فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌جشن تولد فرزند شهید امنیت در ابرکوه
سرهنگ حسینی فرمانده انتظامی شهرستان ابرکوه:
🔹یک لحظه شوق #دختر_شهید برای ما کافی است...😍
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🔰یه بطری پیدا کرد و گذاشت زیر تختش🛏 بچهها تعجب کردند که این دیگه برا چیه؟! نیمه شب بطری رو بر میداشت و با آب داخلش #وضو میگرفت.
🌷میگفت: ممکنه نصف شب بیدار بشم، #شیطان توی وجودم بره و نذاره برم پایین توی سرما وضو بگیرم. میخوام بهونه نداشته باشم که نماز شبم رو از دست بدم.... بقیهی بچهها هم یاد گرفته بودن از فردا شب زیر تخت همه یه ظرف آب بود.
🌺خاطرهای به یاد شهید معزز مسعود شعربافچی، فرمانده گردان حضرت ابوالفضل(ع)
#شهید_مسعود_شعربافچی🌷
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
❣﷽❣
📚 #رمان
#اینک_شوڪران
✫⇠ #خاطرات_شهید_ایوب_بلندی
به روایت همسر( شهلا غیاثوند )
3⃣2⃣ #قسمت_بیست_وسوم
📖بعد از #عمل ابروی راستش حالت افتادگی پیدا کرد، صورت ایوب چند بار جراحی شد تا به حالت عادی برگردد، ولی نشد🥺 عضله بالای ابرویش را برداشتند و ابرو را ثابت کردند. وقتی می خندید یا اخم میکرد، ابرویش تکان نمیخورد و پوستش چروک نمیشد.
📖کنار هم نشسته بودیم👥 ایوب استینش را بالا زد و بازویش را نشانم داد؛ "توی کتفم، نزدیک عصب یک #ترکش است. دکتر ها میگویند اگر خارج عمل کنم بهتر است. این بازو هم چهل تکه شد بس ک رفت زیر تیغ جراحی...."😅
📖به دستش نگاه میکردم. گفت: بدت نمیاید میبینیش⁉️ بازویش را گرفتم و #بوسیدم
-باور نمیکنی ایوب، هر جایت ک مجروح تر است برای من قشنگ تر است.
بلند خندید😂 دستش را گرفت جلویم
+"راست میگویی؟ پس یا الله ماچ کن"
سریع باش...
🖋 #ادامه_دارد...
📝به قلم⬅️ #زینب_عزیزمحمدی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
✫⇠ #اینک_شوڪران
✫⇠ #خاطرات_شهید_ایوب_بلندی
به روایت همسر( شهلا غیاثوند )
4⃣2⃣ #قسمت_بیست_وچهارم
📖چند روز بعد کارهای اعزامش🚌 درست شد و از طرف جهاد برای درمان رفت #انگلستان. من هم با یکی از دوستان ایوب و همسرش رفتم شاهرود. مراسم بزرگی آنجا برگزار میشد، زیارت عاشورا📕 میخواندند که خوابم برد.
📖توی خواب #امام_حسین را دیدم. امام گفتند: "تو بارداری ولی بچه ات مشکلی دارد". توی خواب شروع کردم به گریه و زاری😭 با التماس گفتم: اقا من برای رضای شما ازدواج کردم، برای رضای شما این مشکلات را تحمل میکنم، الان هم شوهرم نیست، تلفن بزنم چه بگویم⁉️ بگویم بچه ات #ناقص است؟
📖امام آمد نزدیک، روی دستم دست کشید و گفت: "خوب میشود"😊 بیدار شدم. یقین کردم رویایم #صادقه بوده؛بچه دار شدیم و بچه نقصی دارد، حتما هم خوب میشود چون امام گفته است. رفتم مخابرات و زنگ زدم📞 به ایوب.
📖تا گفتم خواب امام حسین را دیده ام زد زیر گریه😭 بعد از چند دقیقه هم تلفن قطع شد. دوباره شماره را گرفتم. برایش خوابم را تعریف نکردم❌ فقط خبر بچه دار شدنمان را دادم. با صدای بغض الود گفت: "میدانم شهلا، بچه #پسر است، اسمش را میگذاریم #محمد.
🖋 #ادامه_دارد...
