#حجــــــــاب🌸🍃
🌸🍃چه لذتى دارد
🔹 وقتى سياهى #چادرم، دل مردهايى كه چشمشان👀 به دنبال خوش رنگ ترين زنهاست را میزند.
🌸🍃چه لذتى دارد
🔹وقتى مردهايى كه به خيابان می آيند تا لذت ببرند، ذره اى به #تو محل نمیگذارند🚫.
🌸🍃چه لذتى دارد
🔹وقتى در خيابان و دانشگاه و... راه میرويد🚶 و صد قافله #دل_كثيف!! همره شما نيست.
🌸🍃چه لذتى دارد
🔹وقتى جولانگاه نظرهاى ناپاک🔞 و افكار پليد مردان شهرتان نيستيد
🌸🍃چه لذتى دارد
🔹وقتى كِرم قلاب ماهیگيرى🎣 #شيطان براى به دام انداختن مردان شهر نيستيد.
🌸🍃چه لذتى دارد
🔹وقتى میبينى كه میتوانى اطاعت #خدايت را بكنى😍؛ نه هوايت را
🌸🍃چه لذتى دارد
🔹وقتى در خيابان راه میرويد؛ در حالى كه يك عروسك متحرك نيستيد📛؛ يك #انسان رهگذريد.
🌸🍃 #چه_لذتى_دارد_اين_حجـــــــــاب!
🌺خدايا! لذتم مـــــــدام باد🌸🍃.
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬کلیپ #حجاب
این حجاب چیه که به ما تحمیل شده!؟
پاسخ را از حجت الاسلام #قرائتی بشنوید🎧.
#پیشنهاد_دانلود👌
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
3⃣9⃣ به یاد #شهید_مجید_قربانخانی🕊❤️🕊 شادی روحش #صلوات 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
4⃣9⃣ به یاد
#شهید_علیرضــا_نـوری🕊❤️🕊
شادی روحش #صلوات
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
4⃣9⃣ به یاد #شهید_علیرضــا_نـوری🕊❤️🕊 شادی روحش #صلوات 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
7⃣0⃣4⃣ #خاطرات_شهدا 🌷
🔹از همان روزی که به #خواستگاریام آمد، مطمئن بودم علیرضا #باشهادت🌷 از پیش من میرود. از قبل اینکه بخواهد بحث #سوریه را پیش من مطرح کند.
🔸 وقتی که هشت ماهه #باردار بودم یک شب🌙 خواب دیدم همسرم برای مأموریت به #عراق رفته و شش ماه میشود که خبری از ایشان نیست🚫
🔹 تا اینکه بعد از شش ماه یکی از داییهایم خبر آورد که #علیرضا مجروح شده و به حرم #امام_حسین(ع) پناه برده و آنجا پیدایش کردهاند.
🔸دقیقاً همین خواب به نوعی برایم #تعبیر شد👌. چون هنگام #شهادت من شش روز از ایشان خبر نداشتم و داییهایم به من خبر دادند که #شهید شده است😔.
🔹بعد طوری رفتار میکرد که مطمئن بودم شهید🕊 میشود. حتی زمانی که داشت وسایلش را جمع میکرد💼 و گفت میخواهم به #سوریه بروم، من گریه میکردم😭 و میگفتم تو اگر بروی #شهیدمیشوی.
راوی: همسـرشهید
#شهید_علیرضا_نوری 🌷
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#روزشمار_غدیر 🗓 4 روز تا روز"قبولی اعمال شیعیان" باقیست 📩 #پیشنهادتبلیغی⬇️ با برگزاری مسابقات #کت
#روزشمار_غدیر
🗓3روز تا روز" زبونی شیطان" باقیست...
📩 #پیشنهادتبلیغی⬇️
هر فرد می تواند با #کمک_مالی به #برگزارکنندگان جشن ها و فعالان عرصه ی #غدیر در رساندن #پیام_غدیر به دیگران سهیم باشد.
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#داستان_صبا 🔺داستان #شیعه شدن یک بانوی زرتشتی #قسمت_🔟 به ایران🇮🇷 برگشتم و بعد از چند روز پدربزرگ
#داستان_صبا
🔻داستان #شیعه شدن یک بانوی زرتشتی
#قسمت_1⃣1⃣
بعداز ده روز ازسفربرگشتم....
پام به تهران نرسیده بود که فهمیدم به خاطر مشکل بارداری خواهرم باید برم مشهد.....💛
اونم به مدت دوماه😉
به مادرم گفتم مامان شما ساکم👛 رو ببند🙏من برم خونه حاج بابا و برگردم....🏃
رفتم خونه حاج بابا و شرح سفر دادم....
وتکلیف گرفتم که "فقط در اقیانوس امام رضا💚غرق بشم و فقط به خواهرم برسم"....
گفتم چشم ولی نشد....🙃
👌فردای اون روز عازم مشهد شدیم....
منوخواهرم و همسرش....
رسیدم به مشهد عید بود همه شهر شلوغ بود.....بعدها فهمیدم عید فطر بوده🎉🎊🎉
رفتیم به خونه ای که ازقبل اماده شده بود....🏠
خواهرم وهمسرش مستقیما مراجعه کردند به پزشک وخواهرم همون روز بستری شد ......🏢
و بعد از سه روز همسرش راهی تهران شد....🚗 من بودم و امام رضا.....❤️❤️❤️
اصلا کل چیزایی که یاد گرفته بودم تو اون یکی دوسال یک طرف ....
امام رضا یک طرف....🌹
فقط دو سه ساعت در روز میتونستم خواهرم روببینم....
این یعنی با ارامش تمام میتونستم کارهایی که حاج بابا گفته بود و انجام بدم.......😌
دو سه روز بعد هر چیزی که از آداب زیارت در رفتار حاج بابا دیدم رو انجام دادم و راهی شدم.....
آمدم ای شاه پناهم بده.......💛💗💛
وقتی که خواستم وارد حرم شوم چون چادر نداشتم خدام اجازه ندادند.😐
به شدت شوکه شده بودم و ترسیده بودم!
همون حسی رو داشتم که برادر دوستم توی حیاط خونه حاج بابا به من گفت!😰
اصلا طاقت این رو نداشتم که با واقعیت خودم دوباره روبرو شم!😢😨
وقتی که بغضم ترکید و گریه کردم 😭 یکی از خدام به سمتم آمد و گفت:
"چرا چادر سر نمیکنی...
خوب اینجا خیلی قداست داره"...💛
گفتم:
"الزامی به حجاب ندارم❗️
چون مسلمان نیستم❗️😐
گفت:
"پاشو با هم بریم چادر بگیریم " 😊
رفتیم و یک چادر مشکی ساده گرفتیم...
و...
آرام وارد حرم شدم...😇
هیچ توصیفی برای حسم نداشتم.
امام رضا 💚مثل یک پاک کننده، تمام لجبازی ها و رفتارهای بدم رو پاک کرد.🙃
یک هفته به همین منوال گذشت..
ظهرها به بیمارستان می رفتم و کارهای خواهرم رو انجام دادم و بعد به حرم میرفتم.😍
طوری شد که چند نفری از خدام حرم دیگه منو میشناختن و نسبت به بقیه رفتار متفاوتی با من داشتند.😌
#ادامه_دارد...
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🌷 #یاد_یاران0⃣8⃣ 💠 اگر امام بگوید 📌خاطره ای از #شهید_حسین_فهمیده🌷 👆عکس باز شود 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazar
🌷 #یاد_یاران1⃣8⃣
💠 همیشه نگران شغل و آینده دانشجوها بود.
📌خاطره ای از
#شهید_دکترمجید_شهریاری🌷
#شهید_هسته_ای
👆عکس باز شود
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#همسران_شهدا همدیگه روبا لفظ #جــان صدا میزدیم فامیل اعتراض میکردن که بهترنیست شماتوی جمع به هم #خا
8⃣0⃣4⃣ #خاطرات_شهدا 🌷
💠 قشنگ ترین لباس دنیا
🔰دعوت شده بودیم به یک #عروسی. پارچه خریدیم و برش زدم که برای مراسم پیراهن👚 بدوزم، امافرصت نمی شد⌛️ بدوزمش
🔰شبی که عروسی بود، بی حوصله بودم. گفتم: « #منصور، دیدی آخرش نرسیدم اون لباس رو بدوزم؟ دیگه نمی تونم #عروسی برم.»😔
🔰منصور گفت: «حالا برو #اتاق رو ببین، شاید بتونی بری.» 😉گفتم: «اذیت نکن. آخه چه جوری می شه بدون لباس رفت⁉️»
🔰منصور دستم را گرفت و من را سمت اتاق برد🚪. در را که باز کردم،خشکم زد😧. لباس #دوخته شده بود و کنار چرخ آویزان بود.👗
🔰منصور را نگاه کردم که می خندید😄. از طرز نگاه کردن و خنده اش فهمیدم کار #خودش است. 😍
گفت: «نمی خوای امتحانش کنی؟»😊
🔰با ناباوری #پوشیدمش؛ کاملا اندازه بود. کار منصور عالی بود👌 خوش دوخت و مرتب✨.با خوش حالی دویدم جلوی آینه🖱. به نظرم قشنگ ترین لباس دنیا بود😍
#شهید_منصور_ستاری
به روایت همسرشهید
📚منبع/ جلد پنجم مجموعه کتابهای آسمان
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🍃🌼🍃🌼🍃🌼 #چفیه روی صورتش میانداخت میگفت نگاه به #نامحرم راه شهادت را میبندد🙈 دوستش می گفت: هادی ت
🌙 شب شهادت امام هادی به
دنیا آمد
به همین خاطر نام او را
#محمدهادی گذاشتند👌
عاشق و دلداده ی❤️ امام هادی شد
و در #سامرا شهر امام هادی هم به #شهادت🕊 رسید ...
#شهید_محمدهادی_ذوالفقاری🌷
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🍃🍂🍃🍂 #خوشبختی یعنی تو ستارهی #آسمان زندگیام باشی و من #یقین داشته باشم که راه را با تو هرگز گم
مگر میشود هم #شمع بود... هم #پروانه...!
#شهید این چنین بود؛
از او آموختمـ باید #بسوزمـ برای پروانه شدن...
نه پروانه ای برای #سوختن!
#نگاه_شهدا_بدرقه_روزتون🌺
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
#چــنــدخــطـ_دلـــتــنــ💔ــگــی
من یک #نسل_سومی هستم!
نه #جنگ دیده ام؛
و نه #شهدا را زیارت کرده ام.....
حتی زمان حیات #امام را هم درک نکرده ام.......😔😔
نه در #دوکوهه شب هایم را سحر کرده ام و نه در قبر های #گردان_تخریب شبانه ضجّه زده ام......😭💔
نه با لالایی #گلوله به خواب رفته ام و نه با نوای #ای_لشگر_صاحب_زمان_اماده_باش از خواب برخواسته ام.....😔😔
نه پرپر شدن #رفقایم را جلوی چشمان خیسم دیده ام و نه حتی بدون #سر دویدن همرزمانم را....😭😭
نه صدای #هق_هق رفقایم را در #نمازشب شنیده ام و نه گریه های #شب عملیات را دیده ام.....😔💔
من فقط #ادعای عاشقی شهدا را دارم...😔
هیچ کدام از دوستانم روی پاهایم جان نداده اند...😭😭
#خبرشهادت رفیق شهیدم را برای #همسر جوانش نبرده ام.....😔😔
من با پرسشِ بی پاسخ #بابای_من_کجاستِ فرزند رفیق شهیدم مواجه نشده ام...😭😭
ای #جانبازان_عزیز
ای #ذخایر_انقلاب
ای #یادگاران_شهدا..
ای #شهیدان_زنده..
من فقط یک #مدعی هستم......
مدعی #عاشق شهدا بودن......😔😔
اما همین #ادعا مرا بیچاره کرده.......
من هیچ یک از این صحنه ها را ندیده ام...
اما تصورش هم سخت دلتنگم میکند... 😭💔
و اما شما که همه ی اینها را دیده اید
چگونه با #دلتنگی خود کنار می آید...؟ 😔
من میدانم که شما با #خاطرات زندگی میکنید
و بالاتر از خاطرت با #شوق_وصال...😔😔
شما را به قطره قطره خون #همسنگرانتان قسم میدهم وقتی در خلوت خود از #رفقایتان یادی کردید، یادی هم از ما کنید که سخت محتاج #دعایتان هستیم.😔💔🙏
#التماس_دعای_شهادت
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
#دلنــوشتــــــــه📝
#آقــــاجـــانـــ
عمــریست
لبخنــدهای خود را
در دلـ❤️ ذخيره میكنم
باشد برای #روزمبادا ....!!
⚡️اما ، در صفحهی تقويم🗓
روزی به نام روز مبادا نيست
آن روز هر چه باشد
روزی شبيه #ديروز
روزی شبيه فردا
روزی درست مثل همين روزهای ماست👌
⚡️اما كسی چه میداند شايد
#امروز نيز روز مبادا باشد ....!!
🌺مهدی جان ( عج )
وقتی تو نيستی
نه #هست_های ما
چونان كه بايدند
نه بايدها🚫 ....
هر روز #بی_تو
روز مباداست😔 ..........!!!!!
🌺 #اللهم_عجل_لولیک_الفرج🌺
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
هدایت شده از پستهای روز
dasteto be emam zaman bespar.daneshmand.mp3
2.93M
🎧 #کلیپ_مهدوی
❌اولین راه شیطان 👹برای دور کردن ما از #امام_زمان ارواحنافداه چیه⁉️❌
#فوق_العاده_زیبا_وتکان_دهنده👌👌
🎤 #حجت_الاسلام_دانشمند
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
9⃣0⃣4⃣ #خاطرات_شهدا 🌷
#خاطره_ای_از_شهید_علی_فلاح
💠مگر تو آقا را ندیدی؟
🔸نیمه های شب 🌘بود. برای یک لحظه دیدم که #علی دارد با کسی حرف می زند😟؛ حواسم را جمع کردم و دیدم می گوید:
🔹" #آقاجون! مادرم نمی گذارد من بیایم ( #جبهه) چه کار کنم⁉️"
🔸گریه میکرد😭. جواب می گرفت و جواب می داد👌؛ یک دفعه علی از #جایش بلند شد و ایستاد.
🔹گفتم: "چی شده؟"
🔸گفت:
مامان! مگر تو #آقا را ندیدی؟
🔹گفتم:نه، جریان چیه⁉️
🔸گفت:
" #آقا_امام_زمان(عج) گفت:علی! من می روم و #منتظر آمدنت هستم؛ اگر به #مادرت بگویی که من گفتم، می گذارد بیایی😊."
🔹با شنیدن این حرف دلمـ❤️ آرام گرفت و گفتم:
چون آقا گفتت. برو😔. من دیگرحرفی ندارم🚫.
🔸علی می نوشت:
#میرویم_تاکربلا_را_آزاد_کنیم.
♨️بچه ها چند تامون مثل #علی_آقای_۱۶_ساله زندگی مون مورد پسند #امام_زمان(عج) هست؟
راوی: #مادر_شهید_16_ساله
#شهید_علی_فلاح🌷
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh