eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.3هزار دنبال‌کننده
28.4هزار عکس
6.6هزار ویدیو
205 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @Ma_chem
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰تقدیم به که از همه عاشق ترند...❤ ❣اصلا زن باید عاشق شود.... عاشق مردی که ارباب را میکند و اعتقادش، بنفسی انت و اهلی و مالی یا است. ❣اصلا زن باید عاشق شود.... عاشق مردی که است. سرش را میدهد تا یک کاشی از حرم ناموس علی(ع) کم نشود. ❣اصلا زن باید شود... عاشق مردی که میخواهد همسرش، باشد تا از این زندگی کوتاه اوج بگیرند🕊 سمت بهشت. ❣اصلا زن باید عاشق شود... عاشق مردی که عشق است. و باید مهریه ای بگذارد بسی سنگین! بله بگوید به شرط آخرت😉 💕 اصلا خدا زن را آفرید تا شود... 😍 و ..... شادی روحشون 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
4_497192702744462336.mp3
4.64M
🌷 🌟تو ماهے و من ماهے این برکه کاشے ★اندوه بزرگیست زمــــانے که نباشے 🥀تقدیم به همســــران صبور شــــهدا 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh
اینکه برای ک همسرتون💞 میکشه ازش میکنید خیلی خوبه... 💥اما تشکر فقط نباشه❌ گاهی به پاس تشکر او را به ابمیوه خوردن یا دعوت کنید. گاهی برایش دسته گل💐 وحتی یک شاخه گل🌹 بخرید. 📝 🔰حمید شبهای جمعه میرفت چندین بار به من میگفت؛ ولی چون میکشیدم☺️ نمیرفتم این بار حرفش را نکردم. 🔰فردای آن روز بعد از کلاس طبق معمول با موتور دنبالم اومده بود ولی این بار با 💐 قشنگ 🔰پرسیدم، به چه مناسبت گرفتی⁉️ گفت این قابلتو نداره ولی از اونجا که قبول کردی بیای هیئت این دسته گل رو برای برات گرفتم. ✍راوی: همسر شهید 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🔸کتاب رو خانمم قبل محرم میخوند، میگفت خیلی قشنگه😍 امسال برای اولین بار رفتیم کربلا، قبل از برگشتن از کربلا رفتیم از امانت داری کیفمون💼 رو بگیریم 🔹خانمم رو به ضریح شد و گفت از طرف "السلام علیک یا حضرت ابوالفضل". بهش گفتم، تویه این و خستگی، این بنده خدا چرا اومد تویه ذهنت⁉️ 🔸گفت: نمیدونم یهو یادم افتاد💬 بعد که کیفمونو گرفتیم که بیایم سمت خیابون ، آدرس رو قاطی کردیم. گفتم: بزار یه موکب هست از اونجا بپرسیم، رفتم دیدم دارن فارسی حرف میزنن خوشحال شدم😃 🔹بهم گفت بیا این دوتا غذا🍲 با ته دیگ سفارشی. گفتم دمت گرم، یهو اومد بهم گفت نگاه کن نگاه کن اسم موکبه رو با عکسشو. عکسشو که دیدم لرز به تنم افتاد💓 . این همه آدم این همه موکب چرا باید 10دقیقه⌚️ قبلش به این شهید سلام داده✋ باشیم و الان این اتفاق بیوفته بدرقه ی خیلی باحالی داشت ازمون و و خاطره خیلی قشنگی بود♥️ 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
هدایت شده از 🌷شهید نظرزاده 🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#آخرین_دیدار😔✋ 🌷معراج الشهدا🌷 شهادتت مبارک عزیزم😭 #شهید_حمید_سیاهکالی_مرادی #یادت_باشه💔 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
Page383.mp3
816.7K
🔻طرح تلاوت روزانه قرآن کریم ✨سوره مبارکه نمل✨ 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
وقتے حواست به من است مگر میتوان دست از پا ڪرد⁉️ ⇜تو هم ⇜هم شــاهــدے ⇜و هم تمام ❤️ 🌺کمکم ڪن گناهے🔞 کہ و را خدشہ دار میڪند، ڪناربگذارم😊 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
دست نوشته📝 غـریبــــــــ مــــــــــولا ✍مے‌خواهم آنچہ در تمام عمر، علے الخصوص در این ، بیش از هر چیزی مرا بیشتر داغدار مے‌ڪرد و جگرم را مےسوزاند💔 با شما در میان گذارم. 🌾عزیزان ...! دورے از (عج)💕 مرزِ سال‌ ها و قرن‌ها را در نوردیده است .اڪنون بیش از هزار و 300 سال🗓 از عالم از دیدار با آن حجت خدایـے مےگذرد. 🌾آنچہ تلخ و اسفبار بوده این است ڪہ شیعہ چہ بد با مولایش خو ڪرده است😔چہ ناجوانمردانہ بریدن از برایش عادت شده است ! 🌾چہ بـے‌معرفتیم ما ڪہ اصل «ڪل خیر» برایمان فرعی شده است. شیعہ چہ بد با غیبت مولایش👤 خو ڪرده است 🍂ایــن دسـت نوشتـہ اے آقــا حجــت بــود.او خــو نڪـرد و شـد🕊 مــا خـو ڪـردیم و....😔 🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
💠 شاهد و ناظر بر اعمال و رفتار ما هستند. 【امام خمینی(ره)】 ♨️مواظب باش زیر پایت خون است که از خدا خواسته بود↯↯ ⚜وقتی شهید میشه🌷 مثل امام حسین سر از تنش جدا بشه تن او را که آوردند دل همه آتش گرفت💔 🌷 ♨️مواظب باش زیر پایت شهید ابراهیم هادی هست که از خداخواسته بود↯↯ ⚜وقتی شدم مثل حضرت زهرا(س) گمنام باشم. تو بعد از پنج روز مقاومت👊 در برابر دشمن تمام بچه ها رو به عقب برگردوند وتنها👤 در کانال باقی موند بعد از اون دیگه پیکرش برنگشت🚫 و باقی موند 🌷 ♨️مواظب باش زیرپایت خون هست که از خدا خواسته بود↯↯ ⚜وقتی شهید شدم پیکرم⚰ حتی یک وجب از خاک کره زمین را اشغال نکند❌ آب پیکرش رو برای همیشه برد. 🌷 ♨️مواظب باش زیر پایت خون شهید کریم زاده هست که↯↯ ⚜خودش ترک خورده بود. دهانش خشک بود😪 آب گرم اش را بخشید و لب تشنه رفت🕊 🌷 😔 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
💠کرامت 🌷 🔰 از زبان شهید🍂 ❣✨بعد از شهادت غلام رضا خیلی بی تابی میکردم، دلم میخواست هر طــور شده به دیدار بروم و یادبودی از ایشان داشته باشم... ❣✨غلام رضا زیاد به خوابم می آمد و از دلم خبر داشت... خلاصه اینجور که یک قاری لبنانی نقل میکند: "یک عصر کنار مزار شهید لنگری زاده بودم، آخه به این شهید خیلی خیلی داشتم... بعد از ذکر توسل و درد دل با او از کنارش پا شدم و گلزار را به قصد رفتن ترک کردم... ❣✨همون شب به آمد باغ بزرگ و سرسبزی بود، یک سر باغ او بود یک سر باغ من... با همون خنـ❤️ــده ی همیشگی ش بهم گفت: امروز شما ما هستید، اعظم سادات در تدارک نهار هستن(در صورتی که خدا میداند اصلا من نام همسر ایشون رو نمی دانستم) ❣✨+آقا غلام رضا از حضور شما شرمنده ام، متاسفانه نمیتونم بمونم باید برگردم، عذر بنده را بپذیرید... -حالا که میروی صبـر کن دلم میخواد اون شال سبزی که به گردنته به بدهی.. بهش بگو از طرف ماســت اینم ... ❣✨+تا که این رو گفت از خواب پریدم خواب عجیبی بود، آخه غلام رضا درست میگفت این شال همان شالی بود که حضرت آقا در دیداری که با ایشون در مسابقات قرآنی داشتم به بنده 🛍 داده بودند و حالا این از من میخواست آن را به مادرش بدهم... ❣✨بله عزیزان "پسرم حاجت من را از طریق یک و آن هم به واسطـه ی یک برآورده کرد. و طولی نکشید که سبز 🌱این فرد لبنانی از طریق واسطه ها به دست من رسید و اکنون دست من است. 🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
⭕️ 💢یک روز مریم آمد و گفت: به من یک روز بده. رفت و شب برگشت، دیدم سخت راه می رود! پرسیدم: کردی⁉️ 💢جوابی ... پاپیچش شدم تا بالاخره گفت که روی لوله‌های که خدا می‌داندتوی آفتابـ☀️داغ چقدر داغ می‌شدند راه رفته! 💢پرسیدم: این کار رو کردی؟ گفت: شده بودم این کار رو باید می کردم تا یادم بیاید چه آتشی🔥 در آخرت منتظر من است. گفتم: تو که کاری جز نمی کنی. 💢گفت: فکر می‌کنی! بعضی اشاره‌ها، بعضی سکوت های ؛ همه‌ی اینها کوچیکیه که تکرار می کنیم و برامون می‌شن😔 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
Garsha Rezaei - Delam Gerefte Ey Rafigh - Garsha Rezaei WwW.Pop-Music.Ir.mp3
8.67M
🎧🎧 دلم گرفته ای رفیق💔😭 🎤🎤 تقدیم به همه عزیزانی که دارن💐💐 👌👌 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
📚برشی از کتاب 🌷گاهی وقت ها با خودم میگویم: چه میشود که شهیدی مانند اینقدر محبوب شود که کتابش📚 بیش از یک میلیون و دویست هزار نسخه چاپ شود⁉️ 🌷خدای خوب ابراهیم جوابم را می دهد که اگر باشی محبتت💖 را در دل مردم می اندازم. همانطور که محبت موسی را در دل فرعون انداختم. 🌷محبت دست . من و تو کاره ای نیستیم. ما فقط برای او باشیم، آن موقع خدا جبران می کند. * إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمَٰنُ وُدًّا * (به یقین کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام داده اند، به زودی خداوند رحمان محبتی برای آنان در دلها قرار می دهد!) (مریم۹۶) 📚 خدای خوب ابراهیم 🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
عشـ❤️ـق از آنجا شـــــروع شد که قصه را در گوشمان زمزمـــــه🎶 کردند ... شادی روحشان 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
❤️ غــــ❤️ـــواص به فرمانده اش گفت: اگر رمز را اعلام کردي و تو آب نپريدم، من رو هول بده تو آب! فرمانده گفت اگه نيستي ميتوني برگردي↪️ غواص جواب داد: نه❌ پاي حرف امام ايستادم. فقط مي ترسم دلم گير خواهر کوچولوم☺️ باشه. آخه تو يک حادثه اقوامم رو از دست دادم😔 و الان هم خواهرم را سپردم به همسايه ها تا در شرکت کنم. اروند رود وحشي فرمانده تا داد زد 🌷 غواص قصه ی ما اولين نفري بود که توی آب پريد و اولين نفري بود که به شهــ❤️ـــادت😔 رسيد! من و شما چقدر پاي ايستاده ايم؟😔 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌺🌺🌺گل آرائی ضریح مطهر (س) ضریح مطهر حضرت معصومه(س) در سالروز ورود به شهر قم گل آرائی شد💐🌺🌸🌹 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣﷽❣ 5⃣7⃣✨ ⭕️ 📖🕋 لَا تَعْبُدِ الشَّيْطَانَ إِنَّ الشَّيْطَانَ كَانَ لِلرَّحْمَٰنِ عَصِيًّا (مریم/۴۴) 👈 ﺷﻴﻄﺎﻥ ﺭﺍ ﭘﺮﺳﺘﺶ ﻣﻜﻦ، ﻛﻪ ﺷﻴﻄﺎﻥ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺭﺣﻤﻦ ﻋﺼﻴﺎﻧﮕﺮ ﺑﻮﺩ.🔥 ✍ منظور از عبادت تو این آیه، سجده کردن و نماز و روزه برای شیطان نیست، بلکه اطاعت و پیروی از فرمان شیطان است که به نوعی عبادت و پرستش او محسوب میشود. 🔶 قالَ الْجَوادُ عليه السلام: مَنْ اَصْـغى اِلى نـاطِـقٍ فَقَدْ عَبَـدَهُ، فَإنْ كانَ النـّاطِقُ عَنِ اللّه ِ فَقـَدْ عَبَدَاللّه، وَ اِنْ كانَ النّاطِقُ يَنْطِقُ عَنْ لِسانِ إبْلِيسَ فَـقَـدْ عَبَـدَ إبْـليـسَ. 👈 امام جواد عليه السلام فرمود: هر كس به سخن گوينده‌اى گوش دهد و از او حرف شنوى داشته باشد، او را پرستيده است. پس اگر گوينده سخن از خدا بگويد، او نيز خدا را عبادت كرده است، و اگر از شيـطان بـگويد، او هم بنده شيطان شده است. 📚 تحف العقول، ص 726. حالا یه لحظه فکر کنیم 🤔 👂 ما تو زندگی گوشمون به دهان کیه؟ 👂 از کی حرف شنوی داریم؟ این گوینده از خدا و اهلبیت میگه یا...؟؟! اصلاً چه کسی رو می‌پرستیم؟؟!! .... 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh
1_20914882.mp3
8.4M
۹ 🔰به عشق خـــ❣ـــدا در سبد وجود دیگران، مهربونی بریز خدا حتما سبد تو رو از نگاه ویــــ💫ــژه اش پر میکنه. 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh
🔰اشک با طعم شیرکاکائو 🔸یک سال فقط یک کارت برای ورود به دادند. من اصرار داشتم که محمدرضا برود بعد از مشورت، او انتخاب شد✅ می‌خواست که او را بفرستم، اما نمیشد. 🔹تا فهمید که دادیم برود سر از پا نمی‌شناخت، دوم دبیرستان بود. اولین بارش بود که تنها👤 می رفت؛ وقتی از بیت برگشت، چشم ها و قرمز شده بودند 🔸از روحیاتی که از او می شناختم مطمئن بودم که مسیر تا خانه را گریه کرده😭 و از دیدن چهره منقلب شده است‌. هر چه اصرار کردیم از فضای آن جا بگوید و دلیل هایش چیست⁉️ اما یک کلام هم حرف نزد 🔹پافشاری ما را که دید با حالت شوخی گفت : و کیکش خیلی خوشمزه بود😋 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣﷽❣ 📚 •← ... 6⃣ ♦️امتحان هاے 📝 دے نزدیڪ بود. شالم رو سر ڪردم تا برم پیش عاطفہ، خواستم پنجرہ رو ببندم ڪہ دیدم امین تو حیاط نشستہ، مشغول ڪتاب خوندن بود📖با صداے سوت ڪسے سرم رو بلند ڪردم، پسر 👤همسایہ بود، شمارہ داد قبول نڪردم ✋ دست از سرم برنمیداشت باید بہ شهریار،برادرم میگفتم! 😕 ♦️با حالت بدے گفت: _ڪیو دید میزنے؟😏 با اخم صورتم رو برگردوندم، امین سرش رو بلند ڪرد و با تعجب نگاهم ڪرد، نفسم بند اومد، مطمئن بودم رنگم پریدہ! بلند شد و سمت چپ رو نگاہ ڪرد!با دیدن پسر همسایہ اخم ڪرد و دوبارہ مشغول ڪتاب خوندن شد،اما چند لحظہ بعد با عصبانیت 😠 ڪتاب رو پرت ڪرد زمین! سریع پنجرہ رو بستم، زبونم تلخ تلخ بود، بہ زور نفس عمیقے ڪشیدم، میمیرے از اون بالا نگاهش نڪنے؟! 😒 ♦️حتما فڪرڪردہ با اون پسرہ بودم! با صداے شڪستن چیزے دوییدم سمت پنجرہ، چند لحظہ بعد صداے همهمہ اومد،با ترس رفتم تو ڪوچہ،چندنفر جلوے دیدم رو گرفتہ بودن، از بین صداها،صداے امین رو تشخیص دادم!😧با نگرانے رفتم جلو، خالہ فاطمہ بازوے 💪 امین رو گرفتہ بود و میڪشید بقیہ پسرهمسایہ رو گرفتہ بودن، عاطفہ با ترس داشت نگاهشون میڪرد رفتم ڪنارش. ♦️_چے شدہ؟! 😨 عاطفہ برگشت سمتم. _هانیہ چے ڪار ڪردے؟! 😬 با تعجب گفتم:😳 _من؟!من چے ڪار ڪردم؟! مادرم با عجلہ اومد سمتمون و گفت: _امین دارہ دعوا میڪنہ؟! 😦 خالہ فاطمہ امین رو هل داد داخل حیاط، عاطفہ دویید سمت امین، مادرم رفت ڪنارشون. ♦️قرار بود همیشہ جلوے امین اینطورے باشم ڪے قرار بود بتونم مثل آدم رفتار ڪنم؟! خواستم برم داخل خونہ ڪہ صداے ڪسے باعث شد برگردم! _یہ شمارہ دادم قبول نڪردے تموم شد رفت واسہ من آدم میفرستے؟! 😤 جوابے ندادم! دوبارہ داد ڪشید: _هوے با توام! 😵 ♦️با عصبانیت برگشتم سمتش 😠 خواستم چیزے بگم ڪہ امین اومد جلوے در! _صداتو براے ڪے بالا بردے؟! بدون توجہ بهش با عصبانیت گفتم: _آقاے حسینے من خودم زبون دارم! 😕 ♦️با بهت نگاهم ڪرد، چرا احساس میڪردم دلخورہ بہ جاے آقاامین گفتم آقاے حسینے؟! همسایہ ها پسر رو ڪشیدن ڪنار، رفتم سمت امین _من متاسفم،باید بہ خانوادم اطلاع میدادم تا اینطورے نشہ😒 سرشو انداخت پایین پوزخندے زد 😏 و آروم گفت: _یہ دختر بچہ بیشتر نیستے! ♦️سرش رو بلند ڪرد و زل زدم 👀 تو چشم هام! 💓قلبم داشت میزد بیرون نگاهش بہ قدرے برندہ بود ڪہ تمام بدنم رو بہ لرزہ انداخت انگار نگاهش با چشم هاے من درحال دوئل بودن و این نگاہ من 👀 بود ڪہ تو این جنگ نابرابر ڪم آورد و خیرہ زمین شد. _هانیہ ڪاش میفهمیدے من امینم نہ آقاے حسینے...😐 خدایا قلبم 💗 دیگہ توان نداشت گفت هانیہ و رفت، من رو بہ چالش سختے ڪشوند ... از اون روز ماجرا شروع شد.... .... ✍نویسنده: Instagram:leilysoltaniii 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
کربلایی سیدرضا نریمانی - کانال عقیق مادحین.mp3
21.2M
🔸می خواستم شبیه تو بمیرم..... خیلی قشنگ و 👌👌 🎤سیدرضا ♥️تقدیم به و شهدای مدافع حرم🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh