eitaa logo
شاه سلام علیک ؛ حسین سلام علیک
155 دنبال‌کننده
32 عکس
75 ویدیو
0 فایل
Admin : نوكري كردنِ اين قوم مرا بالا بُرد با گداييِّ حسين مَنسَب شاهي دارم به حسين بن علي پشت و پناهم گرم است اي خدا شكر ، عجب پشت و پناهي دارم. "تبادل و تبلیغ انجام نمی شود"
مشاهده در ایتا
دانلود
قطره قطره، اشکهایم را تو دقت میکنی بی نهایت بر گدای خود محبت میکنی آنقدر من آمدم پابوسیِ گوییا بر زائرت داری تو عادت میکنی من کجا و پنجره فولاد آقایم بی لیاقت را همیشه بالیاقت میکنی من که بااعمال خود خارو ذلیل عالـمم این تویی باجود خودازمن حمایت میکنی باگدایت باغلامت خو گرفتی از ازل تاابد داری مرا غرق خجالت میکنی کوروکر، بهرشفا آید سراغت باامید بازهم مثل همیشه، توعنایت میکنی من یقین دارم که قبل از آقای من از تا   ما را تو دعوت میکنی تو همیشه یاور تنهاییِ من بوده ای بین قبر من میایی و وساطت میکنی روز محشر من ندارم ترسی از آتش رضا مطمئنم نوکر خود را شفاعت میکنی : یک گوشه از رواق تو جا داشتن بس است ما را همین داشتن بس است سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير،
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
عمریست در عزای شما گریه می کنیم از کودکی برای شما گریه می کنیم سوز شما به نوحه ی ما شور می دهد انگار با نوای شما گریه می کنیم بوده است چون که خلقت ما از گل شما با آب دیده های شما گریه می کنیم شادیم با شما و غمینیم با شما در روضه پا به پای شما گریه می کنیم چشمان ما و گریه برای شما کجا شک نیست با دعای شما گریه می کنیم آن روز پیش خصم نمی شد که گریه کرد امروز ما به جای شما گریه می کنیم گفتید اشک ماست چو مرهم به زخمتان با نیت دوای شما گریه می کنیم این دست ما نبود که مجنونتان شدیم گشتیم مبتلای شما گریه می کنیم وقتی خدا برای شما گریه می کند همراه با خدای شما گریه می کنیم دلـهای ما از آن که زمینگیر کربلاست همواره در هوای شما گریه می کنیم از روی نی نوای شما را شنیده ایم بر داغ نینوای شما گریه می کنیم ای کشته های اشک، خدا خونبهایتان تا جان شود فدای شما گریه می کنیم : 💔 شب جمعه حرم و مادر و غوغای ضريــح باز هم نوكــر تو حسرت امـشب را خورد سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير،
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
از دست هجر دلهره دارم چه میشود؟ آقا بگو که آخر کارم چه میشود؟ یابن الحسن سیاه شده زندگی اگر پایان دهی بر این شب تارم چه میشود؟ چیز زیادی از تو نمیخواهم ای کریم بنشینی از کرم به کنارم چه میشود؟ بی ارزشم، قبول ولی لطف کن بیا هنگام مرگ سوی مزارم چه میشود؟ نذرم نشد ادا که شوم زائر رضا با این بساط قول و قرارم چه میشود؟ دلتنگ کربلا شدم و جنت الحسین سر روی مرقدش بگذارم چه میشود؟ لطفی کن و مرا برسان زیر قبه اش با هیچ چیز کار ندارم چه میشود؟ جانم فدای دلهره ی زینب غریب می گفت جسم بی سر یارم چی میشود؟ : ... بی‌خود دلم خوش است به اشعار انتظار ايـن حـرفهـا بــراي مــن آقــا نـمـی‌شـود سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، معطر بنام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سنگ غم تـو شیشه قلب مرا شکست این سنگ را به گوهر غلطان نمیدهم عمری بـه بزم روضه ات الفت گرفته ام این روضه را به روضه ی رضوان نمی‌دهم مـن با محبت تـو در این عـالـم آمدم والله بی محبت تـو جـان نمی‌دهم مهر تـو را به مهر و مه و آسمان دهم؟ هرگز! خدا گواست بـه قرآن نمی‌دهم یک قطره اشک در غم تـو، هستی مـن اسـت این قطره را به بحـر خـروشان نمیدهم از کودکی بـه بزم عزایت گریستم این گریه را به صد گل خندان نمیدهم : تو برای دل من خوب رفیقـی هستی از ازل نام تو با جان و دلم مانوس است سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فاطمیه، حالِ ما مثلِ محرم می‌شود میهمان کاسه‌های چشم، زمزم می‌شود زیر سقفِ روضه‌ی مستورِ ناموس خدا هر کسی که مادرش زهراست، مَحرم می‌شود آبِ کوثر را به قوری‌های هیئت ریختند چای اینجا با دمِ سینه‌زنان دم می‌شود در عزای فاطمه، محجوبه‌های شهرمان چادری که روی سر دارند، پرچم می‌شود روضه‌ی مردانِ مشکی‌پوشِ مادر بی‌صداست «روضه‌خوانی» با زبان پیرهن هم می‌شود در نبردی که سلاحِ گریه می‌آید به کار فاطمیه، جبهه‌ی خطّ مقدم می‌شود با بهانه بی‌بهانه اشک، می‌ریزیم ما با در و دیوار هم مقتل مجسم می‌شود خم نیاوردیم، بر ابروی‌مان در مشکلات زیر بارِ روضه اما قدّمان خم می‌شود می‌شویم از داغِ مادر گریه گریه پیرتر مثل شمعی، قطره قطره عمرمان کم می‌شود اشک می‌ریزیم، شاید زخم او بهتر شود چون نمی‌دانیم، آیا اشک، مرهم می‌شود؟ : غربتم با بودن زهرا نمی آمد به چشم روزگاری تکیه گاهی داشتم یادش بخیر💔 سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
امشب دلم گرفته برای دلت حسن قربان بیقراری و چشم ترت حسن یک گوشه ای نشستی و هی آه میکشی تصویر کوچه آمده در خاطرت حسن هربار وقت ضربه ی سیلی که میرسد خود را گذاشتی عوض مادرت حسن اوپیش چشم تو به زمین خوردوناله زد این داغ تا ابد نشود باورت حسن تو بهر گوش پاره ی او ناله ها زدی اوگفت زیرلب که فدای سرت حسن امشب کمی ملاحظه کن آه کم بکش درپیش چشم خواهر غم پرورت حسن : 💔 نام حَسن که میشنوم روضه ها همان روزدوشنبه،کوچه ی باریک ومادر است سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير،
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بازهم ازعمل خویش به دل غم دارم خسته از این همه آلودگی و تکرارم دل من تنگ برای همه شد الا تو وای از تیرگی این دل بی مقدارم معصیت کرده مرا دور ز تو، میدانم پر شده نامه ی من از گنه بسیارم نامه ام اشک تورا باز درآورده، ببخش وای بر من که همیشه سر تو سربارم مهربانتر زخودت درهمه ی عالم نیست با همه تیرگی ام سوی شما رو آرم یک نظرکن که من ازدست خودم خسته شدم بی نگاه تو اثر نیست بر استغفارم من اسیر غم دنیا شده ام کاری کن تا رها گردم از این زندگی غمـبارم هرکه دورازسرکوی تو شده خوار شده نده غیرازخودت آقا به کسی افسارم باهمه پستی من دست مرا میگیری ای فدای تو و بخشیدن تو دلدارم سِمَتِ نوکریت را به دو عالم ندهم فخرم این است که من نوکراین دربارم : گرچه این شهر شلوغ است، ولی باورکن آنچنان جای تو خالیست، صدا می پیچد سلام عليكم ورحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
من باتوزندگی نکنم،پیر می شوم بی تو من ازجوانی خودسیر می شوم من در شعاع پرتو شمسُ الشُّموسی ات بی اختیار پیش تو تبخیر می شوم آیینه کاری حَرَمَت ذرّه پروریست من دررواق چشم تو تکثیر می شوم در صحن کهنه سوی تو کردم نماز را اینجاست آنکه لایق تکبیر می شوم یک شب نشد که بی گُنَه آیم زیارتت اما دوباره پیش تو تقدیر می شوم وقتی که آه می کشم از پرده ی نیاز  بی پرده باتوصاحب تصویر می شوم بیچاره من که نیست قلمدانم از طلا هر چند با نگاه تو اکسیر می شوم نقاره خانه ات ز کجا آب می خورد کزبانگ آن چوسیل سرازیر می شوم آن نامه ام که ازسرتعجیل و اضطراب بر بال کفتران تو تحریر می شوم برداشت سیلِ گریه بساط زیارتم نم نم دوباره قابل تعمیر می شوم وقتِ ورود در حرم تو، هوایی ام وقت خروج، تازه زمینگیر می شوم : خوب یا بد،هرچه باشد،عیبِ دلتنگیست این من به هرکس میرود مشهد،حسادت میکنم سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير،
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شب جمعه است و دلم کرببلا می خواهد کربلا هم که دلِ غرقِ صفا می خواهد چه کنم من که ندارم بجز این قلبِ سیه دلِ من از تو حسین قدری دوا می خواهد روضه ی آب و عطش گر چه ملول است و ولی دلِ بشکسته و صد شور و نوا می خواهد شب جمعه شد و مادر به حرم آمده است وا که این صحنه عجب حال و هوا می خواهد آخر این غرقِ گنه را چه به این حال و هوا دلِ من جرعه ای از آبِ شفا  می خواهد کی شود قسمت من هم بشود کرببلا دلم عطرِ حرمِ شاهِ ولا می خواهد : شب جمعه است دلم دوروبر کرببلاست حسرت پیر غـلامـت، سفر کرببلاست سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير،
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بیا که شب ز فراق تو بی سحر مانده بیا که داغ فراق تو بر جگر مانده بیا که دیده ی عالم دگر ندارد تاب ز فرط گریه برای تو بی گوهر مانده الا که یوسف حسنی ز اوج هجرانت هزار حضرت یعقوب بی پسر مانده بیا که رنگ خزان دارد آرزوهامان بیا که باغ امید تو بی ثمر مانده جواب طعنه زنان را دهم به این جمله که یار و صاحب من در ره سفر مانده دل شکسته ی من هستی من زار است تمام هستی من بر سر گذر مانده شفا دهنده به زخم دل شکسته تویی بیا که ناله ی زهرا به پشت در مانده : 💔 ای کاش درکنارحرم، صبح جمعه ای  تو بر گریه کنی، ما برای تو سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، آدینتون معطر بنام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نابرده رنج را چه کسی گنج میدهد یک گفتم و داراترین شدم هیئت که آمدم سر و رویم سیاه بود لطف بود که زیباترین شدم عمرم تمام گشت و خودم را نیافتم در بینِ بود که پیداترین شدم صد مرده زنده می شود از ذکر از محتشم نوشتم و شیواترین شدم هرکس بزرگ بود، که آقا نمی شود من با حسین بودم و آقاترین شدم هم به گرد پر من نمیرسد تا گنبدش پریدم و بالاترین شدم بر روی سنگ قبر من اینگونه حک کنید مجنون کـربلایم و لیلاترین شدم : خوب بنگر در میان نوکرانت دستهای خالی این بینوا بالاتر است سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
صبحت بخیر، همسر من، هم قطار من یک روز دیگر است که هستی کنار من شکرخدا، گمان کنم امروز بهتری پیراهن جدید مبارک، بهار من نان که تو میپزی چقدر مزه میدهد نان پخته ای که سر برسد انتظار من از آتش تنور کمی فاصله بگیر آتش بد است با من و با روزگار من مثل قدیم باز صِدام کن دستی بکش به روی دل بیقرار من برات لقمه گرفتم، قبول کن روزه بس است آب شدی روزه دار من افتاده ام‌ به پات، بمان، جان من بمان رحمی بکن به گریه ی اطفال زار من اسما، برای خانه دوتابوت لازم است مرگ من است لحظه ی مرگ نگار من من‌ بودم و کسی به تو با تازیانه زد؟ تا عرش رفت آه دل ذولفقار من روز دهم قرار من و تو دم غروب وقتی که خورده است به مقتل گذار من وقتی که شمر رفته روی سینه ی سر میبرد مقابل چشمان تار من خولی و زجر و شمر و سنان دور زینبند وای از غرور دختر ناقه سوار من : 💔 باز با یک خنده ات این خانه را آباد کن حیدرت را از غم و رنج و محن آزاد کن سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تیر بلا رسید و دلم  را نشان گرفت آتش به سینه ام زد و تاب وتوان گرفت عمری ز خاطرات ِگذشته گریستم شکرخدا که زهر ازاین خسته جان گرفت مویم  حکایت  غم  دیرینه  می کند بغض گلو و اشک، مسیر بیان گرفت راوی روضه های غروب مدینه ام در آن زمانِ تلخ دل آسمان گرفت ازقصه ای که برکسی آن را نگفته ام باغ امید من همه رنگ خزان گرفت دستی که بین کوچه به مادرکشیده زد باضربه اش ازاین دل زارم امان گرفت دیدم که مادرم پی من دست میکشد سیلی ز مادرم همه تاب وتوان گرفت : شد عاقبتش خیر هر آنکس که در عالم گردید غلامی ز سرای تو سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير،