eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.3هزار دنبال‌کننده
28.4هزار عکس
6.6هزار ویدیو
205 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @Ma_chem
مشاهده در ایتا
دانلود
وقت است و دلــ♥️ــم پیش تــو سـرگـردان است..! ای نفست... شرح پریشانی💗 من.. 🌙 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تنها من گرمای نگاه تو نیستم؛ ببین! پرنده ها🕊 هم، به هرجا که می روی، می کنند!!!  مولای من♥️ دلم برای به هر سو پَر می کشد... 🌸🍃 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
• گمنامی‌تنهابراے نیست❗️ • می تونی زنده باشی و سربازِ •‌ (س)باشی • امایہ شرط داره☝️ 👈بایدفقط ڪارڪنی♥️ 🌺 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
انا لله و انا الیه راجعون🖤 حاج محمدسلیمانی پدر شهیدان والا مقام قاسم ویعقوب سلیمانی🌷 به فرزندان پیوست 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
💠وقتی «حاج قاسم سلیمانی» برای « » فاتحه خواند 🔰پس‌از رجعت پیکر پاسدار شهید مدافع حرم «علی سعد» در فروردین ۹۸📆 که در بهمن۹۴ در به شهادت رسیده وجاویدالاثر گردیده بود، سردار حاج قاسم سلیمانی🌷 بدون اعلام قبلی به دیدار خانواده ی این شهید در شهر امام شهرستان دزفول می‌آید🚗 🔰حاج قاسم پس از این دیدار برای ادای احترام به مزار این معظم و سایر شهدا، در بین خیل عظیمی از مردم شهید پرور👥 شهر امام و میانرود دزفول در اسحاق‌ابراهیم حاضر می شود. 🔰پس از قرائت فاتحه بر مزارِ شهدای سعد، لابلای مزارهای مطهر گلزار🌷 قدم می زند و اسامی شهدای مدفون در آن را از نظر می گذراند که ناگهان نگاهش👀 روی سنگ مزار یکی از شهدا ثابت می ماند " " 🔰این تشابه اسمی برای حاج قاسم؛ آنچنان جالب و دلنشین💖 به نظر می‌آید که سراغ از شهید و می‌گیرد و سپس لبخندی روی لب هایش شکوفا می‌شود☺️ و می‌گوید: «انگار ما هم ایم و نمی دانستیم!» 🔰و امروز سلیمانی و قاسم و یعقوب سلیمانی همنشین هم در بهشت برزخے🌸 پروردگار هستند .... 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
جنگ معامله با خـداست♥️ خریدار ما فروشنده سند قـ📖ـرآن بهاء ...😍 📎برگزاری جلسات ختم قرآن در در جبهه🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
6285540_745.mp3
4.05M
💿 ⇧⇧ ◀️ جزء دوم قرآن کریم 🎙 🔸حجم: ۴ مگابایت ✨التماس‌ دعا✨ 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دیر یا زود فرقی ندارد لایق کہ باشی هـر زمان کہ باشد خریدارت میشوند🕊 : 📜انقلاب اسلامی که آرزوی انبیاء الهی، ائمه طاهرین و مومنین و مومنات و مستضعفین عالم به امام خمینی(ره) و ایثار و فداکاری شهدا🌷 و خانواده آنها، جانبازان و خانواده محترم و امت شریف و مقاوم ایران اسلامی محقق شد✅ 📜فراموش نشود🗯 از مساعدت و همکاری عزیز دست بر ندارید. در ثانی وحدت خودتان را فراموش نکنید، دنبال اجرای دستورات خداوند متعال♥️ و انبیاء و ائمه طاهرین باشید بهانه برای تفرقه زیاد است و راحت می شود پیدا کرد که از یکدیگر فاصله بگیرید💕 و رضایت شیطان و غضب الهی را فراهم نمایید. هنر این است که دنبال بهانه برای و ارتباط باشید. 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
قسم به عشـ♥️ـق که نامش همیشه نرفته ما او هنوز هم اینجاست ...👌  🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🔹یکی از ایام ماه معظم بود همگی جمع شدیم و رفتیم سر مزار ابوالفضل🌷هر کدام از بچه ها یک چیزی تهیه کرده بودند و برای همراه خودشان اورده بودند. 🔸من پیش خودم گفتم بچه ها خیرات آورده اند همان ها کافی است👌 و چیزی نگرفتم. سر که رسیدم، دلم بی تاب شد💗 پشیمان شدم و به خودم گفتم ای کاش من هم چیزی برای خیرات پسرم می آوردم😔 🔹آن اطراف مغازه ای نبود❌ تا چیزی تهیه کنم و خیلی ناراحت بودم. کمی که گذشت دیدم مادر جاری دخترم آمد. یک بسته شکلات🍬 داد به من و گفت: این را داده که بیاورم و بدهم به شما. 🔸گفت: خواب بودم ابوالفضل مرا بیدار کرد و گفت: این شکلات را ببر و به بده؛ منتظر است. من هم این شکلات را خریدم و برایت آوردم☺️دخترم پرسید مامان تو دلت چیزی خواستی⁉️ گفتم: بله. به خودم گفتم چرا آمدم سر مزار، ای کاش من هم چیزی تهیه میکردم. که این اتفاق افتاد ... نقل از: 📚بر گرفته از کتاب صندوقچه گل رز 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
خبر کوتاه بود و جانکاه: رزمنده و جانباز دفاع مقدس ذاکر اهل بیت علیهم‌ السلام خالق نوای "یااباعبدالله‌الحسین" به همرزمان شهیدش پیوست🕊 اصلاً کسی که غمنامه (س) رو سروده، مگر می‌شود خودش همچون خانوم، آرام و بیصدا، غریبانه جان ندهد😔 ای صدای آشنا! خداحافظ ای سوز نوحه‌ی "یااباعبدالله الحسین"! خداحافظ ای یادگار جبهه‌ها💔 خداحافظ ای ! 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🔹اسمش "امیر دوست محمدی" بود، رفیق فابریک محسن در دوران دبیرستان، بچه آرام و محجوبی بود، محسن، پای امیر را به محافل قرآنی باز کرده بود، دوست داشت شانه به شانه جلو بروند، اما تقدیر امیر چیز دیگری بود، رفته بود اردوی راهیان نور که این طور شد، در راه ِبرگشت، اتوبوس شان با تانکر نفت، شاخ به شاخ شد و آتش، کل بچه ها را سوزاند. 🔸داغ خانواده ها و دوستانشان را فقط این پیام آیت الله بهجت می‌توانست کمی خنک کند که گفت: این ها هستند. 🔹از همان وقت بود که آرزوی شهادت🌷 به دل محسن افتاد و همه این را از زبانش می‌شنیدند، یک روز که سر از سجده طولانی برداشت، مادر ازش پرسید: چی از خدا خواستی محسن⁉️ گفت: 🔸مادر یکه خورد، فکر کرده بود محسن دارد از خدا ازدواج خوب، شغل خوب و از این دست خوب ها می خواهد، هیچ کس فکر نمی کرد آن دعا بعد از چند سال این طور مستجاب شود و در شهید شود، حالا محسن، در بهشت ثامن الائمه علیه السلام با فاصله چند متر از "مزار امیر" همسایه اش شده. 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
Sabok_Baalan_Ahangaran_(www.IraniData.com).mp3
3.99M
🎤 با نوای: حاج صادق ✬سبک بالان خرامیدند و 💢مرا نامیدند و رفتند😔 ✬تو بالا رفته ای در زمینم 💢برادر روسیاهم شرمگینم😔 ✬مرا اسب سفیدی بود روزی🕊 💢 را امیدی بود روزی 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
____ 🍃🌺🍃 ____ عشق ایستاد💔 آن شـ🌙ـب که افتادے ... آسمان، بغض😭 جنون کرد گلوله💣 بارید از یسار و از یمین چهار فصل🍂 آتش شد یادش افتاد خـ🌺ـدا هست... 📞اللہ اللہ....مجنون اللہ اللہ...مجنون نفس بے سیم📞 بہ شماره افتاد - مجنون (بہ گوشم) - عشـ♥️ـق اینجا ساکن است، دارم 😔 مے ڪنم! ...خدا جلوه ڪرد در 📞شهید شهید🕊...اللہ شهید🕊 شهید...اللہ و ❣ جارے شد... 🌙 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣ زمین رو به روشنایی🌤 می رود 💥ولی دل هاے ما❤️ هنوز از بیرون نیامده دیر نشود تنها روشنی بخش دلهاے💖 اهل زمیـ🌏ـن 🌺 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
بــاور ڪننـد یا نه 🕊 من، تۅ را از جـ❣ـان باور دارم ۰۰ دوباره در ابتــدای راه از این نـــقطـہ ی ۰۰۰ نگاهـ👀ـم را بہ مــــرامـت دوخـتـہ امــ ! تویـی که از خـدا هوای زمیــــن را داری♥️ سـلام ! سلام بر تو ای 🌺 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🔰شیرودی در کنار هیلکوپتر🚁 جنگی اش ایستاده بود و خبرنگاران هر کدام به نوبت از او سوال می‌کردند. خبرنگار پرسید: شما تا چه هنگام حاضرید بجنگید⁉️ شیرودی خندید. 🔰سرش را بالا گرفت و گفت: ما برای نمی جنگیم ما برای می جنگیم. تا هر زمان که اسلام در خطر باشد. این را گفت و به راه افتاد🚶‍♂ 🔰خبرنگاران حیران ایستادند🤷‍♂ شیرودی آستینهایش را بالا زد. چند نفر به زبانهای مختلف از هم پرسیدند: کجا؟ کجا می‌رود؟ هنوز مصاحبه تمام نشده! شیرودی همانطور که می رفت برگشت. لبخندی زد و بلند گفت: ! صدای اذان می آید وقت نماز است. 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
نخلها🌴 تکیه کرده بودند به قامت ها و تاریخ 📆 مسیر خود را از راهی گرفت که نشان دادند... ای که مرا خوانده‌ای ، نشانم بده .... 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا