شهرستان ادب
🔻پروندهای برای بهترین شعرها و داستان برای پیامبر اسلام
(بازگشایی پرونده تخصصی «#عاشقان_محمد در کوچه ادبیات» در سایت شهرستان ادب)
▪️همزمان با آغاز هفته وحدت و فرارسیدن ایام میلاد پیامبر اسلام #حضرت_محمد مصطفی صل الله علیه و آله و سلم پرونده تخصصی «#عاشقان_حضرت_محمد در کوچه ادبیات» در سایت شهرستان ادب بازگشایی میشود.
در این پرونده تاکنون شعرهایی از «حضرت خدیجه» (سلامالله علیها)، «ویکتور هوگو»، «یوهان ولفگانگ فون گوته»، «ابوالمجد مجدود بن آدم سنایی»، «عبدالرحمن جامی»، «سعدی شیرازی» ، «حبیبالله چایچیان»، «علی معلم دامغانی»، «غلامرضا شکوهی»، «محمدکاظم کاظمی»، «مهدی جهاندار»، «حمیدرضا برقعی»، «عباس احمدی»، «ندا نوروزی»، «وحیده احمدی» در ستایش پیامبر اسلام صل الله علیه و آله و سلم منتشر شده است.
همچنین در این پرونده، کتابهایی نیز با موضوع شعر برای پیامبر اسلام معرفی شدهاند که از این جملهاند: «نعت حضرت رسول اکرم در شعر فارسی» و «محمد رسولالله در هزارسال شعر فارسی».
🔸این پرونده در هفته وحدت، با مطالب تازهای بهروز خواهد شد...
همچنین برای مطالعۀ مطالب مربوط به این پرونده، میتوانید به صفحۀ اختصاصی آن در سایت شهرستان ادب مراجعه کنید:
🔗 shahrestanadab.com/پرونده-عاشقان-محمد
☑️ @ShahrestanAdab
شهرستان ادب
🔻تنها گل همیشه بهار
(همزمان با آغاز هفته وحدت و فرارسیدن ایام میلاد پیامبر اسلام #حضرت_محمد صل الله علیه و آله و سلم، پرونده تخصصی #عاشقان_محمد را با شعری از #سیدمحمدجواد_شرافت در ستایش ایشان بهروز میکنیم)
▪️«...ای روشنی تبار تو و نور تیره ات
ای آسمانیان زمین هم عشیره ات
ای لحظه لحظه زندگی ات آیه آیه صبح
آئینه دار سوره ی شمس است سیره ات
دارد دلت علاقه ی ذاتی به آسمان
همواره سوی اوست اگر چشم خیره ات
خورشید رفت و ماه… پدرت رفت و مادرت
در غم گذشت روز و شب تار و تیره ات
دُرّ یتیمی و صدف کعبه خانه ات
لطف خدای عزّوجل پشتوانه ات
ای لهجه ات ز نغمه ی باران فصیح تر
لبخندت از تبسّم گلها ملیح تر
بر موی تو نسیم بهشتی دخیل بست
یعنی ندیده از خَم زلفت ضریح تر
ای با خدای عرش ز موسی کلیم تر
با ساکنان فرش ز عیسی مسیح تر
با دیدن تو عشق نمک گیر شد که دید
روی تو را ز چهره ی یوسف ملیح تر...»
متن کامل این شعر را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗shahrestanadab.com/Content/ID/9763
☑️ @ShahrestanAdab
شهرستان ادب
🔻منبر داغ
(ضمن تبریک به مناسبت فرارسیدن ایام ولادت #حضرت_محمد صلی الله علیه وسلم، داستان کوتاهی میخوانیم از #محمدقائم_خانی)
▪️«...تعمیرکار آمد داخل مسجد. کمی با کولر ور رفت و پشت هم سؤال پرسید که چه شده و چه نشده. همهاش را جواب دادم و سپس رهایش کردم تا هر کاری دلش میخواهد با کولر بکند. کولر هم پشت دیوار بیرونی مسجد، بین دو تا پنجره بود و نیازی نبود تا پشت بام برود. نردبان آوردم پیش طاق زیر پنجره تا خودش هر کار دوست دارد با کولر بکند. بعدش خداحافظی کردم و رفتم به حیاط. قرار شد اگر کاری داشت زنگ بزند تا من هم بتوانم به کارم برسم. حوض و شبستان را رد کردم و رسیدم به کانون. قبل از اینکه کلید بیندازم توی قفل در کانون، فکر کردم که به سرایدار بگویم فردا حتما قفل را عوض کند. قفل توی جاقفلی چنان لق میزد که بدون کلید هم، مقداری میچرخید. چهار تا کامپیوتری که داشتیم کافی بود تا این قدر سرسری نگیریم ماجرا را. ولی سرایدار همیشه میگفت قفلهای این مسجد را پدرش از اوس حمید بازار خریده و امکان ندارد بدون کلید مخصوصش، باز شود. کلید را انداختم توی قفل لق و چرخاندم. زبانه کنار کشیده شد، حتی در، تکانی هم خورد اما باز نشد. دوباره زبانه چرخاندم و در را هولش بدهم، ولی جابهجایی در، به قدِ نوک ناخن هم نرسید. آمدم عقب و نگاهی به کلید انداختم. با بقیه خیلی فرق داشت ولی بعید بود هیچکدام از بقیه هم اصلاً داخل قفل بروند. کانون هم که تنها همین یک در را به حیاط مسجد داشت و راه دیگری برای رفتن به آن نبود. با همۀ این فکر و خیالها، چسبیدم به در و تکتکِ کلیدها را امتحان کردم. باز هم فقط همان کلید اولی، داخل قفل رفت و زبانه را چرخاند، منتها در از جا تکان نخورد که نخورد...»
ادامهی این داستان را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9643
#عاشقان_محمد
☑️ @ShahrestanAdab
شهرستان ادب
🔻نفحات احمدی
(#عاشقان_محمد (ص) در کوچۀ ادبیات، پروندهای است که همزمان با ولادت حضرت رسول در سایت شهرستان ادب گشوده شد که شامل اشعار و یادداشتهایی برای پیامبر اکرم (ص) میباشد. در ادامۀ این پرونده، دو رباعی میخوانیم از #مصطفی_محدثی_خراسانی، شاعر پیشکسوت، که به پیامبر اسلام (ص) تقدیم شده است. این رباعیها از کتاب #جشن_یگانگی انتخاب شدهاند که توسط انتشارات شهرستان ادب منتشر شده است.)
▪️هرصبح شکوه سرمدی میبینم
هرشب نفحات احمدی میبینم
هستی چو بهار، جوششِ نام شماست
گلها همه را محمّدی میبینم
آرامش انفجار در من جاریست
بیتابم و انتظار در من جاریست
گلبانگ محمّدم به قرن پاییز
من زندهام و بهار در من جاریست
☑️ @ShahrestanAdab
🔻همزمان با آغاز هفته وحدت و فرارسیدن ایام میلاد پیامبر اسلام #حضرت_محمد مصطفی صلیاللهعلیهوآلهوسلم پرونده تخصصی «عاشقان حضرت محمد در کوچه ادبیات»، پروندهای برای بهترین شعرها و داستانها برای پیامبر اسلام در سایت شهرستان ادب بازگشایی شد
🔸این پرونده در #هفته_وحدت، با شعرها و همچنین داستانهایی در ستایش و توصیف پیامبر اسلام بهروز خواهد شد.
🔗 shahrestanadab.com/پرونده-عاشقان-محمد
#عاشقان_محمد
☑️ @ShahrestanAdab
شهرستان ادب
🔻اقتباس
(پیش از این در پرونده «عاشقان حضرت محمد در کوچه ادبیات»، قصیدهای از #جامی در ستایش پیامبر منتشر کرده بودیم. امروز اما زادروز این شاعر با سالروز میلاد با سعادت پیامبر اسلام #حضرت_محمد مصطفی مصادف شده است. از همین جهت، خوب است که سراغ شعر دیگری از جامی با موضوع پیامبر اسلام برویم. شعری که برگزیدیم یک مثنوی زیباست از هفت اورنگ جامی که شاعر در آن شکایت تلخیها و تباهیهای روزگار را به آستان نبوی میبرد. او در عنوان این ابیات خود نوشته است: «نعت چهارم در اقتباس نور و التماس حضور آن حضرت صلیاللهعلیهوسلم»)
▪️ای به سراپردهی یثرب به خواب
خیز که شد مشرق و مغرب خراب
رفته ز دستیم برون کن ز برد
دستی و بنمای یکی دستبرد
توبه ده از سرکشی ایام را
باز خر از ناخوشی اسلام را
مهد مسیح از فلک آور به زیر
رایت مهدی به فلک زن دلیر
کاله دجال بنه بر خرش
رو به بیابان عدم ده سرش
افسر ملک از سر دونان بکش
دامن دولت ز زبونان بکش
باز پسان را فکن از پیشگاه
داد ستم کش ز ستم کیش خواه
خامه مفتی که چو انگشت آز
شد ز پی لقمه ربایی دراز
دست سیاست بکش و بشکنش
همچو نی اندر بن ناخن زنش
واعظ پر گو که به پستیست بند
پایه خود کرده ز منبر بلند
چون نه بزرگ است ز شرعش سخن
منبر او بر سر او خرد کن
صومعه را قاعده تازه نه
رخت خرابات به دروازه نه
بدعتیان را ره سنت نمای
عزلتیان را در عزت گشای
خرقه تزویر به صد پاره کن
جان مزور ز تن آواره کن
شعله فکن خرمن ابلیس را
مهره شکن سبحه تلبیس را
گنج تو در خاک نهان دیر ماند
نور تو غایب ز جهان دیر ماند
پرتو روی تو که هست آفتاب
بود ازو کشور دین نور یاب
برق فراقت چو جهانسوز شد
مشعل یارانت شب افروز شد
مشعلشان چرخ چو بی نور کرد
صبح هدی را شب دیجور کرد
ظلمت بدعت همه عالم گرفت
بلکه جهان جامه ماتم گرفت
کاش فتد ز اوج عروجت رجوع
باز کند نور جمالت طلوع
دیده عالم به تو روشن شود
گلخن گیتی ز تو گلشن شود
دولتیان از تو علم برکشند
ظلمتیان رو به عدم در کشند
جامی از آنجا که هوادار توست
روی تو نادیده گرفتار توست
گر لب جانبخش تو فرمان دهد
بر قدمت سر نهد و جان دهد
#عاشقان_محمد
☑️ @ShahrestanAdab