eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.3هزار دنبال‌کننده
27.7هزار عکس
6.2هزار ویدیو
204 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @Ma_chem
مشاهده در ایتا
دانلود
پسر #شهید_همدانی در مشهد گفت: پدرم در #وصیت_نامه📜 خود یک پیشنهاد خوب دارند👌 و آن اینکه... اگر امکان داشت هر شخصی که وصیت نامه من را می خواند برای من #یک_روز نماز و روزه به جای آورد که اگر در آن عالم در #کنار_هم👥 بودیم #جبران کنم.😍😍 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
3⃣7⃣7⃣ 🌷 📚برشی از کتاب 📝تا نشستم توی ماشین🚙 دیدم یک عالمه ماشین آمده برای . بااینکه ماشین را گل نزده بودیم🚫. شب از خانه پدرم🏡 تا خانه خودمان پیاده می‌رفتیم. آمده بودند برای مافات. 📝دل محسن به این کار . وقتی دید خیلی جیغ جیغ می‌کنند و بوق می‌زنند گفت:پایه‌ای همشون رو بپیچونیم⁉️ گفتم:گناه دارن! گفت:نه .😁 📝لای ماشین‌ها پیچید توی یک . دوتا از ماشین‌ها خیلی سیریش بودند. کم نیاورد. پا‌را گذاشت روی . با سرعت وسط شلوغی‌ها قالشان گذاشت😄. تا مغرب پخش شد کنار خیابان ایستاد که بیا برای هم ! 📝زرنگی کرد. گفت من دعا می‌کنم تو بگو. همان اول و روسفیدشدن کرد. توی"اشهد ان علیا ولی الله" طلب شهادت🌷 کرد. اشکم جاری شد😢. دستمال از جیبش بیرون آورد و با شوخی گفت:این همه پول💰 دادم تو داری همه رو خراب می‌کنی! گفتم:ان‌شاءالله چیزی که میخوای برات رقم بخوره ولی . 📝گفت:یعنی چی⁉️ردیف کردم:اگه دعاکردم ✓باید بیای ببینمت... ✓باید بتونم حست کنم... ✓باید دستام رو بگیری...سرش را خاراند و کمی فکرکرد:اگه شد ... گفتم: یعنی چی اگه شد☹️؟! 📝گفت:خب من که از خبر ندارم.گفتم: تازه هنوزم هست. باید سالم برگردی باید رو ببینم.بعد خیلی جدی نشستم و چشم انداختم توی چشمش😍: حوری موری هم ممنوع📛! نیام ببینم دور هم گرم گرفتین و بگوبخند راه انداختین! نیای تو خوابم ببینم با دست تو دست قدم می‌زنی! 📝غش غش می‌خندید😂. گفتم:می‌خندی؟ دارم جدی می‌گم!صدایش را نازک کرد: دلم می‌خواد تو بهشت هم باشی. اونجام مال من باشی😍.دعاکردیم خدا بهمان یک بدهد👶. نهیب زدم بر سرش: ببین اگه بچه‌مون بشه نمی‌ذارم بری شهید بشی ها! باید برام یه مرد بذاری و بری. 📝دعاکرد پسرمان و سالم باشد که آخر و عاقبت با یاری (عج) شهید شود🕊. سرِ اینکه قیافه و رنگ و رخسارش به کداممان برود کلی مسخره بازی درآوردیم☺️. 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
همسر : حاجتش بود و آن را از امام رضا (ع) گرفت. سری آخری که از سوریه امد ما را به زیارت (ع) برد. وقتی از زیارت برگشت محاسنش کاملا از خیس شده بود. گفت: ان شاءالله حلالم میکنید، میکنم و واقعا جبران کردند، زیرا من لیاقت آن را نداشتم که در مقام همسر به من تسلیت بگویند و این مرهون دعای خیر حاج محمد کیهانی است. 🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
میثم یک داشت که خیلی دوستش داشت🌹 وقتی به او گفتم دلـم که برایت تنگ شد چه کار ؟😭 گفت هر وقت تنگ شد این ادکلن را بو کنی یاد من 😅👌 حالا او رفته و من این را نگه داشته‌ام 😞 هر موقع می‌شوم آن را بو می‌کنم کمی از دلتنگی هایم را می کند 😔💔 همسر شهیـد 🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
بخشی از وصیت نامه 🌷 هرکس چهل روز بخواند و ثوابش را هدیه بفرستد، حتما خود را به اذن خدا خواهم کرد تا او را بگیرم، اگر نه در آخرت برای او میکنم. 🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
‍ ‍9⃣3⃣0⃣1⃣ 🌷 🔰وقتي به خانه🏡 مي آمد، من ديگر حق نداشتم كار كنم. بچه را عوض مي كرد، برايش درست می كرد. 🔰سفره را مي انداخت و جمع مي كرد، پابه پاي من مي نشست👥 لباس ها را مي شست👕، پهن مي كرد، خشك مي كرد و مي كرد. 🔰آن قدر 💖 به پاي زندگي مي ريخت كه هميشه به او مي گفتم: درسته كه مياي خانه؛ ولي من تا محبت هاي تو را جمع كنم، براي ديگر وقت دارم. 🔰نگاهم مي كرد و مي گفت: تو بيش تر از اين ها به گردن من . يك بار هم گفت: من زودتر از جنگ تمام مي شوم😔 وگرنه، بعد از جنگ به تو نشان مي دادم تمام اين روزها را چه طور مي كردم. راوی: همسر شهید 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
برادر مهربان ⭐️راوی: نورهان دقدوق خواهر شهید 🍃 #احمد با رفتارش، به من عشق، علاقه❤️ و وفاداری به خانواده را می آموخت.بسیار به مادر و مادربزرگش علاقه مند بود. 🍃 احمد محبت بسیاری به مادرش ابراز می کرد و عشق او به #مادرش بی نظیر و غیر قابل وصف بود. به بهانه های مختلف برایش #هدیه 🎁🛍می گرفت و روز به روز ارتباط آن ها با هم صمیمی تر می شد. 🍃در کارهای منزل🛋🚪 به او کمک می کرد. حتی کارهای زنانه در آشپزخانه🍳 را نیز برای مادرش انجام می داد. گاهی اوقات احمد خودش برای همه غذا 🍖درست می کرد و به کار در خانه افتخار می کرد. اگر در انجام کاری اشتباهی از او سر می زد و کار خطایی می کرد، خیلی زود ابراز پشیمانی کرده و درصدد #جبران اشتباهش بر می آمد. 📚 #ملاقات_درملکوت #شهید_احمد_مشلب 🌷 #معروف_به_شهیدBMWسوار 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
برادر مهربان ⭐️راوی: نورهان دقدوق خواهر شهید 🍃 با رفتارش، به من عشق، علاقه❤️ و وفاداری به خانواده را می آموخت.بسیار به مادر و مادربزرگش علاقه مند بود. 🍃 احمد محبت بسیاری به مادرش ابراز می کرد و عشق او به بی نظیر و غیر قابل وصف بود. به بهانه های مختلف برایش 🎁🛍می گرفت و روز به روز ارتباط آن ها با هم صمیمی تر می شد. 🍃در کارهای منزل🛋🚪 به او کمک می کرد. حتی کارهای زنانه در آشپزخانه🍳 را نیز برای مادرش انجام می داد. گاهی اوقات احمد خودش برای همه غذا 🍖درست می کرد و به کار در خانه افتخار می کرد. اگر در انجام کاری اشتباهی از او سر می زد و کار خطایی می کرد، خیلی زود ابراز پشیمانی کرده و درصدد اشتباهش بر می آمد. 📚 🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴یه ویدئو حال دل خوب کن! درخواست شهید مدافع حرم : هر کسی اذیت نمیشه و پیام منو می شنوه یک روز برا ما نماز📿 بخونه، ممنون میشیم. زیباترین قسمتش اونجاست که میگه: ان شاءالله اونور بکنیم!❤️ 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh