eitaa logo
انجمن ادبی شاخ نبات 🍭
608 دنبال‌کننده
999 عکس
202 ویدیو
128 فایل
این همه شهد و شکر کز سخنم می ریزد اجر صبریست کزان شاخ نباتم دادند✨ شاخ نبات، لذت همراهی با ادبیات❤️📖 حرفاتون رو می‌شنویم😌: @shakh_nabaat
مشاهده در ایتا
دانلود
🌱صبحمون رو با یه آیه از قرآن شروع کنیم « ✨ »‌           بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ وَمَكَرُوا وَمَكَرَ اللَّهُ ۖ وَاللَّهُ خَيْرُ الْمَاكِرِينَ یهود با خدا مکر کردند و خدا هم در مقابل با آنها مکر کرد، و خدا از همه بهتر تواند مکر کرد. (آیه ۵۴ سوره آل عمران) 🍭@shakhee_nabat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
19.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
«🎥» با همه بی سر و سامانی‌ام باز به دنبال پریشانی‌ام طاقت فرسودگی‌ام هیچ نیست در پی ویران شدنی آنی‌ام 📝شاعر: محمدعلی بهمنی 🎙گوینده: زهرا علیدوست 🍭@shakhee_nabat
« ☔️» کاری که با من کرد دنیا، داستان دارد شرحش نخواهم داد، اما داستان دارد مهتاب من! هنگام دیدار تو فهمیدم دیوانه‌ بازی‌‌های دریا داستان دارد! عاشق شدن تنها به پیراهن دریدن نیست دلدادگی‌‌های زلیخا داستان دارد مستی که در شهر خبرچینان تو را بوسید امروز آسوده‌‌ست، فردا داستان دارد! عشقی که پنهان بود، در دنیا زبانزد شد هر قصه‌‌گویی دیگر از ما داستان دارد 🍭 @shakhee_nabat
«✈️» سفر به استرالیا 📒نام کتاب: جز از کل 👤نویسنده: استیو تولز 🗒تعداد صفحه:۶۴۶ 🔮سبک: اجتماعی 🌀نشر:چشمه جسپر دین، بیشتر عمرش نمی‌تونست تصمیم بگیره چه رفتاری با پدرش که مبتلا به بیماری پارانویا بوده، داشته باشه؛ برای او دلسوزی کنه، از او متنفر باشه، به او عشق بورزه یا حتی او را بکشه. مارتین، پدر جسپر، مردی بود که همه چیز را بیش از حد تجزیه و تحلیل می‌کرد و هوش و ذکاوت خودساخته‌اش را به تنها پسرش، تحمیل کرده بود. اما حالا که مارتین مرده، جسپر می‌تونه به‌طور کامل به کاوش در زندگی دیوونه‌ای که او را در اسارت فکری بزرگ کرده، بپردازه. جسپر هنگامی که اتفاقات منجر به مرگ پدرش را در کنار هم قرار می‌ده، کودکی سرشار از اتفاقات عجیب و شوکه‌کننده‌اش رو پیدا می‌کنه: درباره عموی بدنام و یاغی‌اش و تلاش نافرجام مارتین در اینکه اثری جاودان از خود در این دنیا باقی بگذاره، دنیایی که همیشه به چشم حقارت و خواری به آن نگاه کرده بود. رمان جزء از کل، داستانیه که این شخصیت‌ها رو از دشت‌های وحشی استرالیا به کافه‌های نامتعارف پاریس می‌کشونه، از جنگلی در تایلند به باشگاه‌های شبونه، پناهگاه‌ها، هزارتوها و مخفیگاه‌های خلافکارا، و از بلندی‌های اولین عشق تا پستی‌های آرزویی بی‌ثمر. نتیجه‌ی چنین ماجراهایی، یه سفر طوفانی و هیجان‌انگیز از گمنامی به سوی رسوایی و داستان به یادموندنی و تکون دهنده‌ی پدر و پسری که تقارن و شباهت روحی و فکری‌شون، بر همه‌ی کمبودها و کاستی‌های پرتعداد آن‌ها، موفق و برتری می‌یابه. 🍭@shakhee_nabat
«🍰» سکوتی که از روی اجبار باشد، بلندتر از هر صدایی است. 🍭@shakhee_nabat
«🍰» تو بدون ترس نمی‌توانی عاشق باشی اما عشق بدون ترس عشقی کامل و ناب است. 🍭@shakhee_nabat
«🍰» رویا هم می‌تواند به اندازه هر چیز دیگری خطرناک باشد زمانی که سال‌ها از پی هم می‌گذرند و تو با سن و تجربه تغییر می‌کنی، فراموش می‌کنی رویاهایت را هم بازبینی کنی و دستی به سر و گوششان بکشی. 🍭@shakhee_nabat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
«🍷» اندیشهٔ معشوق، نگهبانِ خیال است عاشق نتواند به خیالِ دگر افتاد... 👩‍❤️‍👨 🍭@shakhee_nabat
«🧂» ‏وقتی موعد اعدام سقراط رسید، زنش را دید که داشت گریه می‌کرد! نزدیکش شد و پرسید: چه چیزی باعث گریه‌ات شده عزیزم؟ زن در حالی که گریه می‌کرد گفت: ظالمانه کشته خواهی شد. سقراط گفت: یعنی اگر عادلانه کشته می‌شدم گریه نمی‌کردی؟ ‏زن گفت: منظورم اینست که بی‌گناه کشته می‌شوی! سقراط گفت: یعنی دوست داشتی گناهکار باشم؟ زن خود را از آغوش او رها کرد و گفت: الهی زیر گل بری که موقع مردن هم دست از فلسفه و منطق برنمی‌داری! 🍭@shakhee_nabat
«🦋» ای خداوندی که فلک و ملک را نگاهدارنده تویی، ای بزرگی که از ماه تا مااهی دارنده تویی، ای کریمی که دعا را نیوشنده تویی و جفا را پوشنده تویی، ای لطیفی که عطا را دهنده تویی و خطا را برازنده تویی ای یکتایی که در صفت جلال و جمال پاینده تویی، عاصیان را شوینده تویی و طالبان را جوینده تویی.  بنمای رهی که ره نماینده تویی بگشای دری که در گشاینده تویی زنگار غمان گرفت دور دل دل من بزدای که زنگ دل زداینده تویی 🌌❄☁️ 🍭@shakhee_nabat