eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.4هزار دنبال‌کننده
29.7هزار عکس
7.8هزار ویدیو
211 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @MA_Chemistry
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷شهید نظرزاده 🌷
💠خاطره ای از همرزم شهید 🍃🌹بعد عملیات رمضان برایم تعریف کرد موقعی که عملیات لو رفت و در آن شرایط سخ
4⃣6⃣2⃣1⃣ 💠کبوتری که شفا داد 🔹شهيد برونسي مي‌گفت: اولين دفعه كه مي‌خواستم به جبهه بروم براي خداحافظي به خانه آمدم و ديدم كه خانمم حالت غش به او دست داده و خيلي وضع ناجوري داشت. مي‌گفت: بالاي سرش ايستادم تا بالاخره به هوش آمد. 🔸مادر زنمان هم بود. مانده بوديم كه چه طوري با اين وضعيت روحي و جسمي كه دارد جريان رفتن جبهه را به او بگويم. از طرفي مجبور بودم. چون وقت داشت تند تند مي‌گذشت و بايد خودم سريع به كارهايم مي‌رساندم. 🔹بالاخره جريان را به خانمم گفتم: تا خانمم جريان را شنيد هم خودش و هم مادر خانم من گفت: ما را با وضعيت به كي مي‌سپاري؟ در اين موقعيت و شرايط اگر ما الان بيفتيم چه كسي ما را به دكتر مي‌برد؟ گفتم: به خدا مي‌سپارم و حضرت زهرا هم نگهدارتان هست. 🔸قبل از اينكه از خانه برود همان حالت مجدد به خانم ايشان دست مي‌دهد و خلاصه مجبور است كه اين خانم و خانواده را به همين وضعيت با چند بچه رها كند و خودش را به كاروان برساند. 🔹مي‌گفت: بعد از مدتي كه در جبهه بودم با خانواده‌ام تماس گرفتم و ديدم كه خانواده خيلي خوشحال است. تعجب كردم پرسيدم: جريان چيست؟ خانمم جريان را اينگونه تعريف مي‌كردند، 🔸مي‌گفتند: بعد از اين كه تو رفتي در همان حالي كه من بي هوش بودم، يك كبوتر سفيدي وارد خانه شد و چند دور كنار خانه زد و كنار من نشست. من حركت كردم و به هوش آمدم، 🔹ديدم كه اين كبوتر است و نهايتاً پرواز كرد و رفت روي ديوار حياط روبروي همان در اتاق نشست. بعد از مدتي دور حياط چرخي زد و نهايتاً داخل اتاق آمد و دوري زد و پرواز كرد و رفت و گفت: از آن لحظه به بعد تا همين الاني كه چند سال مي‌گذرد و من در جبهه‌ها هستم خوشبختانه اين مريضي سراغ خانمم نيامده است. 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh
در پے اعجازیم غافل از اینڪہ شمایید... حتے لبخنـدتان ازپشت شیشه ای هم معجـزه است... معجزهٔ زندگےمان باشید شما ڪہ باشید مےشود خدارا ڪرد... 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#کلام_شهید🌷 🔰رفیقش می گفت: یه شب تو #خواب دیدمش بهم گفت: به بچه ها بگو حتی سمت گناهم نرن🔞 اینجا #خی
💟20 بهمن روز سفر بود و از آنجا پیام می‌داد📲 که دعا کنیم کارش جور شود. 💟روزی که به شهادت رسید🌷 از صبح استرس عجیبی داشتم و فکرم خیلی درگیر بود😥 انگار روحم از کالبد بیرون رفته بود. 💟برای رفع استرسم و درست شدن کار اقا حجت در در یکی از گروه‌های تلگرام ختم 5000 ذکر "یا قاضی الحاجات" گذاشتم و خودم نزدیک به 2000 ذکر📿 گفتم، با هر ذکری که می‌گفتم بند دلم پاره می‌شد💔 🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
توی قطعه آرام قدم میزدم و گاه گاهی هم عکس میگرفتم. - از پسر من هم عکس میگیری مادر‌جان؟ دنبالِ صاحبِ صدا بودم که مادری را بالای قبری دیدم. جانم حاج خانم ؟ دوباره سوالش را تکرار کرد - چشم مادرجان، حتما... خودم را رساندم به خلوتِ‌شان،خلوتِ مادر و پسر عکس که گرفتم، شروع کرد برایم حرف زدن،از پسرش میگفت و من غرق تماشا شده بودم‌. - حاج خانم تو زندگیت چی از خدا خواستی؟ - من؟چیزی نخواستم،معامله کردم ! - معامله‌ی چی؟ - یه پسرِ خوش قد و بالا دادیم یه پلاک گرفتیم ... با پارچه‌ی سفیدی که از زیر چادرش درآورده بود اشکهایش را پاک کرد - منصفانه بود مادرجان نه ؟ - نه ! من پلاک هم نمیخواستم ... چشم از من بر میدارد و به پسرِ توی قابش نگاه میکند اشک میریزد و دعا میخواند...😭 💔 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣ 🌼ز عاشقان شنیده‌ام 🍂 ظهور می کنی😍 🍁ز مرز 🌸دگر عبور می کنی 🌼شب سیاه می رود 🍂 می رسد 🍁جهان بى چراغ را 🌸غرق به نور✨ می کنی 🌸🍃 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
این های زیبا و مهربان😍 همان چشم هایی ست که به هنگام زَهره از دین خدا😰 می ترکاند 🌺 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
مداحی_آنلاین_چراغیبت_امام_زمان_عج.mp3
1.5M
♨️چراغیبت امام زمان عج برای ما عادی شده؟ بسیار شنیدنی👌 🎙حجت الاسلام 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
بعد از ۴ سال انتظار و دوری #مادر_بزرگوار شهید، پیکر مطهر (تفحص شده) پسرش آقا جواد را در آغوش گرفت.
رفتند .... شهید شدند🕊 پیکرشون🌷 موند توی بعد اومدند..! ماهنوز درگیر اینیم که چجوری گناه کنیم 😔 ..! 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🌷🍃 ✔️در #ازدواج بسیار سختگیر بود؛ خواهرش، همسرش را به او معرفی کرد و بعد از صحبت کردن متوجه شد که #ه
‍ ‍ 🔰سامرا و کوچه های ساکتش، حرم و غربتش، مقدس و امام غائب از نظر😔 دل زائر و بغض ، دو رکعت نماز و 🤲 ♻️همه را مدیون هستیم که با جانشان، امنیتِ جانمان❣ را تأمین می کنند. آنان که به عشق هرجا زنگ خطری⚠️ به صدا درآمد، جان بر کف حاضر شدند. 💢مهدی نوروزی از همان مدافعانی است که جسارت به حرم های سوریه، و ظلم به خانواده های شیعه را تاب نیاورد و برای راهی شد🚶‍♂ ♻️شجاعتش💪 باعث شد تا به او لقب بدهند. خط شکن بود و هرجا که نیروها در تنگنا بودند، چشم امیدشان به فرمانده بود♥️ تا خط را بشکند و همه چیز ختم به خیر شود. 💢از دعای همسر در خطبه تا دعای مادر در زیر قبه به شهادتش🌷 ختم می شد. ♻️شب های جمعه از سامرا به می رفت با بغض می خواند، روضه میخواند و گریه می کرد😭 شاید در روضه علی اصغر، محمد هادی اش را به حسین سپرد و از او دل کند💕 💢بعد از زیارت در جست و جوی شهادت راه سامرا را پیش گرفت وآخر هم شهد نصیبش شد. آخرین نفس را به یگانگی معبود شهادت داد و و با ذکر شهید شد🕊 ♻️او رفت و حالا دل داغدار💔 خانواده باقی مانده و حرف های عده ای که نمکِ روی است و که سخت برای پدر است. 💥راستی اگر فرزندانتان با آرامش را می نویسند‌; بخاطر این است که بابای با عشق ❣ ✍نویسنده: منتظر 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh