شهید صیاد شیرازی
دعای روز هیجدهم ماه مبارک رمضان به نیابت از شهیدان ؛ #آرمان_علی_وردی #روحالله_عجمیان @shahidsa
.
بسیجی #شهید_سید_روحالله_عجمیان #بیستم_بهمن_سال_1374 در یک خانواده پرجمعیت در #شهر_کوهدشت استان #لرستان دیده به جهان گشود.
هفت خواهر و برادر هستند که خود فرزند آخر خانواده است، به همه احترام میگذاشت و فرد بسیار معتقد به مبانی اسلام و اهل بیت(ع) بود.
در رشته ورزشی #کاراته فعالیت میکرد و دارای #کمربند_مشکی_دان_1 در رشته فنی #نینجا_رنجر بود.
برای دفاع از #حرم_حضرت_زینب کبری(س) و #حضرت_رقیه(س) و اعزام به #سوریه نیز نامنویسی کرده بود ولی اعزام نشد.
صبح #پنجشنبه_12_آبان_سال_1401 #سید_روحالله_عجمیان که کارگر گچکار است آماده رفتن به محل کار میشود.
پیش از رفتن دوستانش در بسیج خبر میدهند #اغتشاشگران میخواهند در #کمالشهر_کرج بلوا ایجاد کنند و فضا برای مردم عادی ملتهب میشود و کار به ناامنی کشیده خواهد شد.
سریع به همراه دیگر دوستانش به این منطقه میروند تا با مدیریت فضا از ایجاد ترافیک و درگیری جلوگیری میکنند.
عدهای از اغتشاشگران او را زیر نظر گرفته و در نقطهای از خیابان محاصره میکنند.
جمعیتی چند نفره از #زن و #مرد که حدی برای قساوت برای خود قائل نیستند او را چنان #میزنند که در راه #اعزام_به_بیمارستان به #شهادت میرسد.
#پدر_شهید_سید_روحالله_عجمیان میگوید: « #روحالله با دوستانش به #مزار_شهدای_مدافع_حرم در حرم #امام_زاده_محمد میرود و میگوید مرا کنار اینها #دفن کنید.
دوستانش میخندند و میگویند حالا #شهادت کجا بود؟
میخواهی بروی #سوریه؟
او دیگر حرفی نمیزند.
چهار روز بعد #پیکرش همان جایی که گفته بود به #خاک سپرده شد.»"
•❥ @shahidsayaad
═════ೋ❅🦋❅ೋ═════
#مدافع_حرم شدن #سجاد
#سجاد سال پیش برای دفاع و جنگ با #داعش به #عراق رفته بود.
با #شهید_صدرزاده و #جانباز_امیرحسین خیلی رفاقت نزدیکی داشت.
قرار بود با هم اعزام شوند.
زمان اعزامشان تا صبح فرودگاه بودند، اما #سجاد اعزام نشد و برگشت.
وقتی برگشت #کولهپشتیاش را تا #۴۰_روز باز نکرد.
خبر #شهادت_مصطفی را که شنید بیقراریاش بیشتر شد و دو هفته #روزه گرفت تا #اعزامش به مشکلی نخورد.
چند روز بعد از #چهلم_مصطفی اعزام شد.
شبی که #آقا_مصطفی_صدرزاده_شهید_شده_بود سجاد زنگ زد و گفت: #دوست_عزیزم رفت دیگر نمیتوانم بمانم.
میگفت: لازم باشد مستقیم میروم از #حاج_قاسم اجازه رفتن میگیرم.
آنقدر بیتاب رفتن بود که اصرار میکرد منزل #مادرش باشیم تا برای اعزام تماس گرفتند فاصله نزدیک باشد و زود برود.
وقتی پیامهایی را که در مدت #مأموریتش داده بود، میخوانم میفهمم که میخواسته مرا برای امروز آماده کند.
گفته بود هر موقع دلت تنگ شد #یاسین بخوان. هرموقع بیتاب شدی #آیهالکرسی بخوان.
دلت را با یاد #بیبی آرام کن او کوه صبر است خودش دلت را آرام میکند.
میگفت #سنا را هم به خانم #حضرت_رقیه(س) سفارش کردم تا او را آرام کند.
میگفت: سعیدهجان #شهید خیلی #مدد میدهد تا نروم #شهید نشوم متوجه نمیشوی.
اگر #شهید_شوم تفاوت را احساس میکنی که بیشتر با شما هستم!
خیلی خوشحالم که به #آرزویش_رسید ، از او خواستم برایم #دعا کند.
شبی از #مزار_آقامصطفی برمیگشتیم.
گفت: #سعیده برایت چیزهایی نوشتهام اگر بخوانی دلت میخواهد تو هم #شهید شوی.
شوخی کردم مگر #زن هم #سوریه میبرند؟
گفت: هنگام #ظهورِ_آقا، #مردان و #زنان در این راه سبقت میگیرند.
قبل از اعزامش به #بهشت_رضوان رفتیم.
#سجاد اشاره به #قبر_خالی کنار #مزار_مصطفی کرد و گفت: این #قبر آنقدر #خالی_میماند تا #من_برگردم و #بنرهای_مصطفی پایین نمیآید تا #بنرهای_من بالا برود.
یک شب #سجاد در خواب، تب شدیدی کرده بود و اشک میریخت.
میگفت: من نبودم شما #مصطفی را بردید الان هستم و نمیگذارم #رفقایم را ببرید.
در روز #عملیات در #۳۰_آذر۹۴ با #امیرحسین بود که او #مجروح و #خودش_شهید شد!
•❥ @shahidsayaad
═════ೋ❅🦋❅ೋ═════