🌷شهید نظرزاده 🌷
4⃣3⃣1⃣ #خاطرات_شهدا 🌷 ⚜شهیدی که بعد از 16 سال پیکرش🕊 مانند روز اول سالم بود⚜ 🔻ادامه ی قسمت قبل #ش
#شهیدی که بعد از 16 سال پیکرش مانند روز اول سالم ماند.
👈حتی آفتاب سوزان و ریختن اسید بر روی پیکرش توسط بعثی ها، نیز اثری نداشت.✌️✌️
#شهید_محمدرضا_شفیعی🌷
شادی روحش #صلوات
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
1_13698227.mp3
1.45M
👆👆👆
🎤 #استاد_پناهیان
✅ 🌷 جهاد یعنی برنامه ای برای مدیریت رنج ها
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
❣﷽❣ #چگونه_یک_نماز_خوب_بخوانیم 51 استاد پناهیان ؛ کی به جز خود خدا میگه به من بسپر مشکلت مشکل
❣﷽❣
#چگونه_یک_نماز_خوب_بخوانیم 52
استاد پناهیان؛
خدمت زندانیان محترم رسیدم در یکی از زندانهای کشور،
حالا رفتم تو زندان میخوام صحبت کنم .
همه دمق ، درب و داغون ، مثل ماست دارن نگاه میکنند .
😒😒
حقه شونم هست ، میگن حاج اقا ، تو صبحونتو پیش زن و بچه ت خوردی ...
اومدی اینجا نمیدونی ما گرفتاریم ...
یکی پای اعدامه ،
یکی چکش پاس نشده ،
یکی خونوادش مریضه ،
🚫❌😩😔
هزار تا گرفتاری ، حالا صحبت تو رو گوش بدیم که چی ؟!
سیر از گرسنه که خبر نداره ، سواره از پیاده که خبر نداره .
گفتم که ببخشید میشه پنج دقیقه شما یادتون بره چه مشکلاتی دارین ؟
اصلا تو زندانید ، از این حالو هوا در بیاید بیرون .
بخدا ، زندانت طولانی تر نمیشه .
بخدا ، مشکلاتت بیشتر نمیشه .
هیچ فرقی نمیکنه،
✅❎
فقط خواهش میکنم پنج دقیقه بیاین بیرون ، اینقدر گفتم ، کم کم متقاعد شدن .
چشم ها نشون میداد ،
نه ....دارن راه میان بامن
😊
بعد یه دفعه ای دیدم زشته به این عزیزان ،
من چی بگم ؟
بگم پنج دقیقه از مشکلاتت در بیابیرون که چی بشه ؟
شما سر نماز یادتون بره پنج دقیقه تو زندانید.
بابا ..... هستید
مقروضید
خانمتون مریضه
بچه تون مریضه
میخواید اعدام بشید
⁉‼
پنج دقیقه سر نماز بگو من فقط عبدم .
نه پدرم هستم و نه مقروضم ،
نه زندانی ام ، نه مریضم ،نه گرفتارم ، هیچی نیستم .
فقط عبدم ✋
""الله اکبر""
✅
بعداز نماز برگرد برو حالا هرچی بودی برو...
فرمودن ، ادعونی استجب لکم .
خدا ضمانت کرده برای اهل تقوا گره گشایی میکنه .
چه تقوایی بالاتر از نماز خوندن که دستور اول خداست ؟
و نماز تر و تمیز خوندن ؟
#ادامه_دارد...
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
علّامه حسن زاده آملی :
من هر وقت به عکس یک شهید می رسم می گویم :
السَّلامُ عَلیکَ یا وَلیُّ اللّه
و هر وقت به عکس چند شهید می رسم می گویم :
السّلامُ عَلیکُم یا أولیاءَ الله
🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
⤴️ #بسیار_زیبا👌👌 #شهید_جاودانی و برادرانش. 4 مدافع حرم که راه شهادت راباهم شروع کردند،و یکی یکی پر
شور از تو، فرصت #شکفتن از توست
بیداری سبز #باغ و گلشن از توست
من داغ دل #لاله چه ميدانستم
این #آتش اگر گرفت در من از توست
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
پروانه ها غبطه خوردند به حال خوشمان وقتی که دیدند بی بال و پر هم می توان پرواز کرد... #شهیدحسینهر
5⃣3⃣1⃣ #خاطرات_شهدا🌷
#شهید_محمد_جاودانی❤️🕊
💠همکاری در ساخت مستند
🔹از همرزمان شهید حسین #هریری (سوژه مستند پرواز از حلب) بود. در مرحله تحقیقات قبل از ساخت #مستند، با شهید «محمد جاودانی» آشنا شدم.
🔸تماس گرفتم، وقتی شنید تصمیم دارم برای دوست و همرزمش مستند بسازم، خیلی خوشحال شد و مدام تشکر میکرد.
🔹همان روز بلافاصله خودش را به دفتر کارم رساند. یک جوان حدوداً سیساله که #آرامش صورت و سیرت و کلامش از چند فرسخی به آدم آرامش می داد.
🌹🍃🌹🍃
🔹 #بسیجی بود و تخصصش #تخریب. مدتی در عراق و حالا در سوریه در حال جهاد بود و از «السابقون» به حساب میآمد.
🔸در نگاه اول حدس زدم که او هم امروز یا فردا به رفقای شهیدش خواهد پیوست. وقتی لب به کلام باز کرد، سوز و #حسرتی که در کلامش موج میزد، حدس من را به یقین تبدیل کرد.
وقتی از «حسین هریری»، «مصطفی عارفی» و سایر رفقای شهیدش صحبت میکرد، از حسرت لب میگزید.
🔹چند ماه گذشت و تا توانست در جمعآوری آرشیو و تحقیقات پروژه مستند «پرواز از حلب» به ما کمک کرد.
🌹🍃🌹🍃
🔸فروردینماه، وقتی کار به مرحله رونمایی رسید، تماس گرفت و عذرخواهی کرد که برای حضور معذوریت دارم. قرار شد حضوراً در دفتر کار، برایش اکران خصوصی داشته باشم.
🔹چند ماه گذشت و مدام امروز و فردا کرد. تا اینکه خبر آمد، «محمد جاودانی» شب #عاشورا خودش را به رفقایش رسانده.
🔸آری، شب عاشورا پر کشید و خودش را به قافله اصحاب #اباعبدالله رساند.
شادی روحش #صلوات
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🎥 بریده خاطرات طنز😁 شهید جبهه مقاومت #رضا_سنجرانی (کرار) 🔹مسئول مرکز آموزش لشکر فاطمیون و فرمانده
رفيـق بودند
قـرار مدارشون را گذاشتہ بودند
ڪہ هر ڪدام زودتـر رفت اون یڪے را هم ببره
رفیـق بہ قولش عمـل ڪرد .
👈 #شهید_جاودانی🌷
به فاصله یک هفته از شهادت
#شهید_سنجرانی🌷 پر کشید.
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
هدایت شده از 🌷شهید نظرزاده 🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⤴️ #بسیار_زیبا👌👌
#شهید_جاودانی و برادرانش.
4 مدافع حرم که راه شهادت راباهم شروع کردند،و یکی یکی پریدندو رفتند.
آخرین بازمانده این جمع شهید جاودانی بود
#شهید_کوهساری🌷
#شهید_اسدی🌷
#شهید_عارفی🌷
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
💞💞💞 💠 #گامهای_عاشقی از نگاه #شهدا🌹 👈گام #اول: فقط عاشق او بودن 👈 عاشق اول #شهید
💞💞💞
💠 #گامهای_عاشقی
از نگاه #شهدا🌹
👈گام #دوم:
همیشه به یاد او ...
👈 عاشق دوم
#شهید_حاج_حسین_خرازی😍
عکس باز شود👆👆
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
هدایت شده از 🌷شهید نظرزاده 🌷
آغـوشِ تو ای دوست
دَرِ باغ بهشت است...
یڪ شب به درآی از خود و
بر من بِگُشایـش...
#شبتون_شهدایی🌷
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🌷 #طنز_جبهه1⃣3⃣ 💠 امتحانات 🌸بعد از داير شدن مجتمع هاي آموزشي رزمندگان در جبهه ، اوقات فراغت از جن
🌷 #طنز_جبهه 2⃣3⃣
💠 ﺳﻨﮕﺮ ﯾﺎ ﺳﻨﮕﮏ؟
🔹ﻫﻤﯿﺸﻪ ی ﺧﺪﺍ ﺗﻮﯼ ﺗﺪﺍﺭﮐﺎﺕ ﺧﺪﻣﺖ ﻣﯽﮐﺮﺩ . ﮐﻤﯽ ﻫﻢ ﮔﻮﺵ ﻫﺎﯾﺶ ﺳﻨﮕﯿﻦ ﺑﻮﺩ. ﻣﻨﺘﻈﺮ ﺑﻮﺩ ﺗﺎ ﮐﺴﯽ ﺩﺭﺧﻮﺍﺳﺘﯽ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ، ﻓﻮﺭﺍ ﺑﺮﺍﯾﺶ ﺗﻬﯿﻪ ﻣﯽﮐﺮﺩ.
🔸ﯾﮏ ﺭﻭﺯ ﻋﺼﺮ، ﮐﻪ ﺍﺯ ﺳﻨﮕﺮ ﺗﺪﺍﺭﮐﺎﺕ ﻣﯽﺁﻣﺪﯾﻢ، ﻋﺮﺍﻗﯽﻫﺎ ﺷﺮﻭﻉ ﮐﺮﺩﻥ ﺑﻪ ﺭﯾﺨﺘﻦ ﺁﺗﺶ ﺭﻭﯼ ﺳﺮ ﻣﺎ، ﻣﻦ ﺧﻮﺩﻡ ﺭﺍ ﺳﺮﯾﻊ ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﻢ ﺭﻭﯼ ﺯﻣﯿﻦ ﻭ ﺑﻪ ﻫﺮ ﺟﺎﻥ ﮐﻨﺪﻧﯽ ﺑﻮﺩ ﺧﻮﺩﻡ ﺭﺍ ﺭﺳﺎﻧﺪﻡ ﺑﻪ ﮔﻮﺩﺍﻝ ﯾﮏ ﺧﻤﭙﺎﺭﻩ
🔹 ﺩﺭ ﻫﻤﯿﻦ ﻟﺤﻈﻪ ﺩﯾﺪﻡ ﮐﻪ ﮐﻪ ﺣﺎﺟﯽ ﻫﻨﻮﺯ ﺳﯿﺦ ﺳﯿﺦ ﺭﺍﻩ ﻣﯽﺭﻓﺖ؛ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﺯﺩﻡ :
« ﺣﺎﺟﯽ ﺳﻨﮕﺮ ﺑﮕﯿﺮ! »
🔸ﺍﻣﺎ ﺍﻭ ﺩﺳﺖ ﭼﭙﺶ ﺭﺍ ﭘﺸﺖ ﮔﻮﺷﺶ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﻭ ﻣﯽﮔﻔﺖ : « ﭼﯽ؟ ﺳﻨﮕﮏ؟ »
ﻣﻦ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﺯﺩﻡ : « ﺳﻨﮕﮏ ﭼﯿﻪ ﺑﺎﺑﺎ، ﺳﻨﮕﺮ، ﺳﻨﮕﺮ ﺑﮕﯿﺮ !!...»
🔹ﺳﻮﺕ ﺧﻤﭙﺎﺭﻩﺍﯼ ﺣﺮﻓﻢ ﺭﺍ ﻗﻄﻊ ﮐﺮﺩ، ﺳﺮﻡ ﺭﺍ ﺩﺯﺩﯾﺪﻡ . ﻭﻟﯽ ﻭﻗﺘﯽ ﺑﺎﺯ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﺮﺩﻡ ﺩﯾﺪﻡ ﻫﻨﻮﺯ ﺩﺍﺭﺩ ﻣﯽﮔﻮﯾﺪ : « ﺳﻨﮕﮏ؟ »😂
ﺯﺩﻡ ﺯﯾﺮ ﺧﻨﺪﻩ 😂😂
🔸ﺣﺎﺟﯽ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﻫﻤﯿﻨﻄﻮﺭ ﺑﻮﺩ ﺍﺯ ﻫﻤﻪ ﮐﻠﻤﺎﺕ ﻓﻘﻂ ﺧﻮﺭﺩﻧﯽﻫﺎﯾﺶ ﺭﺍ ﻣﯽﻓﻬﻤﯿﺪ.
#لبخند_بزن_بسیجی😀
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🍃🌺🍃🌺
محمدعلی صبح ها بعد از نماز قرآن میخواند.
اگه دخترمون بیدار بود، میگرفتش توی بغل ؛ اگه هم خواب بود ، کنارِ رختخوابش مینشست و میگفت: اینـجا قـرآن میخوانم ، میخواهم چشم و گوشِ بچه ام از الان به این چیزها عادت کنه...
#شهید_دکتر_محمدعلی_رهنمون🌷
📚منبع: یادگاران16 «کتاب رهنمون»
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷رفتید بی آنکه دلبستگی هایتان را مرور کنید..
رفتید، ......🕊
بی آنکه لحظه ای تردید کنید...
بی آنکه لحظه ای درنگ کنید...
در رفتن یا ماندن!
🌷 #شهدا......
بی آنکه، دلبستگیهایتان💞 را مرور کنید و آرزوهایتان را بارور...
در رفتن، شتابی عجیب داشتید و در ماندن، اکراهی عمیق.
مطمئن بودید راه، درست است👌، از جاده، از سفر، از... نمیترسیدید.
"فهمیده" بودید آخر این جاده، دل کندن از خاک، بلند شدن، اوج گرفتن و پرواز🕊 است.
شما در آتش جنگ🔥، گلستان میدیدید؛ یقین میدیدید که اینگونه خلیل وار به پیشواز رفتید،
اما... آتش برای شما گلستان شد🌸، آتش در هُرم عشق شما سوخت... شما از دهانه تاریخ زبانه کشیدید، فوران کردید و بر سر دشمن آتش باریدید💥.
از دلبستگیها دل بریدن، از وابستگیها رها شدن خیلی سخت است😓! باید پای عشق بزرگی در میان باشد. حتما باید پای عشق بزرگی در میان باشد و شما یقینا این عشـ❤️ـق را فهمیدید . یقینا میان دل شما و عشق او، سر و سرّی بود.
برگزیده عشق بودید😍... که عشق انتخاب میکند، عشق گلچین میکند، عشق هر کس را سزاوار نمیداند و شما، سزاوار بودید که رفتید🚶؛ که رفتن را بهترین ماندن دیدید، که رفتن، همیشه به معنای " رفتن " نیست❌.
🔸در رفتن، شتابی عجیب داشتید و در ماندن، اکراهی عمیق.
گاهی مرگ، جاودانه ترین زیستن است!
و شما، چه خوب، این راز🌀 را فهمیدید!
به راستی راز آن همه عشق چیست⁉️
دلیل از جان گذشتن چیست؟!
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🌷 #یاد_یاران 0⃣1⃣ 💠 الگوی سادگی 📌خاطره ای از #شهید_محمد_کچویی🌷 👆عکس باز شود 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzad
🌷 #یاد_یاران 1⃣1⃣
💠 زود می آمد و دیر میرفت
📌خاطره ای از
#شهید_علی_صیادشیرازی🌷
👆عکس باز شود
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🔴 #هادی_دلها 💠چشمی که به نگاه حرام عادت کنه دیدن خیلی چیزها رو از دست میده... 🔰چشم گنه کار لایق #ش
🔰 #هادی_دلها
✳️با اينكه در سنين بلوغ بود، اما به دختر و #ناموس مردم نگاه نمی کرد.
باطن پاك او برای همه نمايان بود.
#شهید_محمد_هادی_ذوالفقاری🌷
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
1_13840927.mp3
4.54M
❣| #ڪلناعباسڪ_یازینب
🍃| حامدزمانی
👈تقدیم به مدافعان حرم
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🌷 #داستان_یک_تفحص ☜ (3) 💠 رمز شكستن قفل و پيدا كردن شهيد .... 🌹🍃🌹🍃 🌷يك بار اتفاق افتاد كه بچه ها چ
🌷 #داستان_یک_تفحص ☜ (4)
🌹شهیدی که قرض های تفحص کننده خود را ادا کرد🌹
#شهید_سید_مرتضی_دادگر🕊
🔻بخش اول
می گفت: اهل تهران بودم و پدرم از #تجار بازار تهران....
علیرغم مخالفت شدید ⛔️خانواده و به خاطر عشقم به #شهدا، حجره ی🚪 پدر را ترک کردم و به همراه بچه های #تفحص لشکر ۲۷ محمد رسول الله (ص) راهی مناطق عملیاتی #جنوب شدم...
یکبار رفتن👣 همان و پای ثابت گروه تفحص شدن همان☺️... بعد از چند ماه، خانه ای در اهواز اجاره کردم و #همسرم را هم با خود همراه کردم...
یکی دو سالی گذشته بود و من و همسرم این مدت را با #حقوق مختصر گروه تفحص می گذراندیم... سفره ی ساده ای پهن می شد اما دلـ💞ـمان، از یاد خدا شاد بود و زندگیمان، با عطر #شهدا عطرآگین.. تا اینکه...
#تلفن زنگ خورد و خبر دادند که دوپسرعمویم که از بازاری های تهران بودند برای کاری به اهواز آمده اند🚌 و #مهمان ما خواهند شد... آشوبی در دلم پیدا شد😰... حقوق بچه ها چند ماهی می شد که از تهران نرسیده بود و من این مدت را با #نسیه گرفتن از بازار گذرانده بودم ... نمی خواستم شرمنده ی اقوامم شوم😞...
با همان حال به محل کارم رفتم و با بچه ها عازم #شلمچه شدیم🚍....
بعد از زیارت #عاشورا و توسل به شهدا کار را شروع کردیم و بعد از ساعتی #استخوان و پلاک شهیدی🕊 نمایان شد... #شهیدسیدمرتضی_دادگر🌹... فرزند سید حسین... اعزامی از ساری... گروه غرق در #شادی😃 به ادامه ی کار پرداخت اما من😔...
استخوان های مطهر شهید را به #معراج انتقال دادیم و کارت شناسایی شهید🏷 به من سپرده شد تا برای استعلام از لشکر و خبر به خانواده ی شهید، به بنیاد شهید تحویل دهم...
#ادامه_دارد...
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
5⃣6⃣ به یاد #شهید_حامد_جوانی🕊❤️🕊 شادی روحش #صلوات 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
6⃣3⃣1⃣ #خاطرات_شهدا 🌷
🌹شهید حامد جوانی🌹
🔹همه جای بدنش #ترکش بوده و به گفته پزشکان 85 درصد از مغزش در اثر ترکش آسیب دیده بود، اما افتخار پیدا کرد که در دفاع از حرم حضرت زینب(س) به شهادت رسید.
🔸در عراق و سوریه بیش از ایران حامد جوانی را به عنوان #شهید_ابوالفضلی میشناسند که بدون دست شهید شد.
🔹برای زدن حامد از چهار سمت فیلمبرداری شده بود و سه ماه شهادت حامد را که معروف به #حمزه بود در شبکه #داعش پخش میکردند.
🔸بنابه گفته پدر:
حامد تنها شهیدی بود که در #سوریه به صورت ویژه دنبالش بودند و #ترورش کردند.
🔹يکی از فرماندهان در سوریه:
هرچند حامد جوانی ۲۵ ساله بود اما بسیار شجاع و نترس و تنها نیرویی بود که می توانست مثل #آچار_فرانسه عمل کند؛ یعنی هم می توانست در توپخانه فعالیت کند و هم به صورت زمینی.
🔸کامیون را پر از #مهمات می کرد و راه می افتاد، وقتی هم می گفتیم داعش در یک کیلومتری ماست، می گفت داعش چه کار می تواند بکند! فرماندهان رده بالا گفته اند حامد نیرویی بود که داعش از دستش در امان نبود.
🔹همرزمانش این طور می گفتند که اگر شنیدید هزار نفر داعش در #لاذقیه به درک واصل شده اند، بدانید که پانصد نفر آنها را حامد کشته است.
🔸آرزو داشت که مثل #حضرت_عباس (ع) شهید بشود که همین اتفاق هم افتاد، هر دو #دستش قطع شده و بر اثر انفجار #چشمانش تخلیه میشود، علاوه بر این بدنش هم تمام بر اثر همین ترکشها زخمی میشود.
🔹پدر شهید:
آنجا مدافعان حرم اسم #مستعار دارند، وقتی ما در بیمارستان های سوریه دنبالش میگشتیم و میگفتیم حامد جوانی ،کسی او را نمیشناخت اما میگفتند یک ایرانی داریم که مثل حضرت ابوالفضل شهید شده...»
🌷شادی روحش صلوات🌷
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh