eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.3هزار دنبال‌کننده
27.7هزار عکس
6.2هزار ویدیو
204 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @Ma_chem
مشاهده در ایتا
دانلود
3⃣1⃣2⃣ 🌷 💠نحوه شهادت 🌷 🔹همرزمان شهید از دوربین پیکر چند را بین نیروهای خودی و دشمن  مشاهده میکنند و به جانشین محمد میگویند که در همان لحظه شهید بزرگوار سر میرسند و میگویند این شهداء چشم به راه 🔸او میرود که را با چند نفر دیگر که داوطلب میشوند برگردانند که در نزدیکی پیکر شهدا میخورند و به شهادت میرسند  و مادر این شهید هم چشم انتظار میماند و بعد از یک سال چشم انتظاری در نهایت پیکر پاکش را در مشهد و به خاک میسپارند. 🔹در زمان حضور طولانی مدت(حدود شش ماه) در سوریه به همرزمش گفته بود: 🔸دلم برای و پدر و مادر و برادران و خواهرانم شده است ولی اجازه رفتن به را به من نمیدهد و از حضرت زینب (س) میکشم که او را تنها بگذارم ، 🔹اگر او را تنها بگذارم در آن دنیا برای حضرت علی(ع) ندارم که بدهم و من را جفت کرده ام و اصلا به مرخصی نمیروم یا باید تمام شود و ما به پیروزی کامل برسیم و یا اینکه من به برسم 🌷 شادی روحش 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
9⃣8⃣2⃣ 🌷 🔸 یک ماهی بود که می‌خواست برود . ساکش 💼را هم آماده کرده بود💥 اما جور نمی‌شد که برود. دو سه روز قبل از اینکه برود به من گفت: «شما و مادرم به من ❤️ بسته‌اید و نمی‌گذارید که من بروم وگرنه تا به حال رفته بودم.» 🔹 من گریه کردم 😭و گفتم: «نه به خدا من این‌طور نیستم. 'من واقعاً از ته دل می‌گویم از تو 💕. 'مادرت هم اگر چیزی می‌گوید، به‌خاطر اینست که شما هستید. 🔸 دلش نمی‌آید که می‌گوید ناراحت است وگرنه چه راهی بهتر از . مادرت هم دلش نمی‌آید که فرزندش به داخل خیابان برود و اتفاقی برایش بیفتد و از بین برود. چه بهتر که 🕊 بشود.» 🔹همان‌جا هم را کردم و هم حرف‌هایم را با او زدم و گفتم: «از طرف من خیالت راحت باشد🙂. من اصلاً در نظر ندارم که تو را به‌سمت خود بکشانم و برای نگه دارم، چون می‌دانم تو برای این دنیا نیستی🚫». 🔸محمود می‌گفت دوست ندارم صدای گریه‌تان را بشنود/ با شهادتــ🌷 به آرزویش رسید 🔹پسرم، محمد هادی و نیمه است و هنوز شهادت پدرش را درک نمی‌کند⚡️ و متوجه نمی‌شود. خیلی به پدرش عادت دارد. خیلی با او سر و کله می‌زد. شب که از سر کار برمی‌گشت اکثر وقتش⏰ را با محمد هادی می‌گذراند و دیگر شب‌ها من خیالم از بابت پسرم راحت بود که پیش بابایش است. 🔸 آقا محمود هرجا هم می‌خواست برود را هم با خود می‌برد. قبل از رفتنش به گفت: «من از هر دوی شما دل کندم.💕» امیدوارم خدا کمک کند بتوانم او را همان‌طور که پدرش می‌خواست کنم. 🔹همیشه به من و خواهرانش می‌گفت اگر من شهید🌷 شدم دوست ندارم صدای گریه و زاری‌تان را نامحرم بشنود، به همین خاطر هرطور هستید در تنهایی‌ها غم خود را خالی کنید😭". الآن خیلی خوشحالم که همسرم به آرزویش یعنی شهادت رسیده است. ۹۵ 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
گفته بودم اسرار قلب #مادر_شهید بر کسی #فاش نمی شود حتی #فرزندش! اما وقتی در #آغوش خداحافظی شان یک لحظه #عطر_شهادت بپیچد، به دل هر دو #برات می شود... هر دو می فهمند که دیگر، #شهادت از آن بالا #حواله شده است... 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
درباره و جواب کوبنده شهید به مادر شهید از ویژگی های میگوید:👇 علت انتخاب نام برای شهید و ... 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
8⃣6⃣4⃣ 🌷 💠 شهیدی که با خواندن زیارت عاشورا بر سر مزارش حاجت میدهد👇👇 🌷 🔹روزی سر مزار سید نشسته بودیم. خانم من گفت: "من هرچه از خدا بخواهم با خواندن در کنار مزار سید بر آورده میشود." 🔸آن روز گفت: "آقا سید، من این زیارت عاشورا را به شما می خوانم. از خدا می خواهم زیارت عمه سادات، (سلام الله علیها) را نصیب ما کند."☺️ 🔹روز بعد یکی از دوستان من زنگ زد☎️ و گفت: "با یک کاروان راهی هستیم. دو نفر جا دارد. اگر گذرنامه داری، سریع اقدام کن. باور کردنی نبود😃 شب ی بعد در حرم حضرت زینب(سلام الله علیها) نائب الزیاره بودیم!" 🌷☘🌷☘ 🔸در بین بچه های همکار این ماجرا را تعریف کردم. اینکه هرکسی از خدا چیزی بخواهد به سراغ می رود و با قرائت زیارت عاشورا📖 از خدا می خواهد که مشکلش برطرف شود🙏. 🔹هفته بعد سید را در عالم خواب😴 دیدم. گفت: " فلانی(از همکاران محل کار)، این مطلب را بگو..." 🔸روز بعد همان شخص در حضور جمع گفت: "تو درباره ی چی می گفتی؟! من رفتم سر قبر سید. هم خواندم. اما مشکل من حل نشد."❌😔 گفتم: "اتفاقا سید برات پیغام📩 داده. گفته تو دو تا مشکل داری!" 🔹از جمع خارج شدیم. ادامه دادم: "سید پیغام داد و گفت: " مشکل اول تو با توسل به حضرت زهرا(سلام الله علیها) حل می شود✅. اما مشکل دوم را خودت به وجود آوردی. در زندگی خیلی به دروغ گفتی و این نتیجه همان دروغ هاست!" رنگ از رخسار دوستم پریده بود😨. گفت: درسته" 🌷☘🌷☘ 🔹توی سفر همین مطالب را گفتم. نوروز 1388 بود. یکی از کاروان  جلو آمد و گفت: "من زیاد به این حرف ها اعتقاد ندارم🚫. برو به این که می شناسی بگو یه دختر شهید داره طلاق می گیره😔 برای اینکه بچه دار نمی شه. بگو آبروی خانواده در خطره." 🔸من هم بعد از سفر🚌 به سراغ مزار سید رفتم و بعد از همین مطالب را گفتم. نوروز سال 1389 همان روحانی با من تماس گرفت📞. می خواست آدرس سید را بپرسد. 🔹گفت: "با همان دختر شهید و همسر و 👶 می خواهیم بریم سر مزار سید!" 🌷☘🌷☘ 🔸 به یکی از دوستانش گفته بود: "هروقت خواستید برای من کاری انجام دهید زیارت عاشورا را بخوانید. بار هم در ✓اول و ✓آخر آن نام مادرم (سلام الله علیها) را ببرید.👌" نقل از: 📚منبع/ کتاب"علمدار" کاری از گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی شادی روحش ❤️🕊 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
0⃣4⃣5⃣ 🌷 💠حضرت زهـرا(س)فرمودند:👇 ✓بهترین شما کسی است که در برخورد با مردم نرم تر و مهربان تر باشد🙂 و✓ارزشمندترین مردم کسانی هستند که با مهــــربان و بخشنده اند.❤️ 🔰و از با ارزشمندترین زمان خود بود چرا که در بخشش محبت به من هیچ خساست و غروری به خرج نمی داد🚫 و بسیار در بذل و بخشش مهر و عشــــق به دست و دلباز بود. 🔰تا جایی که وقتی برای به بازار و یا به گردش و مسافرت می رفتیم اجازه نمی داد⭕️ هیچ وسیله ای را من کمکش بیاورم ... چیزهایی هم که خریده بودیم یا به همراه داشتیم را هم خودش می آورد😊 🔰می گفت: برای من خیلی زشت است که در کنار باشم و همسـرم حتی یک پاکت🛍 را همراه بیاورد 🔰برای جایگاه اهمیت ویژه ای قائل بود و این کار را با عشــ❤️ــق و خواست قلبی خودش و نه به اجبار یا اصرار من انجام می داد✔️ 🔰می گفت: خانمم شما فقط موا‌ظب و باش .حتی هم علی اکبرمان را بغل می کرد و هم وسایل را می برد.. 🔰جزئیات علیرضا به حدی به من و زیاد بود که همیشه رفتارش برایم تعجب آور بود .⚡️اما همین رفتارهای زیبای باعث می شد در وجود هردویمان آنچنان ریشه کند که تا سالیان سال هم از آن عشــــق و علاقه💞 ذره ای کم نشود. 🔰 که هنــــوز با روزگار را سپری می کنم ...💗 🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
آنان که طعم را چشیدہ اند شهـادت🌷 را نیز چون زندگی شیرین می دانند ◻️تاریخ ولادت: ۱۳۲۳/۰۳/۲۳ ◻️محل ولادت: شهرستان درگز_خراسان رضوی ◻️تاریخ شهادت: ۱۳۷۸/۰۱/۲۱ ◻️محل شهادت: تهران در بامداد ۲۱ فروردین ۱۳۷۸ به وسیله عوامل مسلح مجاهدین خلق در پوشش رفتگر، مقابل درب منزل مسکونی‌اش🏘 واقع در تهران و در برابر دیدگان کشته شد.  در مراسمی با حضور سید علی خامنه ای♥️ و مقامات لشکری و کشوری و جمع کثیری از دوستدارانش، علی صیاد شیرازی در قطعه ۲۹ بهشت زهرا راهی خانه ابدی خود شد🌷 🕊 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
گفته بودم اسرارقلب برکسی فاش نمی شود❌ حتی اماوقتی در خداحافظی شان یک لحظه بپیچد💫 به دل هر دو می شود هر دو👥 میفهمند که دیگر، از آن بالا شده🕊 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
💠نحوه شهادت 🔹همرزمان شهید از دوربین پیکر چند را بین نیروهای خودی و دشمن  مشاهده میکنند و به جانشین محمد میگویند که در همان لحظه شهید بزرگوار🌷 سر میرسند و میگویند این شهداء چشم به راه فرزندانشانند 🔸او میرود که را با چند نفر دیگر که داوطلب میشوند برگردانند که در نزدیکی پیکر شهدا میخورند و به شهادت میرسند🕊و مادر این شهید هم چشم انتظار میماند و بعد از یک سال چشم انتظاری در نهایت پیکر پاکش را در مشهد و به خاک میسپارند. 🔹در زمان حضور طولانی مدت(حدود شش ماه) در سوریه به همرزمش گفته بود: دلم برای و پدر و مادر و برادران و خواهرانم تنگ شده💔 است ولی اجازه رفتن به مرخصی را به من نمیدهد و از حضرت زینب (س) میکشم که او را تنها بگذارم 🔸اگر او را تنها بگذارم در آن دنیا جوابی برای (ع) ندارم که بدهم😔 و من را جفت کرده ام و اصلا به مرخصی نمیروم یا باید تمام شود و ما به پیروزی کامل برسیم و یا اینکه من به برسم 🌷 شادی روحش 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
5⃣9⃣2⃣1⃣ 🌷 💞 💠 (س)فرمودند:👇 ✓بهترین شما کسی است که در برخورد با مردم نرم تر و مهربان تر باشد🙂 و ✓ارزشمندترین مردم کسانی هستند که با مهــــربان و بخشنده اند♥️ 🔰و از با ارزشمندترین مردان زمان خود بود👌 چرا که در بخشش محبت به من هیچ خساست و غروری به خرج نمی داد🚫 و بسیار در بذل و بخشش مهر و عشــــق به دست و دلباز بود. 🔰تا جایی که وقتی برای خرید به بازار و یا به گردش و مسافرت🚘 می رفتیم اجازه نمی داد✘ هیچ وسیله ای را من کمکش بیاورم. سبکترین چیزهایی هم که خریده بودیم یا به همراه داشتیم را هم می آورد. می گفت: برای من خیلی زشت است که در کنار باشم و همسـرم حتی یک پاکت🛍 را همراه بیاورد 🔰برای اهمیت ویژه ای قائل بود و این کار را با عشـق و خواست قلبی خودش و نه به اجبار❌ یا اصرار من انجام می داد. می گفت: خانمم شما فقط موا‌ظب چادر و باش. حتی هم علی اکبرمان را بغل می کرد و هم وسایل را می برد. 🔰جزئیات محبتهای علیرضا به حدی به من و زیاد بود که همیشه رفتارش برایم تعجب آور بود. اما همین رفتارهای زیبای باعث می شد در وجود هردویمان آنچنان ریشه کند که تا سالیان سال هم از آن عشــ♥️ــق و علاقه ذره ای کم نشود. که هنوز با یادش روزگار را سپری می کنم. 🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
6⃣6⃣3⃣1⃣🌷‍ 🌸 📝 🔰 16 ساله بود و روزهای پایانی سال که برای اجازه از مادر به خانه🏚 آمد و گفت که می خواهد برود. مادر که رفتن برای همیشه را از های فرزندش خوانده بود، از او خواست تا چند وقت دیگر صبر کند که امتحان هایش نصفه و نیمه نماند و مهرداد سر تسلیم فرود آورد و برای 40 ـ 50 روز دیگر تا دل 💞مادر را به دست آورد. 🔰بیست و اردیبهشت📅 سال 61 بود و این بار دیگر مهرداد باید می رفت، چند روزی بود که از شروع عملیات می گذشت، بوی رفتن می داد و به دل مادر برات شده بود که این آخرین دیدار میان او و مهرداد است. 🔰عملیات به پیش می رفت و نهایت امر خرمشهر پیروز شد و دل همه ایرانیان شاد. چند روزی گذشت که خبر شدن مهرداد به مادر رسید. او برای یافتن همه جا را زیر پا گذاشت اما هیچ نشانی از مهرداد نیافت که نیافت.💥 🔰سال ها ، جنگ ☄تمام شد، بچه ها برای پیدا کردن دوستان و رفیقانشان خود را کردند، جمعی خود را به کناره نهر خین رساندند، کانال ها، مین ها، خاردارها همه و همه بوی روزهای با هم بودنشان را می داد. معبری پر از مین در مقابلشان خودنمایی می کرد، یاد شب🌙 های عملیات در ذهنشان رژه می رفت، باید دوباره خط شکن می شدند، یک به یک مین ها را خنثی می کردند و مدام به هم تذکر می دادند که باشند، نکند مینی منفجر شود.☄ 🔰... پیشانی بند مهرداد خودنمایی می کرد، تیر درست وسط پیشانی اش را گرفته بود، نیمی از پیکرش زیر خاک و نیمی دیگر بر روی آن... یک کارت شناسایی، اندکی پول و تکه کاغذی که بر روی آن شده بود: اگر شدم با این شماره... تماس بگیرید و به خانواده ام خبر دهید، بود که در جیبش یافت شد. 🔰هشت سالی از مهرداد می گذشت و او اولین شهیدی بود که پیکر بعد از جنگ در شلمچه پیدا شد.خبر به گوش مادر رسید و انتظار هشت سال و ماه و 16 روزه اش به پایان رسید. حالا دیگر دلتنگی هایش را به 26 بهشت 🌸زهرا(س) می برد و خود را آرام می کرد... 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh
گفته بودم اسرار قلب بر کسی فاش نمی شود🚫 حتی ! 💥اما وقتی در خداحافظی شان یک لحظه بپیچد💫 به دل هر دو می شود هر دو می فهمند که دیگر، از آن بالا شده است✅ 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
💐مادر شهید، یعنی انسانی بزرگ، انسان بلند مرتبه و والامقام، انسانی که از دارایی‌اش، از بزرگترین ثروتش و از بهترین چیزی که در زندگی آن را داشت، یعنی گذشت تا راه خدا♥️ رسم خدا، ارزش و آرمان‌های خداگونه حفظ گردد و دشمن آنها را زیر سوال نبرَد. 💐 دست کمی از مقام خود شهید ندارد✘ فقط مادرانی که فرزندی از دست داده‌اند، می‌دانند که همراه با فرزند نیمی از و پیکر آنها هم به زیر خاک خواهد رفت. 💐مادران شهدا وقتی فرزندشان می‌شوند، خود نیز آسمانی شده🕊 و قسمتی از بهترین درجات بهشت نصیب آنها می‌گردد. مادران شهدا دِینی بزرگ بر حق تمام مردم دارند👌 آنها فرزندشان را در داده‌اند و این کار بزرگیست که از هر کسی برنمی‌آید❌ 🌷 ‎‎‌‌‎‎🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh