eitaa logo
شهرزاد داستان‌📚📚
2.1هزار دنبال‌کننده
7.3هزار عکس
59 ویدیو
233 فایل
پاتوق دوستداران داستان نویسی استفاده از مطالب با حفظ لینک کانال آزاد است. مدیر کانال: فرانک انصاری متولد ۱۴۰۱/۷/۱۱🎊🎊🎉🎉 برای ارتباط با من @Faran239 لینک ناشناس https://harfeto.timefriend.net/17323748323533
مشاهده در ایتا
دانلود
📚📚 🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍃🍃🍃🍃 پِیرنگ یا طرح یا پلات (Plot) در اصطلاح ادبیات داستانی و ادبیات نمایشی، به توالی منظم اعمال و حوادث داستان که مبتنی بر رابطه علت و معلولی است، اطلاق می‌شود. در یک اثر داستانی ممکن است علاوه بر پیرنگ اصلی، یک یا چند پیرنگ فرعی نیز وجود داشته‌باشد. به باور من طرح به معنی اصل درونمایه یک داستان است. هر نویسنده باید بتواند طرح یا منظور خود را از نوشتن داستان بداند و بتواند بصورت خام و بدون پیرنگ بیان کند. از ویژگی‌های یک طرح خوب جذابیت، تکراری نبودن و نگاه خاص نویسنده به آن طرح است. یعنی ممکن است از یک طرح هزاران داستان نوشته شده باشد ولی وقتی طرح مورد نظر از زاویه دید نویسنده‌ای جدید تقریر می‌شود، تبدیل به داستانی جدید به همراه جذابیت‌ها و ویژگی‌های خاص آن اثر می‌گردد. همچنین طرح می‌بایست دربرگیرنده‌ی زاویه‌دید، روابط علت و معلولی زمان و مکان مشخص وابسته به منطق داستان باشد. شناسایی شخصیت‌های داستان در یک طرح ویژگی عمده آن است. همچنین نوع گرایشات، باورها و حتی تکیه خلق و خوی شخصیت‌ها و جنس روابط آن‌ها با یکدیگر می‌تواند از ارزش‌های یک طرح خوب داستانی باشد. سابقه‌ی استفاده از پی‌رنگ به رساله‌ی فن شعر ارسطو باز می‌گردد. ارسطو در فن شعر وقتی عناصر تراژدی را برمی‌شمارد از باب هفت به بعد به تشریح دقیق پی‌رنگ می‌پردازد. او برای طرح داستان یا همان پی‌رنگ اصطلاح Mythos را برگزید، و در باب شش، پی‌رنگ را توالی یا ترتیب رخدادها تعریف می‌کند. از نظر ارسطو پی‌رنگ که خود همراه با پنج عنصر دیگر سازنده تراژدی می‌باشند، از سه بخش تشکیل شده است. آغاز، میانه و پایان. ارسطو در فصل هفت به هنگام شروع تعریف پی‌رنگ آن را نخستین و مهم‌ترین عنصر تراژدی معرفی می‌کند. لازمه‌ی تراژدی از نظر ارسطو یکپارچگی و کامل بودن است. منظور نیز آن است که باید آغاز وسط و پایان داشته باشد. بگذارید کمی ساده‌تر سخن بگویم. وقتی قرار است داستانی نقل شود، این داستان باید از سلسله حوادثی تشکیل شده باشد. درست مانند دانه‌های تسبیح در رشته تسبیح. یعنی حوادث یا رخدادهایی که داستان را شکل می‌دهند به مانند دانه‌های تسبیح هستند. اما دانه‌های تسبیح به خودی خود تسبیح نمی‌سازند، باید رشته یا نخی آن‌ها را به هم متصل کند. این رشته چیست؟ رشته‌ی مزبور رابطه‌ی علت و معلولی است. یعنی هر رخدادی باید معلول رخداد دیگری باشد و از آن ناشی شده باشد. بدین گونه بین این عناصر که همان دانه‌های تسبیح باشند پیوند برقرار می‌شود و پی‌رنگ داستان شکل می‌گیرد. فورستر نویسنده‌ی بریتانیایی در اثر خود موسوم به «اصول رمان» داستان را روایت رخدادهایی می‌داند که توالی زمانی دارند. با نگاه به همین تعریف پی‌رنگ داستان را هم روایت حوادث می‌داند که در آن علیت (رابطه علت و معلولی) مورد تاکید و اهمیت است. بگذارید مثال فورستر را از کتاب Literary Terms تألیف Cuddon اینجا بازنویسی کنم. وقتی می‌گوییم پادشاه مرد، و بعد ملکه مرد دو حادثه را که از توالی زمانی پیروی می‌کند بیان کرده‌ایم اما برای آن که پی‌رنگ داستان را شکل بدهیم باید بین این دو حادثه رابطه علت و معلولی ایجاد کنیم. پادشاه مرد و ملکه نیز از فراق او دق کرد. حال می‌توان پرسید ملکه چرا دق کرد؟ از فراق پادشاه. توالی زمانی هم در این پی‌رنگ رعایت شده است. یا بهتر است بگوییم منطق زمانی. همانجا می‌خوانیم: «ملکه مرد و کسی نمی‌دانست چرا؛ تا آن‌که بعدها مشخص شد از فراق شاه ملکه دق کرده بود.» در این پی‌رنگ، راز و رمزی نهفته است که به ما کمک می‌کند تا داستان را بسط بدهیم. با چنین پی‌رنگی می‌توان در داستان تعلیق نیز ایجاد کرد و خواننده را تا پایان داستان مشتاق نگاه داشت. یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های طرح وجود شروع مشخص داستان است. یعنی نویسنده می‌بایست بصورت مشخص زمان و مکان شروع داستان خود را بداند و در طرح خود بازنویسی کند. چهار ویژگی برای نوشتن طرح: ۱ـ در طرح و هنگام نوشتن پیرنگ، زمان نوشتار(زمان حال است) متن پیرنگ را با زمان حال می‌نویسیم. ۲ـ متن پیرنگ را با زاویه دید سوم شخص می‌نویسیم. ۳ـ هنگام نوشتن طرح یا پیرنگ توالی زمانی حوادث را رعایت می‌کنیم. ۴ـ در طرح، به وقایع فرعی نمی‌پردازیم بلکه وقایع کلی و اصلی را به ترتیب یادداشت می‌کنیم.طرح داستان وقایعی را که قرار است در داستان روی بدهد را همراه با خط روایی اثر مشخص می‌کند. بر اساس طرح و پیرنگ، می‌بایست شرایط و اتفاقات داستانی به همراه نقاط عطف کار مشخص شده و معلوم گردد که شخصیت‌های داستان در انتها چه کاری انجام خواهند داد. طرح داستان چینش و انتخاب رویدادها از طرف نکویسنده است که می‌بایست با دقت و گزینشی منطقی صورت بگیرد تا مشخصات دراماتیک و یا زیبایی شناسی کار به مخاطب ارائه شود. @shahrzade_dastan
در خانه ای ساده  در یک خانواده متوسط مهمان ناخوانده‌ای می‌آید که پسری چهار ساله ،بسیار شیطان و بازیگوش ، لوس و بی‌ادب به نام امیر دارد. افراد خانواده با مهمان رودربایسی دارند. برای آن که آبرویشان حفظ شود شیطنت امیر را تحمل می‌کنند. این کار باعث می‌شود بسیاری از وسایل خانه بشکند و خراب شود. مهمان می‌رود واهل خانه را تنها می‌گذارد. اعضای خانواده از این که آبرویشان نرفته خوشحال هستند. همان طور که دیدید مکان و شخصیت اصلی در طرح مشخص است. شروع داستان و پایان آن نیز مشخص است. ماجرای اصلی نیز در طرح آمده است. در طرح داستان تنها حادثه‌های مهم که در خط داستانی نقش بیشتری دارند؛ نوشته می‌شوند و نوشتن حوادث جزئی لازم نیست. عده‌ای از نویسندگان بزرگ نوشتن طرح برای داستان را ضروری می‌دانند و عده‌ای طرح  داستان را در ذهن خود می‌نویسند. طرحی که روی کاغذ نوشته می‌شود بهتر از نوشتن طرح در ذهن است و می‌توان به راحتی با نگاه اجمالی به طرح داستان دلخواه خود را نوشت. @shahrzade_dastan
منتها نقلی است که در آن حفظ سببیت و یا وجود رابطه علی معلولی اهمیت خاص دارد. شاه مرد و پس از چندی ملکه درگذشت. تردیدی نیست که دو حادثه اتفاق افتاده. شاه مرده و پس از چندی ملکه در گذشته است. ولی این دو حادثه ضمن اینکه زمان وقوعشان با هم یکی نیست؛ یکی پس از دیگری روی داده است. از آنجا که سببیتی در بین نیست؛ حادثه مجزا است و بنابراین نقل ساده‌ای است. اما شاه مرد و پس از چندی ملکه از غصه او درگذشت طرح است. زیرا ضمن اینکه ترتیب تقدم و تاخر حوادث در آن حفظ شده روابط علی دو حادثه نیز آن را تحت شعاع قرار داده است. تفاوت موجود ناشی از این امر است که وجود روابط علی خود به مفهوم ضمنی ((علاقه انسانی)) است. طرح مادامی که جالب نباشد موثر نیز نخواهد بود. نقل حوادث زندگی به صورتی است که اتفاق می‌افتد و نیروی طرح را از بین می‌برد و لذا نویسنده باید با هنر خود این نقیصه را جبران کند و جنبش و حرکت و نیروی لازم طرح را تامین نماید. داستان را باید آنچنان پرداخت که محتوای آن مدام در حرکت باشد. احساس آن لحظه به لحظه شدت یابد. بدیهی است گاهی اوقات جهت حرکت محتوا تغییر می‌یابد. اما در هر حال شدت احساس آن باید بالا گیرد. 📚هنر داستان نویسی ✍ابراهیم یونسی @shahrzade_dastan
طرح داستان 🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻 طرح داستان به شما کمک می‌کند تا گام به گام حرکت کنید و پیش بروید. این طوری می‌توانید نکات ضعف خود را بهتر شناخته و آنها را اصلاح کنید. عزیزانی که قوه تخیل قوی ندارند حتماً بر اساس طرح داستان خود حرکت کنند. به طرح چهارچوب و اسکلت فشرده داستان می‌گویند. طرح نقشه راه است .کلیتی از چیزهایی است که قرار است روی دهند. مسیر حرکت از گشایش تا پایان‌بندی را به شما نشان می‌دهد. بالا و پایین مسیر و بخش‌های صعب العبور را مشخص می‌کند. طرح به شما مجال فکر کردن می‌دهد. فکر در مورد این که مسیر را چگونه بپیمایید. طرح انواع مختلفی دارد: طرح بسته و باز. در طرح بسته: _ همه چیز در آن مشخص شده است. _ نظم تکنیکی وقایع از قبل پیش بینی و تعیین شده است. _ نحوه شکل‌گیری گره و گره گشایی در آن مشخص است. _ نتیجه و پایان داستان از قبل تصمیم گیری شده است. نویسنده بر مبنای طرح، داستان را پیش می‌برد. در طرح باز _مسیر حرکت مشخص نیست. _ نظم تکنیکی وقایع طبیعی نیست و بر مبنای هر آنچه پیش و لازم آید. _ نحوه شکل‌گیری گره و گره گشایی از قبل مشخص نیست. _ نقش تصادف در آن پررنگ است. _ طرح بی‌طرفانه است و مستند. 🌻ویژگی‌های یک طرح خوب: یک طرح خوب باید ساده باشد و شفاف بر جذابیت و هیجان در آن فکر شده باشد. حتی المقدور نوآوری در آن لحاظ شده باشد. نکات و محتویات لازم داستان در آن دیده شده باشد. بر ترتیب و نحوه عرضه مطالب دقت شده باشد. نحوه و کیفیت گشایش و پایان‌بندی مورد توجه قرار گرفته باشند. اگر طرح داشته باشید می‌توانید گام به گام تا پایان جلو بروید. اما اگر به نحوی در میانه راه گیر افتادید و راهی برای ایجاد منطق میان کنش‌ها وجود نداشت می‌توانید به عقب برگردید و با اصلاحات و حذفیات مسیر داستان را هدایت کنید. این جمله را فراموش نکنید: همیشه راهی هست. از اینکه مجبور باشید به عقب برگردید و راهتان را دور کنید اصلاً دلخور نباشید. اما گاهی یک راه دیگر هم وجود دارد و آن وارد شدن به جهان فرا واقعی است. گاهی تنها راه نجات داستان ورود به جهان فانتزی و یا سورئال و یا جادوست. از دیوانگی کردن نهراسید. این سفارش جدی نویسنده آلمانی کورت ونه گات و خالق سلاخ خانه شماره ۵ و زمان زمان لرزه است. حتی نوشته‌های مارکز و موراکامی نوعی از این ایده را به نمایش گذاشتند. یکی با ورود به جهان رئالیسم جادویی و دیگری با همین تکنیک و یا ورود به جهان سورئالیسم داستان را پیش بردند. 📚در باب داستان نویسی ✍احسان عباسلو @shahrzade_dastan
طرح داستان قسمت اول 🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻 هر داستانی یک طرح دارد. درست مثل آن خطهای کمرنگی که برای کشیدن نقاشی روی صفحهٔ سفید میزنیم. این طرح به ما میگوید که داستان ما قرار است به چه چیزی تبدیل بشود و چه مسیری را بگذراند. تمرین های بخش قبلی برای این بودند که ما یک جرقه پیدا کنیم یا شاید چند جرقه را با هم ترکیب کنیم. حالا باید آن جرقه را در قالب یک طرح پیاده .کنیم برای مثال جرقه ای که من پیدا کردم داستان مردی است که شاهد یک قتل است. او چیزی را دیده که نباید میدیده باقی داستان شرح اتفاقهایی است که به خاطر همین مسئله برای او رخ میدهد. قبل از اینکه بروی سراغ نوشتن طرح میتوانی اول خوب ایده ات را ورز بدهی هر بار سعی کنی یک گوشهٔ تازه از ماجرا را پیدا کنی یا شخصیتت را قدری بیشتر بشناسی خلاصه اینکه قبل از دست به کار شدن برای نوشتن طرح میتوانی درمورد ایده ات چند روزی آزادنویسی کنی تا به یک نتیجه ای برسی و بعد بیایی سراغ نوشتن طرح این طور کار قدری راحت تر میشود. اگر هم دست به نوشتن طرح بردهای اما هنوز مطمئن نیستی قرار است چه اتفاقهایی در داستانت ،بیفتد هیچ ایرادی ندارد. همیشه وقت برای اصلاح و تغییر دادن و کشف کردن هست. خب حالا ما میدانیم که طرح در اصل یک نقشه راهنماست. قرار است نقطه‌های مهم داستان را به ما نشان بدهد تا یک وقتی راهمان را گم نکنیم طرح داستان میتواند به ۲ شکل باشد ۱ طرح ساده یا خطی ۲ طرح پیچیده یا چند خطی طرح ساده یا خطی در این حالت داستان یک خط مستقیم را طی میکند حوادث درست شبیه دانههای زنجیر پشت سرهم ردیف میشوند و هر حادثه فقط با حادثههای قبلی و بعدی خودش ارتباط دارد. مثال: محسن شاهد یک قتل است. به خاطر نداشتن مدرک کسی حرفش را جدی نمی گیرد. یک تماس تهدید آمیز دریافت میکند محسن اهمیتی نمیدهد و به دنبال سرنخ و مدرک میگردد. به او حمله میشود. به سختی فرار میکند. این ماجرا تا هرجایی میتواند پیش برود. اما تمام اتفاقها در یک خط مستقیم پیش میروند و پیچیدگی خاصی وجود ندارد با اینکار حدس زدن پایان ماجرا راحت تر می.شود چون گره های زیادی در داستان وجود ندارد تمام ،داستان قصه محسن است که باید مدرکی برای اثبات حرف خودش پیدا کند. حالا یا موفق میشود یا نمیشود. 📚داستان نویسی خلاق ✍زهرا بیت سیاح @shahrzade_dastan
طرح در داستان قسمت دوم 🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻 🌻طرح پیچیده یا چند خطی وقتی میگویند طرح یک داستان پیچیده است، منظور این است که یک یا چند حادثه فرعی، به خط اصلی داستان گره خورده پس هنوز مشکل اصلی حل نشده که یک مشکل تازه ایجاد می.شود چیزی شبیه به یک مسیر مارپیچ از این نوع طرحها بیشتر برای داستانهای بلند و رمانها استفاده می.کنند وقتی دو ماجرای مختلف با هم ترکیب میشوند تضاد ،انگیزهها، کشمکش تولید میکند و همین درگیریها باعث ایجاد حادثه های تازه ای میشود که باعث گسترش طرح داستان میشود. مثال: محسن خبرنگاری است که شاهد یک قتل است. چیزی که دیده را به یکی از همکارانش میگوید. همکارش این خبر را منتشر میکند. محسن یک تماس تهدید آمیز دریافت میکند به خاطر انتشار آن خبر با همکارش درگیر میشود. به دلیل درگیری اخراج میشود. طلب کارها حكم جلبش را میگیرند جسد همکارش پیدا میشود. محسن مظنون اصلی شناخته میشود. این ماجرا هم تا هرجایی ممکن است پیش برود. چند حادثه با هم ترکیب میشوند و مدام مسیر داستان تغییر پیدا میکند در این حالت خواننده بیشتر درگیر داستان میشود و به خاطر این پیچیدگی قدری حدس زدن پایان ماجرا سخت تر میشود. هرچند طرحهای پیچیده ممکن است خودمان را هم قدری گیج کند و وسط کار یادمان برود که گرهٔ اصلی داستان چه بود؟ مهم ترین نکته ای که باید در نوشتن طرح به آن توجه کنی، روابط علت و معلولی است اگر حادثه ای رخ میدهد باید دلیلش را بدانی چرا این اتفاق افتاد؟ آیا لازم بود؟ اگر حذفش کنم داستان ناقص میشود؟ چه چیز دیگری میتوانم به جای آن بگذارم؟ نوشتن طرح بعد از صید ایده اولین قدم برای نوشتن داستان است. حالا نقشه راهنما را داری و راهت را گم نمیکنی. شاید در طول نوشتن اولین پیش نویس احساس کنی باید تغییرهایی ایجاد کنی این تغییرها را در طرحت ایجاد کن و طرح را همچنان دم دستت نگه دار. 📚داستان نویسی خلاق ✍زهرا بیت سیاح @shahrzade_dastan
طرح داستان ❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️ طرح داستانی، شبکه استدلالی چارچوب علی و معلولی، الگو و تنظیم کننده حوادث داستان است ادوارد مورگان فورستر میگوید: «داستان را به عنوان نقل رشته ای از حوادث که بر حسب توالی زمانی ترتیب یافته ،باشند تعریف کردیم. طرح نیز نقل حوادث است با تکیه بر موجبیت و روابط ملکه علت و معلول سلطان مرد و سپس مرد این داستان است. اما سلطان» مرد و پس از چندی ملکه از فرط انده درگذشت»، طرح است. در اینجا نیز توالی زمانی حفظ شده است لیکن حس سببیت بر آن سایه افکنده است. یا اینکه ملکه مرد و کسی از علت امر آگاه نبود تا بعد که معلوم شد ازغم سلطان بوده است. این طرح است به علاوه یک راز و این شکلی است که میتوان به کمال بسط داد.» ناصر ایرانی در توضیح این گفتهٔ فورستر مینویسد: می بینید که وقتی طرح داستان را تعریف میکنیم. روابط علی را به روشنی بر زبان میآوریم مثل همین طرح داستان مرگ شاه که رابطهٔ علّی بین مرگ او و بقیه رویدادها را به روشنی بیان کردیم. اما در خود داستان روابط علّی با صراحت بیان نمیشود. در داستان که از ترکیب طرح با سایر عناصر داستانی به وجود میآید روابط علّی به نحوی غیر مستقیم نشان داده میشود. بیشتر از طریق دگرگون شدن تقدیر و منش و اندیشه شخصیتهای داستان و نیز از طریق نشان دادن عواطف آنان و آنچه در سر می‌پرورانند. داستان نویس کاردان طرح را در کل اندام داستان حل و محو میکند و به خواننده فرصت نمیدهد که خطوط آن را یعنی روابط علّی بین رویدادهای داستان را به چشم ببیند و به گوش بشنود.» گفتیم و میدانید که فکر اولیه در ابتدا خام تکلیفش نامعلوم و سمت و سویش نامشخص است. هر فکر اولیه ای را میتوان به بینهایت طرح صرفنظر از درجه قوت و ضعف آن تبدیل نمود. تفاوت در طرحها بستگی به این دارد که هر نویسنده متناسب با توانایی ذهنی و ذوق و سلیقهٔ خود به سؤالات و ابهامات پیرامون فکر اولیه چگونه پاسخ دهد در واقع طراحی فکر اولیه چیزی نیست جز روشن ساختن همین ابهامات. ❄️ویژگی اصلی «طرح» الف «طرح مجموعهای منظم و هدفدار است. برای نشان دادن نظم و هدفداری در طرح از تعریف دکتر سروش درباره نظم کمک میگیریم. همکاری اجزای یک ،مجموعه قائم به مجموعه و وحدت بخش به مجموعه باشد نظم نام ،دارد به طوری که اگر این نحوه خاص همکاری نبود و یا اینکه یکی از اجزاء کار خود را انجام نمیداد مجموعه به هدف خود نمیرسید.» ❄️توضیحاتی پیرامون تعریف - تألیف از نظر لغوی با الفت هم خانواده است و مجموعه مؤلف مجموعه ای است که اجزای آن با یکدیگر الفت و همکاری داشته، تشکیل یک سازمان بدهند نه اینکه فقط مجاور یکدیگر باشند. هدف باید واقعی باشد و نه ارزشی یعنی صرفنظر از خوبی یا بدی هدف، هرگاه آن نحوۀ خاص همکاری بدون نقص بین اجزاء برقرار شد. مجموعه به هدف خود برسد. - هدف باید نتیجه شده از مجموعه باشد یعنی از همکاری کلیه اعضاء حاصل آمده ،باشد پس اگر عنصری در ایجاد هدف نقشی نداشت، عضو محسوب نمیشود و اگر در ایجاد هدف نقش داشت باید از کار افتادن او مانعی برای مجموعه در رسیدن به هدفش باشد. 📚شیوه‌های داستان نویسی ✍ پروانه میرزایی @shahrzade_dastan
طرح داستان قسمت اول ❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️ هدف باید قائم به مجموعه باشد یعنی نه تنها حاصل و برآیند همکاری اجزاء باشد بلکه دوام و استمرارش نیز به واسطه همکاری اجزاء باشد. هدف باید وحدت بخش مجموعه باشد یعنی ما به خاطر هدف به این مجموعه «واحد» بگوییم. این که میگوییم نظم معلول همکاری است. منظور هر نوع همکاری نیست چراکه در این صورت میتوان گفت که بی نظمی هم معلول همکاری است. مقصود نوع خاصی از همکاری است که فقط هدف موردنظر را برآورده سازد. بنابراین هدف یک مجموعه منظم نباید نسبت به حالات مختلف مجموعه بی تفاوت باشد. به عنوان مثال اتومبیل و تیم فوتبال مجموعه هایی منظم و هدفدارند و کلیه خصوصیاتی را که برشمردیم دارا میباشند. طرح داستانی نیز براساس همین تعریف یک مجموعه منظم و هدفدار است. البته از پیش روشن کنیم که تفاوت نظم در طرح داستان با نظم در اتومبیل این است که با فرمول و قاعده ای از پیش تعیین شده نمیتوان طرح داستانی آفرید. اما ساختن مجموعه های منظمی چون اتومبیل از قاعده و فرمول خاصی پیروی میکند. بنابراین نظم مورد نظر ما ارتباطی به مکانیکی یا غیر مکانیکی بودن ماهیت مجموعه ندارد، بلکه ملاک نظم، هدفداری است چه آگاهانه و چه ناخودآگاه، چه فرمول بردار و چه بدون ،آن چه مکانیکی و چه ارگانیکی و بالاخره چه خوب و چه بد. حال میخواهیم ارزیابی کنیم که آیا طرح داستانی بر این اساس مجموعهای منظم است یا نه. طرح مجموعه‌ای مؤلف است و یک سازمان به شمار میرود. زیرا اجزای آن با یکدیگر همکاری دارند به عبارت دیگر حوادث جزئی داستان بر آدمهای داستان و بر یکدیگر تأثیر میگذارند و به علاوه هر حادثه ای در ،داستان معلول حادثه قبل و علت حادثه بعد است. این طور نیست که در یک داستان حوادث صرفاً در کنار هم باشند و ارتباطی تأثیرگذار با یکدیگر برقرار نسازند. همکاری و تسلسل حوادث در طرح در راستای برآورده ساختن هدفی خاص صورت می‌گیرد. این همکاری نوعی خاص از همکاری یعنی با جابه جایی حوادث و تغییر در نوع همکاری آنها، شبکه علی و معلولی مخدوش خواهد شد و مجموعه به هدف خود نخواهد رسید. باید توجه داشت که در هر داستانی ،هدف در انتقال پیام نهفته است پیام) هر داستان هدفی واقعی است و صرفنظر از مثبت یا منفی ،بودنش وجود دارد و به شرط برقراری همکاری بین اجزاء محقق خواهد شد. پیام داستان نتیجه شده از مجموعه میباشد یعنی از همکاری کلیه اجزاء و عناصر مجموعه حاصل آمده است. به همین علت است که گاه نویسنده در ذهن و نیّت خویش منظور داشته است. در چنین حالی پیام نویسنده از همکاری عناصر داستان نتیجه شده و بنابراین هدفی خارج از مجموعه به شمار میرود. برهمین اساس یعنی وابستگی هدف داستان به همکاری مجموعه آن است که هنگام نقد یک اثر داستانی قادریم وقوع یک حادثه یا حضور یک فرد را زائد بشماریم چرا که آن را در مسیر انتقال پیام ،داستان مضر یا در نهایت خنثی و بی تأثیر میبینیم. پیام به عنوان ،هدف وحدت بخش كل عناصر داستان است. یعنی ما به خاطر هدف اصلی و در دل آن اهداف فرعی داستان است که مجموع عناصر را یک داستان» مینامیم. وحدت و یکپارچگی اجزای طرح را با توجه به آنچه ارسطو در بیان یکدستی داستان ،گفته بهتر درمی یابیم. 📚شیوه های داستان نویسی ✍ پروانه میرزایی @shahrzade_dastan