🌸بـِسـم ِ ربــِّـ الشــُّـهـداءِ و الصِّـدیقین🌸
محـاصـره ایــم سیـــّد !
اینجـا نـه #سنگــر داریــم نـه بی سیــم و نـه ســِلاحی !!
بعـد از شمـا روزهـایمـان ، کمتـر #رنگِ خـدا مـی گیــرد !
اینجـا دیگـر #عشـق معنـایی نـدارد !
تشنه ایم سیّد !
#تشنـهء صداقت ! عـدالت ! یکرنگـی ! خلـوص و صفـا و صمیمیـّت...
اینجــا بـه مـا خـوش نمـیگـذرد...دلمــان #تنـگِ شمـاست..
در ایــن #غـربتــکدهء دنیــا ،
دلــم از بی شمـا بـودن پـوسیــــد ..
سـر بستـه مـانـد #بغـضِ گـره خـورده در دلــم..
آن گـریـه هـای عقـده گشـا در #گلـو شکست...
❣شهید حاج سید مجتبی علمدار❣
اَللهُمَ اَسئَلُکَ مِنَ الشَهادَةِ اَقسَطَها
اللهم الرزقنا...
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🔰 #غلام_عباس وقتی کسی ازمحمد تقاضای کمک میکرد آنچه در توان داشت در طبق اخلاص میذاشت #شهید_محمد_اسد
3⃣1⃣2⃣ #خاطرات_شهدا 🌷
💠نحوه شهادت #شهید_محمد_اسدی🌷
🔹همرزمان #پاکستانی شهید از دوربین پیکر چند #شهید را بین نیروهای خودی و دشمن مشاهده میکنند و به جانشین محمد میگویند که در همان لحظه شهید بزرگوار سر میرسند و میگویند #مادران این شهداء چشم به راه #فرزندانشانند
🔸او میرود که #پیکر_شهدا را با چند نفر دیگر که داوطلب میشوند برگردانند که در نزدیکی پیکر شهدا #کمین میخورند و به شهادت میرسند و مادر این شهید هم چشم انتظار #فرزندش میماند و بعد از یک سال چشم انتظاری در نهایت پیکر پاکش را در مشهد #تشییع و به خاک میسپارند.
🔹در زمان حضور طولانی مدت(حدود شش ماه) در سوریه به همرزمش گفته بود:
🔸دلم برای #خانواده و پدر و مادر و برادران و خواهرانم #تنگ شده است ولی #غیرتم اجازه رفتن به #مرخصی را به من نمیدهد و از حضرت زینب (س) #خجالت میکشم که او را تنها بگذارم ،
🔹اگر او را تنها بگذارم در آن دنیا #جوابی برای حضرت علی(ع) ندارم که بدهم و من #پوتینهایم را جفت کرده ام و اصلا به مرخصی نمیروم یا باید #جنگ تمام شود و ما به پیروزی کامل برسیم و یا اینکه من به #شهادت برسم
#شهید_محمد_اسدی🌷
شادی روحش #صلوات
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
4⃣4⃣2⃣ #خاطرات_شهدا🌷
#من_خودم_هستم!
🌷نامزدم ٢٥ هزار تومان داده بود تا از طرف او برای خودم #هدیه بخرم. داشتم می رفتم حرم.... داخل اتوبوس از کیفم #دزدیدنش؛ خیلی ناراحت بودم. رفتم خانه ولی به کسی چیزی نگفتم.
🌷فردا صبح دیدم #مادرم ٢٥ هزار تومان دستش بود. آن را به من داد و گفت: تو #پول می خواستی چرا به من نگفتی؟! گفتم: من پول نمی خواهم. گفت: چرا می خواهی. ولی هر کاری کرد پول را قبول نکردم. آخرش با #دلخوری گفت: وقتی بابات گفته می خواهی، حتماً می خواهی!
🌷بابام؟؟؟؟؟؟؟؟؟ دلم به اندازه یک دنیا #تنگ شد. مادر نمی خواست زیر بار برود که بابا چه طوری به او گفته که من پول لازم دارم. آن هم ٢٥ هزار تومان! پیله شدم که گفت دیشب #خواب بابات رو دیدم. ٢٥ هزار تومان دستش بود. گفت: این پول رو بده به خدیجه سادات و بگو این قدر #غصه نخوره. من خودم هستم.
راوى: خدیجه سادات فرزند شهید سید خلیل ر
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
8⃣8⃣2⃣ #خاطرات_شهدا 🌷 🔰عباس بعد از یک ماه #نامزدی آمد پیش من؛ گفت: «میخواهم به #سوریه بروم»، قبلا
🌷 #شهید_عباس_دانشگر:
خدايا
دلم #تنگ است
هم جاهلم هم غافل
نہ در جبهۂ #سخت مے جنگم
نہ در جبهۂ #نرم
#كربلاے حسين(ع)
#تماشاچے نمیخواهد
يا حقے يا باطل
راستے من ڪجا هستم؟🍃
#شهید_دهه_هفتادی_مدافع_حرم🕊❤️
شادی روحش #صلوات
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
مےشود باز تو در #خانه ما پا بنهے👣
مےشود باز مرا در #بغلت جا بدهے😔
دل من #تنگ برای بغلت شد #بابا💔
وعده آمدنت از چه #غلط شد بابا؟😞
#شهید_سید_رضا_طاهر
#فرزند_شهید🌸
#شبتون_شهدایی🌙
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
آخرین وداع شهید حسین هریری با پدرومادرش... #ما_همه_ميريم_ولی_شهدا_هستند #قرآنمون_میگه_شهید_زنده_ست
#پدر_شهید می گفتند:
زمانی که شهید بزرگوار قرار بود به #جبهه_مقاومت اعزام شود، در پاسخ به این سوال که هنوز رهبری #فتوای جهاد نداده است،
گفت:
«مگر حتما باید عرصه #تنگ شود تا آقا #اذن_جهاد بدهد، قبل از آنکه عرصه تنگ شود باید برویم تا #آقا اطمینان خاطر یابند.»
#شهید_حسین_هریری❣
#تخریب_چی_مدافع_حرم
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh