eitaa logo
شاه سلام علیک ؛ حسین سلام علیک
154 دنبال‌کننده
32 عکس
75 ویدیو
0 فایل
Admin : نوكري كردنِ اين قوم مرا بالا بُرد با گداييِّ حسين مَنسَب شاهي دارم به حسين بن علي پشت و پناهم گرم است اي خدا شكر ، عجب پشت و پناهي دارم. "تبادل و تبلیغ انجام نمی شود"
مشاهده در ایتا
دانلود
هر صبح و ظهر و شام عزادار مادری تنها تویـی که محــرم اسـرار مادری دیگـر تمام، مـوی سر تو شده سفید در کوچه‌ها هنوز تو غمخـوار مادری از داغ فـاطـمـه جگـرت تیر می‌کشد آقـا شهید کـوچـه و دیوار مـادری هرگز نگفته‌ای به کسی شرح ماجرا لکنت زبان گـرفته و تبـدار مادری زینب بیا و یاور من باش بعد از این در خانه روز و شب تو پرستار مادری هم جان احمد هستی و جانان مرتضی تـو دومـیـن امـامـی و دلــدار مادری زهرا حرم نداشت تو هم بی‌حرم شدی از کـودکــی همیشه هــوادار مــادری : شب و کابوس از چشمِ منِ کَم سو نمی‌اُفتد تبِ مـن کَـم شده امـا تبِ بانـو نمی اُفتد غرورم را شکسته خنده‌ی نامحـرمـی یارَب چه دردی دارد آن کوچه که با دارو نمی‌اُفتد صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... (ع)
زیر باران؛ در شب و مهتاب، حس کردم تو را نوکری تا داد زد «ارباب»، حس کردم تو را صیدِ دریای توام با ریشه‌های پرچمـت بین روضه در نخِ قلّاب، حس کردم تو را قبل از آنی که بگویم «آه، آقا بـی کسـم نوکر بیچاره را دریاب»، حس کردم تو را لحظه‌های تشنگی گفتم «سلام ای تشنه لب» قبل از آنی که بنوشم آب، حس کردم تو را روی دیوارِ اتاقـم شعبه‌ای از کــربلاست زُل زدم هر وقت، بر آن قاب، حس کردم تو را بالشم شد هر شب از رویای خیسم خیسِ اشک گوشه‌ی شش‌گوشه‌ات در خواب، حس کردم تو را بوی سیبِ جـانـمـازم مال مُهـر تربت است بارها ارباب، در محـراب، حس کردم تو را بین صحنِ سینه‌ام داری مزاری؛ چونکه من در تپش‌های دلِ بـی‌تاب، حس کردم تو را : نه ڪه هفٺ دور، دوصد بار طوافٺ می ڪنم با زبان قـاصــرم ارباب صـدایٺ می ڪنم در میان خلوٺ دل، در دعـای روز و شب آرزوی دیدن ڪـرب‌ و‌ بلایت می ڪنم صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام
بر روي شانه ی پدرم عاشقت شدم با اشكـهاي در به درم عاشقت شدم تنها دليل هر شب بیخوابی ام، حسين با گريه هاي هر سحرم عاشقت شدم بسته شده به نام تو رزق و روزي ام من با كتاب نوحـه گَرَم عاشقت شدم روز الـست لحظه ی تقسيم عشق ها آقاي من زد به سـرم عـاشقت شدم  بين سفينة النجاة شما جا گرفته ام اي پادشاه جود و كرم عاشقت شدم مـانده بخـاطـرم سفـر اولــم حسين آري ميان آن دو حرم عاشقت شدم : هر کس هدفی داشته از آمدن خویش مـن آمده ام در غـم تـو اشک ببارم رضوان مـن و خلد مـن و حور مـن این اسـت تـو دل ببـری از مـن و مـن جـان بسپارم صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام
مثل نماز مثل دعا صبح و ظهر و شام ارباب را زدیم صدا صبح و ظهر و شام ما لطف کرده ایم به خود بین روضه ها ارباب لطف کرده به ما صبح و ظهر و شام روضه به روضه گریه ی ما فرق می کند چون فرق بین نافله ها صبح و ظهر و شام روزی سه بار از غـم تو گریه می کنیم با رخصت از امام رضا صبح و ظهر و شام این روزهاست غصه ی ما شام شام شام همراه درد کرب و بلا صبح و ظهر و شام دختر نشست پیش پدر گریه کرد و گفت شلاق می زدند به ما صبح و ظهر و شام یک بار ظهر کشت تو را شمر و با سرت هر روز می کشند مرا صبح و ظهر و شام نــوكـــر نـوشـــت: چه خوش است اگر ببینم عرفات و کربلا را حـرم عزیز زهــرا، شب مشعر و منا را به خدای کعبه سوگند همه حج من حسین است به دوصد منا نبخشم عـرفـات کــربلا را صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام
به خواب غفلت خویشم ز هم پاشیده سامانم منِ بیچاره یک عـمــری اسیر این زمـستانم به سمت این و آن بردم نگاهم را ولی افسوس تو را دیگر نمیبینم چه سنگین است تاوانم خجالت میکشم آقا بگویم شیعهات هستم اگـر اذن شما باشد بگویم از مـحـبـانـم برایم گریهها کردی ولی من فکر خود بودم پریشانم شدی الـعـفـو، نفهمیدم پشیمانم من آلـوده را آخـر چـرا تحـویل میگیری چه دیدی از من آخر که خودم حتی نمیدانم عـلــی این روزها دیگر به خانه دیر میآید ز تنهائیش میسوزم ز حیرانیش حیرانم گمانم نیمه شب زهرا صدا کرده حیدر را که ای یار غریب من حلالم کن نمیمانم : ﻋﻤﺮیست، که ﺩﺭ ﺳﻮﺯِ ﻏـﻢِ ﻓﺎطـمه هستی ﺩﻟـﺴـﻮختـه‌ی، ﻋـﻤـﺮِ کـمِ ﻓﺎطـمه هستی ﻣـﻦ ﻣـﻄﻤـﺌـﻨـﻢ، ﺭﻭﺯِ ﻇـﻬـﻮﺭت، ﺍﻭل ﺩﺭ فکــرِ ﺑﻨﺎی ﺣـــــﺮﻡِ ﻓﺎطـمه هستی صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... آدینتون معطر بنام منتقم خون اباعبدالله
زاهد و من، روی تربت، هر دو سجده میکنیم او به شـوق وصـل جنّت، من ز هجر کــربلا در میان سجـده دائم هـر دو یاد جنتیم او به فکر حوریان و من به فکر کــربلا ذکر او سبحانَ ربّی باشد و حـمـد خدا من لبم در بین سجده گرم ذکر کــربلا او ندارد حاجتی جز دیدن باغ بهشت من ندارم حاجتی در سجده غیر کـربلا زاهدا در حالت سجده بمان، من میروم سوی جنّت با همین چند خط شعر کـربلا : مــادرم دسٺِ مـرا داد به دستٺ آقـا مـادرم را همه ی عـمـر دعا خواهم کرد دیر یا زود مهم نیسٺ ولـی آخـر سر من خودم را بغل امنِ تو جا خواهم کرد صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام
صبحِ خود را به سلامی به تو آغاز کنم جُـز هَـوایِ تـو کجـا باشم و پرواز کنم حَسرَتِ بوسه به شش گوشه ی تو مارا کُشت درد مندم، به که من دردِ خود ابراز کنم؟ نقطه ی سِیرو سلوکی و به قول قاضی(ره) میشود در وسطِ روضـه ات اعجـاز کنم همه با "لـعـلِ لَبِ یارِ خود افـطـار کنند من که با تربتِ تو روزه ی خود باز کنم به نیابت زِ اُوِیسِ قَـرَنی مـن هـر روز صبحِ خود را به سلامی به تو آغاز کنم : تا بوده همیشه هسٺُ تکراری نیسٺ جز نام تـو بر لبان من جـاری نیسٺ هـر روز سلام می فـرستم به شمـا آری بخدا بهتر از این کـاری نیسٺ صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام
در کــوچه پای آمـدنش تیـر میکشد از سمت گوش تا دهنش تیـر میکشد این طفل هر زمان که به در میکند نگاه بی وقفه چـارچـوب تنش تیــر میکشد مـادر چقدر دلنگــران سکـوت اوست فهمیده سینه ی حسنش تیـر میکشد نام حسن ردیف غزلـهای غربت است حتی ردیف تَن تَ تَنَش تیـر میکشد این بار زهـر کینه بر او کارگـر شده هی لخته لخته هی دهنش تیر میکشد زینبه نشسته پاره ی تن را نظاره گر با هر نفس نفس، بدنش تیـر میکشد از بس که گریه کرده در این ماتم عظیم چشمان خیس سینه زنش تیـر میکشد شاید که یاد کـرب و بلا میکند حسین وقتی که دارد از کفنش تیـر میکشد : یک عمر ز کوچه غصه میخورد حسن تا خانه خودش را برد حسن حـق داشت اگـر ز غصـه هـای آن روز میـان کــوچـه میمـرد حسن صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... (ع)
با شمـا حـال خـراب دل مـا خوبتر است وسط خیمه ی تو حال و هوا خوبتر است نیمه شب ها وسط نافـلـه، گـریانم کن سینه زن که بشود اهـل بکا خوبتر است همه ی زندگی ام لذّت این نوکـری است من شوم نوکر و ارباب شما، خوبتر است تـو مـریضـم کنـی و باز شفـایم بدهـی برسد از طرفت درد و دوا خوبتر است نجف و مشهد و قم، کاظمیه، مکّه، بقیع همه خوبند ولی کـرب و بلا خوبتر است باز دلـتنگــِ دو رکـعـت دمِ بالای سـرم زیر آن قبّه ی تو ذکر و دعا خوبتر است پای شش گوشه ی زیبای تو هستیم انگار وسط روضه ی تو حال گـدا خوبتر است به خـدا گـریه ی مـا از سَرِ بیتـابی نیست گریه بر داغ دل خسته ی ما خوبتر است اربعینی نرسم پیش تو دق خـواهم کرد اربعین کرب و بلا از همه جا خوبتر است : با عشق حسین هر که سر و کار ندارد خشکیده نهـالیست، پر و بال ندارد ما غرق گناهیم و ز آتش نهراسیم آتش به محبـان حسین کار ندارد صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام
عمریست با عنایت تو گریه می کنم تنها به قصد قربت تو گریه می کنم عمریست پای بیرق مشکی روضه ها در سایه سار رحمت تو گریه می کنم گاهی ستاره می‌شوم و تا سپیده دم در آسمان غربت تو گریه می‌کنم  قبرت که نیست دلخوشم از اینکه لاأقل پایین پای هیئت تو گریه می‌کنم آه ای ضریح گمشده ! بانوی بی نشان ! در حسرت زیارت تو گریه می‌کنم تا صبح در حوالی دلتنگی بقیع با بوی یاس تربت تو گریه می‌کنم گاهی کنار روضه ات از دست می‌روم از بسکه در مصیبت تو گریه می‌کنم مرگ من از فشار و در و دیوار خانه نیست این غصه می كشد كه غریب است شوهرم می زد مرا مغیره و یک کس به او نگفت زن را کسی مقابل شوهر نمی زند بیش از خودم به حالت زینب دلم بسوخت مادر، کسی مقابل دختر نمی زند دستی پلید لاله ی گوش مرا درید دیگر صدای عمه به گوشم نمی رسد : چادُری سوخٺ، سری سوخٺ، گلی پَرپَر شد وسط فاجعه بـی بال و پری گفٺ علـی میخ و دیوار و دری دسٺ به یکی ڪردند با لگد سوخٺ گُلی ریخٺ دَری گفٺ علـی صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام
گر چه تو مظهر صبری و رشیدی بانو گل پرپر شده ی دست پلیدی بانو من همان رو سیه بر سر بازار تواَم برده ای مثل مرا خوب خریدی بانو رو به هر کس که زدم زود مرا پس میزد تو فقط روی سرم دست کشیدی بانو اگر اینجام تو هستی که دعایم کردی و به داد من بیچاره رسیدی بانو بی سبب نیست اگر قبر شما پنهان است خیری از مردم این شهر ندیدی بانو قصه این است کسی راه تو را سد میکرد مثل شمعی وسط کوچه چکیدی بانو و شنیدی که علی سر به گریبان میگفت من بمیرم که چنین زود خمیدی بانو مانده هاجر متحیر ز تو آن وقتی که کوچه تا کوچه دویدی و دویدی بانو هر شب جمعه صدایی ز حرم می آید نالـه هـای پسرم، وا پسرم می آید : دلـم گـرفتـه هـــوای مدینـه را دارم برای مـادر مـظلـومـه گـریـه ها دارم دوباره آمـده ام یک نگاه کـن به غیر هیئت و روضه مگر کجا دارم؟ صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام
وقتی برای مادر ما گریه می کنید با درد و آه و شرم و حیا گریه می کنید آری درست مثل خجالت کشیدنِ چشمانِ مجتبی بخدا گریه می کنید کی دیده اشکِ مادرِ خود را به کوچه ها این قصه را ندیده چرا گریه می کنید مسمـار را شنیده، ولیکن ندیده اید اما چه خوب داغ مرا گریه می کنید زیبا برای مـادر مـا ضجّه می زنید خیلی شبیه با شهدا گریه می کنید با این حساب مرهم غمهای ما شوید گویی کنار آل عـبـا گـریه می کنید یک لحظه غافل از غم یاران نمانده ایم با اینکه با هراس، بما گـریـه می کنید عمری به سوگِ ماه مدینه نشسته اید عمری برای کرب و بلا گریه می کنید آخر، زمانِ روز فرج می رسد ز راه از بس شما به سوز و دعا گریه می کنید : همسایه ها به مجلس ختمت نیامدند من بودم و همین دو سه تا بچه های تو جـای تمـام شهـر خـودم گـریه می کنم از بس که خالی است در این خانه جای تو صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... آدینتون معطر بنام منتقم خون اباعبدالله
چشمی شبیهِ چشم تو گریان نمی شود زهـرا حـریفِ چشم تو باران نمی شود گیرم که نان بعد خودت هم درست شد نانِ بـدونِ فاطـمـه که نان نمی شود برخیز و باز مادری ات را شروع کن فضه حریف گریه ی طفلان نمی شود بدجور جلـوه کرده کبودیِ چشم تو طوری که زیر دست تو پنهان نمی شود معجـر بزن کنار و علــی را نگاه کن خورشید زیر ابر که تابان نمی شود فهمیده ام ز سرفه ی سنگین سینه ات امشب نفس کشیدنت آسان نمی شود ای استخوان شکسته ی حیدر چه می کنی؟ با کارِ خانه زخـم تـو درمـان نمی شود من خواهشم شده ست که زهرای من بمان تو با اشاره گفتی نمی شود گفتم که روی خویش عیان کن ببینمت گفتی به یک نگاه به قـرآن نمی شود : واااااای_مـادرم در خانه نیسٺ حضرٺ مادر، شهید شد افسـانه نیسٺ حضرٺ مادر، شهید شد این باد سرد سمٺ ڪدامین بهار رفٺ؟ دنیا گریسٺ، حضرٺ مادر شهید شد صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... شهادت جانسوز مادر سادات، خانم فاطمه ی زهرا سلام الله عليها را به پیشگاه امام زمان عجل الله و همه ی عاشقان حریم ولایت تسلیت عرض می کنیم😭
می‌شویَمَت که آب شوم در عزایِ تو یا خویش را بخاک سپارم بجایِ تو قسمت نبود نیتِ گهواره ساختن تابوت شد تمامیِ چوبش برایِ تو گر وا نمی‌شدند گره‌های این کفن دق مرگ می شدند زِ غم بچه‌های تو خون جایِ آب می‌چکد از سنگِ غسلِ تو خون می‌چکد که زنده کُنَد ماجرایِ تو در بود و شعله بود و در اُفتاد رویِ تو گُم شد میانِ خنده‌یِ مَردُم صدایِ تو در بود و شعله بود و از آن در عبور کرد هر‌کس که بود نیمه شبی در دعایِ تو حالا زمانِ غسلِ تو فهمیده ام چرا رویِ تو را ندید کسی تا شفایِ تو تنها نه جایِ دست نه جایِ کبودی است آتش اثر گـذاشته بر چشمهـای تو : اي خاک، بهار بي‌خـزان باش اي خاک همسايه‌ی ماه و آسمان باش اي خاک اين ياسِ کبود، پهلويش مجروح است با جـانِ رسول مهـربان باش اي خاک صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام
نمی خواهم بگویم آنچه بین کوچه ها دیدم مکن اصرار ای زینب بدانی آنچه را دیدم به بند غم گرفتار و اسیرم تا دم مرگم که بند ریسمان بر گردن شیر خدا دیدم خدا داند که آن سیلی شروع دردهایم شد به یک لحظه در آن کوچه دو صد کرب و بلا دیدم از آن خنجر که بر پایم نشست هرگز نمی نالم که من مسمار را در سینه خیر النساء دیدم شرار طعنه و زخم زبان از زهر بد تر بود چه گویم من چه از دوستان بی وفا دیدم در این غربت شبیه جد خود خیر البشر هستم که از ملعونه ای همسر نما جور و جفا دیدم : هر چه از سفره ی احسان تو بر میدارم برکـاتم می شود و بر تن من می چسبد نمک روضه ی ما ذکر حسین است ولی وسط سینه زنی ذکر حسن می چسبد صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... (ع)
از جمع زائرانت هـرچند مـا جداییم پیوسته در هوای رفتن به کـربلاییم بوسیدن ضریحت، رویای هر شب ما دریاب دردمـان را، بسیار بـی نواییم شاید که کربلایت روزی نصیبمان شد شبهای جمعه با هم محتاج این دعاییم هستیم تا قیامت مـدیون لـطف ارباب چون جـزو نوکــران آن یار آشناییم ای کاش مرگمان هم باشد میان هیئت زیرا به روضه هایت عمریست مبتلاییم : صبحم از بردن نام تو چه روحانی شد آسمان دلــم از عشق تو طوفانـی شد رو به شش گوشه یتان سجده واجب ڪردم لذٺـی بود در این سجده ڪه طولانـی شد صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام
در جهان دیگر غریبی نیست بعد از کربلا زندگی جز ناشکیبی نیست بعد از کربلا زندگی تکرار دیروز است و امروزی که‌ نیست چون که در فردا نصیبی نیست بعد از کربلا گر که معیار طبابت تُربت کرب و بلاست هرچه میگـردم طبیبی نیست بعد از کربلا دوستیها، دشمنیهای به ظاهر دوستیست واقعا دیگر «حبیبی» نیست بعد از کربلا بر مشامم می رسد هر هفته در هیأت ولی در حقیقت بوی سیبی نیست بعد از کربلا از گلوی کوچک شش ماهه وقتی که گذشت ظلم هم چیز عجیبی نیست بعد از کربلا روضه ی گودال هم تنها همین یک جمله است اسب حیوان نجیبی نیست بعد از کربلا : خون چرا از دوریِ خاکت نبارم؟ کربلا مانده‌ام من بی تو از دنیا چه دارم کربلا گفته‌اند از آسمانـها، من ولی از کودکـی در هـوای بـوی خـاکـت بی‌قرارم کـربلا صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام
من فقیری بینوایم دوستت دارم حسین سائل کـرب و بلایم دوستت دارم حسین رِند عالم سوزم اما تا به اسمت می رسم نوکری بی دست و پایم دوستت دارم حسین هر که هستم خوب یا بد، دوزخی، اهل بهشت بی خدایم، با خدایم دوستت دارم حسین من بهشت بی تو را پس دادم آقا سالـهاست ساکـن بزم عـزایم دوستت دارم حسین تربت تـو جـای خود‌ دارد، غبار زائرت بارها داده شفایم دوستت دارم حسین اینکه در داغ تو اشکی دارم و سینه زنم مادرت کرده دعایم دوستت دارم حسین لطف زینب شاملم شد اکبرت دستم گرفت با غــم تـو آشنایم دوستت دارم حسین در میان هـرولـه بر سینه میکـوبم اگـر با رقیه همنوایم دوستت دارم حسین لنگ لنگان خویش را تا پای نیزه می رساند ای پدر بشنو صدایم دوستت دارم حسین : تب کرده ام دوبـاره برای ضریــح تو هی غصه میخورم به هوای ضریح تو شش گوشه ی قشنگ تورا کی بغل کنم؟ مُـردَم از انتــظـار، فــدای ضــریــح تـو صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام
همین‌که بی تواَم آقا برای من کافی است به‌تو نمیرسد این ناله های من کافی است برای اینکه بمیرم به تیغ حاجت نیست جدایی از تو برای عزای من کافی است دگر خیال نه نمیکنم هرگز همینکه سوی تو شد باز، پای من کافی است همینکه نام تو گل کرده روی لبهایم همینکه تو شده ای آشنای من کافی است مرا که از دم اول تو را صدا زده ام اگر صدا بزنی ام گدای من کافی است بده اجازه که هر شب به سینه ام بزنم سری تکان بدهی هم برای من کافی است دگـر به عـالـم و آدم ندارم هیچ نیاز اگر تو داشته باشی هوای من کافی است نــوكـــر نـوشـــت: ڪاش میشد ڪه شبی درحرمٺ سر می شد اگــرم بود چه بهتر می شد و همان شب دل ما در حرم ڪرب و بَلا فـرش راه قـدم می شد صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... آدینتون معطر بنام منتقم خون اباعبدالله
میان این همه مخلوق برگزیده شدم برای گریه به داغ تو آفریده شدم اگرچه وصل نصیبم نشد، همین کافیست یکی دو بار حوالی یار دیده شدم همین که اهل توام،کار من نه، کار تو بود رمیده از همه جا سمت تو کشیده شدم اگرچه هیچ ندارم، سلاح گریه که هست به لطف خشکی لبهات آبدیده شدم نبود آتش داغ تو خام می ماندم به مجلس تو رسیدم اگر رسیده شدم به ذکر نام شریفت گذشت عمرم و من خوشم که پیش نگاه خودت خمیده شدم : شد آسمان ز رفعت تو زیر خاک‌ها عشق تـو شد ورای تمـام ملاک‌ها من از مقام نوکـری تو کسی شدم گرچه شدست نام من از بی پلاک‌ها صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام
هنوز شوق تو بارانى از غزل دارد نسیم، یک سبد آیینه در بغل دارد خوشا به حال خیالى که در حرم مانده و هرچه خاطره دارد، از آن محل دارد به یاد چـایـی شیرین کــربلایـى ها لبم حلاوت "اَحلى منَ‌العَسَل" دارد چه ساختار قشنگی كشيده‌است خدا درون قالب شش‌گوشه یک غزل دارد بگو چه شد که من اینقدر دوستت دارم بگـو محبت مـا ریشه در ازل دارد غلامتان به من آموخت در میانه‌ ی خون کـه روسیاهىِ مـا نیز راه حـل دارد : آتش گـرفته دل، ز هوای تو دارد بهـانه ی با صفـای تو دوای زخم دلم یڪ اسٺ جان می دهم به خاطر ‌وبلای تو صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام
دارم به خاطر ِ حَرَمَت گریه می کنم از شوق ِ سفره یِ کرمت گریه می کنم در روضه هایِ مُحترمت گریه می کنم وقتی برای درد و غمت گریه می کنم با خنده زخم بر جگرت میگذاشتند اهل ِ مدینه سر به سرت میگذاشتند گاهی عصا به رویِ پرت میگذاشتند یک کوزه سَمّ کنار ِ سرت میگذاشتند تنهـا، غـریب، بی کس و آرام میروی از کوچه هایِ طعنه و دشنام میروی در کوچه میروی، غم ِ مادر نشسته است قنفذ در این مسیر مُکَرَر نشسته است در پیش ِ تو مُغیره به منبر نشسته است درخانه پایِ قتل تو همسر نشسته است تقصیر تو نبود که مادر پرش شکست تقصیر تو نبود اگر زیورش شکست تقصیر تو نبود دلِ اطهرش شکست تقصیر تو نبود زدند و سرش شکست گیرم که دست تو سپر مادرت نشد تقصیر تو نبود قــدت یاورت نشد : برای غربتت این بس که بی هوا زدنت به پیش چشم حسن نا نجیب ها زدنت میان کوچه غرور حسن شکسته شده عفیفه بودی و گرگـهای بی حیا زدنت صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... (ع)
ای مادر بهشت تو را غصه ها شکست هر بار بی قراری زینب تو را شکست بر سر گرفت چادر زهـرا، سکوت کرد آهی کشید و بغض لبت بی هوا شکست هر بار یاد کردی دلت شکست وقتی دلت شکست، دل مرتضی شکست ای هم نفس ترینِ عـلـی بعد فـاطمـه قلبت میان غربت یک ماجرا شکست پیشانی ات که گنبد محراب را شکافت وقت هجوم تیغ به شیـر خدا شکست ده سال پیر قصه ی اشک حسن شدی از زخم هر زبان که دل مجتبی شکست وقتی حسین رانده شده از شهر مادریش باید نوشت حُـرمَـتِ آل عـبـا شکست عباس شد ستاره ی دنباله دار تو تا کـربلا رسید و در کـربلا شکست یک عمر گریه کردی و گفتی فقط حسین ای مادر بهشت تو را غصه ها شکست : باید که در این همهمه ها تاب بگیریم تصویر شب عـلـقـمـه را قـاب بگیریم ای کاش که در روز قیامت لب کـوثر از مــادر سقـای آب بگـیـریم صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... سالروز شهادت امّ‌العبّاس، حضرت امّ‌البنین سلام‌الله علیها را تسلیت عرض می‌کنیم🏴
حالا که تیره‌روزم و قلبم مکدر است شبهای من از اشک غم تو منور است تا بوده، روزی‌ام درِ این خانه بوده است تا هست دیده ی من از این روضه‌ها تر است پیراهنم ز کـودکـی‌ام تا زمـان مـرگ از عطر سرخ سینه‌زنی‌ها معطر است حتی کنار جسم کفن‌پوشم ای حسین گریه برای تو ز همه کار خوشتر است وقت طـواف هم ز غمـت اشک ریختم آخر طواف و دیده ی تر با صفاتر است جـانم بگیر، گـریه و سـوز مـرا مگیر این اشک شور، هدیه ی شیرین مادر است هر کس مرا شناخت، به نام شما شناخت «نوکر به عرش هم برود، باز نوکر است» : به سینه هر ڪه تمـنای دارد همیشه در دل خود روضه ای به پا دارد چو می رسد دلم از گردش زمانه به تنگ دعـا و عرض سلامی به ڪـربلا دارد صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام
افتاده ای روی زمین و سر نداری در این بیابان یک نفـر یاور نداری ازبس جراحت بر تنت جا خوش نموده یک جای سالم در همه پیکر نداری بگذار تا که جان دهم پیش تن تو اصلا تصور کن دگر خواهر نداری درخیمه ها هرکودکی چشم انتظار است خیز و بگو عباس آب آور نداری با من بگو پیراهن و عمامه ات کو؟ بگذر از این انگشت و انگشتر نداری! دوروبرم یک مشت نامحرم... سه نقطه دیگـر مگـو چـرا معجر نداری😭 : یک چیز ز روضه ها مرا ریخت به هم سوزاند مرا میان این صحنه ی غم دیدم که به روی نیزه سقا میگفت ناموس حسین و این همه نامحرم؟ صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام
یک نظـر کـن به دل در به در نوکـرها دست خود را بکش آقا به سر نوکرها سر به زیریم و گرفتار ز بس خم کرده معصیتهـای فـراوان کـمـر نوکـرها پر زدیم و نرسیدیم به تو افتادیم مرهمی باش به هر زخم پر نوکرها با وجودی که دلت خون شده از ما اما در همه حـال تـو بودی سپر نوکرها کاش در روضه ببینیم که هستی آقا تو خـریدار دو چـشـمـان تر نوکرها پیش تو هرکه زمین خورده ز جا برخیزد لـطف کـن باز بیا دور و بر نوکـرها با دعای پدر و مادرمان اینجاییم ای به قربان تو مادر پدر نوکـرها رخصتی باز بده تا که بیوفتد آقا یک شبی صحن حسین جان گذر نوکرها مادری خورد زمین صورت او زخمی شد سوخت از روضه ی مـادر جگـر نوکرها نــوكـــر نـوشـــت: زیر قدمت بند دل ماست که گیر است بهتر بنویسم دل مـا عبد و اسیر است هر کس به تو دل داد محال است نگوید از هر چه دلش غیر تماشای تو سیر است صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... آدینتون معطر بنام منتقم خون اباعبدالله
مِهـرِ تو پشتوانه ی ایمان نوکـر است نوکـر تمام عـمـر بدهکار این در است چشمان خیس عالم و آدم گواه ماست اینکه چقـدر نام شمـا گـریه آور است یک قطره صاف در غم تو اشک ریختن با سجده هـای شـام تهجد برابر است ای سِرِّ آیه ی "فتلقی" چه روشن است آدم به گریه بر تو نجـاتش مقدر است با چشمهای پاک فقط می شود گریست این اشک و عشق از اثر شیر مادر است با تـو خـدا مـعـادلـه هـا را بـهـم زده وقتی زیارت تو ز حج هم فراتر است خوشبخت آنکـه با غـم تـو زندگی کند خوشبختتر کسی که در این خانه نوکر است : نوکر به اسم و رسم خودش بی علاقه است بر سنگ قـبـر مـا بنویسید در گیرودار محشر و هـول و هـراس آن فـریاد استغـاثه ی مـا یک صدا حـسـیـن صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام
نشینیدم به خـدا زیباتر از نام حسین نرود مرغ دلم هر جا به جز بام حسین بوده ام دنیاپرست و مثل حیوان پرتنش تا که روزی خسته افتادم سر دام حسین دست من را او گرفت و با غمش کرد آشنا مجلس روضه سبب شد تا شَوَم رام حسین گرچه میگویند او مست است دیوانه شده بی خیال، دیگر کشیدم سر می از جام حسین تشنه و گـرسنه و درمـانده و افتاده ام چاره ام یک جرعه از سفره ی اکرام حسین آرزو دارم که لطفش شامل شود من شوم زائر بپوشم رخت احرام حسین بهترین وقت زیارت یوم الاربعین بود میشود قسمت دل، ساحل آرام حسین : دستهایی ڪه به سوی تو دراز اسٺ ببین یڪ نفر هسٺ، دلش غرق نیاز اسٺ ببین ذڪر‌هر‌روزه‌ ی من، ذڪر سلام اسٺ به تو رو به سـوی حَـرَمـَٺ پنجـره باز اسٺ ببین صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام
حسین گفتم و شد سینه بی قرار حسن برای اینکه حسین است سوگوار حسن ضریح کـرب و بلا نقـره داغ تربت او زهـیر و حـر و حبیبند داغـدار حسن اگر چه دوروبرش از حبیب ها خالیست امـام ها همـه جمعند در کنار حسن مـزار خاکـی او شد ابوترابیِ محض از آن به بعد نجف گشت خاکسار حسن عجب نباشد اگر که به روز رستاخیز حسین فاطمه برخیزد از جوار حسن برای غـربت او بیـقـرار مـی گـریم شبیه شمع خیالـی سر مزار حسن برای داغ دو تا ماهپاره اش یا که برای لحظه جانسوز احتضار حسن برای روضه ی او با کنایه می خوانم مدینه، کوچه، فدکنامه، گوشواره، حسن : پادشاه است هر آنکس که گدای حسن است کار جـبریلِ امین گـریه برای حسن است چای می خورد دمِ هیئت و با خود می گفت: شک ندارم که شفـا در ته چـای حسن است صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... (ع)
دریا فقط تو هستی و دریاتر از تو نیست انسیۀ خدایی و حوراتر از تو نیست تو می درخشی و همه جا، نور می‌شود زهرا فقط تو هستی و زهراتر از تو نیست وقتی که خاکِ پایِ تو عرش است مادرم در اوج آسمانی و بالاتر از تو نیست پیغمبر خدا به تو می‌گفت مادرم با این حساب ام ابیهاتر از تو نیست تو بضعة النبی خدایی و هیچکس آیینه دار حضرت طاهاتر از تو نیست شأن تو از روایت لولاک واضح است اینکه بزرگ‌تر ز تو بالاتر از تو نیست تو آمدی و تکیه به عشق تو زد علی با بودن تو حامی مولاتر از تو نیست نام تو همّ و غم ز دل مصطفی گرفت دست خدا علیست که دست تو را گرفت : زهــرا شدی که نام علـی را عَلَم کنی پنهان شدی که هر دو جهان را حرم کنی شـافـع شدی که بر گُـنَهِ مـا قلـم زنی مادر شدی که بر همه عالم کرم کنی صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... میلاد با سعادت بی بی دو عالم حضــرت فاطمـه زهـرا سلام الله علیها و روز مــادر مبارکــ باد🌸🙏