eitaa logo
شاه سلام علیک ؛ حسین سلام علیک
150 دنبال‌کننده
32 عکس
75 ویدیو
0 فایل
Admin : نوكري كردنِ اين قوم مرا بالا بُرد با گداييِّ حسين مَنسَب شاهي دارم به حسين بن علي پشت و پناهم گرم است اي خدا شكر ، عجب پشت و پناهي دارم. "تبادل و تبلیغ انجام نمی شود"
مشاهده در ایتا
دانلود
همينكه با تو زمان، حساب خواهد شد حساب دفتری ام صد كتاب خواهد شد بدون عشق اگر خانه ای بنا سازم به يک نسيم يقينأ خراب خواهد شد دو قطره اشک كه قابل ندارد، اما آن برای آخرتم مشک ناب خواهد شد عرق برای شما هر كسی كه ميريزد شبيه جوون برايش گلاب خواهد شد نفس كشيدنِ در بين روضه های شما بدون شرط و شروطی ثواب خواهد شد دلی كه سوخت برای غمِ علی اصغر هميشه شامل لطف رباب خواهد شد به ذره عابسِ آقا اگر نظر بكند به آسمان رود و آفتاب خواهد شد ادب هر آنكه ندارد، به پرچمش سوگند به هر دری كه بكوبد جواب خواهد شد قسم به نام حسن ميخورم كه در محشر كسی كه نيست حسينی عذاب خواهد شد : نفسش سخت گرفته ست، به آغوش بکش نوکــرِ خسته ی رنجـورِ بهَم ریخته را این من و هجر تو و حال به هم ریخته ام رحم کن بر من و احوال به هم ریخته ام صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام
نشسته ام بنویسم گـدا گـدا آقـا چقدر محترم است این گدای با آقا نشسته ام بنویسم حسن، کریم، کرم مـدینـه، سفـره ی آقـا، برو بیـا، آقـا نشسته ام بنویسم به جای العفوم الـهـی یا حسن یا کـریم یا آقـا تو مهربانی ات از دستگیری ات پیداست بگیر دست مرا هم تو را خدا آقا دخیل های نبسته شده زیاد شدند چرا ضـریح نداری؟ چرا چرا آقا تویی کریم کرم زاده من گدا زاده مرا خدا به تو داده تو را به من داده : همه گفتند حسین و جگـرم گفت حسن سینه و دست و سر و چشم ترم گفت حسن گـوشم از بدو تـولـد به شمـا عـادت کرد مادرم گفت حسین و پدرم گفت حسن صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير...
شد عشق تو دارٱلشفا یکسالِ دیگر نام تو شد مشکل گشا یکسالِ دیگر حاجت روایم کردی و شرمنده ات شد این رو سیاهِ بـی وفـا یکسالِ دیگر با چشم خود دیدم که رزق از تو گرفتند در هیئتت خیل گـدا یکسالِ دیگر تا اینکه حُرّت باشم و مشغولِ توبه هر سال میگـویـی بیا یکسالِ دیگر من سعی کردم قدرِ وُسعم با تو باشم تأیید کـن آقـا مـرا یکسالِ دیگر ممنونِ لطف ِ مادرت هستم که آورد در تکیه ها و روضه ها یکسالِ دیگر قسمت نشد پابوسی ات، طی شد دوباره در حسرت یکسال دیگر فرزندِ تو مهدی(عج) ظهورش را طلب کرد در روضه ی «أدرک أخا» یکسالِ دیگر : نوکر به اسم و رسم خودش بی علاقه است بر سنگ قـبـر مـا بنویسید «یا حـسـیـن» در گیرودار محشر و هـول و هـراس آن فریاد استغـاثه ی ما یک صدا حـسـیـن صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام
از فـراق کــربلا پیوسته دارم زمـزمـه ترسم این هجران دهد آخر به عمرم خاتمه دوست دارم تا بگـریم در کنار قتلگاه بشنوم در گوشه ی مقتل صدای فاطمه دوست دارم تا شود از گریه چشمم جام اشک با سرشک دیده سقـایـی کنم در علقمه دوست دارم مرقد شش گوشه گیرم در بغل اشک ریزم بر رخ و باشم دعـاگـوی همه دیده بستم از همه عالم، دلم در کربلاست بر لبم دائم بود این بیت زیبا زمزمه بر مشامم میرسد هر لحظه بوی کـربلا در دلـم ترسد بمـاند آرزوی کــربلا : جان حافظ ها و سعدی و لسان الغیب‌ها جان عطار و نظامی، شاعران خاڪ ما باد قربان همان شاعر ڪه از جانش سرود بر مشامم می رسد هر لحظه بوی ڪربلا صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام
سر‌ سال است بیا کاسه ی ما را پر کن با همان دست خودت دست گدا را پرکن بد حسابی مـرا پای حسابم ننویس بی حساب این دل من را ز تولا پر کن یابن زهرا سر سال است بجای عیدی کاسه ام را فقط از گریه به زهرا پر کن چشمه ی چشم مرا اول این سال جدید  تو محبت کـن و اندازه ی دریا پر کـن سفره ی بی برکت را نمک رزق بریز سفره ها را فقط از برکت مولا پر کن همه مشغول به عیدند و محافل خالیست هیئتت را پسر فـاطمـه با ما پر کن سال آینده بیا و همه ی وقت مرا با همین روضه و این سینه زنی ها پر کن قاب چشمان مرا لحظه ی نو گشتن سال باز با گـنبـد و گـلـدسته ی آقا پر کن نــوكـــر نـوشـــت: حالا نمی شود که بیایی و با خودت چیزی بیاوری شبِ عیـدی برای ما؟ چیزی شبیهِ مرهمی از جنسِ عاشقی چیزی شبیهِ تذکـره‌ی کــربلای مـا صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... آدینتون معطر بنام
به سَرَم غیرِ شما نیست هـوایی ابداً غیرِ درگاه شما، دستِ گـدایی ابداً سینه میکوبم و در میزنم و غیر "حسین" نَبُوَد بر لب مـن هیچ نوایــی ابداً پیرهن مشکی من نیز که مخصوص شماست نشود بر تنم از هیچ عـزایی ابداً چشم خیسم فقط از روضه ی تو بارانیست بشود تر ز غَـمِ غیر شمایـی؟ ابداً کودکی بودم و از لقمه ی تو مرد شدم جز غذایت نزدم لب به غذایـی ابداً هر کجا ذکر حسین است، همانجایم من غیر روضـه نروم هـیچ کجایـی ابداً ربناهای قنوتم همه اش کـرب و بلاست جز بر لب من نیست دعایی ابداً قبله ام در همه اوقات، فقط کـرب و بلاست جز ضـریحـت نَبُوَد قـبلـه نمایـی ابداً کـربلایی نشوم هم به شما مدیونم نکنم هیچ کجا چون و چرایـی ابداً و مگر میشود از دست تو حاجت نگرفت نشوم از کَـرَمـَت کــرب و بلایی؟ ابداً : اي كاش شـبـي سـر بگذارم كف پايت ناقـابلـم امـا بشوم كـاش فـدايـت زوار تو پا بر روي جـسمـم بگذارند مدفون بشوم گـوشه ى ايوان طلايت صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام
شکر خدا که بال و پری داده ای مرا  نام و نشان معتبری داده ای مرا  من یک گدای بی سر و پا بودم و شما یک آبروی مختصـری داده ای مرا اصلا گدا خجالتی اش هیچ خوب نیست شکر خدا شما جگـری داده ای مرا نان و نوای من همه از روضه ی شماست از عشـق، قلب شعـلـه وری داده ای مرا امسال هم که هیئتتان پا گرفته است شکر خدا که چشم تری داده ای مرا من آمدم که گـریه کن غـربتت شوم در گوش جان من خبری داده ای مرا  ای روی نیزه رفته به جان خودت قسم در روضه مـژده ی سفری داده ای مرا ذاکر گریز زد به لب چوب خورده ات شکر خدا که گوش کـری داده ای مرا من طاقتم کجاست که گودال میبری؟ اصلا خـدا، عجب جگـری داده ای مرا : همیشه حُبِ تو جاریسٺ در دل شیعه خـدا اِراده ی خیـری برای مـا ڪرده به حـقِ گـریه ی زیـنب خدا بیـامرزد هر آنڪسی ڪه مرا با تو آشنا ڪرده صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام
می‌شود بر شانه‌ی لطفت پریشان گریه کرد پابرهنه سویت آمد مثل باران گریه کرد هر دم ای آئینه با آهت دل عـالـم گرفت چشم دنیا تار شد سر در گریبان گریه کرد خون به جای اشک از زنجیر دستانت چکید پا به پای تو در و دیوار زندان گریه کرد از شکوه تو زن آوازه‌خوان لکنت گرفت با نـوای ربنـای تو نگـهـبـان گریه کرد تازیانه خط به خط بر پیکرت مقتل نوشت تازیانه زخمـهـایت را فراوان گریه کرد بیت آخر خواند دعبل از غریب کاظمین بی صدا زیر عبا، شاه خراسان گریه کرد : در رثایت می‌چکد از دیده جای اشک خون این همه بی‌حـرمتی چشمی ندیده تاکنون السلام ای نور حـق؛ ای آفتاب کاظمـین السلام ای حجتِ آزرده "فی قعرالسجون صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... شهادت مظلومانه ی حضرت موسی ابن جعفر علیه السلام تسلیت باد
بنویسید مـرا مست اباعبدالله گریه کن، عاشق دربست اباعبدالله من که از مادر خود تا به ابد ممنونم که سپرده ست مرا دست اباعبدالله پدرم یاد به من داد حسینی باشم نوکـرش باشم و پابست اباعبدالله به یل ام بنین حضرت عباس قسم هست، هستی من از هست اباعبدالله هر کجا حور و ملک بود که جنت نبود جنت آنجاست که بنشسته اباعبدالله  بارها گفته ام و بار دگـر میگویم بنویسید مـرا مست اباعبدالله : هر دم به یاد کـربلایت گریه کردم خیلی میان روضه هایت گریه کردم هرجا که نامت آمد ای آقای بی سر از عمـق جانم در عـزایت گریه کردم صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام
آقا اگر به بزم تو مهمان نمی شدیم اینگونه عاشقانه غزلخوان نمی شدیم حتی اگر محبت بی حد تو نبود سوگند برخودت که مسلمان نمی شدیم اخلاق نیک تو همه را جذب کرده است بی مهرتو که صاحب ایمان نمی شدیم قطعا اگر که ختم رسالت نمی شدی مامفتخر به مذهب سلمان نمی شدیم در جهل مانده بود تمامی عقل ها حتما اگر که پیرو قرآن نمی شدیم تو روشنای مشعل سبز هدایتی پایان کار امر خدا در رسالتی نــوكـــر نـوشـــت: نقل محافل همه ی ما کلام توست شیرینی دهان رطب ذکر نام توست امشب بخوان به نام خدایی که منجلیست از این به بعد یار و مددکار تو علیست صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... عید مبعث رحمةٌ للعالمین حضرت محمد(ص) بر تمام مسلمین جهان مبارک باد🌸
در سرخـی نگاه شما غـم درست شد از آن غروب بود که ماتم درست شد از سال شصت و یک که زمین خورد آسمان حال و هـوای ماه محـرم درست شد آدم نبود آدم و اصلا بهـا نداشت بعد از قسم به نام تو آدم درست شد "صد مرده زنده می شود از" تربت حسین از خاک کـربلای تو مرهم درست شد پیراهن تو را که به دیـوار عـرش زد رایت، علم، کتیبه و پرچم درست شد وقتی زبان گرفت کنار تو مـادرت در کوچه های سینه زنی دَم درست شد وقتی صـدای بی کسی تو بلند شد یک بخش از لهوف و مقرم درست شد با گـریه بر غـریبی اولاد راه نجات مردم عـالـم درست شد : دائم دلم از این و از آن سیر میشود دارد زمان رفتن من دیر میشود یک کـربلا ببر که حسرت به دل شدم دارد گـدای مـادرتان پیر میشود صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام
مباد لحظه ای از یادتان جدا باشم خدا کند همه ی عمر با شما باشم مرا رها مکن از آستانه ات آقا رضا مشو که ز درگاه تو جدا باشم اگر که فیض دعای تو شاملم گردد ز دام غفلت و بند گنه رها باشم به انتظار فرج دست بر دعا شده ام خدا نکرده مگر تحبس الدعا باشم؟ اگر نصیب کنی طول عمر با عزت همیشه و همه جا خادم شما باشم به یاد غربت ارباب دل پریشانم خوشم که با تو گرفتار روضه ها باشم دلم قرار ندارد بیا و کاری کن که عاقبت سفری با تو کربلا باشم نــوكـــر نـوشـــت: با هر نفسی سلام ڪردن عشق اسٺـــ آقـا به تو احتـرام ڪردن عشق اسٺـــ چـون نام قشنگٺ به میـان می آید از روی ادب قیام ڪردن عشق اسٺــ صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... آدینتون معطر بنام
شکر خدا دعای سحرها گرفته است دست مـرا عنایت آقـا گرفته است شکر خدا، که چشم همیشه حسینی ام اشکـی برای روز مبادا گرفته است بال فرشته است برای تبرکش اطراف چشمهای ترم را گرفته است اینجا حسینیه است، ملائک نشسته اند جبریل هم برای خودش جا گرفته است این دستمال گریه ی مـاه محـرمـم امروز بوی چادر زهـرا گرفته است حالا نفس نفس زدنِ سینه های ما عیسی شده است و طبع مسیحا گرفته است دیروز بین خونِ خودش ریشه کرده بود حالا درخت سیب شده پا گرفته است : آن ساعتی خوش است که من گریه می کنم آن گـریه را به محضـرتان هـدیه می کنم هر کس به تکیه گاه و پناهی دلش خوش است من نوکــرم به صاحب خود تکیه می کنم صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام
از دهِ آباد ما ويرانه مي ماند به جا آخرش از نام ما افسانه مي ماند به جا آنقـدرها آمدند و آنقـدرها مي روند سالـهاى سال اين ميخانه مي ماند به جا فيض ما از روضه ات از "روضه خانه" کمترست ما نمي مانيم اما خـانـه مي ماند به جا هر کسى فانى نشد در عشق باقى هم نشد در قبال سوختن پروانه مي ماند به جا بعد مردن خاک ما را وقف ميخانه کنيد لااقل از خاک ما پيمانه مي ماند به جا نام نه، تصوير نه، هر آنچه که داريم نه از من و تو ناله ی مستانه مي ماند به جا آنکه مي ماند در اين خانه در آخر فاطمه ست مي رود مهمان و صاحبخانه می ماند به جا هر کجا رفتيم صحبت از رسول ترک بود بيشتر از عـاقلان ديوانه می ماند به جا نيستم سرگرم سجاده، خودم فهميده ام آخرش خدمت درِ اين خانه می ماند به جا : از غم کرب و بلایت دل و جان بیتاب است بی حسین بن عـلـی زندگی ام بر آب است از ازل حضـرت حـق بر بدنم حک بنمود "سبب خلقت تـو نـوکــری ارباب است" صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام
باز از عـرش غـزلـهای مرا آوردند شیشه ی ناب عسلـهـای مرا آوردند باز آغـوش در آغـوش دلـم را بردند طـعـم شیریـن بغـلـهـای مرا آوردند باز "هم هیئتیان "من و جشن ارباب باز هم بچــه مـحـلـهـای مرا آوردند باز هم کرب و بلا، عشق، زیارت، ارباب باز هم خیـر الـعـمـلـهـای مرا آوردند آنطرف وسعت من عرش حسین است ولی این طـرف حـداقـلـهـای مرا آوردند وسعت روز مـرا روز جـزا می آرند چون مرا از سفر کرب و بلا می آرند : خـورشیـدِ شـبِ بالا آمـد شكل دگـرِ و آمـد مشتاق زیارت بود این بود كه به دنیا آمد صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير...
آن خدایی که شما را به دو عالم بخشید از زیادی گِـلَـت نیز به بخشید طلب آب هر آنکس که از این درگه کرد صاحب خانه به او چشمه ی زمزم بخشید ای گـرانـقـدر، ندانست کسـی قـدر تو را بس که دست تو به ما رزق فراهم بخشید شب میلاد تو مـادر به همه عـیـدی داد و به ما سینه زنان خیمه و پرچم بخشید کرمی را که به آن حاتم طایی شهره ست شیرخوار تو کرم کرد و به حاتم بخشید نشده، راه گـدایی این نیست عیب از توست اگر دوست به تو کم بخشید رمـضـان کار خودش را کرد و آخـرش شـاه مرا مـاه بخشید پیرمردی وسط روضه مان گفت حسین من نگفتم، ولـی مـرا هم بخشید : نام “حُسِین”سر دَر قلبــم مشخّص است در خانه گر کس است همین حرف بس است بیتـی که نام و یادِ تـو در آن بُـوَد حـسِـیـن یک بیت ساده نیست که بیتُ المُقَدَّس است صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... میلاد امام حسین علیه السلام و روز پاسدار مبارک🌺
روزیه شعر من امشب دو برابر شده است چون که سرگرم نگاه دو برادر شده است چون که بانـوی کـلابیه پسـر آورده چشم وا کن، پدر خاک قمـر آورده هر که از قافله ی فطرسیان جا مانده نظرش خیره به گهواره ی سقا مانده زور بازوی تو بی حد وَ عدد خواهد شد بعد از این ام بنین، ام اسد خواهد شد با وجود تو زمین حیدر دیگر دارد کعبه جا دارد اگر باز ترک بردارد از در خانه ی او پا نکشیدم هرگز چون حسینی تر از عباس ندیدم هرگز ماه ذی‌الحجه که عباس به حج عازم شد همه بر کعبه ولی کعبه بر او مُحرِم شد در طوافش سخن از عقل فراتر می گفت در حقیقت «لک لبیک برادر» می گفت ساقی ما چه شرابی چه سبویی دارد بنویسید چه عـمـویی دارد او علمدار حسین است ببخشید مرا مدح او کار حسین است ببخشید مرا : دستم عُمریست دخیل عَلَم عبّاس است دلم عُمریست مقیم است به نفسـهـای مسیحـایـی سوگند دم احیـاگــر مـا بازدم است صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... ولادت با سعادت و روز جانباز مبارک❤
بنا نیست امروز افسرده باشیم پس از چند شب باز پژمرده باشیم مگر می شود نور را دیده باشیم؟ ولی دل به خورشید نسپرده باشیم بنا شد اگر سائلی نان بگیرد چه خوب است که از کریمان بگیرد بنا شد اگر شاه نوکــر بگیرد چه بهتر که از نسل سلمان بگیرد علی خواست تا که برای حسینش زنــی در بلندای ایمـان بگیرد تمام زمین و زمان را که می گشت بنا شد عروسی از ایران بگیرد اسیری شه بانوی ما می ارزد که این خاک بوی حسین جان بگیرد تو آقـاترینی و سجـاد مایی تو شاهی و فرزند داماد مایی : با نامِ علــی که نامِ بین المللیست جاری زِ لبـانِ شیعه نهرِ عسلیست بر مهـدی و بر آلِ محـمّـد صلوات میلادِ علیّ اِبنِ حسین اِبنِ علیست صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... ولادت با سعادت چهارمین نور سپهر ولایت و امامت حضرت امام سجاد (ع) مبارک باد.
با اینکه هر دفعه تو می بینی گناهم را امـا نمیـاری به رویـم اشتبـاهـم را اینجا پر است از رو سفیدان تو یاالله پس من کجا مخفی کنم روی سیاهم را؟ مَـردُم سیاهیهـای رویم را نمی بینند از دور می بینند تنهـا روی مـاهـم را من بعد از این هم سر به راه تو نخواهم شد پس تو عوض کن سمت راه خویش راهم را محتاج جزء تو بودن اصلا به صلاحم نیست از هـر کسی بهتر تو میدانـی صلاحم را دیدی اگر جایی به جز تو چشمم افتاده قـدرت بده تا اینکـه بردارم نگاهـم را بر حب حیدر تکیه دادم که نمیافتم می ترسم از اینکه بگیری تکیه گاهم را بگذار گرم روضه ها باشد نفسهـایم خرج حسین بن علی کن سوز و آهم را : شب جمعه است بیا حال مرا بهتر کن فکـر دلـواپسـیِ قلب من مضطـر کن این شب جمعه اگر مقصد تو کرب و بلاست صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... آدینتون معطر بنام
بیا اجازه نده عـاشقت عذاب ببیند چرا همیشه حرم را فقط به خواب ببیند؟ به خواب دیدم از اینجا نمای گنبدتان را عجیب نیست اگر تشنه ای سراب ببیند مرا به پشت در عادت بده به خرده طعامی همین بس است تو را "دیده" در نقاب ببیند گدا نمی رود از پشت درب خانه ی مولا اگر دوباره امیدی به فتح باب ببیند نگاه چپ بکند دشمنی به سمت حریمت جهان دوباره به خود باید انقلاب ببیند مدافع حرمت گفته بود قبل شهادت مگر بمیرد و این صحن را خراب ببیند : ما را همه به شریفت شناختند داده خدا به ما چه چه قیمتی ما اوج را درِ این خانه یافتیم در هیئت خـدا را شناختیم صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام
میخانه مگر بال و پرم را بپذیرد تا آتش مستی جگرم را بپذیرد ظرفیت دل در گرو پاکیِ ظرف است ای کاش همین مختصرم را بپذیرد در زاویه ی گردش پیمانه نشستم تا دستِ گدای سحرم را بپذیرد منظورِ منِ بی سر و سامان خود ساقی ست پس اوست که باید نظرم را بپذیرد جارو زده ام با مژه خاک قدمش را شاید برسد چشم ترم را بپذیرد سر می کشم آن قدر به بالا که ببیند دنبال همینم که سرم را بپذیرد مقصود من از عشق، تماشای حسین است سرمست شدن با قد و بالای حسین است : داده همیشه لطف تو من را خجالتی آقای چه قدر با ماندم چرا نگاه تو افتاد سوی من؟ من هیچ هیچم و تو بی نهایتی صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام
تو یک نفس کشیدی و دم آفریده شد با راه رفتن تـو قـدم آفـریده شد خالق نشسته بود که مدح تو را کند اینجا گمان کنم که قلم آفریده شد یا پیش تر ز جود و کرم بوده ای حسن یا هم زمـان با تو کـرم آفریده شد ای لال باد آن که تو را بی حرم شمرد از ناز شصت توست حرم آفریده شد روز جمل تو حیدر ثانی شدی حسن پای شجاعت تو جـَنـَم آفریده شد از مردم عرب که تو خیری ندیده ای پس بهر یاری تو عـَجـَم آفریده شد تا شکل بیقـراری شبـهـای تو شَوَم این اشکـهـای چشم تـَرَم آفریده شد وقتی حسن به معنی صبر است، غصه نیست گر صد هزار رنج و اَلـَم آفریده شد باید که شکل پر زدنت فرق هم کند پس لاجرم پیاله ی سم آفریده شد پای کتاب زنـدگــیِ پر بلایتان اشک خدا چکیده و غـم آفریده شد : همیشه داغ دلم قبر خلوٺ حسن اسٺ به سر هوای بقیع و زیارٺ حسن اسٺ تمام هفته دلـم برای حسین می سوزد ولی دوشنبه ی من وقف غربٺ حسن اسٺ صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير...
ملک دلم همین که بنام حسین شد عبدی گناهکار غلام حسین شد آرامشی نداشت وجودم به هیچ وجه تا که به اذن فاطمه رام حسین شد قند مکرر اسم "حسین" است، والسلام شیرین ترین کلام، کلام حسین شد «با یک سلام صبح به ارباب بی کفن » روزم پر از جواب سلام حسین شد یادم نمی رود که خدا هر زمان ز من قهرش گرفت، واسطه نام حسین شد یک شب دوباره نوکری آمد به خواب من حرفش دوباره حرف مرام حسین شد نوکر از آب خوردن خود آب می شود بین دو نهر؛ آب، حـرام حسین شد : ذڪر تو بر لـبـم ز همه آشناتر اسٺ پیشٺ عزیز هر ڪه دلش مبتلاتر است بر پاره پاره ی جگرم نقش بسته اسٺ نام حسین از همه ڪس دلرباتر اسٺ صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام
باز در شعر تو نوآوری ام گل کرده باز انگار رگ حیدری ام گل کرده هوس خواندن اوصاف علی کردم من عشقِ مدّاحیِ پامنبری ام گل کرده دفترم مست و قلم مست و خودم دیوانه باز اشعارِ عـلـی اکـبری ام گل کرده یک علی گفتم و صد زلزله افتاده به شعر باز روحیّه ی ویرانگری ام گل کرده سینیِ شربت و شیرینی و گل آوردم باز خـادم شدم و نوکـری ام گل کرده هر که با لحنِ خودش عرض ادب کرده و من لهجه ی فـارسیِ مـادری ام گل کرده شعر با نام علی رنگ طلا می گیرد صد و ده بیت علی، زرگری ام گل کرده هست مرآت نبی در حرَکات و سکنات به علی ابن حسین ابن علی صد صلوات : کسی که نوکــر بابای توست می‌داند چه بهره‌ها ببرد حشر، از شفاعت تو چه خوب بود شب جمعه کربلا بودم کنار کعبه‌ی شش گوشه با عنایت تو صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... ولادت با سعادت شاهزاده علی اکبر علیه السلام و روز جوان مبارک باد. 🌸
گفتَمُ کردم مـرور را خلاصه کرده حروف حسین، فرقان را صلاح دولت ما را حسین میداند که راه داده به روضه تمام ادیان را غبار روی ضریحت به سُخره میگیرد جلالُ حشمتُ دارائـیِ سلیمـان را نهاده ام چو سگان سر به تربت جانان به هر کسی ندهند این مقام شایان را ملال راه ندارد به جمع عشاقت که بیمه کرده نگاهت همه محبان را شدست پر ز نداری مجددا دخلـم ببخش گوشه ی چشمی، گدای نالان را از ابتدای جهان تا کنون کسی هرگز ندیده غیر جنابت کمال احسان را به سوز سینه قسم، درد، موجب شعر است که ساخت آه نزارم دو صد نیستان را غـم جماعت بی دین، که از سر کینه به دارِ نیزه کشیدند روح قـرآن را نبود واژه ی در خور میان الفـاظـم ببخش طفل نوآموز این دبستان را : ذڪـر تو بر لبم ز همه آشناتر اسٺ پیشٺ عزیز هر ڪه دلش مبتلاتر است بر پاره پاره ی جگـرم نقش بسته اسٺ نام حسین از همه ڪس دلرباتر اسٺ صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام