#چالش_هفته
سلام دوستان عزیز. این هفته میخواهیم برای تصویر بالا داستان یا داستانک بنویسیم. داستانهای خودتان را به آیدی زیر بفرستید تا به نوبت در کانال نقد و منتشر شود.
@Faran239
@shahrzade_dastan
شش اصل طنزنویسی / ج . كوين ولف
🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻
در درون همه ما یک دلقک .هست ممکن است شما نتوانید لطیفه بگویید و شاید هرگز در کوچکی دلقک کلاس نبوده اید. اما برای طنزنویسی لزوماً نباید بازیگر نمایشهای طنز بود. ما همه با استعداد و خلاقیت وودی آلن به این دنیا پا میگذاریم فقط باید استعدادمان را شکوفا کنیم
شاید به خودتان بگویید من زندگی معمولی داشته ام. باب نیوهارتِ حسابدار هم قبل از اینکه بازیگر نمایشهای طنز بشود و دکتر گراهام چپمن هم قبل از اینکه به گروه نمایشی طنز پردازان مانتی پایتون بپیوندد احتمالاً همین را میگفتند. تنها چیزی که طنزنویسی لازم دارد طبع شوخ است. بنابراین شما هم بدون اینکه شخصیت خاص خودتان را کنار میتوانید طنز بنویسید.
خیلی از نوابغ دنیای طنز امروز حتی پا روی صحنه نمایش نگذاشته اند بلکه تنها و بهترین اجراهای طنز خود را جلوی صفحه نمایش رایانه و کلید رایانه انجام داده اند. دگمه های صفحه کلید [کیبرد] رایانه هم هیچوقت نه غر میزنند و نه هو میکنند بلکه این دستگاه فقط چیزی را میگوید [یا مینویسد] که شما میخواهید.
متأسفانه طنز فوری زیر میکروسکوپ می میرد. برای همین آزمایش و تجزیه و تحلیل آن مشکل !است! طنز در نهایت از درون آدم سرچشمه می.گیرد برای اینکه استعداد شوخ طبعی خودتان را رشد دهید و در این کار قوی شوید، باید بررسی کنید و ببینید چه چیزهایی در وجود خودتان خنده دار است. خصلتهای عجیب شما چیست؟ عادتها، تعصبات، افکار و نوع نگرشهای شما منبع بزرگی برای مطالب طنزآمیز است. شما از چه چیز دیگران عصبانی میشوید؟ این عیبهای دیگران را به شکلی اغراق آمیز نشان دهید. به علاوه قضیه را برعکس کنید و تنفر خودتان را بررسی کنید. بدشانسیهای شما در زندگی چیست؟ ببینید دست سرنوشت اخیراً چه شوخیهایی با شما .کرده هیچیک از ما آدم کاملی نیستیم. نقطه ضعفهای ما باعث میشود همه به ما بخندند. چند تا لطیفه درباره خودتان بنویسید طنز همان نظریه های صادقانه ولی دردناک درباره خودمان چه به صورت فردی و چه به صورت انسان نوعی است.لطیفه ها و حرفهای خنده دار خیلی از طنزنویسان درباره خودشان است؛ مثلاً مارک تواین بیزاری اش را از ورزش این جوری بیان میکند «وقتی میل شدیدی نسبت به ورزش پیدا میکنم دراز میکشم و استراحت میکنم تا هوای ورزش از سرم بیفتد! مسلماً شما هم از این جملات خندهدار از قصد یا به طور تصادفی گفته اید. زندگی خود ما پر از اتفاقاتی است که میشود آنها را به داستان طنز یا لطیفه تبدیل کرد. دنبال این جور داستانها باشید. شما در چه زمینهای صاحب نظر و در چه کاری وارد هستید؟ برنامه نویسی رایانه؟ شکار؟ باغبانی؟ در هر زمینه که ما آدم خبره ای ،هستیم ویژگیهای لازم را داریم تا در آن زمینه لطیفه بسازیم. در حقیقت این کار تخصص شماست ارما بامبک سالها درباره مادرها لطیفه گفت و هیچوقت هم کم نیاورد.
كلاً مردم باشد و چه نتیجه نظریههای شما درباره دنیایی باشد که در آن زندگی میکنیم میخندند. وقتی که چیزی را میشنوند یا می بینند و از تعجب جا میخورند یا غافلگیر میشوند و نیز به بدشانسی خودشان یا آدمهای .دیگر ما وقتی میبینیم دو چیز به هم نمیخورند یا باهم جور در نمی آیند، جا میخوریم و میخندیم؛ به طنزهای شما چه این طنز از درون شما جوشیده.
مثلاً وقتى ببینیم عالی جناب پاپ روی تخته اسکیت سوار شده و دارد به سرعت میرود از تعجب میزنیم زیر خنده؛ چون خلاف توقع ماست. درواقع وقتی تخته اسکیتی به سرعت از کنارتان رد میشود توقع دارید ببینید یک پسربچه روی آن است نه عالی جناب
پاپ. مردم به بدشانسی آدمها هم میخندند بدبیاری ثروتمندها و آدمهای ،مشهور یا آدمهای فقیر یا بعضی از اقوام و نژادها یا حتی خودتان در این جور طنزها نویسنده ها یکی را آلت دست میکنند تا همه به او بخندند یک دقیقه به لطیفه هایی که اخیراً شنیده اید فکر کنید. این لطیفهها چه کسی را دست میانداختند؟ جورج بوش یا سارکوزی را؟ فرانسویها یا اسکاتلندیها را؟ یا کسانی را که به لطیفه گوش میکنند؟
ادامه دارد
📚اسرار و ابزار طنزنویسی
✍محسن سلیمانی
@shahrzade_dastan
شهرزاد داستان📚📚
به اولین تصویری که از کودکی خودتان به ذهنتان میرسد فکر کنید و صحنه آن را برای من با استفاده از حواس
#چالش_جمعه
نوشته صدیقه بادسار
آواز کودکی
#حواس_پنجگانه
🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻
آغاز هر صبح زیبا در خونه روستایی،بیداری با صدای روح نواز خروس،شروع یک روز عالی،بوی نون تازه شیر گرم؛ بازیهای کودکانه،لیلی،هفتسنگ،گرگم به هوا و قایم موشک،خندههای از ته دل بی غم عالم.
بیدغدغه وبدون فکر به آینده،همیشه شادم.
گریههایم هم وقتی هنگام بازی زمین میخوردم خیلی زود فراموش وبه شادی تبدیل میشد.
یادش بخیر بچگیام. دوران کودکی من هم مثل همه بچهها پر از شیطنت و دلخوشی رویای کودکانه بود،انگار همین دیروز بود.
هنگام تاب بازی بهترین لحظههای من بود که با شادی وخنده از ته دل گذشت.
حیاط خونه ما همیشه پر از سر وصدای بچههای هم سن و سالمون بود،پسرا یه طرف مشغول دبل بازی وما دخترا در طرف دیگه سرگرم طناب بازی و هفت سنگ و....بودیم.
احساس میکنم خیلی زود کودکیهایم ورق خورد.
@shahrzade_dastan
#چالش_هفته
کفشدار حرم
نوشته زهرا رستم زاده
🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻
مسعود بعد از زیارت دوباره پیشش آمد. خواست تا کفشهایش را تحویل بگیرد؛ امّا کفشهای او را نداد. روبرویش ایستاد. چشم دوخت به چشمهای سیاه پسر جوانش. گفت که "میدانم کنار ضریح از آقا چه خواستهای؟ کفشهایت امانت اینجا میماند. برگشتی میبری، اگر هم. ادامهی حرفش را خورد. دوباره گفت "به جایش اینها را بپوش ".
مسعود از شوق نیمنگاه تَر شدهای به جفت پوتینهایی که جلویش گذاشته شده بود کرد، نیمنگاهی هم به راهی که لحظاتی قبل آمده بود.
@shahrzade_dastan
توصیههای علی اشرف درویشیان به نویسندگان
🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻
۱. برخی نویسندگان بزرگ کار نوشتن را از خبرنگاری برای روزنامه ها و نشریات آغاز کرده اند. شرکت در جمع آوری و تهیه خبر یکی از کارهایی است که میتواند در شناخت فرد نسبت به جامعه اش سودمند باشد.
۲. داشتن دفتر یادداشت روزانه کاری مفید و ضروری است. این یادداشتها را از همین امروز آغاز کنید برای یک فرد دوستدار نویسندگی، این دفتر یادداشت گنجینه بزرگی خواهد بود؛ زیرا در آن مطالب مهم و اتفاقاتی که برای یک فرد رخ میدهد، نوشته می شود.
۳. یک دفتر یادداشت کوچک جیبی با مدادی همیشه آماده در جیب، كاملاً ضروری است؛ زیرا ما در طول روز هنگام روبه رو شدن با مردم در اتوبوس، صف نانوایی و صفهای دیگر میتوانیم سخنان جالب، اصطلاحات، ضرب المثلها و آداب و رسوم و عقاید آرمانها و آرزوهای آنان را در دفترمان یادداشت کنیم. این یادداشتها به ویژه هنگامی که داستان نوشته شده توسط ما با محاوره و گفتگوی شخصیتهای داستانی پیش میرود، سودمند است و می تواند به غنا و پر باری و تازگی گفتگوها و جذابیت آنها کمک کند.
٤. کسی که علاقه مند به نویسندگی است، باید روزنامه ها و مجله هایی را در روز مطالعه کند. به ویژه خواندن صفحه حوادث ما را در جریان وقایع زندگی مردم و مشکلاتشان قرار میدهد و امکان میدهد که با دید همه جانبه و چند بعدی به زندگی نگاه کنیم.
۵_ خواندن افسانه ها قصه های عامیانه ملی مربوط به کشور خودمان و دیگر کشورها آگاهی گسترده ای در اختیارمان قرار میدهد که می توانیم در داستانهای نمادین و تمثیلی از آنها استفاده کنیم.
٦. شناخت آداب و رسوم و عقاید مردم میهنمان برای یک نویسنده جوان، کاملاً لازم است.
۷_ یک نویسنده جوان نباید خواندن متون کهن را فراموش کند. پرباری زبان داستانی او بیشک بستگی به عمق مطالعه و شناخت او از آثار گذشتگان دارد. خواندن شعرهای کهن و نو و تاریخ تحلیلی آن، برای هر نویسنده ای لازم و ضروری است زیرا یک نویسنده باید در شناخت زیر و بم ها و پیچیدگی های زبان شعر کهن و ،معاصر تسلط داشته باشد.
ادامه دارد
📚چگونه مینویسم/ نُه روش از نُه داستاننویس
✍کاظم رهبر
@shahrzade_dastan