eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.4هزار دنبال‌کننده
28.7هزار عکس
6.9هزار ویدیو
207 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @MA_Chemistry
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷شهید نظرزاده 🌷
🔶اینجا دلی💓 جامانده از قافله‌ٔ عشق در آرزوی رسیدن به #عُشاق #بی‌قراری می‌کند 📆قلاجه، #تیرماه ۱۳۶۵
7⃣7⃣2⃣1⃣🌺🍃 ❣ 🔰در غوغایی بود. سخت بود، به خدا خیلی سخت بود، دل کندن💕 از هم، اما حالا نزدیکی غروب آفتاب🌥 بچه‌ ها همدیگر را سخت در بغل می‌فشردند و گریه😭 سر می‌دادند. بودند، کاری نمی‌شد کرد و با اینکه با خودشان کرده بودند از همه چیز دل بکنند، اما حسابی هم شده بودند. تا ساعاتی⏰ دیگر باید از موانع سخت، میادین مین و از زیر آتش🔥 دشمن رد می‌شدند و حماسه‌ای دیگر را در تاریخ رقم می‌زدند 🔰حسابی توجیه شده بودند که برای شهر مهران (برگ برنده صدام در جنگ که خیلی به آن می‌نازید) باید بجنگند. با بچه‌های لشگر سیدالشهدا👥 همراه بودم. الحق و الانصاف بچه‌های تبلیغات سنگ تمام گذاشته بودند. درست کرده بودند تا بچه‌ها از زیر آن رد شوند. 🔰حاج علی فرمانده لشگر هم با اکثر بچه ها مصافحه می‌کرد، نه بچه‌ها از او دل💞 می‌کندند نه او از بچه ها، انگار برای می‌رفتند😍 رسیدن به عشق🕊 آذین بندی‌ها هم به این گمانه دامن می زد، حسابی چراغانی🎊 کرده بودند، در رشته لامپ‌ ها مشخص است 🔰روحانی جوانی در حالی که رزم بر تن دارد و قرآن📖 به دست گرفته بچه‌ها را از زیر قرآن رد می کند. در این میان نشسته و برای بچه‌هـا اسفند دود می‌ کند"در عکس پشتش به ماست" سنش کم بود، چون چادر ما⛺️ نزدیک بچه‌های بود، بارها و بارها دیده بودمش 🔰خیلی اصرار کرده بود تا او را هم به همراه دیگر بفرستند، اما سنش کم بود به گمانم 12سالش📆 بود. این آنقدر زاری کرده بود که هم خودش خسته شده بود هم بچه‌های ستاد، قبل از اعزام، درست پشت چادر ما صدای گریه‌ 😭اش را شنیدم 🔰از چادر بیرون زدم، دیدم گوشه‌ ای کز کرده و بر چهرهٔ آسمان سیمایش جاری است😢 رفتم و کنارش نشستم، با اینکه می‌دانستم علت چیست, از او پرسیدم: چرا گریه می‌کنی⁉️ خیلی ساده در حالی‌که احساس می کردم تمام گلویش را پر کرده است و به سختی می توانست حرف بزند گفت: 🔰می خواهم با بچه ها به خط مقدم بروم، اما ، می گویند سنم کمه. دست روی شانه اش گذاشتم و گفتم: خب اولاً که گریه نمی کند✘ ثانیا تا اینجا هم که با بچه‌ها آمدی خیلی ها آرزویش را دارند و نتوانسته اند بیایند🚷 گفت: به مادرم گفتم که کند تا من به خط مقدم بروم، اگر نگذارند بروم "نذر مادرم" ادا نمی شود ❌ 🔰با این واقعا کم آوردم، مانده بودم چه بگویم، گفتم: اگر دعای مادر پشت سرت باشد، نذر او هم ادا می شود✅ حالا در آخرین غروب وداع با یاران، به او گفته بودند فعلا اسفند دود کند🌫 تا ببینند بعد چه می شود، به نظرم می رسید یک جورایی سرکارش گذاشته بودند. 🔰درمرحله دوم در شهر مهران باز هنگام غروب🏜 دیدمش, سوار بر پشت تویوتا، تعجب کردم، تفنگ کلاش به شانه اش بود، برای  لحظه ای نگاهمان به هم تلاقی کرد، صورت زیبایش آسمانی تر شده بود، زد و دستش را به سمتم دراز کرد✋ دویدم تا خودم را به ماشین🚍 برسانم، نرسیدم، دستم به او نرسید. دور شد، لحظاتی بعد در غبار دود انفجار💥 گم شد ادا شده بود ...🕊🌷 📸به روایت عکاس دفاع مقدس 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh
🌸🍃🌸🍃🌸 🔅پای دفاع از که در میان باشد. ↫"دفـاع"،✨مقـدس✨ می‌شود ↫و کشته‌شدن، 🕊 و امیدِ وصال حضرت دوست💞 می‌شود التیام 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
☔️دست ز تـ✨ـو نمی کشم تا که من دهی ... 🌨هر چه کنی بکن به من راضی ام از ... 🌷 🌺 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🕊✨🕊✨🕊 ♦️•طــرح جدید به #مـناسبت بازگشت پیکر شهدای #خانطومان 🥀 : #شهیدان 🌹#شهید_علی_عابدینی 🌱#شهید_
🔰از وقتی بازگشت را شنیده ام دلم💗 لرزیده. گلویم را به اسارت گرفته و چشمانم دنبال ای تا ببارند.😔 .سخت است در جاده به امید خبری از گمشده ات بنشینی و جز چاره ای نداشته باشی. 🔰خانواده روزهای زیادی را به انتظار نشسته اند برای خبری از ......شاید از و محرم اش خواسته اند و چله گرفته اند که خبری برسد .شاید از سه ساله خواسته اند تا دختران بی تاب با خبری از پدر آرام شوند. از خواسته اند تا نشانی از برادر گمشده بیابند. 🔰به متوسل شده اند تا چشم های منتظر مادران شهدا ،منور به وصال شود. به متوسل شده اند تا امیدشان ناامید نشود و خبری از پیکر به یادگار مانده در خاک برسد.🥀 . 🔰بگذریم از ها💔. از سختی های زندگی بدون مرد خانواده.بگذریم از درد . از کودکان شهدا..بگذریم از جای خالی که با هیچ چیزی پر نمی شود اما روشن✨ بالاخره خبری رسید..اگر روزی کردید حالا در معراج به رسیدید.پیکری را آوردند تا بغضهایتان را خالی کنید و آرام شوید. 🔰حال دیگر هست که ها که دلتان❣ گرفت بروید و عقده دل باز کنید.😭.چشمتان روشن چشم های .دعا کنید برای آنها که هنوز هم منتظرند تا خبری از برسد.. 🔰دعا 🤲کنید برای آنها که خودشان را گم کرده اند و پریشان و بلاتکلیف اند... دعا کنید برای آن ای که با غیبتش در کلبه احزان به سر می بریم اما نیست که منتظر ظهورش باشیم.... برای دعا کنید....🥀 ...😔💔 ✍نویسنده: . 🕊به مناسبت بازگشت شهدای خانطومان. 🌸 🍃 🌸 🍃 🌸 🍃 🌸 🍃 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#شهید_حسین_هریری #سالروز_شهادت🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🍃تولدت در آبان ۶۸، بهار را بیش از پیش سبز کرد. حسین نامیده شدی و خادم هیئت بودی. حالا تمامِ شهر تو را به نامِ اربابَت می‌شناسند، ، تخریب‌چیِ شهید، . 🍃تو چه زیبا از سیم‌خاردار گذشتی. باید مثل تو تخریب کرد هرچه را که زنجیر می‌شود بر بالِ پریدنمان، باید شبیه تو مهیای پریدن شد🕊 🍃عازم شدی به سرزمین به جایی که فاصله‌اش تا آسمان تنها چند قدم است. رفتی تا "انتقام سیلی را بگیری"😔 🍃حالا که نَفست را زیر پا گذاشتی، نوبت به میدانِ نبرد می‌رسد، خُبره‌ای شده ای که راه را برای باز می‌کند، سرزمینِ پاک است وقتی مدافعانی چون تو دارد😌 🍃حلب همانجایی است که بال می‌گشایی، آماده رفتنی و هیچ چیز جز ، قلبِ پر تلاطمت را آرام نمی‌کند، قلبت آیینه‌ایست صیقل خورده و زمین، حقیر تر از آن که گنجایشِ روحِ بلندت را داشته باشد. 🍃تنها یک چاشنی کافیست که تو را به غایتِ آرزویت برساند. چاشنی منفجر می‌شود و تو پرواز را آغاز می‌کنی، . 🍃سر بر میگذاری. قلبت آرام گرفته اما اینجا، روی زمین، میان تمام چیزهایی که نبودت را به رخ می‌کشد، جای خالی‌ات نیشتری است بر قلبِ زخم خورده‌مان😓 🍃همسرت بانویی است از تبار . پر از صبر و . شیرزنی که در اوج ، آروزهایش را فدای کرد. همسری که شرط ازدواجش دفاع از حرم بود و چه از این بهتر که همپایی داشته باشی تا ؟!🌹 🍃حواسمان هست که حاجتت را از رفیقِ شفیقت گرفته ای، از * که حالا در کنارش حالت خوب است. 🍃ما در دنیا رها شده‌ایم، و بی‌سرپناه. حواستان به ماهم باشد.‌ رهایمان نکن که گردباد ، مارا با خود می‌برد ، قمر* فاطمیون❤️ *شهید ، دوست شهید که پس از شهادت، پیکر مطهرشان توسط شهید به عقب برگردانده شد. شهید هریری حاجتِ شهادتشان را از ایشان درخواست کردند. * شهید به دلیلِ چهره زیبایشان، به قمر فاطمیون شهرت داشتند. ✍نویسنده: 🕊به مناسبت سالروز شهادت 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🌾در روزگار تازه‌ی غفلت #شهید شد 🍂بی اعتنا به عصر جهالت شهید شد🕊 🌾او بر کرانه‌های ازل #تا_ابد نشست 🍂
🍂او را به چشم پاک😍 توان دید چون 🍂هر دیده جای جلوه ی آن نیست 💢و من، یقین می دانم که چنین است. مگر نه اینکه نگاه، مدار گرانمایه ی وصال است و من، منتهای معنای را، در نگاه او یافته ام. ⇜در نگاهی که مَامَن خورشید☀️ بود ⇜نگاهی که رو به داشت ⇜نگاهی ، که تنها در دیده، تفسیر نمی شد. 💢این نگاه ↵همان اندیشه و عقیده و بود ↵همان عشق♥️ و راز ↵همان وصل، همان وصال🕊 💢نگاهی که عشق را، با 🌸 در آمیخته بود. عقیده ای که وصل را، با عطرنرگس در آمیخته بود. اندیشه ای که راز را، با ❣ در آمیخته بود 💢آری! برای آن ماه پاره، آن نور✨ آن عشق، برای وصال، باید عطرآگین شد. مملو از عطر خون. و او، دیده در دریای خون بنهاد و گیتی، از عِطرش شد. او دیده و جان درخون بنهاد، بهر نور. بهر همان ماه پاره، بهر نرگس و یاس🥀 💢او کرد و وصال یافت. او عطر آگین شد و جان راستین یافت. ما چه می کنیم⁉️ آیا دیده ی داریم، برای دیدار آن ماه پاره؟ آیا شایان نور گشته ایم؟ آیا عطر یاس و نرگس می دهیم؟ برای عطر نرگس چه کرده ایم؟😭 ؟😔 ✍نویسنده: 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
‍ 🍃می‌گفت: اگر ادعای ی حضرت زهرا(س) رو دارم، باید از ناحیه سینه یا شهید بشم، اگه یکی از این دو نشونه رو نداشتم، بدونید نیستم، یه مرده‌ام مثل همه مرده های دیگه، فقط ادای شیعه ها رو در میارم همین. 🍃این اواخر، دست به دامن شدی، که برای شهادتت دعا کند و او گفت: دعا میکنم که شهید نشی، تو باید بمونی و بچه های مردم و سر و سامان بدی. ولی تو بی‌تاب و تشنه بودی، تشنه سعادت، بی‌تاب . 🍃این حرف ها سرت نمیشد، آدم نمی‌تواند دوری معشوق را تحمل کند و تو عاشق شده بودی، عاشق ، بیقرار بودی برای ... آرزو داشتی مانند مادر پر بکشی یا از ناحیه سینه یا پهلو... 🍃و چه خوب مادر تو را خرید، شدی شیعه واقعی حضرت مادر همانطور که میخواستی. بالاخره به معشوقت رسیدی، راستی مادر را دیدی... 🍃اگر دیدی سلام ما را هم برسان بگو که جا مانده ایم و بیقراریم... بگو که شفاعتمان را کند این 🌺 ✍نویسنده : 🕊به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۲۷ اردیبهشت ۱۳۵۵ 📅تاریخ شهادت : ۱۶ بهمن ۱۳۷۷. سیستان 📅تاریخ انتشار : ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۰ 🥀مزار شهید : بهشت زهرا تهران 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
‍ 🍃می‌گفت: اگر ادعای ی حضرت زهرا(س) رو دارم، باید از ناحیه سینه یا شهید بشم، اگه یکی از این دو نشونه رو نداشتم، بدونید نیستم، یه مرده‌ام مثل همه مرده های دیگه، فقط ادای شیعه ها رو در میارم همین. 🍃این اواخر، دست به دامن شدی، که برای شهادتت دعا کند و او گفت: دعا میکنم که شهید نشی، تو باید بمونی و بچه های مردم و سر و سامان بدی. ولی تو بی‌تاب و تشنه بودی، تشنه سعادت، بی‌تاب . 🍃این حرف ها سرت نمیشد، آدم نمی‌تواند دوری معشوق را تحمل کند و تو عاشق شده بودی، عاشق ، بیقرار بودی برای ... آرزو داشتی مانند مادر پر بکشی یا از ناحیه سینه یا پهلو... 🍃و چه خوب مادر تو را خرید، شدی شیعه واقعی حضرت مادر همانطور که میخواستی. بالاخره به معشوقت رسیدی، راستی مادر را دیدی... 🍃اگر دیدی سلام ما را هم برسان بگو که جا مانده ایم و بیقراریم... بگو که شفاعتمان را کند این 🌺 ✍نویسنده : 🕊به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۲۷ اردیبهشت ۱۳۵۵ 📅تاریخ شهادت : ۱۶ بهمن ۱۳۷۷. سیستان 📅تاریخ انتشار :۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۰ 🥀مزار شهید : بهشت زهرا تهران 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🍃چه نوری میتواند راه را برای عاشقان بگشاید. جز عشق به برای آن خدایی که جهاد کرد میان فرشتگانش تا مارا بیافریند و فرشتگانش را مقابل ما به زانو دربیاورد. 🍃حال از تمامی تعلقاتش دل میبرد و پا به میدان میگذارد تا نشان دهد که خدایش را بنده است. اینبار اما دل به داستانی داده ایم که فرشته اش جهادگری است که وجودش را به دستان خدا سپرده. 🍃بی هیچ اجباری و با کمال پا به نهاده و همچون مولایش میان جبهه حق علیه باطل خون دلها خورده. میان این تیرباران ها و دودهایی که عاشقانه تنفس میکردند؛ اش نصیب بهرامِ داستان شد... 🍃ماند و درد کشید از غم نبود یارانش از غم جا ماندن. اما آن روزها چه زیبا جانبازی شده بود به سان علمدار کربلا، اصلا گویی داستان این جهان همین است. 🍃گویی همه باید فدایی راه حسین شوند. فدایی آزادگی حسین (ع)، لب های عطشان خیمه ی حسین(ع)، فدایی رگ های گلوی حسین(ع)، نهایت این بیقراری ها شد وصال دلدار. همان خدایی که قهرمان داستان بینهایت دلتنگش بود. 🍃نهایتش شد دست گذاشتن در دستان و یاران شهیدش. تا درد فراق نباشد؛ خدا درمان شهادت را قرار نمیدهد. تا ناله؛ عجز؛ بیقراری و بیتابی های سحرگانه نباشد خانوم زهرای مرضیه را امضا نمیکند🕊 🍃گویا رسم شهادت این است که ذره ذره ی وجودت اسمانی شود، همه را به آسمان بسپاری، خودت سپر شوی برای تیر سه شعبه ای که گلوی شش ماهه حسین(ع) را هدف گرفته است. رسم همین است، باید عاشق شد. عاشق ترینِ بندگان♥️ ✍نویسنده: 🌸به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۴ فروردین ۱٣٣۵ 📅تاریخ شهادت : ٢٨ اردیبهشت ۱٣٧۵ 📅تاریخ انتشار : ٢٧ اردیبهشت ۱۴۰۰ 🕊محل شهادت : بیمارستان ساسان_تهران 🥀مزار شهید : بهشت زهرا 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🍃آه می کشم و بغض های پیچک شده درگلویم می شکند. اشک هایم از یکدیگر سبقت می گیرند و صدای هق هق هایم را می شکنند. تقویم را می نگرم، هرروز یک روزیِ روزهای بلاتکلیفی ام می شود🌹 🍃 رزق این روزهایم پرستوهای جا مانده از روزهای هستند. آنانکه که بال هایشان متبرک به خاک های و است و چشم هایشان وصال عاشقان بسیاری را با معشوق دیده است اما حسرت وصال بر دلشان هست. 🍃سوی حرم کوچ می کنند و مهمان خواهر ارباب می شوند. درآسمان بال می گشایند و خود را فدای خواهر می کنند. بال می دهند، جان می دهند و سرانجام وصال نصیبشان می شود🕊 🍃دارم به زیبایشان می نگرم و بال های شکسته ام سنگینی می کند بر تن خسته ام. آه که چه درد بزرگی است دلت هوای داشته باشد و زمینگیر شده باشی. صدای ترک های دلم را می شنوم حال هم دل شکسته ام، هم بال شکسته. 🍃حسرت به دل، به پرستوی به رسیده می نگرم. قصه پرستو ها یکی است. نامش را می نگرم. قارلقی هم با بندگی آغاز کرد زندگی سراسر امتحان را و رو سفید شد با شهادت. گلچین شد و با نگاه خریدارانه خداوند عاقبت بخیر. کاش نگاهی کند به شکسته بالان پر از حسرت پرواز😔 ✍نویسنده : 🕊به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۱۲ بهمن ۱۳۴۵ 📅تاریخ شهادت : ۶ خرداد ۱۳۹۴ 📅تاریخ انتشار : ۶ خرداد ۱۴۰۰ 🕊محل شهادت : سامرا 🥀مزار شهید : تهران، بهشت زهرا 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
✨نور باشد سایه‌ای در پای دیوار شما 🍃یاد نگرفته‌ایم قدردان و شکرگزار باشیم از نعمت‌هایی که به نام ما زده‌اند. می‌دانم من مشتاق توام و تو مشتاق‌تر به من اما مثلِ ، بازیگوشی درآورده‌ام و پای علیل کرده‌ام در دام صیاد. 🍃 هرروز سخت می‌شود و بیشتر از دسترس خارج می‌شود، سعی می‌کنم نفس را کنترل کنم اما مثل ماهی از دستم لیز میخورد، شاید یاد گرفته‌ام بیشتر صید باشم تا صیاد از اول هروقت نگاه کرده‌ام من صید بوده‌ام و شیطان صیاد... 🍃میدانم ضامن غریبانی به چه قسم‌ات بدهم تا بدانی منم غریبم تا بفهمی من هم رگ گردنم زیر تیغ شکارچی است. امام رضا جانم حرمت خانه پدری‌ام بوده و هست یا بهتر بگویم خانه امن من بارگاه توست، شما که صاحب خانه‌ای و فهمیده‌ای چند وقتی است غیبت می‌خورم و مدام اسم من در لیست بدها پای تخته روی دیوار به اُمّت نشان داده می‌شود؟! 🍃بابا جان زنجیر شده‌ام با دست خودم، خودم را زنجیر کرده‌ام و حال طاقت زور برای شکستن ندارم می‌شود پدری کنی و ایندفعه هم بگذری؟ هرچه بزرگتر شده‌ام خطاهایم نیز با من رشد کرده‌اند اما می‌شود بگویی آیا خطاهایم بزرگتر است یا بخشش تو؟... 🍃حال که جدای از من و کارهایم دنیا هم نیت کرده با بیماری و هزار اسباب بازی دیگر بین ما جدایی بیندازد، نمی‌شود اینبار شما زائر خرابات دلم شوی؟؟ 🌸اللهم لااجدُ لذنوبی غافرا و لالقبائحی ساترا... ✍نویسنده: 📅تاریخ انتشار : ۱ تیر ۱۴۰۰ 🎊به مناسبت میلاد با سعادت 😍 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
♡به نام نور 🍃او را به چشم پاک توان دید، چون هر دیده جای جلوه ی آن نیست* و من، یقین می دانم که چنین است. مگر نه اینکه نگاه، مدار گرانمایه ی وصال است و من، منتهای معنای وصال را، در نگاه او یافته ام. در نگاهی که مَامَن بود. نگاهی که رو به داشت. نگاهی نفیس، که تنها در دیده، تفسیر نمی شد. این نگاه، همان و و بود. همان عشق و راز. همان وصل، همان . . 🍃نگاهی که عشق را، با در آمیخته بود. عقیده ای که را، با در آمیخته بود. اندیشه ای که راز را، با در آمیخته بود.😌 . 🍃آری! برای آن ماه پاره، آن نور، آن عشق، برای وصال، باید عطرآگین شد. مملو از عطر خون. و او، دیده در دریای خون بنهاد و گیتی، از عِطرش شد. او دیده و جان درخون بنهاد، بهر نور بهر همان ماه پاره، بهر نرگس و یاس.❣ . 🍃 او عاشقی کرد و وصال یافت. او عطر آگین شد و جان راستین یافت. ما چه می کنیم؟ آیا دیده ی پاکی داریم، برای دیدار آن ماه پاره؟ آیا شایان نور گشته ایم؟ آیا عطر یاس و نرگس می دهیم؟ برای عطر نرگس چه کرده ایم؟ ما چه می‌کنیم؟😐 . پ.ن: *جناب حافظ . ✍نویسنده : . 🌸 به مناسبت سالروز . 📅تاریخ تولد : ۲۶ آبان ۱۳۶۹ . 📅تاریخ شهادت : ۴ تیر ۱۳۹۴ .ادلب سوریه . 📅تاریخ انتشار : ۳ تیر ۱۴۰۰ . 🥀مزار شهید : تبریز_وادی رحمت . 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🍃در تار و پودِ زندگی همه آنها، انقطاع دیده می‌شود. همه آنهایی که عاقبتشان وصال شد، قبل از همه چیز از حب دنیا منقطع شدند! مثلا شهید ناصر بهداشت، در اش می‌نویسد: "پروردگارا! با قلبى خالى از علايق به سويت آمده‏ ام. مى ‏خواهم همچون عاشقانت به لقايت بپيوندم. " 🍃از حب دنیا دست کشید، به روی آسایش و راحتی چشم بست و در دریایِ عاشقان غرق شد تا بتواند خود را لقاءالله برساند. از اولین هایی بود که عضو سپاه شد و مسئولیتِ گروه گشت عملیاتی را بر عهده گرفت. 🍃پایش که به باز شد، فرماندهی گردانِ "حمزه سیدالشهدا" شد مسئولیتش. دلاور مرد جبهه ها، بود اما احترام به دیگران حتی مامورانِ تحت‌امرش را واجب می‌دانست. 🍃علاقه داشت بخواند و شاید در یکی از این زمزمه ها، تفالی هم محضِ شهادت زده باشد. سرانجام در ماهِ عاشقان، اردیبهشت، کبوترِ بر بامِ عمر ناصر نشست اما چه مرگی! مرگی تاجرانه، شهادت🕊 🍃و روحِ بلندش را به قصد ، از جسم به آسمان برد. برای رسیدن، باید از هرچه پیش‌سر از جدا شوی باید منقطع؛ مانند ناصر و همه آنهایی که مقصدشان آسمان بود. ✨ ✍نویسنده: 🌸به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ٢۵ تیر ۱٣۴۰ 📅تاریخ شهادت : ۱٩ اردیبهشت ۱٣۶۴ 📅تاریخ انتشار : ۲۴ تیر ۱۴۰۰ 🕊محل شهادت : مهران 🥀مزار شهید : گلزار قائمشهر 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🍃دلدادگی؛ عجیب داستانی است! چشم هایت را بر همه چیز میبندد و از مشکلات هم؛ باب السعادت میگشاید. دل را به دست های یار میسپارد و چه زیباست گر یارت عمه ی سادات باشد؛ آنگاه است که از دنیا جدایت میکند و در آسمان هارا میان قلبت جا میدهد. آنگاه است که در می یابی ؛ زهرای مرضیه(س) حقیقی ات است و قدم قدم جانت را مامور میکنی تا به او شبیه تر بشوی... 🍃خلیل نیز رسم را خوب آموخت و همچون نامش به وعده ی دوستیِ خود با خدا وفا کرد. احترام به والدین، اهتمام جدی به ، ولایت پذیری، در مسجد، بصیرت و استکبارستیزی از ویژگی های بارز و برجسته شهید بود. به قولی؛ مطیع خدا شده بود و زیبا میکرد... 🍃عبد خالقش بود و میپرستید خدایی را که جهانی را در اختیارش دارد. آنقدر به چادر خاکیِ مادرش زهرا(س) متوسل شد که نهایت همچون پروانه در عشق او سوخت. آنهم در ماه بندگی؛ در عزیزترین شب های خدا و در شب ضربت خوردن مولای متقیان؛ (ع) او نیز دعوت امامش را لبیک گفت و به سوی او پرواز کرد. 🍃تکفیری ها به پیکرش هم رحم نکردند و از قطعه های بدنش نیز هراس داشتند اینگونه شد که پیکرش میان آتش سوخت اما خدا میداند که خلیل میان آتش گلستانی شد تا عِطر خوشش همه را به این راه سوق دهد. متولد شدنت مبارک؛ خلیلِ مدافعان ♥️ ✍نویسنده: 🌸به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۱۰ مرداد ۱٣۷۲ 📅تاریخ شهادت : ۱۴ خرداد ۱٣٩٧ 📅تاریخ انتشار : ۱۰ مرداد ۱۴۰۰ 🕊محل شهادت : سوریه 🥀مزار شهید : شهر تخت از توابع بندر عباس 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🍃دست به خاک که می گذاری گوشت و پوست و شهدا را میان انگشتانت حس می کنی ، دل به لرزه می افتد.اما به آسمان ِ دل خون که می نگری ، ها سراغت می آیند .شاید آسمان،سهم آنان است که در این سرزمین اند .مثل مصطفی رشیدپور که جاماند از دوستش.باهم پیمان بسته بودند که تنهایی وارد بهشت نشوند اما در ۵ ذکر یا زهرا گفتند و در پایان شهید شد و دل گله مند مصطفی را با خود برد.در خواب به او قول مردانه داده بود که منتظر اوست. 🍃حالا بعد از سال ها که در باغ بازشد و صدای در دنیا دمیده شد .مصطفی مشتاق، راهی دفاع از حریم آل الله شد. 🍃آرزو داشت پرستو شود اما زخمی حرم شد و برگشت.در مناجاتش با خدا گفته بود: "خدایا اگر از من راضی نشده ای مرا نرسان" .به قول خودش:" شهادت، شوخی نیست! قلب آدم را بو می کنند.اگر بوی دنیا و تعلقاتش را داد رهایت می کنند.میگویند برو درد بکش.پخته شو .منیّت را رها کن." 🍃مجروحیتش زیاد بود و پرستار روزهای سخت .رفیقش چشم به راه بود و خودش بیتاب .سالهای انتظار از کربلای ۵ تا دفاع از حرم با شیرینی پایان یافت و مصطفی عاقبت بخیر شد... 🍃آقا مصطفی! بوی دنیا و تعلقاتش میدهیم و دلمان سنگین از غم . دعایمان کن.... ✍نویسنده: ♡ 📅تاریخ تولد : ۱ شهریور ۱۳۴۷ 📅تاریخ شهادت : ۷ شهریور ۱۳۹۵ 📅تاریخ انتشار : ۱۰ شهریور ۱۴۰۰ 🕊محل شهادت : سوریه 🥀محل دفن : گلزار شهدای اهواز 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
✨بسم الله الرحمن الرحیم 🍃به گمانم روضه شش ماهه رباب بود که قرار را از تو میگرفت.چشم هایت را میبستی و با نوای علی لای لای دم میگرفتی. گویا تمامی لحظات در ذهن تو تداعی میشد و عاشقانه برای شیرخواره امام حسین(ع)نوکری میکردی؛ و اعجاز عشق این است... 🍃آخَر وقتی چگونگی شهادتت را دیدم دلم آه کشید. چشم هایم میخ نحوه ی شهادت تو شده بود و به این فکر میکردم که چه زیبایی میشود اگر آغازش اینگونه پر کشیدن باشد؟! 🍃وقتی شنیدم با اصابت تیر مستقیم به گلو،شهادت تورا در آغوش گرفت؛ دلم بیقرار شد برای آن بیتابی دم شهادت و در عین حال ارامش دلنشین ملاقات ارباب.... 🍃سید ابراهیم! ما دل هایمان از راه دور هوایی (ع) و اولادش شده است. شما که نزد اقایی برای مولایمان دعا کنید باشد که چشم هایمان روشن شود به منتقم خون حسین(ع)💚 شهادتت مبارک 🕊 ✍نویسنده: 🌸به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ٣ شهریور ۱٣٣٩ 📅تاریخ شهادت : ٨ مهر ۱٣۶۱ 📅تاریخ انتشار : ۸ مهر ۱۴۰۰ 🕊محل شهادت : سنندج 🥀مزار شهید : ارادان روستای کهن اباد 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🍃تولدت در آبان ۶۸، بهار را بیش از پیش سبز کرد. حسین نامیده شدی و خادم هیئت ارباب بودی. حالا تمامِ شهر تو را به نامِ اربابَت می‌شناسند، ، تخریب‌چیِ شهید، حسین هریری. 🍃تو چه زیبا از سیم‌خاردار گذشتی. باید مثل تو تخریب کرد هرچه را که زنجیر می‌شود بر بالِ پریدنمان، باید شبیه تو مهیای پریدن شد🕊 🍃عازم شدی به سرزمین به جایی که فاصله‌اش تا آسمان تنها چند قدم است. رفتی تا "انتقام سیلی مادر را بگیری"😔 🍃حالا که نَفست را زیر پا گذاشتی، نوبت به میدانِ نبرد می‌رسد، تخریب چی خُبره‌ای شده ای که راه را برای مدافعان حرم باز می‌کند، سرزمینِ حلب پاک است وقتی مدافعانی چون تو دارد😌 🍃حلب همانجایی است که بال می‌گشایی، آماده رفتنی و هیچ چیز جز ، قلبِ پر تلاطمت را آرام نمی‌کند، قلبت آیینه‌ایست صیقل خورده و زمین، حقیر تر از آن که گنجایشِ روحِ بلندت را داشته باشد. 🍃تنها یک چاشنی کافیست که تو را به غایتِ آرزویت برساند. چاشنی منفجر می‌شود و تو پرواز را آغاز می‌کنی، پرواز از . 🍃سر بر میگذاری. قلبت آرام گرفته اما اینجا، روی زمین، میان تمام چیزهایی که نبودت را به رخ می‌کشد، جای خالی‌ات نیشتری است بر قلبِ زخم خورده‌مان😓 🍃همسرت بانویی است از تبار . پر از صبر و صلابت. شیرزنی که در اوج جوانی، آروزهایش را فدای کرد. همسری که شرط ازدواجش دفاع از حرم بود و چه از این بهتر که همپایی داشته باشی تا ؟! 🍃حواسمان هست که حاجتت را از رفیقِ شفیقت گرفته ای، از * که حالا در کنارش حالت خوب است. 🍃ما در دنیا رها شده‌ایم، و بی‌سرپناه. حواستان به ماهم باشد.‌ رهایمان نکن که گردباد ، مارا با خود می‌برد... ، قمر* فاطمیون❤️ *شهید ، دوست شهید که پس از شهادت، پیکر مطهرشان توسط شهید به عقب برگردانده شد. شهید هریری حاجتِ شهادتشان را از ایشان درخواست کردند. * شهید به دلیلِ چهره زیبایشان، به قمر فاطمیون شهرت داشتند. ✍نویسنده : 🌺به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۳ آبان ۱۳۶۸ 📅تاریخ شهادت : ۲۲ آبان ۱۳۹۵ 📅تاریخ انتشار : ٢ آبان ۱۴۰۰ 🥀مزار شهید : بهشت رضا 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🍂 که باشی تمام همّ و غمت می‌شود کسب رضای یار . امروز، قلم لب به سخن گشوده تا از مجنونی قصه بر زبان آوَرَد که روز به روز بیش‌تر شبیه می‌شد . 🍂 مؤمنی تمام‌عیار، آن هم در لباس جوانی .نامش علیست، ولایتمداری . 🍂 با شروع دلبری‌هایش برای محبوب بیش‌تر شد . برخاست و کوهی شد در مقابل جور اهریمنان،ایستاد و خم به ابرو نیاورد تا پوز را به خاک بمالد . 🍂 درخشید و از وطن و ناموس خویش دفاع کرد. علی بالفعل نشان داد که چه برای ولایتش است. 🍂با تمام جانش مقابل ایستاد . عاشقانه‌هایش را با همان خاک و خون به ترسیم کشید . 🍂حقیقتاً عاشقانه‌ی زیبایست، و ... ✍نویسنده : 🌷به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : نامشخص 📅تاریخ شهادت : ۱۸ آبان ۱۳۶۱ 📅تاریخ انتشار : ۱۷ آبان ۱۴۰۰ 🥀مزار شهید : گلزار شهدای داریون .شیراز 🕊محل شهادت : عین خوش(دشت عباس) 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
♡به نام نور 🍃او را به چشم پاک توان دید، چون هر دیده جای جلوه ی آن نیست* 🍃و من، یقین می دانم که چنین است. مگر نه اینکه نگاه، مدار گرانمایه ی است و من، منتهای معنای وصال را، در نگاه او یافته ام. در نگاهی که مَامَن بود. نگاهی که رو به نور داشت. نگاهی نفیس، که تنها در دیده، تفسیر نمی شد. این نگاه، همان اندیشه و عقیده و بود. همان عشق و راز. همان وصل، همان وصال. 🍃نگاهی که عشق را، با عطر یاس در آمیخته بود. عقیده ای که وصل را، با در آمیخته بود. اندیشه ای که راز را، با عطر خون در آمیخته بود. 🍃آری! برای دیدار آن ماه پاره، آن ، آن عشق، برای وصال، باید عطرآگین شد. مملو از . و او، دیده در دریای خون بنهاد و گیتی، از عِطرش مست شد. او دیده و جان درخون بنهاد، بهر نور بهر همان ماه پاره، بهر نرگس و یاس. 🍃 او عاشقی کرد و وصال یافت. او عطر آگین شد و جان راستین یافت. ما چه می کنیم؟ آیا دیده ی پاکی داریم، برای دیدار آن ماه پاره؟ آیا شایان نور گشته ایم؟ آیا و نرگس می دهیم؟ برای عطر نرگس چه کرده ایم؟ ما چه می‌کنیم؟ پ.ن: *جناب حافظ ✍نویسنده : 🌸 به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۲۶ آبان ۱۳۶۹ 📅تاریخ شهادت : ۴ تیر ۱۳۹۴ 📅تاریخ انتشار : ٢۵ آبان ۱۴۰۰ 🥀مزار شهید : تبریز_وادی رحمت محل شهادت : ادلب سوریه 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🍃وصیت نامه اش را که می‌خوانی، از "امید" حرف زده است، به اتفاقات پیش‌رو. امید به آنچه برایش مقدر کرده است. 🍃جوانِ ، دست آرزوهایش را می‌گیرد و به دلِ صحرا می‌زند. به می‌رود تا مبادا تاریخ، تکرار کند آنچه را که خون به دلِ گذاشته است. خانواده و فرزند را می‌گذارد و به سمت امید می‌رود. امید به خریده شدن، به پرواز، امید به ... 🍃مهدی را و امید بالِ پرواز داد، عشق به و امید به وصال، و از برکتِ خونش، پایِ حرامی‌ها از سوریه بریده شد. 🍃ما نیز امیدواریم. امیدوار که مهدی ها، دستِ دلِ را بگیرند و به از منجلاب گناه بیرون کشند. غرق در ظلمتِ ، دست و پا می‌زنیم و هیچ راه نجاتی نیست. ✨ایها‌الشهید؛ دستمان را بگیر تا شاید نورِ امید به تو، دلمان را روشن کند. ♡ ، امید دلهای گرفتار♡ ✍نویسنده : 🌹به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۱۸ فروردین ۱۳۶۶ 📅تاریخ شهادت : ۲۷ آبان ۱۳۹۶ 📅تاریخ انتشار : ۲۶ آبان ۱۴۰۰ 🥀مزار شهید : سبزوار 🕊محل شهادت : منطقه بوکمال 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🍃چه نوری میتواند راه را برای عاشقان بگشاید. جز عشق به برای آن خدایی که جهاد کرد میان فرشتگانش تا مارا بیافریند و فرشتگانش را مقابل ما به زانو دربیاورد. 🍃حال از تمامی تعلقاتش دل میبرد و پا به میدان میگذارد تا نشان دهد که خدایش را بنده است. اینبار اما دل به داستانی داده ایم که فرشته اش جهادگری است که وجودش را به دستان خدا سپرده. 🍃بی هیچ اجباری و با کمال پا به نهاده و همچون مولایش میان جبهه حق علیه باطل خون دلها خورده. میان این تیرباران ها و دودهایی که عاشقانه تنفس میکردند؛ اش نصیب بهرامِ داستان شد... 🍃ماند و درد کشید از غم نبود یارانش از غم جا ماندن. اما آن روزها چه زیبا جانبازی شده بود به سان علمدار کربلا، اصلا گویی داستان این جهان همین است. 🍃گویی همه باید فدایی راه حسین شوند. فدایی آزادگی حسین (ع)، لب های عطشان خیمه ی حسین(ع)، فدایی رگ های گلوی حسین(ع)، نهایت این بیقراری ها شد وصال دلدار. همان خدایی که قهرمان داستان بینهایت دلتنگش بود. 🍃نهایتش شد دست گذاشتن در دستان و یاران شهیدش. تا درد فراق نباشد؛ خدا درمان شهادت را قرار نمیدهد. تا ناله؛ عجز؛ بیقراری و بیتابی های سحرگانه نباشد خانوم زهرای مرضیه را امضا نمیکند🕊 🍃گویا رسم شهادت این است که ذره ذره ی وجودت اسمانی شود، همه را به آسمان بسپاری، خودت سپر شوی برای تیر سه شعبه ای که گلوی شش ماهه حسین(ع) را هدف گرفته است. رسم همین است، باید عاشق شد. عاشق ترینِ بندگان♥️ ✍نویسنده: 🌸به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۴ فروردین ۱٣٣۵ 📅تاریخ شهادت : ٢٨ اردیبهشت ۱٣٧۵ 🕊محل شهادت : بیمارستان ساسان_تهران 🥀مزار شهید : بهشت زهرا 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#بازنشر طرح به مناسبت #سالروز_تولد #شهید_حسین_هریری 📅تاریخ تولد: ۳ آبان ۱۳۶۸ 📅تاریخ شهادت: ۲۲ آب
🍃تولدت در آبان ۶۸، بهار را بیش از پیش سبز کرد. نامیده شدی و خادم هیئت ارباب بودی. حالا تمامِ شهر تو را به نامِ اربابَت می‌شناسند، ، تخریب‌چیِ شهید، حسین هریری🌷 ⚜تو چه زیبا از سیم‌خاردار گذشتی. باید مثل تو تخریب کرد هرچه را که زنجیر⛓ می‌شود بر بالِ پریدنمان، باید شبیه تو مهیای پریدن شد🕊 🍃عازم شدی به سرزمین به جایی که فاصله‌اش تا آسمان تنها چند قدم است. رفتی تا "انتقام سیلی مادر را بگیری"😔 ⚜حالا که نَفست را زیر پا گذاشتی، نوبت به میدانِ نبرد می‌رسد، تخریب چی خُبره‌ای شده ای که راه را برای باز می‌کند، سرزمینِ حلب پاک است وقتی مدافعانی چون تو دارد😌 🍃حلب همانجایی است که بال می‌گشایی، آماده رفتنی و هیچ چیز جز ، قلبِ پر تلاطمت را آرام نمی‌کند، قلبت♥️ آیینه‌ایست صیقل خورده و زمین، حقیر تر از آن که گنجایشِ روحِ بلندت را داشته باشد. ⚜تنها یک چاشنی کافیست که تو را به غایتِ آرزویت برساند. چاشنی منفجر می‌شود💥 و تو پرواز🕊 را آغاز می‌کنی، پرواز از 🍃سر بر میگذاری. قلبت آرام گرفته💖 اما اینجا، روی زمین، میان تمام چیزهایی که نبودت را به رخ می‌کشد، جای نیشتری است بر قلبِ زخم خورده‌مان😓 ⚜همسرت بانویی است از تبار . پر از صبر و صلابت. شیرزنی که در اوج جوانی، آروزهایش را فدای کرد. همسری که شرط ازدواجش💍 دفاع از حرم بود و چه از این بهتر که همپایی داشته باشی تا ⁉️ 🍃حواسمان هست که حاجتت را از رفیقِ شفیقت گرفته ای، از * که حالا در کنارش حالت خوب است. 🍃ما در دنیا رها شده‌ایم، و بی‌سرپناه. حواستان به ماهم باشد.‌ رهایمان نکن که گردباد ، مارا با خود می‌برد... ، قمر* فاطمیون❤️ *شهید ، دوست شهید که پس از شهادت، پیکر مطهرشان توسط شهید به عقب برگردانده شد. شهید هریری حاجتِ شهادتشان را از ایشان درخواست کردند. * شهید به دلیلِ چهره زیبایشان، به قمر فاطمیون شهرت داشتند. ✍نویسنده: 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#سالروز_شهادت #شهید_علی_بذرافکن🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🍂 که باشی تمام همّ و غمت می‌شود کسب رضای یار☺️امروز، قلم لب به سخن گشوده تا از مجنونی قصه بر زبان آوَرَد که روز به روز بیش‌تر شبیه می‌شد. 🍂 مؤمنی تمام‌عیار، آن هم در لباس جوانی. نامش علیست، عاشق‌ پیشه♥️ 🍂 با شروع جنگ تحمیلی دلبری‌هایش💖 برای محبوب بیش‌تر شد. برخاست و کوهی شد در مقابل جور اهریمنان، ایستاد و خم به ابرو نیاورد تا پوز را به خاک بمالد. 🍂شجاعانه درخشید✨و از وطن و خویش دفاع کرد. علی بالفعل نشان داد که چه نیک‌ برای ولایتش است. 🍂با تمام جانش مقابل ایستاد. عاشقانه‌هایش را با همان خاک و خون به ترسیم کشید. حقیقتاً عاشقانه‌ی زیباییست♥️ پاییز🍂 و ✍نویسنده: 🌷به مناسبت 📅تاریخ تولد: نامشخص 📅تاریخ شهادت: ۱۸ آبان ۱۳۶۱ 🥀مزار شهید: گلزار شهدای داریون.شیراز 🕊محل شهادت: عین خوش(دشت عباس) 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#شهید_حامد_جوانی 💌 #سالروز_ولادت🎀 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
✨به نام نور✨ 🎀او را به چشم پاک توان دید، چون هلال هر دیده جای جلوه ی آن نیست* 🎊و من، یقین می دانم که چنین است. مگر نه اینکه نگاه، مدار گرانمایه ی است و من، منتهای معنای وصال💞 را، در نگاه او یافته ام. در نگاهی که مَامَن بود. نگاهی که رو به نور داشت. نگاهی نفیس، که تنها در دیده، تفسیر نمی شد. این نگاه، همان اندیشه و عقیده و بود. همان عشق و راز. همان وصل، همان وصال. 🎀نگاهی که عشق♥️ را، با عطر یاس در آمیخته بود. عقیده ای که وصل را، با در آمیخته بود. اندیشه ای که راز را، با عطر خون در آمیخته بود. 🎊آری! برای دیدار آن ماه پاره، آن نور💫 آن عشق، برای وصال، باید عطرآگین شد. مملو از . و او، دیده در دریای خون بنهاد و گیتی، از عِطرش مست شد. او دیده و جان درخون بنهاد، بهر نور بهر همان ماه پاره، بهر نرگس و یاس🌸 🎀او کرد و وصال یافت. او عطر آگین شد و جان راستین یافت. ما چه می کنیم؟ آیا دیده ی پاکی داریم، برای دیدار آن ماه پاره؟ آیا شایان نور گشته ایم؟ آیا و نرگس می دهیم؟ برای عطر نرگس چه کرده ایم؟ ما چه می‌کنیم⁉️ پ.ن: *جناب حافظ ✍نویسنده: 📅تاریخ تولد: ۲۶ آبان ۱۳۶۹ 📅تاریخ شهادت: ۴ تیر ۱۳۹۴ 🥀مزار شهید: تبریز_وادی رحمت محل شهادت: ادلب سوریه 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#شهید_مهدی_موحدنیا🌺 #سالروز_شهادت 🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🍃وصیت نامه اش را که می‌خوانی، از "امید" حرف زده است، امید به اتفاقات پیش‌رو. امید به آنچه برایش مقدر کرده است. 🍃جوانِ ، دست آرزوهایش را می‌گیرد و به دلِ صحرا می‌زند. به می‌رود تا مبادا تاریخ، تکرار کند آنچه را که خون به دلِ محبان💞 گذاشته است. خانواده و فرزند را می‌گذارد و به سمت امید می‌رود. امید به خریده شدن، به پرواز، امید به 🍃مهدی را و امید بالِ پرواز🕊داد، عشق به اهل‌بیت و امید به وصال، و از برکتِ خونش، پایِ حرامی‌ها از سوریه بریده شد. 🍃ما نیز امیدواریم. امیدوار که مهدی ها، دستِ دلِ را بگیرند و به از منجلاب گناه بیرون کشند. غرق در ظلمتِ ، دست و پا می‌زنیم و هیچ راه نجاتی نیست. ✨ایها‌الشهید؛ دستمان را بگیر تا شاید نورِ امید به تو، دلمان را روشن کند. ♡ ، امید دلهای گرفتار♡ ✍نویسنده: 📅تاریخ تولد: ۱۸ فروردین ۱۳۶۶ 📅تاریخ شهادت: ۲۷ آبان ۱۳۹۶ 🥀مزار شهید: سبزوار 🕊محل شهادت: منطقه بوکمال 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh