eitaa logo
شهرزاد داستان‌📚📚
2.1هزار دنبال‌کننده
7.1هزار عکس
59 ویدیو
232 فایل
پاتوق دوستداران داستان نویسی استفاده از مطالب با حفظ لینک کانال آزاد است. مدیر کانال: فرانک انصاری متولد ۱۴۰۱/۷/۱۱🎊🎊🎉🎉 برای ارتباط با من @Faran239 لینک ناشناس https://harfeto.timefriend.net/17323748323533
مشاهده در ایتا
دانلود
📚سمفونی مردگان نوشته عباس معروفی
📚معرفی کتاب سمفونی مردگان ❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️ سمفونی مردگان رمان بسیار ستوده شده عباس معروفی، حکایت شوربختی مردمانی است که مرگی مدام را بر دوش می کشند و در جنون ادامه می یابند.نوع روایت معروفی در سمفونی مردگان منحصر به فرد است. سمفونی مردگان داستان زندگی خانواده‌ی اورخانی است. پدر، جابر اورخانی یک تاجر موفق است که در کاروانسرا حجره‌ی آجیل‌فروشی دارد و با همسر و چهار فرزند خود در اردبیل زندگی می‌کند. شرایط اقلیمی سرد و شهری که در زیر برف سفید مدفون است با فضای سیاه و تاریک و آتش‌سوزی‌های موجود در داستان تضاد دیدنی‌ای را به تصویر می‌کشد.روایت در سمفونی مردگان روایت خطی نیست بلکه جریان سیال ذهن است و  زمان و مکان ، مدام در حال رفت و آمد است  و این خصوصیت چنان در بطن داستان حل شده که ممکن است در ابتدا کمی گیج کننده باشد .  سمفونی مردگان از پنج موومان ساخته شده که هر موومان از زبان یکی از شخصیت های داستان روایت می شود. راویان گاه از زبان شخصیت‌های کتاب هستند و گاه به سوم‌شخص بدل می‌شود. شخصیت‌پردازی‌های عباس معروفی در سمفونی مردگان واضح، صریح و ساده است و با استفاده از سایه‌روشن‌های خشن و تند و رنگی گویی یک پرتره را به تصویر کشیده است. اوج تکنیک یکّه زدن به خواننده زمانی در کتاب نمایان می‌شود که روایت از زبان سورملینا بیان می‌شود اما مشخص می‌شود که سورمه مرده است و همه‌ی این اتفاقات در ذهن آیدین رخ داده است که حکایت از عشق شدید این دو به هم دارد. راوی داستان چندین بار عوض می شود و هر بار داستان از دید یک شخص متفاوت بیان می شود. در هنگام خواندن متن کتاب سمفونی مردگان شاهد بازگشت به گذشته در زمان حال هستیم، شاهد عوض شدن مکان هستیم و مدام فضا عوض می شود و… در این کتاب به موضوعاتی چون برادرکشی فروپاشی خانواده،عشق، تاثیر مذهب اشاره شده است.سمفونی مردگان» حکایت جامعه‌ای غفلت‌زده است که روح روشن آیدین و فکر همیشه‌فعال او تنها بخش بیدار جامعه است که در زیر برف و سرما مرده است. ❄️برشی از کتاب _آدمیزاد باید بگوید آب، و بخورد. بگوید نفس، و بکشد. وگرنه مرده است. _عشق را باید با تمام گستردگی اش پذیرفت، تنها در جسم نمی توان پیداش کرد، بلکه در جسم و روح و هوا. در آینه، در خواب، در نفس کشیدن ها انگار به ریه می رود، و آدم مدام احساس می کند که دارد بزرگ می شود. 📚سمفونی مردگان ✍عباس معروفی @shahrzade_dastan
شهرزاد داستان‌📚📚
#چالش_هفته داستان شماره ۳ مهره‌ی سوخته نوشته فاطمه سادات صفائی
👆👆👆 یاد داشتی بر داستان مهره سوخته ❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️ دو خطی داستان این است که آقایی بدون اینکه دلیلش را بدانیم، زنش را یک سال تمام ترک کرده است. دلتنگی و عشقی که هنوز در درون زن نمرده است، کشمکشی در دل او انداخته است:《آیا به مرد زندگی ام زنگ بزنم یا نه؟》 نویسنده تصویر دیگری را نشان ما می دهد. زن در لحظه ای که از باجه تلفن، نا امید از بر قراری تماس خارج می شود، همسرش را می بیند که جلو چشمهای او تصادف می کند و همان جا از دنیا می رود. اینکه دوباره سه ماه بعداز فوت شوهر به باجه تلفن می رود و چیزی برای پشیمانی خود از ابراز عشق به همسرش می نویسد، تو باور مخاطب نمی گنجد. این جا قسمت خام داستان هست. که باید پخته گردد. دو پاراگراف آخر نیاز به باز نویسی دارد، چرا که به سمت دل نوشته رفته است. همچنین جمله ای از کتاب که در خدمت داستان نبود. و این هم داستان را به سمت رکود می برد. این نوشته را برشی از یک داستان دیدم. نه از راوی این داستان و نه از روند زندگی و آشنایی این زن و شوهر اطلاعی به ما نداده بود. قشنگی سوژه پشت نثر ضعیف و انتخاب کلمات ناهناهنگ با موضوع، گم می شود. عشق و جدایی باحسرت، از بهترین سوژه‌ های داستانی هست. که نیازمند دقت بیشتر و ظرافت قلم نویسنده می باشد. کتاب خواندن غذای روح است. با این کار ناخود آگاه به سمت داستانی نوشتن خواهیم رفت. آرزوی موفقیت بیشتر در نوشته های بعدی فاطمه سادات صفائی را دارم. ارسالی خانم رویا علیزاده @shahrzade_dastan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شازده کوچولو-اگزوپری ۴.m4a
6.32M
داستان شازده کوچولو نویسنده دوسنت اگزوپری اجرا و خوانش: توران قربانی صادق قسمت چهارم @shahrzade_dastan
هنوز یکم وقت مونده نوشته فاطمه تقوی داستان شماره ۴
هنوز یکم وقت مونده نوشته فاطمه تقوی ❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️ بابام گفت:《خوبی؟ بشین همینجا تا برم و برات آبمیوه بخرم...》 این اشکای لعنتی و سردرد کوفتی تمومی نداشت.خسته شدم، از خودم ، از کارام ، از رفتارام، از توبه شکستنام... آخه لعنتی! تو میدونی کارت اشتباهه بازم به کارات ادامه میدی؟! سرم را بالا میارم و پدرم را می‌بینم که برایم دست تکان میدهد.. حالم بدتر می‌شود، وای بابا اگه میدونستی چیکار کردم... خدایا! داری منو میبینی دیگه؟ خسته شدم حالم بده! میدونم که دیگه توبه مو قبول نمیکنی ،، حداقل بگو کدوم طبقه جهنم بهم جا میدی؟؟! پسرکی آرام به ماشین نزدیک می‌شود و به شیشه میزند:"خانم ، فال میخواین؟؟" آروم پولی را از توی کیفم بیرون می آورم و یک ورق فال میخرم. پسرک یه کاغذی را به من میدهد و می رود به فالم زل میزنم:( معنی : از رحمت خداوند ناامید نشوید! حتی اگر صدبار هم توبه شکستی ، باز به سوی خدا برگرد که او توبه کنندگان را دوست دارد و آغوشش را برایتان باز گذاشته است...) به پهنای صورت اشک می ریزم! خدایا؟! واقعا بعد از این کارها بازهم مرا می بخشی؟؟خدایا ،، خودت گفتی دیگر ،، گفتی می بخشم!! واقعا این لطف را در حقم میکنی؟؟ از ماشین پیاده میشوم تا اگر آبسردکنی دیدم ، از آبش به صورتم بپاشم. یکی از این باجه تلفن عمومی ها نظرم را به خود جلب می‌کند. به سمتش میروم. روی شیشه باجه نوشته است:《بهش بگو دوسش داری...》صدای اذان گوشی ام بلند میشود. سرم را که میچرخانم ، پشت سرم یک مسجد زیبا و بزرگ می بینم مانند کسی که عزیزش را دیده باشد ، سمت مسجد میروم و آرام میگویم:" خدایا ، دوستت دارم♡" @shahrzade_dastan
شهرزاد داستان‌📚📚
#چالش_هفته هنوز یکم وقت مونده نوشته فاطمه تقوی داستان شماره ۴
👆👆👆 داستان خانم تقوی درون مایه متفاوتی داشت. ابراز عشق همیشه به همنوع نیست. عشق به معبود و خدا از بالاترین عشق هاست ‌که نویسنده در داستانک شان به آن اشاره کرده بودند. داستانک با دیالوگ پدر آغاز می‌شود. بابام گفت خوبی؟برم برآن آبمیوه بخرم. از همین جا متوجه می‌شویم که شخصیت ما حال خوشی ندارد. حالا چرا ، نمی‌دانیم. در داستانک هم جوابی برای آن پیدا نمی‌کنیم. فقط متوجه می‌شویم که دوباره یک کار اشتباه کرده و توبه اش را شکسته و حالا پشیمان است. خواننده برای سوالاتش جوابی پیدا نمی‌کند. چرایی و چگونگی گناه مبهم است. شخصیت با گرفتن فالی ، جواب را به فال نیک گرفته و به سمت مسجد می‌رود. در مسیر مسجد باجه تلفن را می‌بیند که نوشته بهش بگو دوسش داری را نوشته است. نویسنده مشخص است که بافتن داستان را بلد است و در اصطلاح می‌داند که چگونه برای دکمه کت بدوزد. داستان پایان زیبایی دارد. فقط متن داستانک در جاهایی محاوره و گاهی ادبی می‌شود. باید توجه شود که فقط واگویه ها و دیالوگها محاوره و متن داستان ادبی باشد. ممنونم از خانم تقوی عزیز🙏 @shahrzade_dastan
🍀🍀🍀 سلام دوست عزیز. هر استعدادی را باید پرورش داد تا جوانه بزند و تبدیل به نهال و درختی برومند شود. برای موفقیت در نوشتن لازم است مطالعه داشته باشید. توصیه می‌کنم آثار نویسندگان بزرگ و شاهکارهای جهان را بخوانید. داستان بنویسید. یادداشت روزانه داشته باشید. در کلاسها و کارگاه‌های مختلف شرکت کنید و از نقد و نظر اساتید بزرگ درباره داستانهایتان استقبال کنید تا انشاءالله قلم‌تان پر بار و غنی شود. امیدوارم در آینده نه چندان دور شاهد چاپ کتاب شما باشیم. @shahrzade_dastan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به آگاهی می­رساند بنیاد ملی نخبگان باتوجه به اهمیت زبان و ادبیات فارسی در تمدن آفرینی ایران اسلامی و جایگاه آن در فرهنگ ملّی و دینی و سند راهبردی کشور در امور نخبگان، اجرای شیوه‌نامه شناسایی و پشتیبانی از سرآمدان ادبی کشور (دریافت) را در دستور کار قرار داده است. هدف از اجرای این فراخوان شناسایی سرآمدان ادبی در بخش­های «شعر»، «داستان»، «ناداستان» و «پژوهشگری» می باشد. لطفا برای شرکت یا معرفی سرآمدان ادبی در این فراخوان، اطلاعات زیر را به‌همراه کاربرگ شناسایی (دریافت) و مستندات مربوطه (تصویر آثار، افتخارات، پیوند چاپ مقالات، و...) را در قالب فایل فشرده (zip/ حداکثر 20مگابایت) حداکثر تا 30بهمن 1402 در سامانه ثبت‌نام به‌نشانی https://bmn.ir/adabi بارگذاری فرمایید. کسب اطلاعات بیشتر؛ در ساعات اداری روزهای شنبه تا چهار شنبه از (ساعت 8 الی 16) - داخلی 267 -37705800-025 روابط‌عمومی بنیاد ملی نخبگان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا