در آااااغوش بگیره!
و هی صحبت کنه با بچه و بگه من که متنفرم از اون مرد نامرد...امیدم به این بچه است
😒
❗️دلم واقعاواسه این بچه میسوزه 😢
👆
این دو جور محبت کردنه
👇
✅ یا بچه ای که داره محبت رو از مادرش میچشه ....
مادر عااااشق پدر 😘
👈این بچه پس فردا جهان رو گرفت تعجب نکن!
👆👆دقت کردید؟!
✅پدری که غذا میاره تو خونه ...
"و داره روزی خونه رو میاره "
در درجه ی اول عشقش به اینه که "خانومشو راضی کنه" 💏
این روزی وقتی میاد
این نون وقتی میاد....👇
مادر با این وسیله غذا درست میکنه
میده بچه ... به به😌
این چه روحی داره !!!!
اینا زندگیه ...
☺️💕💕☺️👆
🚫تا دیدی به غریبه ها محبتت بیشتره ....
بهتر سرگرم می شی ....
بیشتر بهت خوووش میگذره....
این علامته بیماریه!!!⛔️⛔️
آقای اسلام چقدر قشنگه🌺
ببین وایساده اونجا .. حواسش هست ..
.👇
به مردم لبخنید میزنید😊
حاااال شما ...احوااال شما ...چطورید
خوشحال شدم زیارتتون کردم!😏
چه بهاری .....
گلم اومده ❗️
بهار اومده بود توورو ندیده بودیم ❗️
گفتیم این گل کی شکفته میشه
💕
صبر کن ببینم!
چقدر مهربون صحبت میکنی؟!😳😒
اگه از این مهربون تر با زن وبچه ات صحبت نکنی ...
این علامت بیماریه ⛔️
#ادامه_دارد...
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh