eitaa logo
شاه سلام علیک ؛ حسین سلام علیک
158 دنبال‌کننده
32 عکس
75 ویدیو
0 فایل
Admin : نوكري كردنِ اين قوم مرا بالا بُرد با گداييِّ حسين مَنسَب شاهي دارم به حسين بن علي پشت و پناهم گرم است اي خدا شكر ، عجب پشت و پناهي دارم. "تبادل و تبلیغ انجام نمی شود"
مشاهده در ایتا
دانلود
شُغلم این است، گــدایی ز دیار حسنم بعد، با حفظ سِمَت نوکــر یک بی کفنم خانه ی مادری ام خاک بقیع است فقط مدتـی هست که تبعیـد شدم از وطـنـم همه جا و همه دَم تکیه کلامم است ذکـر تو مثل ستون است، به قصـر سخنم شهـر را مست کنـم با نفسِ "حای" حسن بوی گُل پر شده در صحن و سرای دهنم ذاتا از ریشه کـریم اند، گـدایان کــریم بین آنان به خـدا هیچ تر از هیچ، منـم مطمئنم که کسی بود، سـوا کرد مـرا نظـر مـادرتان است، اگـر سینه زنم به روی لوحِ دلم حک شده با خط درشت "من حسینی شده ی دست امامم حسنم" غصه ی بی حـرمیّ تو مرا کشت، حسن زیر خورشیدی و این شد سبب سوختنم کاش می شد که پس از مرگ، شوم خرج شما سایبانـی بشود روی مــزارت... بـدنـم نــوكـــر نـوشـــت: گنبدٺ مافوق عرش اسٺ و ضریحٺ ڪهڪشان ڪسر شأن توسٺ آقا بـی حـرم میخوانمٺ بس‌ڪه حاجٺ داده‌ای و دسٺ گیری ڪرده‌ای من ڪـریم بن ڪـریم بن ڪـرم میخوانمٺ صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... دوشنبتون امام حسنی (ع)
اهل خِرد، بدون امـان خوانده اند دیوانه های سود و زیان روضه خوانده اند اعجـاز عیسویست کـه از داغ اصغـرت نوزادهای بسته زبان روضه خوانده اند افتاد بارِ داغ تو بر گـردنِ زنان زنجیر های زِبر و گران روضه خوانده اند اهل هنر به هر نفسی که که فـرو رود مثل غروب فرشچیان روضه خوانده اند از کـودکی، نمـاز مـرا اشک، شُسته است در گوش من به جای اذان روضه خوانده اند «خامـوش که دل سنگ آب شد» «جن و ملک بر آدمیان...» روضه خوانده اند : چِــقَـدر نـام تــو زیبــاست اَبا عَـبـــدالله چَشــم تـو خـالـق دُنیـاست اَباعَـبـــدالله هر کسی داد سلامی به تـو و اَشکَش ریخت او نَظـَر کَرده ی حَضـرت زَهـراست اَباعبدالله صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام
فکری برای وضع بد این گدا کنید باشد قبول من بدم اما دعا کنید هر کار می کنم دلم احیا نمی‌شود قرآن به نیت من بیچاره وا کنید بی دردی‌است دردِ من در به در شده بر درد عشق جان مرا مبتلا کنید برگشته‌ام به سوی شما ایها العزیز در خیمه‌گاه خویش مرا نیز جا کنید بی التفاتِ دوست تقلا چه فایده؟ قدری به دست و پا زدنم اعتنا کنید در پشت خانه‌ی تو نشستن مرا بس است اصلا که گفته حاجت من را روا کنید؟ لطفی کنید، با همه‌ی رو سیاهی‌ام در راه سرم را جدا کنید عمری‌است بنده‌ی سر کوی رقیه‌ام اهل زمانه کفر مرا بر ملا کنید بابایم آمده ز سفر یاری‌ام کنید اهل خرابه نافله ها را رها کنید تا که نفهمد او سر گیسوی من چه شد یک مقنعه برای سرم دست و پا کنید این پهلوی شکسته مرا زجر می دهد قدری کمک کنید مرا جا به جا کنید : در دفتر شعر کـربلا این خـاتـون عمری ست به دُردانه تخلص دارد بالای ضـریح او مَـلَـک حک کرده در دادن حاجات تخصص دارد صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... 🌸میلاد نازدانه‌ی‌ اباعبدلله حضرت رقیه بنت الحسین علیهما السلام مبارک🌸
نشسته ام بنویسم که غصه ها دارم‌ دوباره شوق سفر سوی دارم هوای دیدن ارباب هم هوای هوای روضـه ی جانسوز کـربلا دارم تمام دل خوشی ام در جهان فقط این است به سینه ام غـم با وفـا دارم نشسته ام بنویسم برایتان آقـا نشسته ام بنویسم فقط تو را دارم نشسته ام بنویسم مرا حـرم ببرید که غیر کرب و بلا من مگر کجا دارم؟ نشسته ام بنویسم برای این دل تنگ دوباره خاطره هایی که از شما دارم : پدرم گفت خـدایا پسرم نااهل است همه گفتند ببر کـرب و بلا خوب شود من شدم گریه کن و سینه زنت ثارالله پدرم پیر شد و گفت دمت گرم حسین صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام
چقدر اشک بریزم ز جـدایی آقا من دلم تنگ شده تنگ، کجایی آقا همه دارند به تنهایی من میخندند به همه گفته ام این جمعه می آیی آقا وقت و بی وقت هوای همه کردم جز تو کاش میخورد دلـم با تو هـوایی آقا بیشتر از همه دنبال مـن و کار منی من کی ام دربدِر بی سر و پایی آقا به خدا معترفم نوکـر بد یعنی من آمدم بر درت ای شاه، گـدایی، آقا تو فقط ناز بکش، اخم کنی میمیرم یار و غمخـوار منِ زار شمـایی آقا امتحان کردی و شرمنده شدم پیش حسین من ندارم بخدا خـرده حیـایـی آقا مادرت واسطه باشد همه را می بخشند قبل آنکه ببری کــرب و بلایی آقا نــوكـــر نـوشـــت: سالها می شود از خویش سؤالی دارم من اگر منتظرم از چه نمردم بی تو؟ تا به اینجا که به درد تو نخوردم آقا هیچ وقت از ته دل غصه نخوردم بی تو صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... آدینتون معطر بنام
دور از حسین زندگی ما چه فایده اصلا نفس بدون تو مولا چه فایده هرگز شعـار نیست دلـم داد میزند دنیای بی حسین خدایا چه فایده گیرم زمین بهشت شود نقطه نقطه اش بی کـربلا بهشت خدا را چه فایده تا کربلای او ملکوت دل من است گردش به قصد لذت دنیا چه فایده وقتی قرار نیست که خرج عزا شود دیگر تمـام ثروت دنیا چه فایده از داغ عشق چهره ی ما مهر خورده است مهر ریا روی جبین ها چه فایده چشمی که خشک مانده وبال پریدن است بی اشک روضـه چشم تمـاشـا چه فایده : اشڪ تا باشد وضـو لازم ندارد نوڪـرت غیر بغضی در گـــــلو لازم ندارد نوڪـرت یا وجیهــا عِنـدَ رَبّـــــی آبـرویـم را بــــخر تا تـو باشــــی، آبرو لازم نــدارد نوڪـرت صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام
جایی نداشتیم اگر این روضه ها نبود عشقی نبود اگر غم کـرب و بلا نبود از دستمال اشک تو خـونابه میچکد آقا مگر به زخم دو چشمت دوا نبود؟ من را کسی به قدر دو گندم نمیخرید این چشم اگر به خیمه تان آشنا نبود بر ما ز آبروی خـودت خرج کرده ای ای وای اگر که لطف نگاه شما نبود از ما مگیر یک نفس این یا حسین را آقا حسین گفتن ما دست ما نبود ما با لباس نوکری اش زنده مانده ایم عمری نبود اگر غـم ما نبود : حالم دوباره صبح شد و رو به راه شد وقٺ سلام و عرض ارادٺ به شاه شد عالم تمام، خاڪ ڪف پای شاه عشق شاهی ڪه بر تمام جهـان سرپناه شد صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام
هر به تمنای وجودت با ذکر بر در خالق اثری هست امروز گـدایان همگی محو لقایت آیا به من بی سر و پاهم نظری هست آواره تر از من در این خانه که باشد؟ جمعند گدایانِ پس خبری هست آنقدر در خانه ي شلوغ است گویم که سر کوی تو حتما گذری هست در دل عطش جان به سرم کرد آقا تو کن اگر هم سفری هست  : یک سوی دلم مرقد است یک‌ سوی‌ دلم‌ تربت است این‌ عشق‌ فقط‌ موهبت‌ حضرت دل‌ کفتر دیوانه‌ی است صلي الله ليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير...
کاسه ی صبرِ من از گریه گهی پُر می شود اشک روی قاب عکس کــربلا دُر می شود گریه ی پاک عـزای تو مـرا هم پاک کرد آب آلـوده به دریا می رسد کُـر می شود من ادب آموختم امـا نه از یک بـی ادب هرکه آمد روضه ی تو خود به خود حُر می شود سوختم با گریه تا این سینه شد ثابت قدم خاک از گـرمـی آب و آتش آجُـر می شود رسم عالم را به هم زد عاقبت این عاشقی بین ما دیوانه ها، عاقل تمسخُر می شود با نگاه مـادرت در ، کـرب و بلا از عـزاداران عـاشـورا تشکـر می شود : مادرم گفت برو روضـه جلا می گیری چای آنجا بخوری جـام بلا می گیری پدرم گفت اگر خوبـی باشی عاقبت تذکره ی می گیری صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام
چقدَر در حـرمش حال و هوا است چقـدَر زائـرِ او پیـش خدا است نگـَهَـم سمتِ لـوایِ حَرَمَش است و بِهـِشتـی که به ایوانِ طلا است هر کسی با نـَفـَسـی، که حُزنِ آن است آمــده پنجـره فـــولآد ُ "صدا است یا غریب الـغربا، این دلِ من است یا مـعـین الضـعفـا، مَن، پدرم " است ای امامِ مـِهرَبـان، من پسرم است و جوانـی که غَـمیـن آمـدهُ " است زارِعـی دل نگرانِ کـَمـیِ است شاعری هم بـه نوشتن زِ حَرَم است چقَـدَر در حَـرَمـَش حال و هـوا است : با نگاهت در دلـم طـوفان محـشر میشود دیده ام در دست سلطان جام کوثر میشود تا نگه بر و هایت میکنم بی خود از خود میشوم اشکم مکرر میشود صلي الله ليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير...
خاک پای هیأتی ها را می کنم لحظه هایی که خودم را بیشتر گم می کنم تجربه ثابت نموده هر زمان خاکی تَـرَم آسمانی می شوم حس تَـنَـعُـم می کنم تا که دلتنگی سراغم می رسد بی معطلی کنج روضـه با نگار خود تکلـم می کنم نوکـریهایی که کردم عاقبت دستم گرفت فخر با این نوکـری بر کل عالم می کنم اشکهایی را که پای صاحبم افشانده ام می شود اسباب در محشر، تبسم می کنم من حسینی ام، حسینیه شده این قلب من خویش را در هـرولـه غـرق تلاطم می کنم تا نفس دارم عـزادار بـی سرم در میان روضـه، لبهایت تجسم می کنم : من بیقـرار روضـه و بـی تاب ڪـربلا تـو حضـرٺ حسینـی و ارباب ڪـربلا شش گوشه اٺ قشنگیِ دنیایِ زشٺِ ماسٺ جـانم فـدای قبلـه ی جـذاب ڪـربلا صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام
من عبد روسیاهم دست مرا بگیرید شرمنده از گناهم دست مرا بگیرید از بس که دور گشتم از خانه ی حبیبم گم گشته است راهم دست مرا بگیرید با زورقی شکسته خود را رساندم اینجا تنها و بی پناهم دست مرا بگیرید آغوش خود گشودی اما فرار کردم برگشته غرق آهم دست مرا بگیرید وقتی که غیرتم رفت شوق عبادتم رفت درمانده از گناهـم دست مرا بگیرید عهد شباب رفت و مویم سفید گشته بی حد شد اشتباهم دست مرا بگیرید شد آرزوی این دل ایوان طلای حیدر غیر از نجف نخواهم دست مرا بگیرید تنها ره نجاتم شش گوشه ی حسین است بـی کـربلا تباهـم دست مـرا بگیرید : خوب است زندگی من آن دم که دارمت آقـا اجـازه هست که بخـوانمت؟ من بی تو هیچ، با تو دلم جور دیگریست شکـر خـدا که ریزه خـورم زیر پرچـمت صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام