eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.3هزار دنبال‌کننده
28.4هزار عکس
6.6هزار ویدیو
205 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @Ma_chem
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃نهم محرم ماه سال ۱۳۹۴ به رسید. با دیدن دو فرشته کوچکش، همه می گفتند پا روی نفس دنیا گذاشته بود. اما گذری که به روز های زندگی اش میکنی میگویی نه...! 🍃او به ندای "هل من ناصر ینصرنی" امامش لبیک گفت. به قولی، یزید زمانش را شناخت و پا در مسیر شهادت گذاشت🕊 🍃از آنچه در مقابلش بود هیچ ترسی نداشت، برایش فرقی نمیکرد سخت و یا حتی آسان مهم عمل به تکلیفش بود. این را میشد از همان شب فهمید، شبی که با اسرار از فرمانده اجازه گرفت و از همه جلو تر رفت تا وقتی که تشنگی بر همه غالب شد اما توان او را نگرفت...! 🍃بلکه تکرار سخنان امامش جانِ تازه ایی به او می بخشید. " اسرائیل ۲۵ سال آینده را نخواهد دید" آن شب با جان هایی که از تشنگی به لب رسیده بود قرار شد تا با دوستانش به بروند و اجازه نبرد با اسرائیل را بگیرند. 🍃اما روزگار عزیز کرده ها را زیاد میهمان زمین نمیکند. عزیزه بود و همان شب پیش چشمان برادر آسمانی شد و داستانش تمام💔 🍃ماندیم ما و داستان سالهای پس از او روزهایی ک قهرمانانی چون عبدالله باقری، حسین محرابی، محمد حسین مومنی، و را در خود ندید😢 ✍نویسنده: 🌸به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ٢٩ فروردین ۱٣۶۱ 📅تاریخ شهادت : ٣۰ مهر ۱٣٩۴ 🥀مزار شهید : گلزار شهدای بهشت زهرا 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌤 🗓امروز ۲۹ فروردین ۱۴۰۱ مصادف‌با سالروز: 🌹شهادت شهید 🌹شهادت شهید 🌟شادے ارواح مطهر شـهدا صلوات 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
طرح به مناسبت سالروز تولد رهبر انقلاب سید علی حسینی خامنه‌ای😍 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
‍ 🍃زمانِ است. اوقات شرعی دلمان به وقت است. خسته راهی هستیم که هنوز به پایانِ مهدی آمد، نرسیده است. پاهایمان تاول زده از گناهانی است که رفتن به سوی را به تعویق انداخته است. 🍃از خورشید امام زمان بی نصیب شده ایم اما دلمان به ماه خوش است. ماهی که در روزهای هم، راهنمای دلمان است. 🍃سلام بر مهربان ماه آسمان . خدا را شاکریم که از نعمت وجودت بهره مند هستیم🥰 🍃رهبر روزهای سخت هستی. روزهایی که طوفان حوادث به کشتی امت رسید اما ناخدای باتجربه ای بودی، دعای نجاتمان شد و باز هم به ساحل آرامش رسیدیم🌺 🍃 آقا جان، باش برای ما که در تاریکی این دنیا، گاهی، راه درست را گم می کنیم. امین دلهایمان باش تا باز هم شعرهای دلمان با تخلص زیبایت خریدار داشته باشد. خریداری از جنس حضرت مادر♡ 🍃پدر بچه های ، دست نوازش بر سرمان بکش؛ ببخش که معایب ما، محاسن تو را سفید کرد اما اگر علی زمان شدی و مظلومیتت، قلب زینب ها و حسین ها را لرزاند، هستند عمارهایی که تنهایت نگذارند❤️ 🍃طلایه دار زیارت نرفته ها، قنوت نمازهایمان را با دعای آذین می بندیم، شما هم برای دل هایی که دوست دارند شوند، مدافع شوند و به کاروان عشاق برسند دعا کن. 🍃آقا جان، چندماهی است حاج قاسم بر دلمان سنگینی می کند، هنوز هم رفتنش را باور نکرده ایم.کاش سردار بود و با همان لبخند همیشگی اش، تولدت را می گفت. 😍 ✍نویسنده : 🌺به مناسبت تولد رهبر انقلاب . 📅تاریخ تولد : ۲۹ فروردین ۱۳۱۸ 📅تاریخ تولد شناسنامه ای: ۲۴ تیر ۱۳۱۸ 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
بنا به تایید دفتر حفظ و نشر آثار امام سید علی حسینی خامنه ای ایشان در ٢٩ فروردین ماه سال ۱۳۱۸ شمسی برابر با ۱۳۵۸ قمری در مشهد مقدس چشم به جهان گشودند. (۲۴ تیرماه تاریخ شناسنامه ای تولد ایشان است.) سایه تان مستدام آقا جان ... 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🔰| 🔻عالم محضرشهداست، اما کو محرمی که این حضور را دریابد و در برابر این خلاء ظاهری خود را نبازد… زمان می­‌گذرد و مکان‌ها فرو می­‌شکننداماحقایق باقیست… 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🔰 | 🌟از دروغ گفتن بیزار بود... یعنی چند سال زندگیمون حتی یک کلمه ازش دروغ نشنیدم... نمازش رو اول وقت میخوند و تا جایی که میشد جماعت میخوند... خیلی مهربون و خوش رفتار بود. سعی میکرد همه را به کارای خوب دعوت کنه. 🌷شهید رضـــانقشی 🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
هر وقت می‌ديدمش اکثرا روزه بود و به نماز اول وقت خیلی اهمیت می‌داد. و نماز شبش ترک نمیشد، وقتی شنیدم شهید شده فهمیدم شهادت لیاقت می‌خواهد. 🦋 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
‍ سلام دوستان مهمون امروزمون داداش محسن هست🥰✋ *شناسایـےِ شهید با دُڪمه*🥀 *شهید محسن اسحاقی*🌹 تاریخ تولد: ۱۳۳۹ تاریخ شهادت: ۲۸ / ۱ / ۱۳۶۷ محل تولد: فریدونکنار / بابل محل شهادت: فاو *🌹او به همراه يكى از همرزمان خود آقاى اباذرى در كنار اروند نشسته بود🌊 كه بعثی ها نزدیک شدند🍂اباذرى با داشتن جليقه نجات موفق به عبور از اروند شد🌊 اما محسن به اسارت نيروهاى بعثى درآمد🥀محسن بعد از گذشت پنج اِلى ده روز از اسارت🥀 12 نفر از اسراى ايرانى را آماده فرار كرد آنان شبانه نگهبان دشمن را به قتل رساندند💥 و از بصره به مرز شلمچه رسيدند🌙اما در اين مكان بار ديگر به اسارت نيروهاى بعثى درآمدند🥀نيروهاى بعثی با ضربه تفنگ، سر🥀جمجمه🥀و دندان هاى محسن را شكستند🥀و پاى راست او را بدون آن كه شلوارش پاره شود قطع كردند🥀و پس از شكنجه بسیار🍂 گلوله خلاص را بر قلب او شليك كردند🥀و او را به شهادت رساندند🕊️ 7 ماه پس از شهادت محسن🕊️ پيكر او را در مرز شلمچه كشف كردند🌙 چون پیکر قابل شناسايى نبود🥀مى‏خواستند او را جزء شهداى گمنام ثبت كنند🌷كه ناگهان همسر او به خاطر آورد كه شلوار محسن سه دكمه داشته▪️و دكمه وسطى را به هنگام عزيمت او از پيراهن خود كنده و به شلوار او دوخته است🍂 به اين ترتيب همين دكمه منجر به شناسايى پيكر او شد*🕊️🕋 *شهید محسن اسحاقی* *شادی روحش صلوات*
‍ 🌴🌹🌴🌻🌴🌹🌴 🌻🌴🌹🌴 🌹🌴🌻 🌴 🌻 💠بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن💠 راوے: همسر شهید قسمت :7⃣ گمنام گمنام🕊 🍃حسن باقری زود فهميد كه اين جوان تازه وارد قمی خيلی بيش تر از يك نيروی معمولی ميتواند به كار بيايد . جسور ، باهوش ، تيز بين و چه كاری برای چنين آدمی بهتر از شناسايی . 🍃مهدی زين الدين و يك موتور و دوربين و يك دشت پهن . همين كه بفهمد عراقی ها از كدام طرف و با چه استعدادی ميخواهند حمله كنند و به فرمانده هايش گزارش بدهد كلی كار بود . ولی او شب ها كه بيكار مي شد تا ديروقت می نشست و طرح و كالك های منطقه را بررسی ميكرد . 🍃 دوباره فردا . عراقی ها هنوز به فكر استتار و اين حرف ها نبودند . تانك هايشان را راحت ميشمرد . خودشان را ديد ميزد . توی خاك ما بودند و سر راهشان همه ی روستايی های اطراف فرار كرده بودند . هم شناسايی بود ، هم گردش . شناسايی ، حتی می گويد نيروهايی كه ديده شيعه بوده اند يا سنی . و او همه ی اين ها را داشت. 🌴🌹🌴🌻🌴🌹🌴🌻🌴🌹🌴🌻🌴🌹🌴 ادامه دارد...✒️ 🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
‍ 🌴🌹🌴🌻🌴🌹🌴 🌻🌴🌹🌴 🌹🌴🌻 🌴 🌻 💠بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن💠 راوے: همسر شهید قسمت :8⃣ گمنام گمنام🕊 🍃 اما اين جوان خوش رو با خنده ای كه دائم در صورتش شكفته بود ، می دانست كه جنگ حالاحالا ادامه دارد . جنگ روی ديگر سكه ی زندگی او بود . 🍃آدم های ديگر می توانستند در خانه هايشان بنشينند و راجع به دلايل شروع جنگ صحبت كنند ، ولی او مرد عمل بود و نمی توانست به خاطر كارش زندگيش را عقب بيندازد . 🍃 كسی چه ميدانست فردا چه ميشود . او نميخواست وقتی می رود مثل الان مجرد باشد . چند روز بعد خودش آمد . ساعت شش بعد ازظهر آخرين روز آخرين ماه بهار . اسمش را دور را دور در همان كلاس های آموزش اسلحه شنيده بودم ، ولی نديده بودمش . آمد و رفت و تنها توی اتاق نشست . 🍃خواهر زاده ام هنوز بچه بود . پنچ شش سالش بود . از سوراخ كليد نگاه ميكرد . گفت " خاله اين پاسداره كيه آمده اين جا ؟ " رفتم تو . از جايش بلند شد و سلام و احوال پرسی كرد . با چند متر فاصله كنارش نشستم . 🌴🌹🌴🌻🌴🌹🌴🌻🌴🌹🌴🌻🌴🌹🌴 ادامه دارد...✒️ 🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه صلوات🍃 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⚘﷽⚘ صبر بـر هجران آن آرام جان باشد گناه زنده بودن در فراق او گناهی دیگر است سلام حضرت دلبـ❤️ـر .... 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
خنـده هاے دلنشین شهدا نشان ازآرامــش دل دارد وقتےدلت با"خـــدا"باشد لبانت همیشه مےخنـــدد اگر باخدا نباشےهرچقدر هم شادی کنے، آخرش دلت غمگین است 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰 | 🌟شهید نور الله اختری : گفتم:« ببینم توی دنیا چه آرزویی داری؟» قدری فکر کرد و گفت:« هیچی» گفتم:« یعنی چی؟ مثلاً دلت نمی‌خواد یک کاره‌ای بشی، ادامه تحصیل بدی یا از این حرفها دیگه» گفت:« یک آرزو دارم. از خدا خواستم تا سنم کمه و گناهم از این بیشتر نشده، شهید بشم. اللهم الرزقنا توفیق الشهادة فی سبیلكــــ.... 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
‍ 🍃🌷🌿🌹🍃🌷 🌿🌹🍃 🌷 🌿 میگفت میخواهم جوری شهید شوم که نیاز به کفن نداشته باشم!عاشق روضه حضرت عباس(ع) بود... میگفت: آدم تو خونش روضه بگیره ، روضه عباس(ع) حتی اکر فقط پنج نفر شرکت کنند. روضه عباس(ع) دیوانه اش می کرد... جوری التماس کرد که در محرم سال گذشته بعد از انفجار ماشینش در حلب سوریه بی دست ، اربا اربا به شهادت رسید...عاشقِ عباس باید هم کوه غیرت باشد ، باید فدایی زینب باشد، باید فانی در حسین باشد.شهیدِ ابالفضلی ، در محضر ارباب یاد ما هم باش... شهید روح الله قربانی🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
°•🦋⃝⃡❥•° می‌گفت: در‌ زندگی آدمی‌ موفق‌تر‌ است کہ‌ در‌برابر‌ عصبانیت‌ دیگران‌ صبور‌ باشد ‌و‌ ڪار‌ بی‌منطق‌ انجام‌ ندهد! و‌ این‌ رمز‌ موفقیت‌ او‌ در‌ بر‌خورد‌هایش‌ بود..🍃" 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
طرح به مناسبت سالروز تولد شهید علیرضا بریری 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
♡‍ بسمِ ربِّ شهدا♡ 🍃متولد بهاری و مثل ، سبز، زیبا، با نشاط و جاودان. وارثِ نامِ عموی شدی، علیرضا و آرزو میکردی روزی نامَت، در سایه سارِ واژه شهید بر قلب سنگ حک شود. 🍃به همسرت میگفتی، "فکر کن روزی اسم مرا روی سنگ مزار حک کنند" و مستانه میخندیدی. میگویند، شهدا در قهقهه مستانه شان"عِندَ رَبِّهِم یُرزَقونند" و تو از همان ابتدا جای خود را بر سفره پروردگارت مشخص کرده بودی😌 🍃موقع رفتن به همسرت گفتی، "اینجا کربلاست...امروز و (ع)، ندای "هل مِن ناصِر..." سر داده است و تو چه زیبا به این ندا لبیک گفتی... 🍃تو و رفقایت بی شباهت به ارباب و یارانش نیستید...چون ۷۲ تن به عشق جنگیدید و همچون آنها در کربلای خانطومان سر بر زانوی ارباب سلام آخر را زمزمه کردید🌺 🍃بدن مطهر اربابتان، چند روز زیر آفتابِ سوزان کربلا بود و بدن شما چند سال زیر آفتابِ . حالا دیگر همه با شنیدن نامِ خانطومان به یاد شما و رشادت‌های شما می‌افتند. 🍃چند سال بعد محض آرامشِ قلبِ مادرت، دلگرمی همسر و پسرت پیکرت به آغوش خانواده بازگشت و چه سخت بود آخرین دیدار محمدامین و پدر... 🍃جاودانی، چون آسمانی شدنت هم در بهار است...در ماه عاشقان، اردیبهشت❤️ ، بابایِ محمدامین♡ ✍نویسنده : ☘️به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۳۰ فروردین ‌۶۶. بابلسر 📅تاریخ شهادت : ۱۷ اردیبهشت ۹۵. کربلای خانطومان 🥀مزار شهید : گلزار شهدای بابلسر 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰 | 🔻جسم نحیف فرمانده گردان تکه پاره شده بود! مگر نه این که جسم گردان، جسم فرمانده آن است و جان فرمانده جان تک تک بچه‌های گردان! نیمی از بچه‌های گردان مقداد در وسط میدان، روی رمل‌های فکه مانده بودند. حالا فرمانده چگونه می‌توانست پیر نشود! آن هم فرمانده‌ای مثل محمدرضا... 💠عملیات والفجر مقدماتی بود! محمدرضا باقی‌مانده گردان را زود به عقب انتقال داده و آن گاه خود به معرکه بازگشته و سر و گوشی آب داده بود. میدان مین باز در چنگ دشمن بود. شهیدان در وسط میدان افتاده بودند. محمدرضا انگار فرزندان خود را در وسط نیروهای دشمن جا گذاشته‌بود. 🔆 طاقت نیاورد، همان لحظه به اردوگاه بازگشت و یک دسته نیروی از جان گذشته تجهیز کرد. او خود راهی به قلب دشمن گشود و دسته را تا وسط میدان هدایت کرد. هر رزمنده با دلهره و اضطراب، پیکر شهیدی را به دوش کشیده و به عقب انتقال داد. شب بعد نیروها به نصف تقلیل یافتند و شب‌های بعد … در آخر محمدرضا تنها ماند. اما تا انتقال آخرین پیکر شهید به عقب، باز نایستاد! رفیق شفیق شهید همت 🌷شهید محمد رضا کارور🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🔰 | 🌟تیکه کلامش این بود: خدا بزرگه میرسونه... یه نیسان داشت که با اون روزیشو در می آورد پشتِ دخلِ نان بربری هم می رفت تا اگه مستمندی رو‌ میشناسه نان مجانی بهش بده... عجیب دست و دلباز بود و اگه مستمندی رو می دید هر چی داشت بهش می بخشید، فکر نمی کرد شاید یه ساعت بعد خودش بهش نیاز پیدا کنه گاهی یه روز کلی با نیسانش کار می کرد اما روز بعد پول بنزینشو از من میگرفت!! ته و توی کارشو درمی آوردم می فهمیدم کل پولو بخشیده... 🌷شهید مجید قربانخانی🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا