#عنایت_شهـــــدا🌷
🎤شاعر ارجمند "صابرخراسانی"
🌾در #تهران با یکی آشنا شدم آن موقع رسم بود شب ها🌖 می رفتند #بهشت_زهرا، با یکی از بچه ها در این فضای مذهبی آشنا شدیم👥
🌾گفت: که برویم بهشت زهرا🌷، ما شهرستانی ها می گوییم که شب بد است در قبرستان رفتن و این یک #اعتقاد است. گفت: #نه اینجا اینطوری نیست
🌾رفتیم دیدیم چه خبر است؛ یک بنده خدایی👤 آنجا بود و دوست_من او را می شناخت با او گپ زدیم، گفت: #دفعه_اول است می آیی بهشت زهرا⁉️ گفتم: بله؛ گفت: برو فلانجا بشین ولی #دستِ_خالی نرو🚫!
🌾در همان قطعه #شهدا بودیم،گفت: دفعه اول می آیی، #حاجت می گیری.من نمی دانم و #نمیتوانم بگویم برای چه ⚡️ولی خیلی دلگیر بودم💔 و بهم ریخته بودم و فقط همین قدر بگویم که آن شب وقتی آمدم خانه مان🏡 #شعر گفتم.
🌾اصلا نمی فهمیدم که شعر است.
دومین شعری که گفتم برای #شهدا و سومین کارم را برای #عقیله_بنی_هاشم گفتم📝 چون با طیف فضای شعرا آشنا نبودم نمی فهمیدم که شعر می گویم، واقعا نمی دانستم که شعر است چون علاقه ای از قبل در من وجود نداشت❌. این #عنایت_شهدا بود.
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
#برش_سوم
🔸فقط ۹ نفر زیر تابوتم رو بگیرند و تشییع کنند
#متن_خاطره|عبدالحمید وصيت کرد فقط ۹نفر توی تشییعش شرکت کنند: پدر؛ مادر؛ آقای دستغیب؛ شهید حبیب روزیطلب و پنجنفر دیگه... به مادرش هم گفته بود: ساعت ۹شب منو دفن کنيد
روز تشییع به احترام وصیت شهید؛ همه عقب ایستادند و فقط همون ۹ نفر تابوت شهید رو بلند کرده و بردند. آیت الله دستغیب میگه: من رفتم داخل قبر تا پیکر شهید رو تحويل بگيرم و توی قبر بذارم. وقتي پيکر شهيد به من سپرده شد خدا شاهد است حس کردم هيچ وزنی نداره. در همين لحظه ناگهان صدای فرياد آقای عابدی (که بعدها شهید شد) رو شنيدم که با صدای بلند نام امام زمان (عج) را میبُرد. ايشان بعدها به من گفت: همون لحظه که پيکر شهيد رو به دست شما دادند، من به چشم خود ديدم یک آقای نورانی اومد و وارد قبر شد؛ پیکر رو تحويل گرفت و داخل قبر گذاشت. لذا من بیاختيار نام امام زمان (عج) رو فرياد زدم. در اون لحظه که آقای عابدی نام حضرت رو فریاد میزد، به خود من هم حالت معنوی عجيبی دست داد که پس از آن؛ هرگز نظير اون جذبه معنوی رو در خود احساس نکردهام.
خلاصه وقتی متوجه اين حضور نورانی و مقدس شدم؛ همانطور که توی قبر ايستاده بودم، به افرادی که بالا و اطراف قبر ايستاده بودند گفتم همه با هم دعای فرج امام زمان (عج) رو بخوانید. سپس صورت شهيد را در قبر باز کردم و بر روی خاک لحد قرار دادم. چهره شهيد هم خيلی نورانی بود...
👤راوی: سيد علیاصغر دستغيب
📚منبع: لحظههای آسمانی کرامات شهیدان(جلد دوم)
#شهیدعبدالحمیدحسینی #عنایت_شهدا #شهدای_فارس #امام_زمان
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh