#مدافع_حرم شدن #سجاد
#سجاد سال پیش برای دفاع و جنگ با #داعش به #عراق رفته بود.
با #شهید_صدرزاده و #جانباز_امیرحسین خیلی رفاقت نزدیکی داشت.
قرار بود با هم اعزام شوند.
زمان اعزامشان تا صبح فرودگاه بودند، اما #سجاد اعزام نشد و برگشت.
وقتی برگشت #کولهپشتیاش را تا #۴۰_روز باز نکرد.
خبر #شهادت_مصطفی را که شنید بیقراریاش بیشتر شد و دو هفته #روزه گرفت تا #اعزامش به مشکلی نخورد.
چند روز بعد از #چهلم_مصطفی اعزام شد.
شبی که #آقا_مصطفی_صدرزاده_شهید_شده_بود سجاد زنگ زد و گفت: #دوست_عزیزم رفت دیگر نمیتوانم بمانم.
میگفت: لازم باشد مستقیم میروم از #حاج_قاسم اجازه رفتن میگیرم.
آنقدر بیتاب رفتن بود که اصرار میکرد منزل #مادرش باشیم تا برای اعزام تماس گرفتند فاصله نزدیک باشد و زود برود.
وقتی پیامهایی را که در مدت #مأموریتش داده بود، میخوانم میفهمم که میخواسته مرا برای امروز آماده کند.
گفته بود هر موقع دلت تنگ شد #یاسین بخوان. هرموقع بیتاب شدی #آیهالکرسی بخوان.
دلت را با یاد #بیبی آرام کن او کوه صبر است خودش دلت را آرام میکند.
میگفت #سنا را هم به خانم #حضرت_رقیه(س) سفارش کردم تا او را آرام کند.
میگفت: سعیدهجان #شهید خیلی #مدد میدهد تا نروم #شهید نشوم متوجه نمیشوی.
اگر #شهید_شوم تفاوت را احساس میکنی که بیشتر با شما هستم!
خیلی خوشحالم که به #آرزویش_رسید ، از او خواستم برایم #دعا کند.
شبی از #مزار_آقامصطفی برمیگشتیم.
گفت: #سعیده برایت چیزهایی نوشتهام اگر بخوانی دلت میخواهد تو هم #شهید شوی.
شوخی کردم مگر #زن هم #سوریه میبرند؟
گفت: هنگام #ظهورِ_آقا، #مردان و #زنان در این راه سبقت میگیرند.
قبل از اعزامش به #بهشت_رضوان رفتیم.
#سجاد اشاره به #قبر_خالی کنار #مزار_مصطفی کرد و گفت: این #قبر آنقدر #خالی_میماند تا #من_برگردم و #بنرهای_مصطفی پایین نمیآید تا #بنرهای_من بالا برود.
یک شب #سجاد در خواب، تب شدیدی کرده بود و اشک میریخت.
میگفت: من نبودم شما #مصطفی را بردید الان هستم و نمیگذارم #رفقایم را ببرید.
در روز #عملیات در #۳۰_آذر۹۴ با #امیرحسین بود که او #مجروح و #خودش_شهید شد!
•❥ @shahidsayaad
═════ೋ❅🦋❅ೋ═════