eitaa logo
شاه سلام علیک ؛ حسین سلام علیک
150 دنبال‌کننده
32 عکس
75 ویدیو
0 فایل
Admin : نوكري كردنِ اين قوم مرا بالا بُرد با گداييِّ حسين مَنسَب شاهي دارم به حسين بن علي پشت و پناهم گرم است اي خدا شكر ، عجب پشت و پناهي دارم. "تبادل و تبلیغ انجام نمی شود"
مشاهده در ایتا
دانلود
عاشق فقط به دیده ی گریان دلش خوش است هجران زده به حال پریشان دلش خوش است عشق است هرچه را بپسندی برای من دلداده ات به غربت و هجران دلش خوش است گفتی بسوز در غم من، اِی به روی چشم دلسوخته به لذت درمان دلش خوش است با فقر محض آمدنم عیب و نقص نیست وقتی که مور هم به سلیمان دلش خوش است محتاج یک نگاه کریمانه ی تو ام قحطی زده به قطره ی باران دلش خوش است در پشت در نشستن من بی دلیل نیست سائل فقط به لطف کریمان دلش خوش است با دست مهربان خودت لقمه ای بگیر خیلی گدا به لقمه ای از نان دلش خوش است اینجا بساط شاه و گدا فرق می کند اینجا خود کریم به مهمان دلش خوش است گیرم که خشک هم بشود چشم نوکرت بر ابر رحمت تو کماکان دلش خوش است می گفت عاشقی که زیارت نرفته بود تنها به لطف شاه خراسان دلش خوش است وقتی دلت گرفت فقط فابک للحسین نوکر به روضه ی شه عطشان دلش خوش است ای شهریار نیزه نشین آیه ای بخوان دردانه ات به آیه ی قرآن دلش خوش است : 💔 سرم هوای تو دارد، دلم هوای ضریح چه می شود که سری گوشه ی حرم بزنم؟ سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
آتش نمرود را در دَم گلـستان میكند حلقه ی انگشترش كار سليمان میكند ميثم تمّـار را با دار اُنسش میدهد آن امامی كز نگاهی خَلقِ سلمان میكند تاكه رو زد بركسی غيراز علی، ذات خدا يوسف صدّيق را در بند زندان میكند بين گرداب بلا چيزی نگو جز ذكر حيدر مُشكلت را سهل و آسان میكند مثل طفلی كه ميان جمعيت گُـم می شود دوری از شاه نجف ما را پريشان میكند هرچه میخواهم نگويم مدح اورا،خود به خود نفس لـوّامه مرا فوراً پشيـمان میكند عاقل از ديدِ من است آن كس كه با با زبان روزه، دائم ختم قرآن میكند آسمان درهم نمی پيچد بدون اذن او امر از او میرسد، افلاک طوفان میكند وحی صادر می شود از جانب مولای ما پس فقط روح الامين ابلاغ فرمان میكند ما كه تصويری نمیخواهيم جز صحن نجف مرتضی وقتی كسی را كارگردان میكند بر مشامش میرسد بوی حـرم، امّا مُدام سائل اين غم را درون سينه پنهان میكند شک ندارم "هَمُّ و غَمَّش"را ز خاطر میبرد هرگدایی در حرم، رو سمت ايوان ميکند : کریمان مات طرز بخشش انگشترش بودند بگو حاتم بیاموزد ز دست او سخاوت را سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير 🌹 .
مست ازغم توام، غم توفرق میکند محو توام که عالم تو فرق میکند بایک نگاه میکشی و زنده میکنی مثل مسیح نه، دم تو فرق میکند یک دم نگاه کن که مرا زیرورو کنی باید عوض شد آدم تو فرق میکند تنها کمی به من نظر لطف میکنی؟ آقای مهربان، کم تو فرق میکند زخمیست دردلم که علاجی نداشته است جز مرحمت که مرهم تو فرق میکند اشک غمت برای من احلی من العسل گفتم برای من غم تو فرق میکند صلح توروضه است،حماسه است،غربت است ماهی تو و محرم تو فرق میکند باید خیال کرد تجسم نمود، نه؟ نه؛ گنبد تو، پرچم تو، فرق میکند لختی بخند قافیه ام را به هم بریز آقای من، تبسّم تو فرق میکند : 💔 من منتظر شوم بشود محشری که تا... عالم نظر کند که چه ها دست مجتباست سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير،
جز رحمت چشمان تو، دنیا چه می‌خواهد تشنه به غیر آب، از دریا چه می‌خواهد حالا که موسایم شدی راهی نشانم ده غیر از نجات، این قوم از موسی چه می‌خواهد شاید بپرسی از چه دنبال دَمَت هستم دلمرده نوعاً از دَم عیسی چه می‌خواهد؟ پیغام و پس پیغام یعنی یاد ما هستی مجنون جز این پیغام، از لیلا چه می‌خواهد پیراهنی بفرست شاید زنده ماندم من جز دلخوشی، یعقوب نابینا چه می‌خواهد تا کیسه ی ما پر شود احسان تو کافیست مسکین به جز خیرات از آقا چه می‌خواهد چیز مهمی نیست اینکه ما چه می‌خواهیم باید ببینیم آن جناب از ما چه می‌خواهد ای انتقام پهلوی پشت درِ خانه غیر از ظهور تو مگر مادر چه می‌خواهد : خودت بخواه که این انتظار سر برسد دعای اینهمه چشم انتظار کافی نیست؟ سلام عليكم ورحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
بايد كه من برای تو از جان گذر كنم از هرچه دارم از همه خوبان گذر كنم دنيا بر اين بناست كه آخر به حق رسيم پس واجب است از در ِسلطان گذر كنم بايد امام ِ كشورمان ضامنم شود تا از پُل ِصراط، من آسان گذر كنم قبل از همان سفر كه نبی وعده كرده است بايد كه یک سفر ز خراسان گذر كنم شمسُ الشموس ِكشور ايران، امام ِعشق بايد ز روضه های تو گريان گذر كنم روز و شبِ تو يادِ شهی تشنه لب گذشت بايد كه من ز خاطره هاتان گذر كنم يابن شبيب عمه ی ما را كتک زدند پس من چگونه از غم ايشان گذر كنم؟ : از هرچه هست دور و برم خسته‌ام فقط صحن و سرای شاه خراسانم آرزوست سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، (ع)
روضه شروع شد دل ما را بیاورید سرمایه ام، سلاح بکا را بیاورید یک سال میشود که پرم وا نمیشود دستم به آسمان تو بالا نمیشود یکسال میشود که دلم خاک خورده است این چشم خشک راه به جایی نبرده است حالا شروع تازه برایم فراهم است تحویل سال سوخته گان از محرم است پرواز عشق با پر گریه میسر است توبه به پای روضه اگر شد چه بهتر است تعلیم درس عشق که در روضه میشود بالاتر از مکاتب صد حـوزه میشود این عشق پر بهاست به عالم نمیدهم من طعم چای روضه به زمزم نمیدهم اینجا فرشته های خدا صف کشیده اند هر قطره قطره اشک شما را خریده اند این لحظه ها چقدر پر از نور میشویم چه ساده از عذاب خدا دور میشویم ای بی کفن رها شده ی دشتِ کربلا دلتنگ روضه هستم و دلتنگ کربلا : 💔 فکری به حال و روز دل نوکرت بڪن من را گدای حلقـه به گوش درت بڪن تا نوکر تو هست، چه حاجت به دیگران اصلا ســر مرا به فـــدای سرت بڪن ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير،
آقا سلام ماه محرم شروع شد بازاین چه شورش است و چه ماتم شروع شد آقا سلام تحفه ی اشکی به من دهید ماه گدایی من و چشمم شروع شد یادم نرفته است نگاه شما به ما از گریه های ماه محرم شروع شد  قد قامت الحسین که تشنه شهید شد شد قامت العزا غم عالم شروع شد  ده روز اعتکاف دو چشمم برایتان در روضه مثل مسجد اعظم شروع شد  هاجر به پای روضه ی اصغر نشسته است تا این که جوشش زمزم شروع شد  آقا سلام نیت گریه نموده ام شیرین ترین عبادت ما هم شروع شد  : 💔 ز اشک دیده جهان را به آب خواهم بست کنون که مرهم تو گریه ی محبین است سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، فرا رسیدن ایام سوگواری (ع)تسلیت باد🏴
دیده‌ام بر نینوا افتاد، دلواپس شدم بارها از ناقه تا افتاد، دلواپس شدم نام این صحرا حسین، با قلب زینب آشنا‌ست بر لبانت کربلا افتاد دلواپس شدم خاکِ سرخ این بیابان بوی کوچه می‌دهد گوئیا مادر ز پا افتاد دلواپس شدم این دمِ پیری مرا آواره ی صحرا مکن راهمان دیدی کجا افتاد، دلواپس شدم من کنارِ تو نباشم زود میمیرم حسین تا عمود خیمه جا افتاد، دلواپس شدم این دلم از کودکی بر گیسویت حساس بود باد در موی شما افتاد دلواپس شدم حنجر تو معجر من هر دو پاره می‌شود؟ حرف بین ما دو تا افتاد دلواپس شدم حنجرت را بازیِ دستان این و آن نکن چشم من بر نیزه‌ها افتاد، دلواپس شدم حرمله زانو زده، ای وای بیچاره رباب صحبت شش ماهه تا افتاد دلواپس شدم دردِ گوشِ پاره کمتر از شکافِ نیزه نیست دیده‌ام بر بچه‌ها افتاد، دلواپس شدم : 💔 ای به دل و دلـدار بیا برگردیم پسر بیا برگردیم تا رسیدیم به اینجا به دلم بد آمد این بار بیا برگردیم سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
من وسحر، من وعمه، من و سر پدرم چه خواندنی شده امشب کتاب مختصرم سلام تازه ز راه آمده کجا بودی؟ نشسته برسر و رویت غبار، همسفرم همیشه در پی خورشید ماه می آید کجاست سوره ی والشمس من، سرقمرم شکست اگر زفراق برادرت کمرت شکسته درغم شش ماهه ی حرم کمرم هزار و نهصد و پنجاه زخم بربدنت هزار و نهصد وپنجاه داغ برجگرم لبی نمانده برایت که بوسه ای بزنم سری نمانده برایت که گیرمش به برم ازآن شبی که مرا زجر، زجر داد و کشید نه دست من به کمر میرسد نه موی سرم تنم سبک شده وگوش من شده سنگین به ضربه ای همه جا تیره گشته درنظرم نه موی شانه کشیده نه صورتی سالم چنین شکسته بیا پیش مادرت مَبَرم : 💔 جانِ من بند به موهای پریشان تو بود گیسویت سوخت، چرازنده بمانم بابا؟ سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
با تو خورشید شدم، بی تو شبِ تار شدم غم ِ تنهایی تو دیدم و بیمار شدم سایه ی رویِ سرم! زینبِ تو آشفته ست یار کم داری و از دلهره سرشار شدم پیش من بغض خودت را به گلویت نسپار جانِ من حرف بزن! از غم تو زار شدم نگرانم شده ای! دل نگرانت شده ام عاشقت هستم و عمریست وفادار شدم گریه میکردم از اوّل که فدایت بشوم دل به من دادی و یک عمر بدهکار شدم مادر از غربتِ امروزِ تو آنقدر گریست که به والله به عشقِ تو پسردار شدم نذر تو خون گلویِ پسرانم! بپذیر... سجده کردم که به این رتبه سزاوار شدم : 💔 به چه دردی بخورد بی تو داشتنم چه کنـم بعد تـو با داغ جگـر داشتنم سلام عليكم ورحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
طاقت ندارم لحظه ای تنها بمانی  من باشم و در حسرت سقا بمانی  من عبد تو بودم که عبدالله گشتم  نعم الامیری، عالی اعلا بمانی  فریاد هل من ناصرت بیچاره ام کرد  من مرده ام آقا مگر تنها بمانی؟ قلبم، سرم، دستم همه نذر دو چشمت  من میدهم جان در ره تو تا بمانی  آقا نبینم در ته گودال باشی  ای زینت دوش نبی بالا بمانی  بالا نشینی و تو را پایین کشیدند  زیر لگدها زیر دست و پا بمانی  لعنت به این آب فرات و خنده هایش  راضی شده لب تشنه در اینجا بمانی  با اینکه چندین عضو از جسم تو کم شد  تو تا ابد عشق دل بمانی  : 💔 حق بده خیلی هوایِ بوسه‌هایت کرده‌ام از عموجان بیشتر  صدایت کرده‌ام سلام عليكم ورحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
تو قَد کشیده ای،یاکه عمو کمان شده؟ و یا دوباره علمدار نوجوان شده بخند حضرتِ عباسِ سیزده ساله که خنده یِ تو برایِ حسین،جان شده دلم برای حسن تنگ شد تو را دیدم کریم زاده کریم است، این همان شده بگو علی و بگو مجتبی، بگو تکبیر بگو که نامِ تو کابوسِ شامیان شده بلند شو که نبینند می خورم به زمین که این غریبِ جوانمُرده ناتوان شده چه آمده به سَرَت که سرِ تو میاُفتد چه دید مادرم اینجا که نیمه جان شده به خیمه ناله‌ی نجمه،نزن نزن شده بود به گریه هر قسمِ من بمان بمان شده سپاه رویِ تو اُفتاد و آسیابت کرد پُر از تَرک تنت از ضربِ این و آن شده تو را برایِ رساندن زِ خاکها کَندم که نیمی از تو عیان، نیمه‌ای نهان شده صدای سینه ی تو میرسد به خیمه، بگو مزاحمِ نفست چند استخوان شده؟ چقدر رویِ تو را جایِ نعل پُر کرده چقدر روی دهانت پُر از دهان شده : 🖤 بر بیت بیت پیکر تو خیره‌ مانده‌ام آه ای غزل چگونه ببینم قصیده ات؟ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير،
تا ذکر شریف شفاعت است نامی به غیر نام تو بُردن حماقت است هرگز به سینه ام نزدی دست رد حسین آخر چه کس شبیهِ تو اهل رفاقت است؟ با گریه در حسینیه تا عرش می پرم اشکی که خرج بزم تو شد، بال وصلت است آن‌کس که عابس تو شود، عابد است و بس در سِلک ما جنون حسینی عبادت است معیار بندگیِ خدا خاکِ کویِ توست شرط قبول سجده ی ما مُهرِ تربت است از دست تو رها نشود تا به روز حشر دستی که در حسینیه ها وقف خدمت است جدَّم برنج نذر تو را بار می گذاشت این"نوکرِتوبودنِ" من، بااصالت است کشیدنِ عَـلَـمَـت را به ما سِپُرد در اصل این لوایِ تو، بار امانت است کافیست بِین روضه بگویند: ای رُباب از ما دو قطره اشک گرفتن چه راحت است تیری هجوم بُرد و گلاب از گُلی گرفت حالا تمام دشت پُر از عطر جنت است نگذاشت دست و پا بزند لااقل علی این تیرِ حرمله چِقَدَر بی نزاکت است شش‌ماهه گردنش اگر اینگونه کج شده از شرمساری‌ پدرش در خجالت است : 💔 تو فقط نیزه نخور صد علی اصغر به فدات دادمش بلـکـه بگیـری سپرش گـردانـی سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، آدینتون معطر بنام
صحنه ی روضه در این جمله مجسم باشد پشت هر قدّ رشیدی دو قد خم باشد مادری تر زهمه، راه برو، کیف کنم دیدن قامت تو لـذت عمـرم باشد در پی ات آمدم از خیمه محاسن بر دست بس که شان تو در این رتبه معظم باشد با زمین خوردن تو زندگیم ریخت بهم حق بده تا به قیامت کمرم خم باشد از کجا تا به کجا پیکر تو ریخته است هرچه می چینم عزیزم بدنت کم باشد تاکه زانوم زمین خورد همه خندیدند باغمت شادی این قوم فراهم باشد چه کنم پیکر تو از بغلم می ریزد صدوده تا پسر امروز به دستم باشد تو چه گفتی که چو مادر دهنت را بستند دنده ی خورد شده شاهد حرفم باشد کوچه ای باز شد و از دوطرف می خوردی جای صد ضربه به روی بدنت هم باشد پای ناموس، وسط آمده برخیز عمه ات بی من و تو بی کس و محرم باشد : 💔 مثل تسبیح چرا یکصدویک دانه شدی؟ با تنت ذکر گرفتم که چه سـازم پسـرم سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
‏وعده ‏اى داده‏ اى و راهى دريا شده ‏اى خوش به حال لب اصغر كه تو سقا شده‏ اى آب از هيبت عباسىِ تو میلرزد بى عصا آمده ‏اى حضرت موسى شده ‏اى به سجود آمده ‏اى يا كه عمودت زده ‏اند يا خجالت زده ‏اى وه كه چه زيبا شده ‏اى يا اخا گفتى و ناگه كمرم درد گرفت كمر خم شده را غرق تماشا شده ‏اى منم و داغ تو و اين كـمـر بشكسته توئى و ضربه‏ اى و فرق ز هم وا شده ‏اى سعى بسيار مكن تا كه ز جا برخيزى كمى هم فكر خودت باش ببين تا شده ‏اى مانده ‏ام با تن پاشيده ‏ات آخر چه كنم؟ اى مثل معمّا شده ‏اى مادرت آمده يا مادر من آمده است با چنين حال به پاى چه كسى پا شده ‏اى تو و آن قد رشيدى كه پر از طوبى بود در شگفتم كه در اين قبر چرا جا شده ‏اى : حلقه عشق ترک خورده نگین افتاده سرو قامت بدنی بود ، چنین افتاده هرکجاچشم دراین علقمه می اندازم قطعه ای از پسر اُم بنین افتاده سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، فرا رسیدن بر همگان تسلیت و تعزیت باد🏴
تو فقط دست به زانو مزن و گریه مکن گیرم ای شاه کسی نیست، خودم نوکر تو لحظه ای فکر کنی پیر شدم، مدیونی در سرم هست همان شوق علی اکبر تو من خودم یک تنه از کرببلا می برمت چه کسی گفته که پاشیده شده لشگر تو تو برایم نگرانی که چه آید سر من من برایت نگرانم که چه آید سر تو همه را بدرقه کردی و به میدان بردی می روی هیچ کسی نیست به دور و بر تو بده پیراهن خود را که خودم پاره کنم نمی ارزد سر این کهنه شده... پیکر تو وای از معجر من، معجر من، معجر من وای از حنجر تو، حنجر تو، حنجر تو سعی ام این است ببینم بدنت را، اما چه کنم، شمر نشسته جلوی خواهر تو : 💔😭 سنگها...هلهله‌ها...پیکـر تو...یک لشگـر وای این قوم چرا این همه خنجر دارند؟ سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، فرا رسیدن و شهادت مظلومانه ی (ع) و یاران با وفایش بر عزاداران آن حضرت تسلیت باد.🏴 😭😭
روی جسمش نیزه و تیر و سنان افتاده بود زیر خنجر سر پناه کاروان افتاده بود شمر، با چکمه به روی سینه اش می ایستاد در کنارش مادری قامت کمان افتاده بود جای خود را با لگدهای "سَنان" تعویض کرد خنجر کُندی که دیگر از توان افتاده بود یادگار مادر او را به غارت برده اند جامه‌ی شاهی به دست این و آن افتاده بود شمر از گودال بیرون آمد و از بخت بد برق انگشتر به چشم ساربان افتاده بود نعل ها طوری عمل کردند که از پیکرش گوشه‌ی گودال قدری استخوان افتاده بود در نگاه تار او اهل حرم می سوختند قرعه‌ی آتش به نام کودکان افتاده بود روی نیزه بستن سر، کار آسانی نبود از قضا این کار، دست کاردان افتاده بود بارش ظلمت، بیابان را به خون آغشته کرد بر زمین آیات ناب آسمان افتاده بود دخترش کنج خرابه ناگهان تبخال زد چون که یاد ضربه‌های خیزران افتاده بود : 💔 روضه خوانت میشوم با روضه ای تک مصرعی بر زمین بودی و بر جسـم تـو پیـراهـن نبود سلام عليكم ورحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
ناله یِ واعطشا بر جگرش می افتاد آب میدید به یادِ قمرش می افتاد بی سبب نیست که از جمله یِ "بَکّائون" است اشک از گوشه یِ چشمانِ ترش می افتاد شیرخواره بغل تازه عروسی میدید یادِ لالایِ رباب و پسرش می افتاد با دلی خون شده میگفت که الشام الشام تا به بازار مدینه گذرش می افتاد جلوی پای سکینه دم دروازه ی شهر از رویِ نیزه علمدار سرش می افتاد میشکست آینه یِ صبر و غرورش را زجر تا به جانِ اُسرا با کمرش می افتاد روضه ی گم شدن و دفنِ رقیه میخواند تا به صحرا و خرابه نظرش می افتاد گوسفندی جلویش ذبح که میشد، یادِ خنجر ِکُند و گلویِ پدرش می افتاد وای از آن لحظه که از لایِ حصیری کهنه قطعه هایِ پدرش دور و برش می افتاد : 💔 پلک بر‌ هم میزدی کرب ‌و بلا میشد مرور مَـقتلى کاملتر از چشمت در این عالم نبود سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، شهادت علیه السلام تسلیت باد🏴
دیدنت در همه ی راه معما شده است  تو کجا نیزه کجا وای چه با ما شده است؟  دیدنت سخت ولی سخت تر از آن این است  بازهم حرمله سرگرم تماشا شده است  باورم نیست که بالای سرم میخندی  دل من سوخته تر از دل لیلا شده است  ساربانی که نگین پدرت را دارد  چند روزیست در این قافله پیدا شده است  حجم تیری که علمدار زمین گیرش شد  باورم نیست که در حنجره ات جا شده است  کاش آرام رود قافله تا راه روی  بعد من نوبت لالایی زهرا شده است  کاش آرام رود تا که نیفتی از نی  ولی افسوس سر رأس تو دعوا شده است  نیزه داری که تو را میبرد این را می گفت  بازهم زخم گلوی پسرت وا شده است  : 💔 رحمت واسعه‌ت کیسه ی مارا پر کرد این چه لطفی ست به هر بی سروپایی داری ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير،
محرمی که نباشی در آن محرم نیست بدون تو ضربان زمین منظم نیست چقدر ساده گرفتیم بی تو بودن را هزار سال بدون تو زندگی، کم نیست؟ خودت بخواه که دست از گناه بردارم که عهدهای منِ روسیاه محکم نیست هزار بار خودت را به ما نشان دادی ولی چه فایده، چشمان ما که مَحرَم نیست خودم به چشم خودم دیده ام که در روضه حلاوتیست که در هیچ جای عالم نیست حوائجم همه در بین روضه یادم رفت غمت چه کرده، غم روزگار یادم نیست بیا و روضه ی گودال را بخوان آقا محرمی که نباشی در آن محرم نیست : به اشکهای آن پدر که بی پسر شده بیا به گریه‌ های دختری که بی پدر شده بیا به آن شهید پاره‌تن که بی‌کفن رها شده به نـالـه هـای مادرانِ خونجگـر شده بیا سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، آدینتون معطر بنام
داده خدا مقام مرا خادم الحسین ارباب خوانده نام مرا خادم الحسین من بی حسین گمشده ای بی نشانه ام بنویس پس تمام مرا خادم الحسین مثل ازل در اول روز تولدم برداشته است کام مرا خادم الحسین هر صبح و شام همدم فطرس شود دلم یعنی برَد سلام مـرا خادم الحسین نامردمان زنند اگر طعنه ام چه غم دارند احترام مـرا خادم الحسین ارباب من بدستِ کریمش نوشته است نسلِ علیَ الدوامِ مرا خادم الحسین داده قلم بدستِ دلم صاحبِ علَم تا بشنود پیام مرا خادم الحسین میگفت آیه های سرِ روی نیزه ها احیا کند قیام مرا خادم الحسین از حنجرِ بریده صدا زد اناالغریب تکرار کن کلام مرا خادم الحسین : 💔 من ز خود هیچ ندارم که به آن فخر کنم هرچه دارم همه از نوکری خانه ی توست سلام عليكم ورحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
خون چرا از دوری خاکت نبارم؟ کربلا مانده‌ام من بی تو از دنیا چه دارم کربلا گفته‌اند از آسمانها، من ولی از کودکی در هوای بوی خاکت بیقرارم کربلا روزها را هی شمردم تا که شد وقت سفر تا بیایم لحظه‌ها را می‌شمارم کربلا دست خالی آمدن سوی تو خوش اقبالی است دارم آه و تشنگی در کوله بارم کربلا خاک ما گِل کرده‌اند از روز اول با فرات زاده‌ی عشق تواند ایل و تبارم کربلا بیقرار از دیدن سقای تشنه پیش آب اشک ریزان تا قیامت روزه دارم کربلا من کبوتر نیستم، حالا بماند چیستم هرچه هستم، بسته بر این در مهارم کربلا با ملائک‌ روضه می‌گیریم بگذارند اگر ذره‌ای از تربتت را در مـزارم کـربلا عاقبت خاک گِل کوزه گران هم گر شوم با نسیم آید به سوی تو غبارم کربلا آمدم، رفتم، چه می‌شد برنگردم یک سفر مثل حر روزی بگیری در کنارم کربلا : 💔 ‏خبرت هست که بی روی تو آرامم نیست طاقت بار فراق این همه ایامم نیست سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
دوباره قافله رفت و رقیه جا مانده چه تند میرود، این ساربانِ وا مانده خدا به خیر کند، باز گم شدم بابا بیا ببین که فقط چند ردِ پا مانده بگو چه کار کنم، تا به عمه ام برسم؟ توانِ پایِ پُر از زخم، کربلا مانده خودت که داخلِ گودال گیر افتادی عمو کجاست بیاید؟ ببین کجا مانده؟ به یاد دردِ لگدهای شمر افتادم دوباره چادر من دستِ خارها مانده بگو به مرگ، به فریاد دخترت برسد سه ساله فاطمه ای دست بر دعا مانده کجاست خنجر کهنه به دادِ من برسد؟ به جان سپردن من چند ربنا مانده؟ به این کفن که سرم هست، اعتباری نیست پدر چه قدر برای تو بوریا مانده؟ : 💔 من دخترم، باباییم، تقصیر من چیست؟ بابا بغل کن باز هم این دخترت را سلام عليكم ورحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
دو قدم راه برو، چند قدم اشک ببار هی نگاهی کن و هی ثانیه ها را بشمار کمی آرام برو سمت حرم، خسته نشو ضجه هایی که زدی را به خودت یاد بیار چشم را سمت حرم خیره کن و حرف بزن بگو آقا بخدا نیست دگر صبر و قرار مادرم گفت که مجنون شوی از عشق حسین او دعا کرد و شدم بر غم هجر تو دچار کربلا آمده ام، روز و شبم رفته ز کف از بزرگی تو مبهوت شده لیل و نهار آمدن پیش شما غسل نمیخواهد که آمدم سمت حرم با تنی از گرد و غبار آمدم سمت حرم قفل دلم باز شد و دل پاییزی من گشته چنان فصل بهار حال من خوب شده، زائر عباس شدم چقدر گنبد ساقی به حرم داده وقار حرم ماه بنی هاشم و محتاج زیاد چه شفاخانه ی خوبیست در این گوشه کنار پسر ام بنین، ساقی بی دست حسین لطف کن دست بکش روی سرم حضرت یار : 💔 بی کَس و کارترین عبد خدا بودم که عشقِ تو خیمه دراین سینه ی پُر آهم زد تا نفس بود و نفس هست و نفس خواهد بود از تو دم میـزدم و میـزنم و خـواهـم زد سلام عليكم ورحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
فرقی ندارد كه جهنم یا بهشت است هرجا كه میگویم حسین آنجا بهشت است هر روز از این روضه به آن روضه دویده حق دارد آنكه گفته این دنیا بهشت است چشمی كه از داغت نمی بارد جهنم چشمی كه از داغت شود دریا بهشت است شش گوشه را از شش جهت دیدیم و گفتیم از هر جهت این كعبه ی زیبا بهشت است بالا و پایینی ندارد خانه ی تو بالای سر فردوس و پایین پا بهشت است با جبر ما را عاشق خود كن كه فردا در اختیار حضرت زهرا بهشت است گفتند زهرا زائر شبهای جمعه است گفتیم زیر پای مادرها بهشت است خیمه به خیمه سوخت دست و پای طفلان در آتشی كه شعله هایش تا بهشت است : 💔 شب جمعه است دلم دوروبر کرببلاست حسرت پیر غلامت، سفر کرببلاست ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير،