4⃣2⃣3⃣ #خاطرات_شهدا 🌷
✍به قلم خواهر بزرگوار #شهیدمحمدرضادهقان🌹
🔰چند ماهی از #شهادت آقا رسول و آقا محمودرضا می گذشت.من در حد #اسم دو شهید🌷 آشنایی داشتم، غافل از اینکه محمد، سخت به تکاپو افتاده برای شناختن این دو شهید 👥و بعدها متوجه شدم سخت دلبسته ی💞 هر دو شده.
🔰یه روز یادمه شروع کرد به توضیح دادن راجع به آقا محمودرضا بیضایی:📜
اسمش محمودرضاست اما اسم نظامیش #حسین_نصرتیه. اهل تبریز؛ یه دختر داره مثل فرشته ها، اسمش #کوثره.
🔰می دونستی بعد از چند ماه اولین کسی که روز #تاسوعا چراغ های💡 حرم عمه ی سادات (س) رو #روشن کرده، آقا محمودرضا بوده؟😍
🔰چنان با هیجان 😃و با حوصله از #شهیدبیضایی می گفت که اگر خبر نداشتم، فکر می کردم حتما باهاش آشنا بوده!
🔰آخرش گفت: ببین! من #سایت برادر شهید بیضایی رو دارم، می تونی ازش اطلاعات بگیری! من مات مونده بودم😦! #اطلاعات بگیرم برای چی؟!!
🔰گفت: چی میشه صفحه ی اینستای خودتو بزنی به نامش؟ من #آقارسول رو معرفی می کنم توی اینستا📱، تو هم آقا محمودرضا ؛و شروع کرد از غربت این دو شهید👥 گفتن...
🔰راست می گفت. با این که ماه ها از #شهادت این دو عزیز می گذشت، اما کمتر کسی ازشون اطلاعات داشت.حتی یادمه یه روز ناراحت😔 اومد و گفت:امروز رفته بودم بهشت زهرا (س)
🔰 یه بنر زده بودن برای #شهدای_مدافع؛ دو طرف بنر دو تا عکس متفاوت از آقا محمودرضا بود. زیر یکی نوشته بود محمودرضا #بیضایی؛ زیر یکی نوشته بود حسین #نصرتی!
🔰مردم حتی انقدر نمی دونن که این دو نفر یکی اند✔️!!! خلاصه خودش شروع به کار کرد. اسم صفحه ی منم عوض کرد📱؛ صفحه شد به نام #شهید_محمودرضا_بیضایی
🔰اوایل خودش صفحه رو اداره می کرد، تا بعدها که داد دست من. حدود #بیست روز از #شهادت_برادرم گذشته بود که به خودم اومدم و دیدم صاحب پیج آقا رسول و آقا محمودرضا به رفقای شهیدش رسیده🕊...
🔰حالا دیگه لازم بود آقا محمودرضا رو توی اینستا به همه معرفی کنم... کجای کار ما می لنگه😔؟! چرا محمدرضا با معرفی و شناسایی آقا رسول، به وصال رسید و ما هنوز اندر خم یک کوچه ایم؟!
🔰همیشه یاد کوثر خانم بود. می گفت: آقا محمودرضا یه #رقیه ی کوچولو داره...
چقدر گاهی دلتنگ 💔بود برای زیارت #مزار آقا محمودرضا. اما دستش نمی رسید.
🔰محمدرضا دست دراز کرد و دست های آقا رسول و حسین آقای نصرتی رو گرفت👌...گاهی فکر می کنم نفر بعدی که دستش برسه به دستهای #محمدرضا کیه؟ این زنجیره⛓ ادامه داره؟!
شادی ارواح طیبه شهدا #صلوات
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
✨ شهیدی که به دنبال راهی برای خدمت به شهدای ترور فلسطین و لبنان بود👇
شهید مصطفی احمدی روشن🌷
جنگ #غزه بود. ایمیل کلی از #استادهای دانشگاه های خارج از کشور را پیدا کرده بود، خبر #کشتار فلسطینی ها را می گرفت، به زبان #انگلیسی برای شان می فرستاد، بلکه کاری بکنند. دنبال این بود که برای شهدای ترور فلسطین و لبنان #سایت راه بیندازد.
📚منبع : يادگاران، جلد 22
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
3⃣7⃣8⃣ #خاطرات_شهدا 🌷
📚برشی از کتاب #سربلند
📝کم کم با جلسات #آیتالله_ناصری آشنا شد. #جمعهها زمان رفتنمان به تختفولاد را با ساعت کلاس⌚️ اخلاق آیتالله ناصری تنظیم میکردیم. مدام #نکتهبرداری میکرد. از آن زمان بیشتر به خودش سخت میگرفت. #روزههای مستحبیاش شروع شد؛ مخصوصا در ایام خاص👌
📝سال آخر #مجردیاش #کل_ماه شعبان را روزه گرفت. جمعهها بعد از نمازظهر راه میافتادیم🚖 سمت #تختفولاد و سر خاک حاجاحمد افطار میکرد. لابهلای این کلاسهای اخلاق آقای خلیلی به مناسبت هفته دفاعمقدس✌️ #حاجحسینیکتا را دعوت کرد موسسه.
📝حاجحسین آن شب دربارهی "انقطاع الی الله" صحبت کرد که وقتی به #انقطاع رسیدی خدا تو را میخرد😃 و وقتی خدا تو را بخرد #شهید_میشوی. #محسن افتاد دنبال انقطاع. جرقهاش💥 از آن روز خورد.
📝چقدر بابت این حرف گریه کرد😭. روی پایش بند نبود که #رمزانقطاع را پیدا کند. کتاب میخواند📖 و وبگردی میکرد بلکه چیز جدیدی بفهمد و راهی به سویش باز شود💫از بس مطلب پیدا کرد به ذهنش رسید💬 که اینها را برای بقیه هم به اشتراک بگذارد📲
📝وبلاگی راهاندازی کرد به اسم #مصباح که این آخریها تبدیل شد به وبسایت ⇜میثاق خودم این #سایت📱 را برایش راه انداختم. تمرکزش روی #نحوه_شهادت شهدا🌷 بود؛ چهکار کردند که به این درجه رسیدند🕊
#شهید_محسن_حججی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
💢عاشق #تفنگ بود اونم تفنگ AK47 یا همون چیزی که ما بهش می گیم #کلاشنیکف. کلی اطلاعات ریز و درشت از این اسلحه داشت...
💢فکر می کنم مجلات📰 مربوط به اسلحه رو نیز می خرید. تو #سایت اسلحه هم می رفت. همیشه بهش می گفتم آخه تو با این #هیکلت، تفنگ برای چی می خوای😅
💢اما اون عزیز به هممون #ثابت کرد، دفاع از حرم اهل بیت علیهم السلام ✘نه هیکل می خواد ✘نه ادعا. #بی_ادعا رفت و به آرزوش رسید🕊🌷
#شهید_مهدی_صابری
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
💢عاشق #تفنگ بود اونم تفنگ AK47 یا همون چیزی که ما بهش می گیم #کلاشنیکف. کلی اطلاعات ریز و درشت از این اسلحه داشت...
💢فکر می کنم مجلات📰 مربوط به اسلحه رو نیز می خرید. تو #سایت اسلحه هم می رفت. همیشه بهش می گفتم آخه تو با این #هیکلت، تفنگ برای چی می خوای😅
💢اما اون عزیز به هممون #ثابت کرد، دفاع از حرم اهل بیت علیهم السلام ✘نه هیکل می خواد ✘نه ادعا. #بی_ادعا رفت و به آرزوش رسید🕊🌷
#شهید_مهدی_صابری
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
"آزادسازی حردتین* یک گام مانده به محاصره حلب شرقی"
🍃به گزارش پایگاه اطلاع رسانی،تیتر تمام#سایت ها و#روزنامه ها همین شده بود ، نوید محاصره حلب شرقی را میدادند. مژده فتح قله پیروزی را✌️
🍃مژده ای که آب خنک بود بر آتش دل مادر و همسری که نبلوالزهرا چند روزی میزبان عزیزشان بود.و بهای این#آزادی تنی پر از ترکش های خمپاره صد و بیست بود و خونی که پای سرو میرفت...
🍃سروی که بلندایش نشان از عظمت روح مدافعان بود و استقامتش ثمره خون دل هایی که با آن آبیاری شده بود.
و امروز قصه مردی روایت میشود که #مجنون_حسین(ع) بود و جنون او را به شام کشاند.
🍃 چرا که ندای هَلمِنناصِرٍیَنْصُرَنی را اینبار از #عمه_سادات شنیده بود و روا نبود که مریدحسین(ع) در لباس پاسداری غیرتش را به دیوار قاب کند برای تماشا.
🍃پس رفت و#عباسگونه جنگید و خونش بهای#آزادی حردتین شد💔
*حردتین: روستایی در شمال حلب که در بیست و هشت بهمن هزار و سیصد و نود و سه توسط مدافعان حرم ایرانی و سوری آزاد شد.
✍نویسنده:#مهدیه_نادعلی
🕊به مناسبت سالروز شهادت #شهید_حجت_باقری
📅تاریخ تولد: ۱ خرداد ۱٣۶۴
📅تاریخ شهادت: ۱٣ بهمن ۱٣٩۴
🥀مزارشهید : گلزار شهدای فردوس
#استوری_شهدایی #گرافیست_الشهدا
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh