eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.3هزار دنبال‌کننده
26.8هزار عکس
5.6هزار ویدیو
204 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @Ma_chem
مشاهده در ایتا
دانلود
ماهِ فرماندهان شهید🌷 است 🔹ماهِ که روز ششم اسفند در جزیره مجنون زیر آتشی💥 بی‌امان به رسید و برادرش "مهدی" اجازه نداد تنها جنازه او را بازگردانند و پیکر مبارکش همانجا کنار پل شحیطاط ماند😔 ♦️ماهِ که روز هشتم اسفند پس از ۴۵ روز جنگ سخت ۵ در عملیات تکمیلی، پس از هفت سال فرماندهی لشکر ۱۴ امام حسین کنار نهر جاسم به شهادت🌷 رسید. 🔹ماهِ ، که روز هفدهم اسفند در میانه عملیات پر از زخم و خون در سه‌راهیِ مرگ به شهادت رسید🌷 و سرش رفت، اما قولش نرفت😔 ♦️ماهِ که روز ۲۴ اسفند در کنار رودخانه دجله و شمال القرنه، نیروهای لشکر ۲۷ را فرماندهی کرد و ترکشِ خمپاره💥 این فرمانده دلیر و نجیب را شکافت و به شهادت رساند. 🔹و سر آخر، اسفند، ماهِ است. که در غروب غم‌انگیز💔 ۲۵ اسفند وقتی در شرق رودخانه دجله با یارانِ اندکش محاصره شده بود، ایستاد و جنگید و در جواب اصرار رفیقش "احمد کاظمی" برای بازگشتن گفت: «اینجا جای خوبی شده، اگر بیایی تا همیشه با همیم». و بعد تیرِ مستقیم به خورد و متعاقب آن قایقی که جنازه او را باز می‌گرداند با آرپی‌جی منفجر شد💥 و تکه‌های پیکرش در خروش آب دجله رو به سوی مقصدی نامعلوم رفتند😔 «آقامهدی» همان‌طور که دوست می‌داشت بی‌نشان🌷 ماند؛ اما شناسنامه سرزمین ما شد. جنگ نوشته ها 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
دشمن به حرم نرسد🚷 تا سینه ے ما است... از 🌷 عالم همه با خبر است... ما را آفریده اند 🕊🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🔸حسین ۲۷ سال👱‍♂ داشت و جمعاً "۲۵ بار" رفت. اولین سفرش را در ۲۰ سالگی رفت. در مناسبت‌های مختلف به‌ صورت جدای از سازمان حج و زیارت به کربلا میرفت 🔹اغلب با ماشین🚗 دوست‌هایش میرفت. وقتی هم خانمش را کرد، او را به کربلا برد. کربلا بود😍 حتی اگر چند روز مرخصی داشت، آن چند روز را به میرفت. 🔸یک بار، یک کربلای روزه رفت. میخواست "شب جمعه" را کربلا باشد. وقتی عراقی‌ها گذرنامه‌اش📖 را دیده بودند، به او گفته بودند:❣أنتَ مجنون❣ 🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‌‌ 📚 📖قسمت 5⃣4⃣ 📚📖چند روزی مونده بود به عملیات اومد کنار اتاق بچه ها.با دوتا عصا زیر بغلش.بهش گفتم:حسین چطوری؟گفت:خوبم فقط این عصاها مزاحمن.گفتم:خب چاره چیه؟ باید تحملشون کنی.گفت:چاره اینه که بندازمشون کنار. ✅و بدون معطلی عصاها رو به گوشه ای انداخت و شروع کرد به راه رفتن ، مشخص بود خیلی درد می کشه چون به سختی راه می رفت.گفتم:حسین آقا می خوری زمین مجبور میشی دوباره برگردی عقب. 💠سرش رو برگردوند و گفت:حسین جان!دیگه به رفتن ما چیزی نمونده،این عصاهارو هم دیگه نمی خوام.اگه به اینا وابسته باشم حالا حالاها موندگارم.دیگه تا آخرین لحظات هم عصا بدست نگرفت.همونطور راه می رفت و تمرین می کرد. ✅او حتی با تن مجروح در آخرین مانور لشکر شرکت کرد. یکی دوروز مونده به عملیات قرار شد غواصان خط شکن به همراه بچه‌های اطلاعات،روی رودخونه بهمن شیر مانوری انجام بدن تا آمادگی لازم برای مأموریت اصلی پیدا کنن. ✳️اون روز حسین روی شن های کنار بهمن شیر مانند غزال تیز پا می دوید شور و شعف خاصی داشت.چشماش برق می زد.وقتی دیدم با اون تن مجروح می دود صداش کردم و گفتم:حسین در چه حالی؟ ✳️همونطور که می دوید گفت: خوب!، خوب! حالتش طوری بود که فهمیدم حسین رفتنیه.یه شب که بچه‌ها خواب بودن باهم مشغول صحبت شدیم. دوستای شهیدش رو یاد کرد و بحالشون غبطه می خورد.بچه‌های واحد رو نشون میداد و می گفت:اینا رو نگاه کن ضمیرشون پاکه پاکه و مستعدرشد و تعالی. 🕊از راه می رسند و دوماه نشده پر میکشن و میرن ولی ما همینطور موندیم.وقتی این حرفارو میزد اشک تو چشاش بود و بغض تو گلوش.قفس دنیا براش تنگ شده بود،دیگه نمی تونست بمونه،این دفعه اومده بود که بره. ✳️شب عملیات فرا رسید.بچه‌ها همه تقسیم شدن و هرکس به یگانی مأمور شد.چون انتقال وهدایت نیروهای رزمی به سمت دشمن به عهده ی بچه‌های اطلاعات بود،همه‌ی بچه هایی که بارها کارهای شناسایی رو انجام داده بودن می بایست جلودار و راهنمای یگان های خط شکن می شدن. ✔️راویان:۱-حسین ایرانمنش ۲-مجید آنتیکی ... 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
‌‌ 📚 📖قسمت 6⃣4⃣ 📚📖حسین قرار بود لب رودخونه بمونه و بچه‌ها رو وارد آب کنه بعد خودش روبه سنگر ما که فاصله چندانی با رود نداشت برسونه.بین سنگر ما و نقطه حرکت بچه‌ها با تلفن صحرایی رابطه داشتیم. ‼️هنوز بچه‌ها حرکت نکرده بودن که حسین تماس گرفت و گفت:حاجی خیلی وضع خرابه.-گفتم:چرا مگه چی شده؟-گفت:آب شدیدا موج داره.بعید میدونم کسی بتونه خودش رو به اون طرف برسونه. ⭕️-گفتم:چاره ای نیست.به هر حال باید بچه‌ها رو بفرستم.تو حسن یزدانی رو توجیه کن و بگو به امیدخدا و بدون تردید حرکت کنه به سمت دشمن. 🔴نیروها وارد آب شدن ،حسین خودش رو به من رسوند وقتی دیدمش بی قرار بود و تا اون موقع و در اون شرایط سخت اتفاق نیفتاده بود اشک چشمش رو ببینم.-گفتم:چطوری حسین؟با حالت گریه گفت:بعید میدونم کسی سالم به ساحل برسه،مگه اینکه حضرت زهرا واقعا کمکمون کنه. ❌در همین موقع سجادی-یکی از نیروهایی که وارد آب شده بودن-پیش من اومد و با ناراحتی گفت:همه ی مارو آب برگردوند.حسین بلند شد و گفت:من رفتم لب آب.می خواست ببینه صدای بچه ها رو می شنوه یانه.آب خیلی متلاطم بود و صدای بچه ها نه به ما می رسید نه به عراقی ها و این معجزه‌ای الهی بود. 🚫تا بچه‌ها بتونن با نهایت اختفا به دشمن نزدیک بشن.هنوز چهل دقیقه از رفتن بچه‌ها نگذشته بود که حاج احمد رسید به همون نقطه ای که ما باورمون نمی شد.وقتی تماس گرفت و موقعیت خودش رو اعلام کرد گل از گل حسین شکفت.بلافاصله تماس گرفت و گفت:وضع خوبه. ✳️هیچ چیز دیگه ای اون شب نمی تونست حسین رو آروم کنه بی تابی او فقط با موفقیت بچه‌ها رفع می شد.و اکنون چنین شده بود.حضرت زهرا واقعا کمکمون کرده بود. ✔️به روایت از سردار حاج قاسم سلیمانی ... 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
احساسے 🍃حسین آقام ... 🍃همه میرن تو میمونی برام 🎤 سیدرضا براے خونده☝️ آهاے تو نوڪرے رو یادمون یادے با گریه‌هات تو میدون اومدےو خون دادے💔 تو خوب بودے ندیدم از تو حتی یک بدے تو سوختیو دل رفیقاتو آتیش زدی سفر بخیر گمونم از مدینه اومدے💔 🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
⇜حالا که رفته ای👤 ★ هایم زیاد شده😔 💔شبـ بیداری هایی از بارانـ🌧 تر ★شبـ بیداری هایِ 😭 💔سنگین و گلوگیر ★واشک هایی که فریاد میزنند ⇜حالا که رفـته‌ای آسمانم بی تو💕 بارانیست😭 فرزند 🌷 🌙 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شاید آن روز که سهراب نوشت: تا هست زندگی باید کرد، خبری از دل پر درد💔 نداشت ✍باید این طور نوشت: چه شقایق باشد چه گل پیچک🌱 و جای یک گــــ🌸ــــل خالیست تا نیاید زندگی دشوار است😔 🌸🍃 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
را حقير میکنند عاشقـ♥️ـان زندگی را بی آنکه سخنی گفته باشند✘ جز "چشمهايشان" در اوج☝️ می مانند همپای فرشتگان بی آنکه از پای افتاده باشند از زخمهايشان 💔 🌺 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
♨️هنگام مرگ چه چیزهایی از جلوی چشم ما رد می شود بسیار شنیدنی👌 🎙 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
بی درمان شنیدی⁉️ حال من یعنی همین! بودن درد💔 دارد میزند من را زمین😔 ♥️ 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸🍃 چه خوب است که ✘نه رنگت از می افتد ✘نه مُدلت ❣ از ثبات توست که من پیدا میکنمـ😍 ↫ هر رنگی که می خواهد باشد ↫ 😍👌 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎤🎤 💢 و غنا، جایی نداره بین ماها میشه قاموسمون 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🔸شب خیلی دوست داشتم که یک گل🌷 از گل های تابوت را بردارم. اما ازدحام جمعیت اجازه نداد. آخر شب که رسیدیم خانه🏡 صدای زنگ در آمد، یکی از همسایه ها یک شاخه از گل های تابوت⚰ را برایم آورده بود. خیلی عجیب بود، چون من به کسی نگفته بودم❌ که میخواهم. 🔹یکی از نزدیکان خواب را دیده بود که در یک دستش "فاطمه زینب" بوده و در دست دیگرش دختری که خیلی پریشان😥 به نظر می آمده و میگفته که نگران فاطمه زینب نباشید، او را سپردم به (س) 🔸این را هم گفته بود اگر به سراغ من می آیید فقط با باشید، نیازی به آوردن گل نیست❌ روای: همسر شهید 🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻طرح تلاوت روزانه قرآن کریم ✨سوره مبارکه توبه✨ 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
📖مناجات هر روز ماه رجب 🎤 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
بعد از رفتن قرا شد رد پاهای👣 مـن بماند در امـتداد هـای تـ♥️ــو . . . سفـر به سلامت 😔 🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
شهيد مدافع حرم مرتضى عطايى (ابوعلى) به روايت همسر گرامى👇 🔸هر كدام از دوستانش مى‌شدند يك نكته از زندگى‌شان مى‌شد كارهاى مرتضى👌 🔹مثلاً كه در عمليات تل‌قرين شهيد شد🌷 سفارشش شده بود برنامه هر روز مرتضى. شهيد نجفى گفته بود حتى اگر شده روزى چند دقيقه⏰ براى خودتان روضه عليه‌السلام بخوانيد. 🔸نجفى دوستِ شهيدِ مرتضى بود. شهادتش🕊 بدجور مرتضى را به هم ريخت😔 📸 عكس‌نوشت (ابوعلى) 🍃🌹🍃🌹 @shahed_sticker
📃 🔰آری ما گفته بوديم كه بايد زنده باشد✌️ حق بايد حاكم باشد و مردم بايد داشته باشند و به همين خاطر ما را زدند و كشتند و بدنمان را پاره پاره💔كردند و را در زير بمب‌ها‌💣 خوشه‌ای و موشكهای ۹ متری قرار دادند چون ما حق می‌گوييم و از دفاع می‌كنيم و بر ظالم می‌تازيم🤛 🔰خداوندا! ⇜به خون پاك قسم به رسالت نبی اكرم(ص) به ذوالفقار اميرمؤمنان قسم ⇜به اسيران در بند زندان عراق قسم ⇜و به آه پير زنان و ناله در نيمه‌های شب 🔰تا انتقام خون تمامی شهيدانمان🌷 را از تمام جنايتكاران دنيا نگيريم، از پای نخواهيم نشست📛 و تا رسالت تمامی را به دوش نكشيم آرام نخواهيم نشست 🔰و تمامی عالم و ملل دنيا بدانند كه فرزندان ، همه مردانه جنگيدند👊 و از جنگيدن و مردن نمی‌هراسند❌ 🔻فرمانده اطلاعات و عملیات تیپ دو لشگر۳۲ انصارالحسین(ع)سردار والامقام 🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا