eitaa logo
شاه سلام علیک ؛ حسین سلام علیک
151 دنبال‌کننده
32 عکس
75 ویدیو
0 فایل
Admin : نوكري كردنِ اين قوم مرا بالا بُرد با گداييِّ حسين مَنسَب شاهي دارم به حسين بن علي پشت و پناهم گرم است اي خدا شكر ، عجب پشت و پناهي دارم. "تبادل و تبلیغ انجام نمی شود"
مشاهده در ایتا
دانلود
دلیل دارد اگر سر به زیر و غمگینم نمانده باطنی اصلا به ظاهر دینم نگاه کردم و دیدم تمام شد عمرم هنوز جاهلم و بنده ی شیاطینم گناه کردم و از رو نرفتم و حالا مرا زمین زده این کوله بار سنگینم قساوت دل آلوده ام سبب شده است امام عصر خودم را اگر نمی بینم همیشه بر در این خانه محترم بودم منی که مستحق ناسزا و نفرینم اگرچه شیعه نبودم تمام عمرم را خوشم به لطف علی در صف محبینم مرا به مرهم و طب و طبیب حاجت نیست که اشک روضه ی عباس هست تسکینم شکسته ای کمرم را بلند شو برویم سکینه را چه کنم من، شهید خونینم؟ هزار شکر که ام البنین نمی بیند چقدر غنچه ی تیر از تن تو می چینم : از مناجات سحر چشم تری دارم و بس چشم تر دارم و حال دگری دارم و بس نهم ماه خدا روضه ی دست و علم است شکر حق در رمضان هم قمری دارم و بس صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام
با نامه ای سیاه و وجودی پر از گناه بر درگـه خدای خود آورده ام پناه خالی تر از همیشه و عاصی تر از همه رو کرده ام به سوی تو، هرچند روسیاه من را بخر که نرخ خودم را شکسته ام چوب حراج بر تن من خورده با گناه روزی که هر که با عملی می رسد به تو من در بساط خویش چه دارم به غیر آه من خواب ماندم و ‌ثمرم سوخت ای خدا یک قـرص نان بده، ثمرم را خودت بخواه و توشه ی من است ، روضه ی او، اشک گاه گاه با یال خون گرفته و با زین واژگون از قتلگاهِ شاه که برگشت ذوالجناح پای برهنه عمه ی سادات می دوید پای برهنه، عمه ی سادات، قتلگاه ای شمر، خوب دور و برت را نگاه کن خنجر نکش که مادرمان می کند نگاه : سحر روز دهـــم شـد دلم بیتاب است بیقرار حرم و مست می است ثلث ماه رمضـان رفت و هنوزم دل من نگـران در است صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... سالروز وفات ام‌المؤمنین خانم خدیجه کبری (سلام‌ الله‌ علیها) تسلیت باد▪️
وای اگر در حرمش یار نمی خواست مرا سر بازار خریدار نمی خواست مرا با چه شوقی بغلم کرد همان اول ماه اصلا انگار نه انگار نمی خواست مرا من همانم که شدم خارِ همه اما او پیش مخلوق خودش خار نمی خواست مرا به حسابم نرسید و به حسابم آورد او کریم است بدهکار نمی خواست مرا بودم آلوده ولیکن دم در پاکم کرد لطف آقاست گنهکار نمی خواست مرا آشنای علی ام، گرد و غبار وای اگر حیدر کرار نمی خواست مرا لَكَ صُمْنَای ِمرا بی برو برگرد خرید سرشکسته دم افطار نمی خواست مرا تشنه ام کرد که یاد لب عطشان باشم تا نگویند علمدار نمی خواست مرا عاقبت کارگر روضه شدم شکر خدا فاطمه نوکر سربار نمی خواست مرا آن حسینی که سرش ریخت به هم بین تنور وسط شعله گرفتار نمی خواست مرا : ثلث ماه رمضــان بی تو سپـــر شد آقا عمــــر ما بود که دور از تو هــدر شد آقا چه شود این رمضان وصل شما پا بدهد؟ یازده روز که در هجــر تو ســر شــد آقا صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام
نشسته ام سراین سفره تا گذشت کنی مرا ببخشی و باز ای خدا گذشت کنی به افتتاح و ابوحمزه اتکا کردم که با فراز فراز دعا گذشت کنی تمام عمر خودم بارها خطا کردم چه میشود که توهم بارها گذشت کنی دلت میاید اگر بین شعله ها باشم؟ اراده کن که ازین بی نوا گذشت کنی نوای فاطر یا فاطمه گرفتم که به نام نامی خیرالنسا گذشت کنی مقیم مسجد ارکم امیدوارم من دراین حریم سراسر صفا گذشت کنی کبوتر چه بهتر که دم شلوغی گذشت کنی بَدَم قبول، ولی ای کریم ممکن نیست؟ برای رفتن تا گذشت کنی؟ : گفته‌اند که عُقده‌ام را تو فقط وا می‌کنی هر دری که بسته باشد، از کَرَم وا می‌کنی دربـهـای بسته به رویم این بَرات کربلایَم را، کِی تو امضا می‌کنی صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... (ع)
سفره ی افطار ما پر، سفره ی دیدار نه ما به فکر هرکسی هستیم اما یار نه غصه ی هجر تو را خیلی نداریم عفو کن سرسری از وصل میخوانیم با اصرار نه کارگر کم داری آقا جان، سخنران بیشمار قیل و قال از غربتت کردیم اما کار نه آشتی کن با گـدایان گنه کار خودت خیر میبیند گدا با دوری از دلدار؟ نه ما دم بیدار بودن هم بخواب غفلتیم چشمـهـا بیدار اما باطـن بیدار نه نامه ی اعمال مارا وا نکن تایش بزن هرچه میخواهی گنه دارد ثواب انگار نه با شهیدان عهد خود را بسته ایم از ابتدا مرگ در این راه آری زندگی با عار نه به مناجات شب ما سربزن یابن الحسن یک جهان ناگفته هست و محرم اسرار نه با خودت مارا ببر تا کـربلا هر اربعین خط نزن نام گدایان را ازین طومار نه صبر میکردیم ما پای غم  زینب ولی صبر پای روضه هایش برسر بازار نه زینبی که عرشیان به دستبوسش میرسند حرمتش بالاست بین دسته ی اشرار نه : پيش از آنکه رسد اين عشق به ديوانه شدن ميخورم حسرت ديدار تو و شش گوشه ترسم اين است که باطل بشود روزه ی من صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير...
عاقبت روی نهان تو عیان خواهد شد عالم پیر به یکباره جوان خواهد شد بهترین خاطره ها در گرو ایامیست که به گرمای حضورت گذران خواهد شد دست تقدیر مرا از تو جدا خواسته است انتظار من و تو، وِرد زبان خواهد شد مهدیه اسم مکان است ولی میدانم روزگاری برسد اسم زمان خواهد شد با تو هر ماه سر سفره ی حق مهمانیم چو بیایی همه سالم رمضان خواهد شد آنروز تماشا دارد که به دستان شما مشک فشان خواهد شد رجعت یارِ سفر کرده ی ما نزدیک است پرچمِ یکتای جهان خواهد شد : نیم ماه رمضان بى تو سپر شد آقا عمر ما بود ڪہ دور از تو هدر شد آقا چه شود این رمضان وصل شما پا بدهد؟ چهارده روز ڪہ در هجر تو سر شد آقا صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... معطر بنام
میان ارض و سما بزم شادی و شور است به روی دست نبی آیه هایی از نور است بغل گرفته نبی سبط اکبر خود را و ان یکاد بخوان، چشم ابتران شور است گمان کنم که پیمبر به گوش او میگفت: خوشا به حال رسولی که با تو محشور است به رزق خوان حسن عالمی نمک گیرند عزیز کرده ی زهرا "کریم" مشهور است ز دست هیچ کسی لقمه نان نمی خواهیم کرامت حسنی با مزاجمان جور است گدای کوی کریمیم و نان بهانه ی ماست نظر به منظر جانان مراد و منظور است چقدر غبطه خورم بر کبـوتران بقیع شکسته بال و پرم، قبر خاکی اش دور است به قبر خاکی او سایبان بدهکاریم برای گنبد و گلدسته نقشه ها داریم : سحر پانزدهم، دل به دادم و بس روی پای افتادم و بس دل من گشته خراب و حسن آبادش کرد من فقط اهل دیار و بس صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... میلاد با سعادت سبط النبی، سید شباب اهل الجنة، مُعزّ المؤمنين، کریم آل الله امام حسن مجتبی علیه السلام را به محضر مقدس امام مهدی علیه السلام و شیعیان و محبین حضرتش تبریک می گوییم.
به اختیار خودم از اختیار افتادم گناه کردم و از چشم یار افتادم قساوت آمد و روزی گریه ام را برد شبیه مُرده شدم یک کنار افتادم فریب خورده ام از طول آرزوهایم ز روی جهل در آن چاه تار افتادم گناه و معصیتم آبروی من را برد کنار اهـل دل از اعتبار افتادم هزار شکر همیشه میان راه خطا به دام رحمت پروردگار افتادم هوای باده ی انگور حیدری دارم دلیل دارد اگر که خمـار افتادم فقیر نان حسینم، خوشم که یک عمراست به پشت خانه ی این سفره دار افتادم دوباره روضه ی زینب، دوباره کرب و بلا دوباره یاد غـم آن دیار افتادم برادرم تو نبودی یکـه و تنها میان خنده ی چندیدن سوار افتادم : باز هم این دل دیوانه تو را می خواهد دل بشکسته ز دسٺ تو عطا می خواهد خسته ‌ام از همه دنیا و گـرفتارانش کرمی کن که دلـم ڪرب‌وبلا می خواهد صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام
از تو ممنون که چنین راه نشانم دادی هدیه از جنس خودت در رمضانم دادی داشتم غرق به گرداب گنه می گشتم حال در ماه خودت خط امانم دادی در مسیر گنه و معصیت افتاده منم باز  هم با کرمت مژده به جانم دادی شدم آلوده ی دنیای گنه تا اینکه تو ز احسان خودت جا و مکانم دادی روزه با اذن تو از عشق خودت میگیرم شاکر هستم که مرا باز توانم دادی لحظه های سحری یا که دم افطاری تو چه احساس خوشی وقت اذانم دادی از تو ممنون که مرا در نظرت آوردی وقت افطار کمی خرده ی نانم دادی کربلایی شدنم فوق بهشتی شدن است لطف کردی که چنین شوق جنانم دادی : چه کنم آب حیاتم بدهی باز وقت سحـر از غصه نجاتم بده سیزده روز دگـر مانده و سرگردانی نَفس را باید از این راه تو برگردانی صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام
آورده ای دوباره بدهکارمان کنی فکری به حال غمزده و زارمان کنی اینجور که دوباره به ما راه می دهی اصلا بعید نیست طلبکارمـان کنی با اینکه ما به دست تو پرونده داشتیم یک دم نخواستی تو خدا، خارمان کنی تو مهربان ترینی و اصلا نمی شود با آتشِ جهنمت، آزارمـان کنی ما را زمین زده است گناهان بی شمار باید که فکرِ این دل بیمارمان کنی من آمدم دوباره رفیقت شوم خدا لطفی اگر کنی تو و بیدارمان کنی این چشمها که بوی شهادت نمی دهد تا با شهید کـرب و بلا یارمان کنی با گریه های فاطمه ات گریه می کنیم تا روضه خوان روضه ی دیوارمان کنی آتش گرفته ایم در این اضطراب تا پهلو شکسته از تب مسمارمان کنی : سحر هجدهم و مادر هجده ساله آتش و هیزم و مسمار و در و آلاله ناله ی فضه بیا در همه عـالـم پیچید محسنم رفت، تنم سوخت میان شعله صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام
عبد گمراهم و از راه خطا می‌ترسم رو نگردان ز من اصلا به خدا می‌ترسم نکند رو بزنم باز محلـم ندهی نکند من بشوم حبسِ دعا، می‌ترسم علنی پیش نگاه تو گنه‌ها کردم رفته از این دل آلوده حیا می‌ترسم شب قدر است به من قول بده رحم کنی بیشتر از همه از روز جزا می‎ترسم به زمین مانده کلام شهدا ای مردم به زمین مانده کلام شهدا می‎ترسم وای اگر از علی و فاطمه دورم سازند دور باشم من از این خوان عطا می‎ترسم ای رضا جان به بزرگی تو دلخوش کردم در شب اول قبرم تو بیا می‎ترسم نروم پیش حسین بن علی می‌میرم زنده باشم نروم کرب وبلا می‌ترسم گفت زینب که پدر از سر شب بیداری نرو امشب سوی مسجد به خدا می‎ترسم : هر کس دعـایی میکند من هـم فقط یـک حـرف دارم، بارالها این با ذکر دم بگیرم پـای پیـاده از تـا را صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... ایام ضربت خوردن علیه السلام را محضر امام زمان (عج) و شما شیعیان تسلیت عرض میکنیم. .
عبدی که بود پست و هوسرانتر از همه برگشته سر به زیر و پشیمانتر از همه از خود فرار کرده غلام فراری ات سوی تو بازگشته گریزان تر از همه یا که مرا مقابل این خوبها بزن یا که مرا ببخش نمایان تر از همه از روی جهل حال خوشی را که داشتم بر معصیت فروختم ارزان تر از همه وقتی سلاح اشک مرا غفلتم گرفت ماندم میان معرکه حیران تر از همه غیر از تو ای کریم کسی میخرد مگر؟ آنرا که بی بها شد و ویران تر از همه من نومید نیستم از لطف و رحمتت هستم اگر چه بی سروسامان تر از همه خواهی گرفت روز حساب و کتاب خلق بر نوکـران آسان تر از همه دلبسته ام به لطف کریمان در این میان بر رحمت فراوان تر از همه : چشمها را در که دریا میکنیم در دلِ خود یک خیابان، تا حرم وا میکنیم بعد هم با اذنِ ، یادِ لبهایِ ما به استقبالِ بر پا میکنیم صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير...
درد دلهام برای تو حسین بسیار است بسته ام بار سفر چشم به راهم یار است خوشی عمر مرا بود به نه سال فقط بعدِ زهرا علی از دست فلک بیزار است ابن ملجم به خیالش که مرا کُشت ولی قاتل اصلی من ضرب در و مسمار است حسن از کوچه چه دیدست که لکنت دارد که هنوزم که هنوز است دلش بیمار است به ابالفضل سپردم که کنارت باشد او گرفتار تو و در همه جا غمخوار است بیشتر از همه دلواپس زینب هستم که به هر شهر اسیرِ سرِ هر بازار است زیور آلات به همراه مبر کرب و بلا اُلفت مردم کوفه به طلا بسیار است : دمِ آخر به حُسینت چه وَصیت کردی؟ گفتی با گـریه: فـدای بدنِ پَرپَر تو ماجرا چیست که اینگونه به من میگویی دخترم چشمِ طمع هست برآن معجرِ تو صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... شهادت مظلومانه ی مولای متقیان، قرآن ناطق، امیرالمؤمنین حضرت (علیه السلام) تسلیت باد.
آغوش بگشا بنده ات آمد دوباره مهمان سر افکنده ات آمد دوباره درمانده ای که از کسی خیری ندیده آنکه برایت دردسر دارد رسیده شیطان چه ماهر بود در راهم کمین زد آخر به هر نحوی شده من را زمین زد دور تو را با بی حیایی خط کشیدم از نارفیقانم ولـی منت کشیدم جایی که رفتم بدترین آدم نرفته گرچه تو یادت رفته من یادم رفته یک عمر کج رفتم بزن اصلا غضب کن اما مرا مخفی از این مردم ادب کن سرپیچی از تو کردم وتیرم خطا رفت حالا شدم بی آبرو عفوت کجا رفت ناخواسته از این که با تو در ستیزم خیلی خجالت میکشم خیلی، عزیزم این کوله بارم نیست کوه اشتباه است از بس که بخشیدی مرا رویم سیاه است جای سیاهی را عوض کن با سپیدی بگذر ز جرم من شتر دیدی ندیدی جرات ندارد هیچکس بر من بخندد حیدر مرا هم میخرد، هم می پسندد حب علی را دارم از بنیان و ریشه زهـرا برایم مـادری کرده همیشه تقدیر من را کاشکی زهرا بخواهد یک کـربلا بهر من رسوا بخواهد اصلا ثواب هر شب قدرم حسین است وحشت ندارم راحت قبرم حسین است آنان که از چاه علـی سیراب خوردن ارباب را لب تشنه در گودال بردن : از شـرم گـناه خسته حـالـی دارم پر سـوخته ام شکسته بالی دارم پُرسی تو اگر ز من، چه داری گویم چیزی که ندارم، دست خالی دارم صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام
آیت الله است یعنی آیت عظمای ماست جلوه ی اعلا برای ربی الاعلای ماست سربه زیری کرده ایم و سربلندی میکنیم زیر دستیم و امیرالمومنین بالای ماست دور دنیا گشتن ما را خلایق دیده اند در نجف چرخی زدیم آخه نجف دنیای ماست ما کنار چاه های آب کـوفـه مانده ایم هرکجا جا پای مولا هست آنجا جای ماست والدینی شیعه دارد که نظیرش نیست نیست حضرت زهراست مادر مرتضی بابای ماست پادشاه کشوری بود و عبایش پاره بود اینکه زهدش هم شده ضرب المثل آقای ماست آبروداری ما بی آبروها پای اوست تا قیامت نوکری کردن برایش پای ماست قدر ما یعنی علی تقدیر ما یعنی حسین یاحسین و یاعلی ذکر شب احیای ماست با دهان روزه از او کـربلا را خواستیم شوق یک کرببلا رفتن دراین دلهای ماست : نفسـم تنگ و دلم تنگ و زمانم تنگ اسـت به هوای نجـف آلوده نگـردم چه ڪنم سـر من گیج و قلم گیج و دلم گیج تر اسـت من اگر دور تو مستانه نگـردم چه ڪنم صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام
گمنامیِ او را نفهـمیدند نامی هـا هـرگز نشد آشفته از بی احترامی هـا آری نشان از داغیِ بازارِ تهـمت هـاست وقتی ڪه خالی میشود دورت ز عامی هـا در مهربانی شهـرہ بود آنقَدْر ڪه حتی خوردند از نان حلالِ او حـرامـی هـا حتی سگی را رد نڪرد از سفرہ ی لطفش لبخند میزد در جوابِ بی مـرامی هـا در بین شهـری ڪه محبت را نمی فهـمید تنهـا "حَسَن" هـم سفرہ میشد با جُذامی هـا من شڪ ندارم ڪامِ او با زهـر شیرین شد زهـری ڪه مرهـم بود خود بر تلخڪامی هـا : یادم ڪه نیست، اول این آشنایـی ام اما به لطف شاه ڪـرم ڪـربلایـی ام از آبـروی توست ڪه بـا آبـرو شدم عمریست گفته‌ام به‌ همه مجتبایـی ام صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... دوشنبتون امام حسنی (ع)
بیکار برای تـو دعـا سـود ندارد عاشق شدن ناقص ما سود ندارد ثروت که مهم نیست غرض قرب به مولاست اینجا سخن از فقر و غنا سود ندارد خاصیت ما در گرو سوختن ماست عمری که نشد وقف شما سود ندارد هر چیز که سود است برای همه مردم گـر دور کند از تو مـرا سود ندارد وقتی که خدا سود کلان داده به این در رفتن ز درِ تو، به خدا سود ندارد تو برکتی و واسطه‎ی برکتی آقا بی‎فیض شما هیچ کجا سود ندارد لنگ سفر کـرب و بلاییم کمک کن نوکـر نرود کـرب و بلا سود ندارد : هر کسی نام کسی بُرد، سرش بالا رفت ما که از لطف تو داریم، سری در سرها ازدحـام است سـر کـوی شمـا، اذن بده لااقـل مـا بنشینیم همین صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام
هرچند که در شهر تو بازار زیاد است باید برسم زود، خریدار زیاد است من دربه‌در پنجره‌‌فولادم و دیریست بین من و آن پنجره دیوار زیاد است آنقدر کریمی که بدهکار تو کم نیست آنقدر کریمی که طلبکار زیاد است پاییز رسیدم به حرم، با همه گفتم: اینجا چقدر چادر گلدار زیاد است با بار گناه آمده‌ام مثل همیشه با بار گناه آمدم این بار زیاد است گندم به کبوتر بدهم، شعر بگویم آخر چه کنم؟ در حرمت کار زیاد است نوروز به نوروز، محرم به محرم سرمست زیاد است، عزادار زیاد است هر گوشه ی ایران حرم توست که با تو همسایه ی دیوار به دیوار زیاد است از دور سلامی تو و از دور جوابی این فاصله انگار نه انگار زیاد است آن شب که به رؤیای من افتاد مسیرت دیدم چقدر لذت دیدار زیاد است در خواب، سر سفره ی اطعام، تو گفتی: هر قدر که می‌خواهی بردار، زیاد است : ڪسی قدم به بی مدد نخواهد زد بدون واسطه دم از احــد نخواهد زد گدای ڪوی شو ڪه آن به سینه ی احـدی دست رد نخواهد زد صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... (ع)
دوسه شب مانده فقط فرصتمان محدود است  رحم کن گرچه گـدای تو گنه‎آلود است وای بر من اگر امشب نخری بارم را  آه پس من چه کنم نفس خطاکارم را هیچکس مثل منِ خسته پریشان نشده  روزه‎هایم سپر آتش سوزان نشده دانه دانه گنه من شده صدها خروار  ماندم از فیض نمازی که قضا شد هربار در سرم جز هوس و خواهش نفسانی نیست  خبری دیگر از آن سجده‎ی طولانی نیست جای مظلوم، ستم پیشه هم آغوشم شد  از گفتم و ایتام فراموشم شد معصیت کم‎کم از این خانه مرا دورم کرد  خوی دنیاطلبی بود که مغلوبم کرد سیدی صید شدم در شهواتم الغوث  سخت دلواپس میزان و صراطم الغوث بینوایم، به گدا نان و نوایی برسان  درد دارم چه کنم زود دوایی برسان نسخه‎ای نیست به جز گریه‎ی بر ثارالله  هر که دارد هوس کرب و بلا بسم الله : حرم یــار برای دگــران خوشی لحظه ی دیدار برای دگــران منم و روضه ی گودال و دلی غمدیده چشم بستم به نسیمی ز دعای دگـران صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير...
اشک عشاق تو از دیده روان است بیا  آخرین جمعه‎ی ماه رمضان است بیا العجل تا که برای تو به دردی بخوریم  نوکـر تو تا که جوان است بیا صاحب العصری و هر عصر نبودم یادت  سر ما گرم به بازی زمان است بیا ثمن عمر منِ زار، ضرر بود و ضرر  عمر این شاخه دگر رو به خزان است بیا کوهی از معصیت است اینکه روی شانه‎ام است  قامتم زیر گنه مثل کمان است بیا گرد و خاکی که گرفته دل ما را بتکان  نظر لطف شما خانه تکان است بیا کو عبایت که بیایی به سر ما بکشانی  شیعه عمریست به دنبال امان است بیا من دعا بهر فرج می‎کنم و می‎دانم  که یقینا فرج شیعه در آن است بیا انتقام در و دیوار به دستان شماست  مادرت فاطمه قلبش نگران است بیا کربلا با تو چه کیفی چه صفایی دارد  پشت تو قافله‎ی سینه‎زنان است بیا : مانده‌ام بی‌کس و از عشق شما دور شدم خوب داری خبر از من که چرا دور شدم رفتم آنقـدر به دنبال گناهان که دگـر در ته چاهم و از شرم و حیا دور شدم صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... معطر بنام
از ما عجیب نیست دعایی نمی رسد از تَحبِسُ الدُّعا که صدایی نمی رسد ما تَحبِسُ الدُّعا شده یِ نانِ شُبهه ایم آن جا که شُبهه است عطایی نمی رسد پَر باز می کنم بِپَرم، می خورم زمین بال و پَرِ شکسته به جایی نمی رسد باید تنم پیِ سپرِ دیگری رَوَد با روزه های ما به نوایی نمی رسد با دستِ خالی از چه پُل دیگران شوم دستی که وقف شد به گدایی نمی رسد ای میزبان فدای تو و سفره چیدنت آیا به این فقیر غذایی نمی رسد؟ من سالـهاست منتظر یک ضمانتم آخر چرا نمی رسد از من مخواه بیش از این زندگی کنم وقتی براتِ کـرب و بلایی نمی رسد : عاشقِ نامِ حسینم و میگویم گل که بویَم طَمَعِ عطرِ حسیڹ می بویم اهـلِ عالـَم همه می گـرید و جَنّٺ طلبد من رَواق و قبر حسین می جویم صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام
شاید کسی حال مرا پرسیده باشد یا اشک چشمان ترم را دیده باشد حق دارد این قلبی که مهمان خدا بود از دوری ماه خدا رنجیده باشد کِی می رسد تا آسمانها بنده ای که در گوشه ی زندان تن پوسیده باشد؟ پیروز میدان جهاد روزه داری ست هرکس که با نفس خودش جنگیده باشد فطر آمده تا فطرت خود را بیابیم گمگشته ای که روشنای دیده باشد امکان ندارد سفره دار ماه غفران تا این زمان ما را نیامرزیده باشد شاید خدا در لحظه های روشن قدر ما را به عشق مرتضی بخشیده باشد بخشیده خواهد شد کسی که بین روضه بر روی گونه اشک غم باریده باشد رمز شروع گریه با ذکر حسین ع است چشمی اگر چون چشمه ای خشکیده باشد دنیا ندیده تا به حالا پیکری را که اینچنین روی زمین پاشیده باشد عالم ندیده که کسی مانند زینب مرثیه ی گودال را فهمیده باشد حتّی اگر زیر گلویش را به جای ... مادر ... میان کربلا بوسیده باشد ... خنجر رسید و از قفا سر را جدا کرد خورشید ما را بر فراز نیزه جا کرد... : لباس خادمـی و نوکـری مناسب ماست حسین در دل طوفان خودش مراقب ماست تمام سال، سر سفره اش نمک خوردیم غذای روضه ی ارباب قوت غالب ماست صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... 🌺عید سعید فطر و حلول ماه شوال بر همگی مبارک باد🌺
شوّال اگر نشد به محرّم حساب کن این روسیاه را بخر، آدم حساب کن یک عمر گفته ام به همه نان خور توام لطفی کن و زکات مرا هم حساب کن اشکم چکیده در غم تو صبح و ظهر و شام این چشمه کوچک است تو زمزم حساب کن گناهـم اگر زیاد بخشنده ای، گناه مرا کم حساب کن صف بسته اند خیل طلبکارهای من تو ضامنم شدی خودت از دم حساب کن این اربعین مسافر تو می شوم حسین با اینکه روسیاه می آیم، حساب کن خوبان عـالـمند همه زیر سایه ات من را دخیلِ سایه ی پرچم حساب کن : رمضان رفت، ولـی باز هـم آدم نشدم در حَرم بودم و افسوس، که مَحرَم نشدم روزه‌دارانِ ؛ روضه‌نشینِ حَرَمَند من ولـی مُـحـرِمِ احـرامِ مُـحـَرّم نشدم صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام
کاش روزی هم بیاید عیدِ فطری در بقیع گنبد و گلدسته ات را، ما چراغانی کنیم از گلاب و عنبر و اسپندِ صحنِ انقلاب صحنِ قدسِ مجتبی را هم خراسانی کنیم همچو شاهِ کربلا، آقا ضریحت سهمِ ماست شهرِ پیغمبر بُوَد باید که سلمانی کنیم در مضیفِ حضرتی اطعامِ شاهانه دهیم بهرِ نذریْ سوی تو فرزند قربانی کنیم مثلِ ایوانِ نجف ایوانْ طلا خواهیم ساخت کوری چشمِ سعودی ها چه نورانی کنیم ذکرِ لایومَ کَیومَک نقشِ کاشی ها شود چشمِ زوارُالحسن را نیز بارانی کنیم : با اینکه میان نـوکـــران رسواییم امضای زیارت از میخواهیم اربـــاب کـــــــرم اگر کــرامت بکند با پای پیاده می آییم صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام
خاک حرم رسید، دوا نیز داده شد آب حرم رسید، شفا نیز داده شد ما طور خواستیم مقیم حرم شدیم ما جلوه خواستیم، خدا نیز داده شد اصلاً بهانه هاست که ما را می آورد با دادن بهانه، بها نیز داده شد هر جا اگر به خواسته ها لطف می شود در این حرم نخواسته ها نیز داده شد از بس کریم بود که درهم خرید و رفت در ازدحام، حاجت ما نیز داده شد اصلاً به خواهش کم ما اکتفا نکرد ما سنگ خواستیم، طلا نیز داده شد گفتم رضا، عطای حسینی نصیب شد گفتم حسین، امام رضا نیز داده شد می خواستم به مشهد تو راهی ام کنند دیدم برات کــرب و بلا نیز داده شد : گفته‌اند که عُقده‌ام را تو فقط وا می‌کنی هر دری که بسته باشد، از کَرَم وا می‌کنی دربـهـای بـسـتـه بـه رویـم آقـا این بَرات کـربلایَم را، کِی تو امضا می‌کنی صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... (ع)