eitaa logo
شهید شو 🌷
4.2هزار دنبال‌کننده
18.2هزار عکس
3.5هزار ویدیو
69 فایل
مطالبی کمتر روایت شده از شهدا🌷 #به‌قلم‌ادمین✎ وقت شما بااهمیته👌 فلذا👈پست محدود👉 اونقدراینجاازشهدامیگیم تابه‌چشمشون‌بیاییم خریدنےبشیم اصل مطالب، سنجاق شدھ😉 کپی بلامانعه!فقط بدون تغییر در عکسها☝ 📱 @Shahiidsho_pv زیلینک https://zil.ink/Shahiidsho
مشاهده در ایتا
دانلود
💔 #چله_شھدایی ‌ مشترڪ گرامے ! مہلت استفـاده از یڪ ماه سرویس هدیہ رحمت خآص مهمانے درون شبڪہ خداوندے رو بہ پایان است و از این پس عبادات با نرخ عادے محاسبہ خواهد شد. 👈شیطـان از غل و زنجیـر آزاد می‌شود 👈ثواب خواندن یڪ آیہ برابر همان آیه نہ یڪ ختم قرآن 👈خواب یعنے خواب نہ عبادت 👈و نفس‌ڪشیدن فقط نفس خواهد بود نہ تسبیـح ..؛😔 مشترڪ محتـرم فقط چنـد روز دیگر فرصت دارید ..! :) #فقط‌چندروزباقیست #این‌بسته‌به‌اتمام‌می‌رسد #نسئل_الله_منازل_شھداء #آھ_اے_شھادت... #ماھ_خوب_خدا 💕 @aah3noghte💕
💔 #استوری چند قدم به یاد #تو😍... #شھیدجوادمحمدی #شھید_روزه_دار #نسئل_الله_منازل_شھداء #آھ_اے_شھادت... 💕 @aah3noghte💕
💔 با لهجه اصفهانی بخونین😍 با لهجه شیرین و صمیمی #شھید خستگی هم اگه مونده بود تو تنِ تون به در شد شادی روحش یه صلوات بفرسین😇 #شھیدجوادمحمدی #شھید_روزه_دار #آھ_اے_شھادت... #نسئل_الله_منازل_شھداء 💕 @aah3noghte💕
💔 #امام_خامنه_ای: در جمهوری اسلامی مسئله‌ی #فلسطین برایمان یک مسئله‌ی تاکتیکی یا یک استراتژی سیاسی نیست، مسئله‌ی عقیده و دل و ایمان است. در روز قدس و در جمعه‌ی آخر ماه رمضانِ هر سال، که امام آن را به عنوان روز قدس معین کردند، مردم در همه‌ی شهرهای کشور، می‌آیند در خیابان‌ها؛ هوا گرم باشد، هوا سرد باشد؛ و حضور و انگیزه‌ی خودشان را نشان می‌دهند.💪 ۸۸/۱۲/۸ #فداےسیدعلےجانم❤️ #چفیه_فلسطینی😍 #آھ_اے_شھادت... #نسئل_الله_منازل_شھداء 💕 @aah3noghte💕
💔 ... او کسی بود که با اسرائیل وارد جنگ شد نبردی یک تنه که سی و چند سال به طول کشیده است او با عمل، اثبات کرد عاشق مبارزه با صیونیست ها است... تندیس در مارون الراس جنوب لبنان ڪه به سمت قدس اشاره دارد و نوشته شده ... ... ... 💕 @aah3noghte💕
💔 ⚠ مراقب باشیم ⚠ ⛔ قاتل امام جمعه کازرون و همچنین آن طلبه همدانی فقط دو نفر نبودند!!! ⛔شاید عده زیادی در خون این دو طلبه شریک و سهیم باشند .⚡ اونهایی که تو فضای مجازی برای آخوندها جوک ساختند .⚡ مسخره کردند .⚡ انواع تهمتها را زدند .⚡ جو جامعه را علیه روحانیت و آخوند بدبین کردند .⚡ آنهایی که نوشتند و گفتند آخوندها اضافی هستند .⚡ آنها که گفتند هر که از همه جا رانده شد میره طلبه میشه .⚡ آنهایی که گفتند آخوندها مفتخور هستند.⚡ آنها که گفتند آخوند جماعت دزد است و ..... ⚠ تک تک این جملات و پیامها روی هم جمع میشه و روی ذهن افراد جامعه اثر میگذاره .⛔ اثرش این هست که جوانها کم کم از روحانیت و طلبه ها بدبین میشن . ⛔ این موج منفی روی ذهن افراد اثر میگذاره .⛔ باعث تحریک احساسات بعضی از مردم علیه روحانیت میشه ⚡ و نهایت امر باعث کشته شدن چند روحانی و طلبه مظلوم و بیگناه میشه!!!!! ⚠ مراقب باشیم !!!!! ⚠ ⛔ شاید فردای قیامت جلوی من و شما را هم گرفتند و گفتند شما هم قسمتی از خون فلان روحانی را به گردن داری !!!!! ✔ مراقب نوشته ها و گفته های خودمون باشیم . ⚡ حساب و کتاب خداوند دقیق است!!!! انتشار دهید .👆👆👆 💕 @aah3noghte💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
... 100 با چشم هایی که همچنان تعجب ازشون میبارید،بدرقش کردم که صدای خنده ی زهرا،رشته ی افکارم رو پاره کرد. -چرا این شکلی شدی ترنم؟؟ -زهرا واقعا این خانوم مامانت بود؟؟ -آره خب.مگه چشه؟! سرم رو خاروندم و تازه یادم افتاد که هنوز باکس گل رو به زهرا ندادم!! -عه راستی!اینقدر حواسم پرت شد که یادم رفت اینو بهت بدم.بفرما عزیزم.تقدیم به دوست جدید و بامعرفتم. -وای ممنونم ترنم.چرا زحمت کشیدی؟ جعبه رو از دستم گرفت و با ذوق نگاهش کرد و با بوس محکمی دوباره ازم تشکر کرد. -راستی نگفتی چرا اینقدر تعجب کردی؟! -زهرا!میگم...مامانت چادری نیست.نه؟ -وا!!چرا این سوالو میپرسی؟ -آخه بهش نمیومد! شروع کرد به خندیدن و دستم رو کشید و بردم سمت مبل ها -ترنم ازدست تو!!مگه قراره تو خونه هم با چادر بگردیم ما؟؟ مثل خنگ ها نگاهش کردم. -خب نمیدونم.من تا حالا خونه ی کسی که چادریه نرفتم!در کل فکر نمیکردم اینجوری باشه! -اتفاقا خدا خیلی خیلی خوشش میاد زن تو خونه خصوصا واسه همسرش مرتب و خوشتیپ باشه.وگرنه مامان من بیرون از خونه،از منم باحجاب تره! -چه جالب! ولی تو خونه هم از تو خوشتیپ تره ها!! زهرا ویشگون کوچیکی از دستم گرفت و با خنده بلند شد.چادرش رو گذاشت رو مبل و رفت آشپزخونه و با سینی شربت برگشت. -دستت درد نکنه.راستی نگفتی امروز قراره کجا بریما! -امروز با دوستام یه جلسه داریم.یه دورهمی که دوست داشتم توهم باشی. -میدونی...راستش من قبل از تو اصلا خاطرات خوبی از چادری ها نداشتم. و همینطور قبل از یه اتفاق ،دید خوبی نسبت به آخوندها و ریشوها... آخه خیلیاشون جوری رفتار میکنن انگار دارن دشمنشون رو میبینن.ولی تو دومین نفری هستی که اینطور،رفتار نمیکنی! -میدونم چی میگی ترنم. به دل نگیر.اونا خودشونم درست دین رو نشناختن! -یعنی چی؟ -خب تشخیص خوبی و بدی یک انسان،به این راحتیا نیست. از کجا معلوم ...ممکنه همین الآن،خود تو،خیلی بهتر از من باشی! به قول حاج آقا،میزان خوبی و بدی هر شخص،به مقدار مبارزه با نفسیه که انجام میده. حالا یه نفر نفسش تو بدحجابی قلقلکش میده.یه نفرم هست با حجابه و نفسش تو دروغ و غیبت و اینجور چیزا قلقلکش میده و خیلی به حجابش کار نداره.پس نمیشه از روی ظاهر قضاوت کرد که کی خوبه و کی بده. بلکه مهم اینه که طرف چقدر جلوی نفسش می ایسته. -چقدر این حاج آقاهه باحاله زهرا!دلم میخواد بگیرم بیلبوردش کنم بزنمش به در و دیوار شهر،همه مردم حرفاش رو بشنون!!😢 زهرا با تعجب نگاهم کرد و خندید -دیوونه!حالا چرا اینجوری؟ خودمم خندم گرفت! -نمیدونم.یهو به ذهنم رسید! بعد از خوردن میوه و شربت،به اتاق زهرا رفتیم. "محدثه افشاری" @aah3noghte @RomaneAramesh ‼️
💔 شهید سید مرتضی آوینی : ما ، روز به روز به آرمان هـای بلند اسلام نزدیکتر می شویم و اکنون آرمانِ فتحِ قدسِ شریف افقی بسیار روشن یافته است. برادران ! بشتابید ، قدسِ عزیز در انتظار است... #القدس_لنا... تصویر #شھیدحسین_معزغلامی #آھ_اے_شھادت... #نسئل_الله_منازل_شھداء 💕 @aah3noghte💕
💔 #گذرے_ڪوتاھ_بر_زندگے_شھدا #شھیدمحمدرضا_دهقان_امیری قسمت شانزدهم محمد رضا یک تسبیح سبز رنگ داشت که همیشه همراهش بود و به سوئیچ موتورش هم وصل بود . وقتی سوریه هم رفت اون تسبیح همراهش بود . یکی از دوستانی که رفته بود بیمارستان برای کارهای خودش تعریف میکرد : به بیمارستان که رسیدم متوجه شدند از رزمنده های یگان فاتحین هستم . اطلاع دادند که دو نفر از بچه هایمان شهید شدند و برای شناسایی به محلی بروم که پیکر دو شهید بزرگوار بود . مسعود عسگری و احمد اعطایی را شناسایی کردم ... گفتم : کی این اتفاق افتاده ؟ حالم بد شده بود و داشتم برمی گشتم که مجددا گفتند : صبر کن دوشهید دیگر هم هست ... خیلی منقلب شدم ، گفتم : مگه چه خبر شده ؟ چهار شهید ؟😔 وقتی برای شناسایی رفتم ، یک سوئیچ نشانم دادند که به یک تسبیح سبز رنگ آویزان بود . همان جا گفتم : این محمدرضا دهقان امیریه ⇐آخر هم عامل شناسایی اش همان سوئیچ همراه با تسبیحش شد ... #شھیدمحمدرضادهقان #ابووصال #آھ_اے_شھادت... #نسئل_الله_منازل_شھداء 💕 @aah3noghte💕
1_12155732.mp3
1.12M
💔 #مناجات پیش از آنی ڪه بہ هربـےسر و پادلبندم ڪمڪم ڪن ڪه بہ مردان خدا دلبندم 🎤 حاج منصور ارضی #التماس_دعا #آھ... 💕 @aah3noghte💕
💔 سلام همسنگرےها✋ #روز_سی_و_ششم چله رو به یاد #شھیدعباس_آسیمه💕 #شھیداحمد_شکیب_احمدی (فاطمیون)💕 + رفیق شھیدمون❤️ شروع مےکنیم ان شالله از دعای خیرشون بےنصیب نمونیم و اسم ما هم در لیست اسامیِ یاران آخرالزمانی مولا مهدی قرار بگیرد.. و موثر باشیم در ظهور امام #دعای_عهد رو ان شالله بعد از نماز صبح بخونیم و تو لیست سربازان مهدیِ فاطمه حاضری بزنیم💖 #زیارت_عاشورا فراموش نشه😉❤️ از پست پین شده، بقیه اذکار و دعاها رو ببین و ان شالله استفاده کن در طول روز هم با هم مطالبی راجع به خودسازی شهدا با هشتک #چله_ی_شھدایی میخونیم ان شالله و الگو میگیریم😊 #التماس_دعاے_شھادت #آھ... 💕 @aah3noghte💕 #همسنگرےها! تا آخر چله، چند روز بیشتر نمونده... برای هم دعا کنیم که ان شالله حاجت روا شده باشیم😔❤️ #تصویربازشود👌 #نذرمهدےفاطمه❤️
💔 #ایھاالارباب تا بوده همیشہ هسٺــ و تڪرارے نیسٺ جز نام #تو بر لبان من جارے نیسٺ هر صبح سلام، مےفرستم بہ شما آرے... به خدا بهتر از این ڪارے نیسٺــ #صلےالله_علیڪ_یااباعبدالله✋ #آھ_ڪربلا 💕 @aah3noghte💕
💔 تنها دوایِ دردِ عاشق ناشکیبایےست! #شھیدجوادمحمدی #شھید_روزه_دار #آھ_اے_شھادت... #نسئل_الله_منازل_شھداء 💕 @aah3noghte💕
💔 یکی ازدوستان تهران گفتند: یک ماه پیش ازش دعوت کردیم اومد تهران باهاش جلسه داشتیم قرار بود هفدهم همین ماه اعزام بشه سوریه 🌹جمعه هفته آینده پروازش بود 😔دوسه بار باهاش شوخی کردیم که حاجی وصیت نامه رو بنویس که احتمال شهادت زیاده 😞 دوسه بار با بغض گفت که خیلی وقته در حسرت شهادت موندم 🌹همکارام از وقتی شنیدن همه داغون شدن. پنج ساعت بیشتر مهمان ما نبود ولی خیلی بچه ها باهاش حال کردن آدم خیلی خاکی بود. 🌹به همه همکارا عطر و پول متبرک هدیه داد. شهید لیلة القدر شیخ محمد خرسند 💕 @aah3noghte💕
💔 فرم اعزام به سوریه شهید خرسند که قرار بود هفده همین ماه اعزام بشه. وقتی سرنوشتت شهادت باشه در خونه خودتم شهید میشی مثل شهید محمد خرسند💔😭 💕 @aah3noghte💕
💔 37سال پیش، درحالی‌ که نوجوانی ۱۷ساله بیشتر نبودم خداوند توفیق داد همراه دیگر رزمندگان اسلام، از نیمه ‌شب۹اردیبهشت تا صبحدم اول خرداد1361در عملیات بیت‌المقدس حضور داشته باشم و درست دم دروازه‌های خرمشهر در شلمچه، بر اثر انفجار مین در زیر پای همرزمم، مجروح شوم😐 از آن روزهای قشنگ، یادگاری‌های کمی برایم مانده است که شیرین ترینشان، سه عدد ترکش ناقابل مین کنار چشم و گیج‌گاهم است از دیگر یادگاری‌های آن روزها،زنجیر وپلاکی است که بین خود بچه‌ها به زنجیر قلاده معروف بود! از بس درشت و زبر و سخت بود. یادگاری دیگر،یک فندک نفتی است! نه اشتباه نکنید، در جبهه سیگاری نشدم! یکی از روزها که همراه شهید "رضا علی‌نواز" به اهواز رفته بودم، به توصیه رضا که می‌گفت: «در سفر، همیشه باید سه چیز همراه داشته باشی:تیزی، سوزن، آتیش. تیزی (چاقو) برای بریدن، سوزن برای دوختن و کبریت یا فندک برای افروختن آتش» فندک نفتی را که دیگر به گاز نیاز نداشت را خریدم. در اردوگاه، روی پنبه داخل آن نفت ریختم و گذاشتم توی جیبم. بامداد اول خرداد، کنار حدود 40مجروح، وسط میدان مین اول خرمشهر افتاده بودم. وقتی سروصدای نیروهای کمکی را شنیدم در آن تاریکی، بهترین وسیله‌ای که کمک حالم شد تا محل را نشانشان دهم که بیایند کمک، همین فندک بود. آن را روشن کردم، بالا گرفتم و تکان دادم تا جایمان را پیدا کنند! این ها شده اند دلخوشی آن روزها هر چند زخم جای خالی رفقا همیشه تازه است 💕 @Aah3noghte @hdavodabadi💕 ‼️
💔 خاکسپاری شهید قدر حاج شیخ محمد خرسند هم اکنون😭❤️ نایب زیاره دوستان هستیم ❤️ 💕 @aah3noghte💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
.... 101 دیوارهای صورتی اتاقش،به همراه پرده ی سفید ویاسی و سرویس خواب سفیدش حسابی من رو به وجد آورد. با ذوق دور اتاقش چرخی زدم و خوش سلیقگیش رو تحسین کردم. بعد انگار که چیزی یادم افتاده باشه به زهرا نگاه کردم. -راستی!!تو چرا اینقدر سن مامانت کمه؟خیلی جوون به نظر میرسید! -آره سنش کمه.زود ازدواج کرده. -عه!چرا؟ -خب از نظر مامان من،ازدواج یک وظیفست که بهتره هرچه سریعتر انجام بشه. -وا!چه وظیفه ای؟ -وظیفه ای برای انجام بندگی و رشد.میگه این یکی از دستورات خداست و آدم باید سر وقتش وظیفش رو انجام بده! -اونوقت چرا تو رو هنوز شوهر نداده؟ -خیلی تلاش کرده!فعلا نتونسته راضیم کنه.یکم زیادی سختگیرم من! -عقاید مامانت خیلی جالبه! برعکس خانواده ی من که ازدواج رو یک اشتباه بزرگ میدونن! -عه!چرا؟ -میگن فقط دردسره. یه سرعتگیر بزرگ برای پیشرفت انسانه. و آدم نباید خودش رو گرفتار این مسائل دست و پاگیر بکنه! بعدم درکل ازدواج سخته .محدودت میکنه .دو تا آدم با دو عالم جدا، مجبورن همدیگه رو با همه ی اختلافات تحمل کنن .در حالیکه همینا اگر با هم دوست باشن، هم اختلافاتشون کمتره و هم موقع جدایی هیچ قانونی دست و پاشون رو نمیبنده! زهرا که تا الان به دیوار تکیه داده بود،نشست رو صندلی و جدی تر نگاهم کرد -اولا تا رشد و پیشرفت رو تو چی ببینی! اگر قراره بیراهه بری و به قول حاج آقا بزنی جاده خاکی،حرف مامان و بابات درسته .اما اگر میخوای به همون هدف اصلیت برسی، رشد و پیشرفت تو راهیه که خالقت برات تعیین کرده! بعدشم تو که خودت مسائل مربوط به رنج رو حفظی دختر !ما نیومدیم اینجا فقط خوش بگذرونیم .ما اومدیم تا امتحان پس بدیم و رشد کنیم. هیچکس هم نمیتونه از این رنج ها در بره! اگر با اختیار خودت رفتی سراغ رنج که رشد کنی، خب خوبه .اما اگر نری دنیا زورکی چنان رنجی بهت میده که نه تنها رشد نمیکنی، بلکه پدرت هم درمیاد! مثلا مامان من این رنج رو قبول کرده،ازش استقبال کرده،الانم داره نتیجش رو میبینه و کمِ کمش یه خانواده داره. ولی کسی همسن مامان من که این رنج رو قبول نکرده،الان تنهاست و هیچ ثمره ای از زندگیش نداره! -پس با این تعریف ها،مامان بابای من و مرجان اول از این رنج استقبال کردن،ولی بعدش از زیر بارش در رفتن. چی بگم.بیخیال. مغز من فعلا دیگه گنجایش چیزای عجیب و غریب نداره! موقع ناهار دوتایی برگشتیم آشپزخونه .زهرا رفت کمک مامانش و باهم میز رو چیدن. تمام مدت با لذت به کارهاشون و شوخی هایی که باهم میکردن خیره شده بودم و به رنجی فکرمیکردم که تو زندگی خانوادگیم ،مجبور بودم باهاش کنار بیام! "محدثه افشاری" @aah3noghte @RomaneAramesh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💔 رفقایم توی بسیج شنیده بودند مصطفی ازم خواستگاری کرده.😅 از این طرف و آن طرف به گوشم می‌رساندند که «قبول نکن، متعصبه».😑 میگفتند: با خانم‌ها که حرف می‌زند، سرش را بالا نمی‌گیرد. سر برنامه‌های بسیج اگر فکر می‌کند حرفش درست است، کوتاه نمی‌آید. به قول بچه‌ها حرف، حرف خودش بود، معذرت خواهی در کارش نبود.🙄 بعد از ازدواج، محبتش به من آنقدر زیاد بود که رفقام باور نمی‌کردند این همان مصطفایی باشد که قبل از ازدواج می‌شناختند.😌 طاقت نداشت سردرد من را ببیند. خواستگاری که آمد، نه سربازی رفته بود، نه کار داشت. خانواده‌ام قبول نکردند. گفتند «سربازیت را که رفتی و کار پیدا کردی، بیا حرف بزنیم».😕 دو سال طول کشید. آنقدر رفت و آمد و با پدر و مادرم صحبت کرد تا راضیشان کرد.😅 کمی بعد از ازدواج، با قانون قد و وزن معاف شد، بس که لاغر بود و قد بلند.😊 توی سازمان انرژی اتمی هم مشغول شد. مهریه را خانواده‌ها گذاشتند، پانصد تا سکه؛ ولی قرار بین من و مصطفی چهارده ‌تا سکه بود. بعد از ازدواج هم همه سکه‌ها را به من داد. مراسم عقد و عروسی را هم خانه‌ خودمان گرفتیم، خیلی ساده. ... 💕 @aah3noghte💕
💔 اگه به گناه به "هَل مِن مُعینٍ" مَهدی فاطِمهِ آنجا که ندا سر مےدهد و کمک مےخواهد... هَل مِن مُعینٍ فَاُطِیلَ مَعَهُ العَویلَ وَ البُکاء ؟ آيا ياورى‌ هست كه با او ناله و گريه‌ طولانى سر دهم؟؟ ... ... 💕 @aah3noghte💕
سلام همسنگرےها✋ بیدارین؟