📝به قلم⬅️ #زینب_عزیزمحمدی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
-🕊⃝⃡♥️
⭐️شبها نور ماه
در چشم #تو می درخشید
🌟شب بخیر هایت
ماه آسمان🌝 را برای #من
روی زمین می آورد
#شهید_آرمان_علی_وردی
#شبتون_شهدایی🌙
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
مداحی آنلاین - پروندۀ سیاهِ مرا گرکه رو کنند - استاد میرزامحمدی.mp3
2.93M
⏯ #مناجات_با_خدا
🍃پروندۀ سیاهِ مرا گر که رو کنند
🍃ترسم که دورم از درِ لاتَقنَطوا کنند
🎤حجت الاسلام #میرزامحمدی
👌بسیار دلنشین
#شبتون_خدایی
#التماس_دعا
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
❣ #سلام_امام_زمانم ❣
#مهدے_جانم♥️
🌾خودت خیر و ندیدے خیرے از ما
🥀تو هم مثل #علی(ع)؛ تنهاےِ تنها
🌾 فداے تو که می گویی شبانہ
🥀بہ جاےِ چاه٬ #دردت را بہ صحرا!😭
#اللهم_عجـل_لولیک_الفـرج🌸🍃
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🦋رفیق براے #شهیـــد شدن ...
هنـــر لازم است !
هنرِ ← رد شدن از سیم خاردارهای #نفـس
هنـرِ به ← خــ♥️ـدا رسیدن
هنـرِ ڪشتن ← نَــفس
هنـرِ ← تَهذیبــــ👌
تا #هنــــرمند نشـی
شهیـــد نمےشـی❌
#شهدا_رفاقت_تا_قیامت
#شهید_محمودرضا_بیضایی
#سلام_صبحتون_شهدایی 🌺
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♨️روایت تکاندهنده از امام رضا درباره شخص گناهکار!
👌 #سخنرانی بسیار شنیدنی
🎤حجت الاسلام #عالی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🔰علامه حسنزاده آملی ره:
#سید_مجتبی همچون کبوتری🕊 که یک بالش را زخمی کردند، با یک بال اینقدر بالبال زد تا #مقامش از برخی از علمای هشتاد ساله ما بالاتر رفت.
#عشق_من♥️
#شهید_علمدار
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🔺تصویر منتشر شده از #نماز خلبان یک هواپیما قبل از انجام پرواز✈️
⚜این خلبان الگوی ما هست، نه مُشتی سلبریتی بی سواد دوزاری 👌
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥#کلیپ
♦️ملتت کجاس سید علی؟!
🚨جواب کوبنده رئیسی
#لبیک_یا_خامنه_ای
#ملت_غیور_ایران
#ایران_قوی🇮🇷✌️
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
✍ #یاد_خوبان
☘سید تعریف می کرد و می گفت داشتیم به منطقه عملیاتی اعزام می شدیم در راه یک نوار نوحه سینه زنی گذاشته بودم، این نوار را با #مهدی زیاد گوش کرده بودم و کاملا برامون تکراری بود.
🍁برای همه معمول اینه که وقتی یک نواری تکراری می شه دیگه اون حس و حال و اشتیاق اولیه برای گریه کردن بوجود نمی یاد❌ خصوصا اینکه اون نوار مداحی نوحه باشه نه "روضه" اما اونروز باروزهای دیگه فرق می کرد..
☘یک نواری که قبلا بیش از ده ها بار انرو گوش کرده بودیم در ماشین🚗 گذاشته بودم وبه راهمون ادامه می دادیم، همینکه داشتم رانندگی می کردم، متوجه شدم #مهدی به پهنای صورتش داره اشک می ریزه وگریه می کنه 😭
🍁تو حال و هوای خودش بود بعد دیدم یک ورقه کاغذ برداشت و شروع کرد به نوشتن📝 درحال نوشتن بود که به مقصد رسیدیم و وقتی ماشین ترمز کرد، مهدی هم سرش را از اون برگه بلند کرد و اون رو روی داشبورت ماشین گذاشت و رفتیم برای عملیات...
☘بعداز عملیات ایندفعه تنها بسوی ماشین برگشتم چون مهدی آسمانی شده بود درحال روشن کردن ماشین بودم که یک دفعه دیدم برگه ای کف ماشین افتاده اون رو برداشتم و نگاهش کردم بله همون برگه ای بود که مهدی درحال نوشتن مطالبی روی اون بود
🍁 آخرین نوشته آقامهدی! قطعه شعری در وصف حضرت علی اکبر علیه السلام! مهدی عاشق حضرت علی اکبر(علیه السلام) بود، وقتی ازش پرسیدم اسم گروهان ویژه خط شکنت رو چی بذاریم فوری گفت بگذارید گروهان حضرت علی اکبر(علیه السلام) وقتی می خواست آقارو صدا بزنه می گفت علی اکبر لیلا! ابتدای شعرش هم همین رو گفته.
#شهید_مهدی_صابری 🌷
#شهید_مدافع_حرم
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🦋♥️
🔰مقام معظم رهبری:
شما #دختران فاطمه زهرا(س) هستید
#فرزندان فاطمه زهرا(س) هستید
#دنباله_روان فاطمه زهرا(س) هستید
شهــ🌷ــدا و مـــادران آسمـانی را یاد کنید
با ذکـر #صلــوات🌺
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🔰 #شوق_پرواز در کلام او جاری بود
🔸احمد بهخلاف کودکان و نوجوانان دیگر که بهرسم کودکی و در آرزویهای خود معمار آینده خود هستند و به شوق #دکتر و مهندس شدن به گذر عمر میپردازند، حیات معنوی خود را پای منبر و در مسجد🕌 و #بسیج سیر و تقویت میکرد.
🔹یادم میآید به او گفتم: احمد، برنامهات برای آینده چیست⁉️ گفت: محمد برنامه من برای آینده با دیگران فرق دارد، بهزودی به تو میگویم چه میخواهم انجام دهم ولی بدان #راه و منطق من اینگونه نیست که بهدنبال دنیا🌍 باشم.
🔸همین اصل و منطق را در وصیتنامه📜 خود و 50 روز قبل از #شهادت بیان کرده است و میگوید: من رفتم تا ماندگار شوم، من برای شهادت آمادهام.
🔹یادم میآید حتی وقتی قصد رفتن داشت و پدر در ابتدا مخالف رفتن او بود🚷 خطاب به پدر گفت: پدر من راهم را پیدا کردم، بگذار #خوشبخت شوم.
#شهید_احمد_حاجیوندالیاسی
#سالروز_تولد🎊
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌼راهکارهایی برای غافل نشدن از #نماز_اول_وقت
💠 دائم الوضو بودن
خیلی وقتها یکی از عوامل پنهان تأخیر در نماز نداشتن #وضو هست، مخصوصاً برای وقتهایی که خونه نیستیم🙂
💠الگوگیری از خانواده
اگه میخوایم بچههامون اهل #نماز اول وقت باشند، باید اول سجاده خودمون رو پهن کنیم وبرنامههایی مثل خرید، مطالعه،بازی،مهمونی وغذا رو باوقت اذان هماهنگ کنیم.
💠بلند اذان گفتن و نماز جماعت خوندن در خونه
این روش هم ما رو و هم باقی اهل خونه👨👩👦👦 رو تشویق به #نماز_اول_وقت میکنه.اذان گفتن رو هم میشه بعنوان یک مسئولیت بین افراد خانواده تقسیم کرد.
💠رفیقِ نماز اول وقتخوان
رفیق خوب حال آدم روخوب میکنه و عادتهای خوب یادمون میده.میشه با جمعی ازدوستان👥 قرار بذاریم و #وقت_نماز همدیگر روخبر کنیم👌
💠خوندن کتاب درباره اهمیت نماز اول وقت
کتاب «چگونه یک نماز خوب بخوانیم» از #آقای_پناهیان، به خیلی از دوستان کمک کرده تا با نمازاول وقت📿 رفیق باشند.
💠دنبال کردن سخن بزرگان
آیتالله بهجت درباره نماز اول وقت میگفتن: « #نماز مثل لیموشیرینه. اگه از اول وقتش بگذره، تلخ میشه» همین یک تلنگر هست که شیرینی عبادت رو با تلخی نماز دیروقت عوض نکنیم❌
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
وصیت #شهید_سجاد_زبرجدی :
🌸نماز های واجب خود را دقیق و اول وقت بخوانید. خواهید دید که چگونه درهای رحمت الهی رو به روی شما باز خواهند شد.
⊰᯽⊱┈──╌❊╌──┈⊰᯽⊱
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌱هر وقت او را بیکار می دیدم، در حال قرائت دعای عهد بود.
می گفت: ما الان در حال پی کنی و آماده سازی حکومت امام مهدی(عج) هستیم و من آرزﻭ دارم برای چند دقیقه هم شده است، #حکومت_آقا امام زمان عج را درک کنم!🌙
قبل از شروع عملیات بود. قبل از ورود به آب پرویز نماز خواند.📿
سجده شکر کرد و باز دعای عهد را خواند و وارد آب شد.🌊
نزدیک کمین عراقی ها بودیم که آتش دشمن روی دریاچه ماهی شروع شد. گلوله اول به پرویز خورد،💥 اما راهش را ادامه داد. بلافاصله گلوله دوم هم به تنش نشست.💥 به جای اینکه کمک بخواهد یا داد و فریادی کند.
دستش را جلو دهانش گرفت تا مبادا صدای ناله اش، تیربارچی دشمن را متوجه نیروهایش کند...🥀
#شهید_پرویز_فروردین🌷
#ﻣﻌﻠﻢ_ﺷﻬﻴﺪ
#یادش_با_صلوات
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
❣﷽❣
📚 #رمان
#اینک_شوڪران
✫⇠ #خاطرات_شهید_ایوب_بلندی
به روایت همسر( شهلا غیاثوند )
5⃣2⃣ #قسمت_بیست_وپنجم
📖نیت کرده بودیم که اگر خدا به اندازه یک تیم فوتبال هم به ما #پسر داد، اول اسمش را محمد♥️ بگذاریم. گفتم بگذاریم #محمدحسین؛ به خاطر خوابم؛ اما تو از کجا میدانی پسر است؟ جوابم را نداد.
📖چند سال بعد که #هدی را باردار شدم هم میدانست فرزندمان دختر است. مامان و اقاجون کنارم بودند، اما از این دلتنگیم💔 برای ایوب کم نمیکرد. روزها با گریه مینشستم، شش هفت برگه امتحانی برایش مینوشتم📝 ولی باز هم روز ب نظرم کشدار و تمام ناشدنی بود.
📖تلفن میزد. همین که صدایش را شنیدم، بغض گلویم راگرفت، "سلام ایوب" ذوق کرد😍 گفت: #صدایت را که میشنوم، انگار همه دنیا را به من داده اند. زدم زیر گریه "کجایی ایوب؟ پس کی برمیگردی؟"
-میدانی چند روز است از هم دوریم؟ من حساب دقیقش را دارم؛ دقیقا بیست و پنج روز📆
📖حرفی نزدم. صدای گریه ام را میشنید
-شهلا ولی دنیـ🌏ـا خیلی کوچک تر از ان است ک تو فکرش را میکنی. تو فکر میکنی من الان کجا هستم؟ با گریه گفتم: خب معلومه، تو #انگلستانی، من تهران، خیلی از هم دوریم ایوب.
-نه شهلا، مگر همان ماهی🌝 ک بالای سر تو است بالای سر من نیس؟
🖋 #ادامه_دارد...
📝به قلم⬅️ #زینب_عزیزمحمدی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
✫⇠ #اینک_شوڪران
✫⇠ #خاطرات_شهید_ایوب_بلندی
به روایت همسر( شهلا غیاثوند )
6⃣2⃣ #قسمت_بیست_وششم
📖نامه اش💌 از انگلیس رسید. "خب #بچه_دار شدنمان چشمم را روشن کرد. همسر عزیزم♥️ شرمنده که در این وضع در کنارت نیستم. تو خوب میدانی که نبودنم بی علت نیست و اینجا برای درمان هستم.
📖خیلی نگران حالت هستم. من را از خودت بی خبر نگذار. امیدوارم همیشه زنده و سالم باشی و سایه ات بالای سرم باشد.... بعد از #دو_ماه ایوب برگشت. از ریز و درشت اتفاقاتی که برایش افتاده بود تعریف میکرد.
📖میگفت: عادت کرده ام مثل پروانه🦋 دورم بگردی، همیشه کنارم باشی توی بیمارستان با ان همه پرستار و امکانات راحت نبودم. با لبخند نگاهش کردم☺️ تکیه داد به پشتی
📖+شهلا؟ این خانم ها #موهایشان خود به خود رنگی نیست، هست⁉️
چشم هایم را ریز کردم😑
-چشمم روشن!!......کدام خانم ها؟
+خانم های اینجا و انجا که بودم😁
📖خنده ام گرفت.
-نخیر مال خودشان نیست، #رنگشان میکنند.
+خب، تو چرا نمیکنی؟
-چون خرج داره حاج اقا.
فردایش از ایوب پول گرفتم و #موهایم را رنگ کردم.
🖋 #ادامه_دارد...
📝به قلم⬅️ #زینب_عزیزمحمدی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh