eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.2هزار دنبال‌کننده
27.7هزار عکس
6.1هزار ویدیو
204 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @Ma_chem زیارت نیابتی @Shahid_nazarzade
مشاهده در ایتا
دانلود
4⃣7⃣ به یاد #شهیدان_مصطفی_و_مجتبی_بختی🕊❤️🕊 شادی روحشان #صلوات 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
6⃣1⃣2⃣ 🌷 🔹 مصطفے و مجتبے ڪہ مدت ها تلاش ڪردند تا خود را برای دفاع از حرم حضرت زینب(س) به برسانند هربار به دلیلے دچار مشکل مے‌شدند. 🔸عاقبت تصمیم مےگیرند هویت ایرانےخود را تغییردهند و از طریق تیپ به این آرزوی سخت خود دست پیدا ڪنند.اما "ڪه عشق آسان نمود اول ولےافتاد مشکلها" براے این دو برادر رقم خورد ... 🔹 شهیدان مے گوید : آنها براے اینڪه بتوانند خود را افغانستانے معرفے ڪنند از پرسیده بودند چه اسم‌هایے بگذاریم ڪه طبیعے تر باشد؟ 🔸خودشـان را معرفے ڪرده بودند. یعنے من با نام (سڪینه نوری) خاله مصطفے (بشیرزمانی)ومادر مجتبے (جوادرضایی) بودم. اسم پدرشان را هم گذاشته بودند جمعه خان. 🔹بچہ ها منو معرفے کرده بودند اگرتماس مےگرفتند بایدبا حرف میزدم. "با من تمــرین ڪرده بودند" 🔸یڪ روز زنگ زدند و گفتند: خانـم ! شما جواد رضایے را مے‌شناسید؟ گفتم: بله هستم باکمک الهی تونستم با زبان صحبت کنم اینقدر راحت را بازی کردم که متوجه نشدند. 🔹پسرانم راهےسوریه شدند من راضی به رفتنشان شدم. مے ‌دانستم ممڪن است شوند، سرشان را ببرند و بدنشان راتکه تکه ڪنند، اینها همه را مےدانستم بعد گفتم:راضے به رضاے هستم و قربون (س) هم مے‌روم که خاک پایش هم نمے‌شوم 🔸پسرانم فدای بی بی جان و هر دوباهم فدایے حضرت زینب (س) شدند. "شـــادی روحشان " 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
📝 ژن خانوادگی خوب که می‌گن یعنی چی؟ 🌷 مصطفی بختی و مجتبی بختی دو تا مشهدی بودند. یکی شون کارت اقامت جعلی به نام واسه خودش درست کرد. یکی شونم اسم خودشو گذاشت . دو تا داداش میخواستن خودشونو جا بزنن که از کشور خارج شن. 🌷نسبت شون باهم رو معرفی کردند. از خودشون جالب‌تر بود که الکی اومد بازی کرد گفت من افعانستانی‌ام. گفت مادر جواد و خاله بشیر هستم که بتونه بچه‌هاش رو بفرسته سوریه. 🌷 دوتا داداش رفتند تو یه درگیری سنگین تو تو یه سنگر تو هم شدند. ۲۲ تیر ۹۴ شهید شدند ولی بخاطر مجهول بودن هویت ۱۷ روز طول کشید تا پیکرهاشون پیدا شه و شون انجام شه. (۸ مرداد ۹۴) 🌷 از دو تا داداش و مادرشون جالب‌تر کوچولوشون بود که تو تشییع بلندگو رو گرفت گفت "کور خوندید اگر کنید من ناراحتم. خانواده ما رو زنده تر کرد. تازه اون یکی هم تو صف اعزامه به زودی میاد سر وقت تون." خانوادگی به این میگن. تو بازار ارز و دلالی و قاچاق و واردات و بساز فروشی با رانت پدر و داداش بازی تو این قوه و اون قوه که نمی‌خواد اینچیزا رو هر بلده. 🌹شادی روح دو برادر شهید مدافع حرم 🕊 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh