📚 #رمان_شهدایی
🌷 #خاطرات_شهید_یوسف_کلاهدوز
↶° به روایت: همسرشهید
4⃣2⃣ #قسمت_بیست_وچهارم
📝زهرا اخر و عاقبت کار یوسف را می دانست، ولی با این حرف، قلبش از جا کنده شد. تا حالا موقع خداحافظی از او حلالیت نطلبیده بود. هر وقت به زهرا می گفت: دعا کن من هم #شهید بشم زهرا می خندید و می گفت: نه خیر. لازم نکرده. تو اگه شهید بشی، پس کی کارهای این مملکت رو انجام بده؟ کی می خواد با مثل تو با این دل سوزی کار کنه
📝این اواخر با اینکه شب ها دو و سه نصف شب می آمد خانه، دیگر نمی خوابید، می گفت: می دونم اگه بخوابم، صبح به زور بیدار می شم. وضو می گرفت و نماز شب می خواند. به من هم می گفت: بلند شو، با هم بخونیم. صبح ها بعد از نماز، یا قرآن می خواند یا دعای عهد. یکی دو ماهی بودکه دیگر خودش پشت ماشین نمی نشست، دو سه تا از #پاسدار ها با یک پیکان نارنجی می آمدند دنبالش.
📖یوسف سه شنبه هفتم مهر، ساعت هفت شب نوبت دندانپزشکی داشت. روز قبلش تلفنی گفته بود که صبح سه شنبه می آید، اما چهار شنبه شد و یوسف نیامد. زهرا با این که به این تأخیرها عادت داشت، دلش شور زد. ساعت شش صبح، تلفن زنگ زد.
📝یکی از فامیل هایشان بود که در جبهه توی مخابرات کار می کرد. گاهی زنگ می زد برای احوالپرسی. از زهرا پرسید: آقا یوسف آمده؟ گفت: نه
قضیه را می دانست. فقط زنگ زده بود ببیند من هم می دانم یا نه. نگران شدم.
گفتم: تا حالا باید رسیده باشه تهران، نکنه چیزی شده؟ اگه چیزی شده به من بگید
📝گفت: نه، چیزی نیست، دیروز اینجا بود. کلی با هم صحبت کردیم. بعد خداحافظی کرد. دلم شور افتاد. نیم ساعت بعد، برادرشوهر خواهرم که تهران زندگی می کردند، با خانمش آمدند خانه مان، خیلی تعجب کردم. فکر کردم، ساعت شش و نیم صبح، اینا اینجا چی کار دارن؟ نگو آمده بودند که من#تنهایی یک وقت رادیو یا تلویزیون روشن نکنم که خبر را بشنوم، تا خودشان یواش یواش به من بگویند.
📝خانمش که تعجب من را دید، خندید و گفت: راستش اومدیم این طرف ها یک آپارتمان ببینیم که دارند می سازند. من هم گفتم خوب نیست من همراهش برم سر ساختمان این بود که اومدم خونه ی شما. بعد شوهرش خداحافظی کرد و از خانه رفت بیرون. رفتم چایی بگذارم و صبحانه درست کنم، که گفت: نه، توروخدا. زحمت نکش، میریم خونه می خوریم.
📝بعد هم شروع کرد به حرف زدن. اینکه کار مردها چقدر سخت است و توی این دوره زمونه خیلی اذیت می شوند و مثل شوهر خودش که می رود سر ساختمان و این قضیه که شوهرش توی هواپیمایی کار می کند و یک بار نزدیک بوده هواپیمایشان سقوط کند و از این حرف ها.
📝تقریبا ساعت هفت و نیم بود که گفتم: ببخشید، من باید حامد رو ببرم مدرسه، اما شوهرش که برگشته بود،
گفت: من خودم می برمش. و حامد را با خودش برد.
#ادامه_دارد ...
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
5.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨🌹
🍃خدا خودش دستم را
در دست
#شهدا گذاشت✅
🦋و این رفاقت آغاز شد؛
حالا شهدا
شده اند انیس و مونسِ
تنهایی ها و #همدمِ
🍃دلتنگی هایم ❗️
و چه رفیقی بهتر از شهدا ؟!
#شهید_محمود_رضا_بیضایی
شهادت آرزومه 🕊💕
#شبتون_شهدایی🌷
🍃🌹🍃🌹
@ShahidNazarzadeh
❣ #سلام_امام_زمانم❣
#در دفترم ...
به یاد تـ❤️ـو ...
نرگـ🌼ـس کشیده ام
نرگـ🌼ـس هم ...
از فراق تـ❤️ـو ...
#دلگیر شد بیا ...
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج 🌸🍃
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
#خنده هایت
سرچشمه یِ #خوشبختی ست ...
#وقتی که میخندی...😃
مُردن برایم می شود ،مثلِ آب 💧خوردن...
#شهید_ابراهیم_رشید🌷
#سلام_صبـحتون_شهـدایـی🌸🍃
🍃🌹🍃🌹
@ShahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🕊 #افلاکیان_خاکی 21 📖 عصر بود که از شناسایی آمد. انگار با خاک حمام کرده بود. از غذا پرسید، نداشتیم.
🔘میگفت: با فرماندهان #سپاه رسیدم خدمت آیت الله بهاء الدینی. وقتی از مشکلات اداره ی امور جنگ💥 گفتم آقا فرمودند: ما توی ایران یک طبیب داریم که همه ی دردها رو #شفا میده. همه چیز رو از ایشون بخواین
♦️این طبیب حضرت #امام_رضا(علیه السلامه) چرا حاجاتتون رو از امام رضا(ع) نمیخواین⁉️
🔘یک روزبعد این ملاقات رفتیم #مشهد زیارت امام رضا(ع) وقتی وارد حرم شدم، یک حالی بهم دست داد😌 سرم رو گذاشتم روی #ضریح مطهر و حسابی با آقا درد دل کردم.
♦️یاد جمله ی آیت الله بهاء الدینی افتادم. فکر کردم که از امام رضا (ع) چی بخوام‼️ دیدم هیچ چیز ارزشمندتر و بالاتر از #شهادت نیست؛ از آقا طلب شهادت کردم🌷
🔘یک هفته بیشتر از این جریان نگذشته بود که دعای #حسن مستجاب شد. امام رضا(ع) همان چیزی را بر آورده کرد که حسن خواسته بود✅ پیوستن به کاروان سرخ #شهادت🕊
#شهید_حسن_باقری🌷
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
#تلنگر💥💥
گاهی خــ♥️ـدا
آنقدر زود به خواسته هامون #جواب میده که؛ باور نمیکنیم از طرف خدا بوده😍
اینجاست که میگیم
#عجب_شانسی آوردیم😃
💥اما نمیدونیم...
شانس نام مستعار #خداست
اونجاکه نمیخواد؛ امضاش پای دادهاش📝 باشه
بنازم عطای #بی_منتت را خـــدا🌺
#خدایا_شکرت
هستی وبرامون خدایی میکنی😍
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
Page268.mp3
626.3K
🔻طرح تلاوت روزانه قرآن کریم
✨سوره مبارکه نحل✨
#قرائت_صفحه_دویست_وشصت_وهشت
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh