eitaa logo
شمیم فقاهت
198 دنبال‌کننده
787 عکس
53 ویدیو
108 فایل
دروس استاد احمد ابراهیمی سال تحصیلی ۰۴_۱۴۰۳ #فقه_معاصر_شخص_اعتباری #تفسیر_سوره_مبارکه_اسراء #مکاسب_محرمه #مکاسـب_بیع #مشاوره_خارج مشاوره درسی وعلمی @Ebrahimi_Ahmad
مشاهده در ایتا
دانلود
باسمه تعالی ✅ قول سوم: حکم به جواز در برخی صور وقف موبد ◀️ از آنجایی که برخی در وقف منقطع معتقدند که مال وقفی بعد از موقوف علیه به واقف می رسد فروش آن توسط موقوف علیه جایز نخواهد بود. البته برخی قائلند که حقیقت وقف موجب خروج از مال واقف است فلذا در وقف منتقطع بعد از موقوف علیهاز مصادیق بر و نیکی است که بر این اعتقاد صور جواز بیع اختصاصی به موبد ندارد بلکه در منقطع هم می آید. *⃣ الف. قدما ۱. شیخ مفید ایشان در ۵ صورت بیع را جایز دانسته است؛ *موقوف علیه مرتد شود. *تغییر در شرط وقف انفع باشد. *واقف احتیاج داشته باشد. *وقف خراب شود و معمر ندارد و یا خرابی بحدی است که نفعی ندارد. *موقوف علیه به وقف مضطر شود. شهید: دو صورت اول قبل از تمام شدن وقف آمده است چون قبضی صورت نگرفته است. علامه: برخی صور شیخ باید تاویل شود مثلا فرض تغییر در نیت وقف. زیرا این مخالف قواعد مسلم وقف است که هر کس براحتی بتواند نیت وقف را عوض کند. پس مراد شیخ جایی است که امکان انتفاع نباشد. ٢. سید مرتضی جواز فروش در برخی صور را مطابق فتوای امامیه دانسته است و تنها مخالف را ابن جنید می داند. ٣. شیخ طوسی اگر ترس از خراب شدن مال وقفی باشد مطابق روایات بیع جایز است. ۴. مرحوم سلار اگر حال مال وقفی یا حال موقوف علیه نسبت به شرایط وقف متفاوت شود بیع جایز است. ۵. ابن زهره غرض واقف انتفاع بردن است اگر ترس خراب شدن است یا ارباب احتیاج شدید دارند این غرض با فروش مال وقفی حاصل خواهد شد. ۶. راوندی موارد فروش: ترس خراب شدن، احتیاج شدید ارباب وقف، ترس وقوع اختلاف در بین موقوف علیهم. ٧. ابن سعید خوف هلاکت و کشیده شدن منازعه بین موقوف علیهم یا احتیاج شدید آنان دلیل بر جواز است. ٨. محقق حلی بیع مال وقفی وقتی به جهت اختلاف موقوف علیهم به خرابی برسد جایز است ولیکن صرف اینکه بیع انفع باشد دلیل بر جواز نیست. الحمدلله رب العالمین ۱۲ @shamim_fegahat
باسمه تعالی بقی الکلام... بررسی فرع علامه در تحریر علامه اگر مجبور به طلاق شود و طلاق را قصد نماید اقرب صحت طلاق است.ِ توجیه و تفسیر کلام علامه شهید ثانی مسالک صحت طلاق را احتمال داده و احتمال بطلان طلاق را به جهت اینکه اکراه اثر لفظ را ساقط می نماید و مجرد نیت بی اثر می باشد مطرح کرده است. نوه شهید وقوع طلاق و کلام علامه را یک قول ضعیف انگاشته و از یک سو براساس عموم ادله روایی و اجماع بر بطلان عقد اکراهی و از دیگر سو تحقق طلاق اکراهی در مقام قائل به بطلان طلاق شده است. البته در نهایت در صدق اکراه شک کرده زیرا وی ناویا و قاصد است و لذا مساله را محل اشکال دانسته است. فاضل هندی اگر شخص مجبور شده می داند که فقط بر لفظ اکراه شده است و می تواند لفظ تنها را بیاورد در عین حال وی علاوه بر لفظ معنی طلاق را قصد کند طلاق صحیح است. و اگر علم به اکراه فقط بر لفظ ندارد چه ظن دارد که باید قاصد و معنی باشد و چه احتمال می دهد در این دو صورت اگر قاصد باشد باز هم طلاق باطل خواهد بود و ادله اکراه شامل است. محقق نجفی مراد علامه جایی است که قصد لفظ باشد و عقد صحیح خواهد بود و به اعتقاد علامه شخص مکره در عموم موارد قاصد لفظ نیست و اگر در یک جایی قصد کند عقد وی صحیح خواهد بود. در ادامه به علامه و شهید اشکال می کند که عموما شخص مکره قاصد لفظ است. نقد و بررسی توجیهات و اقوال فوق نقد توجیه جواهر قبلا گذشت که هیچ فقیهی قائل نیست که عقد اکراهی فاقد قصد است. بلکه مرادشان از اینکه قصد نیست این است که قصد جدی و طیب نفس ندارد نه اینکه مدلول عقد را هم قصد نکرده باشد. فلذا شهید ثانی مکره و فضولی را در یک ردیف انگاشته و مسلم است که فضولی قاصد لفظ است. پس این توجیه ضعیف است. نقد توجیه کشف اللثام مرجع اینکه علم دارد که می تواند نیت نکند این است که تخلص به توریه لازم است یعنی در فرض علم باید توریه کند زیرا تجرید لفظ از معنی همان توریه است. در مباحث سابق گذشت که تخلص به توریه شرط نیست و اگر شخص می تواند توریه کند و نکرد باز هم عقد اکراهی وی باطل خواهد بود. دلیل بر عدم شرطیت هم اطلاق ادله بطلان بیع اکراهی بود. در بحث آینده توجیه مصنف پیرامون کلام علامه می آید. الحمدلله رب العالمین @shamim_fegahat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
@shamim_fegahat باسمه تعالی *⃣ ب. متاخرین ۱. علامه حلی قواعد: بیع مال وقفی وقتی به جهت اختلاف موقوف علیهم به خرابی برسد جایز است ولیکن صرف اینکه بیع انفع باشد دلیل بر جواز نیست. تحریر: بیان اختلاف فقها و در ادامه می فرماید اگر به خرابی برسد یا خوف وقوع فتنه باشد بیع جایز است. ارشاد: خرابی و اختلاف دو فرض جواز بیع است تذکره: انفع بودن بیع به جهت اختلاف و ترس از تلف و یا ظهور فتنه بیع جایز است. ٢. شهید اول غایه المراد: جواز در فرض ترس از فساد به خاطر اختلاف و بیع انفع باشد و موقوف علیه محتاج باشد. دروس: ترس از خراب و فساد به جهت اختلاف دلیل بر جواز است. لمعه: جواز در فرض اختلاف را به مشهور نسبت می دهد. ٣. صیمری در تلخیص الخلاف اگر اختلاف ارباب وقف باشد و ترس از خرابی باشد که رفع این اختلاف بدون بیع ممکن نیست بیع جایز است. ۴. فاضل مقداد در تنقیح اختلاف اگر منتهی به خراب شود بیع جایز است. ۵. ابراهیم لطیفی در ایضاح و تعلیقات اختلافی که ترس از قتل در بین باشد بیع جایز است ولیکن اگر با حاکم هر چند جائر اختلاف رفع شود جایز نیست. و ترس از خرابی تاثیر ندارد. ۶. محقق کرکی تعلیق الارشاد: اگر فساد موجب اباحه نفس شود بیع جایز است. جامع المقاصد: بیع در سه صورت جایز است و در دو صورت اول باید ملک جدیدی خریداری شود (خرابی مال وقفی به گونه ی عدم بهره برداری- اختلاف موجب تلف مال - احتیاج شدید موقوف علیهم) ٧. شهید ثانی اختلاف شدید ارباب دلیل بر جواز بیع است. خوف به تلف مال و نفس هم کفایت می کند. خوف فعلی شرط نیست بلکه مظنه اختلاف نوعی هم کافی است. ٨. سبزواری در کفایه مانند عبارت شهید ثانی... ◀️ مراد از تادیه خراب از لحاظ لغوی تادیه خراب یعنی قطعی بودن خراب است ولیکن از لحاظ اصطلاحی و فهم عرفی مراد فقها ظن نوعی به خراب شدن است. اگر اختلاف موقوف علیهم بحدی است که ظن نوعی به خراب شدن وقف می انجامد برای بیع کافی است. شواهد فهم عرفی ۱. یک فقیه در جایی ملاک را رسیدن به خراب دانسته و نوشته (ادی الی خرابه...) و در جای دیگر نوشته (ان خوف ادائه...) ٢. برخی فقها عنوان خوف به خراب را اکثر نسبت داده و برخی عنوان تادیه به خراب را به اکثر و مشهور ... ◀️ خرابی یا خوف خراب به جهت اختلاف موقوف علیهم اصل اولی عدم جواز بیع است و متیقن موارد خارج شده از آن فرضی است که این خرابی یا خوف خرابی ناشی از اختلاف موقوف علیهم باشد. اللهم هر چند در فتاوا از باب مقدمه خوف بحث اختلاف آمده است لکن این مساله در خصوص فقهی فقها موضوعیت ندارد و به هر جهتی که این خوف باشد برای جواز بیع کافی است. الحمدالله رب العالمین
@shamim_fegahat باسمه تعالی توضیح الاقسام... نقد مصنف پیرامون کلام علامه فروض اکراهی الف. گرچه اکراه شده است لکن اکراه تاثیری در فروش کالا یا طلاق ندارد. زیرا ضرری که بر ان وعده داده شده است ناچیز می باشد. و تمام داعی برای طلاق انگیزه شخصی است. مثلا یا همسرت را طلاق بده یا 1000 ت بپرداز. صحت طلاق در این فرض قطعی و مسلم است و غیر از فرض علامه است که اقرب وقوع طلاق مطرح شد. و مسالک احتمال بطلان داد و نهایه برای بطلان دلیل اورد و... ب. اکراه تنها داعی بر انشای طلاق نیست. گرچه جز سبب است لکن بعد از اکراه یک داعی و انگیزه برای فرد بر وقوع طلاق است. حکم این فرض هم مانند فرض سابق صحت طلاق است. ج. داعی بر طلاق دادن اکراه است و اگر اکراه نبود شخص همسرش را طلاق نمی داد لکن ضرری که وعده داده شده متوجه وی نیست بلکه متوجه خود شخص اکراه کننده است. مثلا فردی دو همسر دارد فرزندش از یک زن می گوید یا زن دیگرت را طلاق بده و الا خودم را میکشم. و یا می گوید اگر طلاق ندهی تو را میکشم و پدر از کشته شدن خود نمیترسد لکن میداند که فرزندش را به جرم قصاص خواهند کشت. د. شخص اکراه شده است لکن انگیزه بر طلاق ضرری بر خودش نیست بلکه شفقت نسبت به اکراه کننده و یا زنش است. می گوید همسرت را طلاق بده و الا... و مکره می داند که اگر طلاق ندهد اکراه کننده با زن وی عمل زنا انجام خواهد داد. وی طلاق میدهد تا اکراه کننده با همسرش ازدواج کند وعمل حرام زنا صورت نگیرد. حکم صورت ج و د محل اشکال است از جهتی انگیزه بر طلاق اکراه است و از جهت دیگر ادله بطلان طلاق اکراهی منصرف به جایی است که برای رفع ضرر از خویش عمل را انجام دهد. بنابراین حکم علامه به صحت طلاق نسبت به این دو فرض محل تامل است. ه. فعل طلاق برای تخلص از ضرر است لکن در اعتقاد وی باید قصد فعل طلاق صورت گیرد و طلاق حقیقی حاصل شود و الا ان ضرر از وی دفع نمی شود. و این اعتقاد ناشی از غفلت وی است مانند بیشتر عوام که فکر می کنند حتما باید طلاق حقیقی برای رفع ضرر وعده داده شده انجام گیرد و خود را اماده جدا کردن از همسر می کنند. و. همان فرض سابق است لکن دلیل اماده شدن برای طلاق حقیقی و جدا شدن از همسر در این فرض جهل به حکم شرعی است که طلاق اکراهی باطل است. این مساله را نمیداند و خود را برای جدا شدن از همسر اماده میکند. و قصد به لفظ را برای طلاق کافی می داند هر چند طیب نفس نباشد مانند فتوای عامه. حکم به صحت طلاق در دو صورت ه و و خالی از اشکال نیست. بلکه حکم به بطلان طلاق و تحقق اکراه در این دو فرض اقرب است. فلذا فرضی برای فرمایش علامه بر اقرب صحت طلاق پیدا نشد. زیرا تنها فرض دیگری که می ماند تحقق اکراه است که برای دفع ضرر قصد لفظ طلاق را می کند ولی طیب نفس ندارد و حکم این فرض هم که بطلان طلاق است. الحمدلله رب العالمین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
@shamim_fegahat باسمه تعالی 🔆 تبیین فتاوا اذا عرفت ما ذکرنا ... جمع بندی اقوال فقها 💎 وقف یا موبد و یا منقطع است. وقف موبد بر دو قسم است؛ *⃣ قسم اول تملیک منفعت ملک به تملیک موقوف علیهم درآمده است و من ملک شیا ملک منفعته موقوف علیهم بعد از اینکه مالک اصل مال شد مالک منفعت آن هم می شود و می تواند آن مال را اجاره دهد و اجرت را دریافت کند. ◀️ فی الجمله در برخی از صور مثل خرابی یا احتیاج ارباب یا اختلاف آنان فروش جایز است. و فتاوای سابق ناظر به این قسم است. *⃣ قسم دوم تملیک انتفاع مال ملک هیچکس نیست بلکه فک ملک می باشد مانند عبدی که ملک زید بوده و بعد آزادی و فک ملک دیگر کسی مالک وی نمی باشد البته حق انتفاع آن ملک برای موقوف علیهم است ولی مالک منفعت نیستند فلذا حق اجاره دادن ندارند و اگر کسی غصب کرد حق اجرت المثل گرفتن هم ندارند. برخی قائلند که امکان فک ملک بدون مالک جدید نیست و مال وقفی در ملک عموم مسلمین وارد می شود و در حقیقت قسم دوم از اساس وجود ندارد. ◀️ ظاهر این است که عدم جواز بیع در این قسم مسلم است. فلذا اگر مسجد وقفی خراب شود امکان فروش ان نیست. و این حکم مسلم و بدون اختلاف است. 🔷 فتوای کاشف الغطا به جواز اجاره و بیع در قسم دوم بیع وقف عام مانند مسجد جایز نیست و دلیل عدم جواز بیع عدم تمامیت ملک(قسم اول) نیست بلکه دلیل عدم اصل ملک(قسم دوم) است زیرا هیچکس مالک آن نیست و به خداوند بر می گردد. خود این قسم دوم دو نوع است؛ ◀️ نوع اول: اصل زمین مسجد اگر امکان انتفاع نیست زمین مسجد را با آداب شرعی برای زراعت اجاره دهند. مثلا زمین نجس نشود یا سند آن ثبت شود که شخص زارع بر اساس قاعده ید بعدا ادعای مالکیت نکند. هزینه و مصرف اجرت؛ الف. در مماثل یعنی مسجد دیگری هزینه شود. مرجحات مماثل؛ ۱. مسجدی که نزدیکتر است. ٢. مسجدی که احتیاجش بیشتر است مثلا ساخت مسجد از گچکاری مسجد دیگر مقدم است. ٣. مسجد افضل مانند مسجد جامع بر مسجد بازار * در فرض تعارض امور ثلاثه به ادله شرعی مراجعه شود تا مورد اهم در این سه تا شناسایی شود. ب. استفاده در غیر مماثل اگر مماثل نیست در امری که نزدیک به آن است مانند حسینیه هزینه شود. ج. اگر غیر مماثل هم نباشد در امور مسلمین هزینه گردد. ◀️ نوع دوم: فرش و آلات و پارچه ضریح ائمه ع یا حیوانی که وقف مسجد است. الف. اگر امکان انتفاع در همان محل وقف وجود دارد که باید استفاده شود ب. اگر انتفاع در محل ممکن نیست ولیکن اصل انتفاع وجود دارد در مماثل آن محل یا غیر مماثل و یا مصالح عامه مسلمین هزینه گردد. ج. اگر اصل انتفاع به وجه مقصود و نزدیک آن وجه وجود ندارد مثلا روغن برای روشنایی بوده است الان روشنایی با برق است و نزدیک ان وجه گرمایی است که با شوفاژ حاصل می شود دو قول وجود دارد؛ قول اول: خروج از وقف و سه احتمال ۱. از مباحات اصلیه است که هر کس زودتر حیازت کند .... ٢. به ملک عموم مسلمین بر می گردد تا در مصارف آنان هزینه شود. ٣. به ملک واقف یا ورثه واقف عود می کند و اگر قابل شناسایی نیستند مجهول المالک خواهد بود. قول دوم: بقای بر وقف و جواز فروش آن و صرف مبلغ ثمن به ترتیبی که گذشت در مماثل یا غیر مماثل و یا مصالح عامه مسلمین. این قول دوم، اقوی است. دلیل جواز فروش؛ ۱. اگر فروخته نشود یا تلف خواهد شد و یا هم نقصان ضرر می بیند. ٢. نگهداری چنین مالی هم مستلزم حرج و مشقت است. ◀️ کاشف الغطا در اجاره که به قسم دوم است و در ملک کسی نیست، اجاره دادن نوع اول و فروش نوع دوم را پذیرفتند در حالیکه گذشت عدم جواز بیع قسم دوم مسلم است. 🔷 نقد فتوای کاشف الغطا فتوای به جواز اجاره نوع اول و بیع نوع دوم مبتنی بر این است که وقف عام را از قسم اول بدانیم که در قسم اول مال وقفی در ملک مسلمین است مانند مفتوح عنوه که ملک عموم مسلمین است. ◀️ لکن وقف عام مانند مساجد از قسم دوم است و ملکیت عموم مسلمین برای وقف عام ثابت نیست قطعا از ملک واقف جدا شده است ولیکن دلیلی بر دخول در ملک مسلمین وجود ندارد که با اصل نفی می شود و تنها اباحه انتفاع برای مسلمین بر اساس اصاله الاباحه ثابت است. الحمدلله رب العالمین
@shamim_fegahat باسمه تعالی ان المشهور بین المتاخرین حکم الحاق رضایت متاخر شخص مکره بعد از مدتی به معامله صورت گرفته راضی می شود. مشهور قائل به صحت عقد شده اند. حدائق صحت عقد را اجماعی انگاشته و تعلیل آورده است که عقد اکراهی یک عقد حقیقی است وصوری نمی باشد و مقتضی تاثیر آن تمام است و تنها مانع آن عدم طیب نفس است که بعدا به عقد ضمیمه شده است. بررسی و نقد ادله دال بر فساد عقد ۱. شرطیت مقارنت طیب نفس مالک در حکم عقد عقدی صحیح است که طیب نفس مقارن آن باشد زیرا ادله احل الله البیع منصرف به عقد متعارف است که طیب نفس مقارن عقد باشد. مناقشه در دلیل اول اولا انصراف هیچ شاهدی ندارد و ثانیا اطلاقات ادله قرآنی شامل هر دو عقد می شود. چه طیب نفس مقارن باشد و چه متاخر باشد. ٢. شرطیت مقارنت طیب نفس مالک در مفهوم عقد اگر طیب نفس مقارن نباشد مفهوم عقد صادق نیست. مناقشه در دلیل دوم دلیلی بر مقارنت طیب نفس در مفهوم عقد نیست. شاهد عرف بدون شک بیع فضولی را عقد حقیقی می داند و در بیع فضولی طیب نفس متاخر است. پس در مفهوم عقد شرط نیست. ٣. شرطیت رضایت عاقد در موثر بودن عقد عقدی موثر است که طیب نفس شخص عاقد در ان ثابت باشد و عاقد موضوعیت دارد و طیب نفس لاحق طیب نفس عاقد نیست بلکه چیز دیگری است. مناقشه در دلیل سوم اولا، قطعا طیب نفس عاقد تاثیری در عقد ندارد زیرا ملاک طیب نفس مالک است که در دو دلیل دیگر گذشت و نقد شد. ثانیا، علاوه بر این لازمه این ادعا عدم صحت عقد بیع اکراهی بحق است در حالیکه قطعا این عقد صحیح است مثلا حاکم شخص محتکر را مجبور به فروش کالای احتکاری می کند در حالیکه عاقد رضایت ندارد ولی عقد صحیح است. و اینکه گفته شود صحت تعبدی است و عقد محتکر تاثیری در معامله ندارد امر عجیبی است. جواب به هر سه دلیل فوق فحوای صحت عقد فضولی در عقد فضولی طیب نفس مالک مقارن عقد وجود ندارد و طیب نفس عاقد بیگانه هم تاثیری ندارد. جهت فحوی این است که عقد فضولی توسط غیر مالک حاصل شده است ولی در بیع مکره توسط خود مالک حاصل می شود. ان قلت نفس اجازه که توسط مالک در عقد فضولی صورت میگیرد یک انشای تملیک است و عقد شخص سابق تاثیری ندارد. قلت اولا حقیقت اجازه طیب نفس به مضمون عقد سابق است ثانیا بر فرض که یک عقد مستانف و جدید باشد همین مساله در عقد اکراهی وجود دارد و نهایت اولویت و فحوا منتفی است لکن بین عقد فضولی و عقد اکراهی تفاوتی نخواهد بود. بلکه یک امر زائد در عقد اکراهی است که توسط خود مالک منعقد شده است. توهم عقد فضولی از عقد اکراهی کاملتر است و قیاس این دو به هم صحیح نیست. کاملتر بودن عقد فضولی این است که علاوه بر طیب نفس مالک که بعدا الحاق می شود طیب نفس عاقد هم وجود دارد ولی در عقد اکراهی طیب نفس عاقد وجود ندارد. دقع توهم قطعا طیب نفس عاقد نه در مفهوم عقد تاثیری دارد و نه در حکم عقد موثر است. آنچه از عاقد مهم است اینکه مدلول عقد را قصد کند و بیشتر از این شرط نیست. و قصد مدلول عقد توسط شخص مجبور شده هم صورت می گیرد. ۴. عدم قصد مدلول عقد توسط مکره شخص مجبور شده مدلول عقد را قصد نمیکند بلکه تنها نفس لفظ را قصد می کند. بنابراین رضایت متاخر هم تاثیری در عقد سابق ندارد. مناقشه در دلیل چهارم در مباحث سابق گذشت که شخص مکره قاصد مدلول عقد است و فقط طیب نفس ندارد. و ادعای فوق خلاف نصوص و فتاوا می باشد. الحمدلله رب العالمین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
@shamim_fegahat باسمه تعالی 🔷 جواز بیع پرده کعبه و منافی با عدم جواز در قسم دوم ۱. وقف پرده کعبه از اقسام دوم وقف می باشد که فک ملک است و مالک خاصی ندارد. ٢. بنابر روایات خرید و فروش قسمتی از پرده کعبه جایز شمرده شده است. * راوی از امام کاظم علیه السلام سوال می کند قسمتی از پرده کعبه را خریده ام بخشی را برای تبرک جستن دارم و مابقی را می توانم بفروشم؟ حضرت: فروش مابقی جایز است و هبه کردن آنچه که نفروخته است و از مابقی هم برای تبرک جستن انتفاع می برد. * در روایت دیگر حضرت می فرماید: استعمال و منفعت بردن جایز است و فروش بقیه آن یا نفس آن جایز است. ٣. علاوه بر پرده کعبه گفته شده است که حصیر و ستون مسجد اگر کهنه شود بیع آن جایز است. و جواز موارد فوق با مساله عدم جواز قسم دوم وقف منافات دارد. اللهم الا ان یقال 🔷 ثوب کعبه و حصیر مسجد غیر از مسجد مسجد و اموال مسجد ۴ قسم دارد که احکام هر قسم متفاوت است؛ ۱. فک ملک و عدم تملیک در ملک موقوف علیهم مانند زمین مسجد که فروش آن جایز نیست زیرا در ملک کسی وارد نشده است که حق فروش آن باشد. ٢. وقف تملیکی خاص مانند پرده کعبه که جزو اموال کعبه است و در شرایط خاصی ناظر کعبه می تواند آن را بفروشد. در این وقف پرده به ملک مسلمین درآمده است و ناظر حق تصرف به بیع دارد. ٣. وقف تملیکی عام مانند حصیری که به تملیک عموم مسلمین درآمده است و مسجد خاصی موضوعیت ندارد و می توان در هر شرایطی آن را به مسجد دیگر برد. هر چند که مسجد اول هنوز نیاز داشته باشد. یکی از وجوه انتفاع از این فرش در این مسجد است و وجه دیگر مسجد دیگری می باشد. ◀️ موارد شک بین تملیکی عام و خاص در موارد زیادی نوع وقف توسط واقف روشن شده است ولیکن در مواردی بین صور دوم و سوم شک می شود؛ * مثال حصیر و تربت در مسجد بیشتر اختصاص به تملیک خاص دارد که مختص مسجد است و مانند پرده کعبه می باشد. * مثال آب انبار ظهور در وقف تملیکی عام دارد اگر در یک مسجد حوضی برای وضو ساخته شده است شخص وضو بگیرد و در آن مسجد نماز نخواند اشکال ندارد. زیرا تملیکی عام برای مسلمین است که وضو بگیرند هرچند که در آن مسجد نماز نخوانند. ۴. ملک طبق مسلمین ناظر مسجد از هدایایی که به مسجد می شود یک فرش می خرد این مورد وقف مسجد نیست و ناظر مسجد در هر شرایطی که مصلحت در فروش باشد می تواند اقدام کند هر چند فرش کهنه نشده باشد. *⃣ الحاصل حصیر و فرش مساجد و پرده کعبه از اقسام تملیکی وقف است که فروش آن در موارد خاصی که می آید اشکال ندارد و این مثال ها فک ملک نمی باشد که بدون مالک است و فروش آن در هیچ شرایطی جایز نیست. ♻️ بسیاری از کمک هایی که امروزه به مسجد می شود ملک طلق است و هیات امنا می توانند بدون لحاظ شرایط محدود اقدام به خرید و فروش کنند. شما با پول مسجد یک فرش ۱٢ متری گرفتید و الان قصد تبدیل به فرش محرابی دارید اشکال ندارد. و لکن اگر این فرش ۱٢ متری توسط یک واقف به تملیک مسجد در آمده است حق فروش ندارید مگر جزو صور جواز فروش باشد که در مباحث آینده می آید. 🔷 حکم فروش ستون و اجزای مسجد ۱. برخی از فقها فروش ستون های مسجد را در شرایط خاصی تجویز نموده اند هر چند در جزئیات فروش با هم اختلاف نظر دارند مثلا برخی صرف عدم استفاده در همان مسجد را کافی دانسته و برخی گفته اند اگر در مسجد دیگری هم قابل استفاده نباشد... ٢. اجزای ساختمانی مسجد حکم فرش و حصیر را ندارد بلکه در حکم زمین مسجد خواهد بود و گذشت که فروش زمین مسجد جایز نیست چون فک ملک است. الا ان نلتزم 🔷 بین اجزای مسجد و زمین مسجد تفاوت است در زمین مسجد فک ملک است و امکان فروش آن نیست و لکن ستون ها و چوب های مسجد وقف تملیکی است که در شرایط خاصی فروش آن جایز است. فتامل که وقف زمین و اجزا به انشای واحد است چگونه دو وقف جداگانه باشد. الحمدلله رب العالمین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❇️معرفی موضوعات و اولویت های پژوهشی در علوم اسلامی 🔖مناسب برای استفاده طلاب سطح سه و چهار و دانشجویان ارشد و دکتری در قالب مقاله و پایان_نامه 🔻تهیه کننده: معاونت پژوهش حوزه های علمیه 👈اولویتهای پژوهشی در موضوع «کلام شیعه»: http://rp.ismc.ir/Book.aspx?ID=40 👈اولویتهای پژوهشی در موضوع «مناسبات دین و روان‌شناسی»: http://rp.ismc.ir/Book.aspx?ID=30 👈اولویتهای پژوهشی در موضوع «تفسیر و علوم قرآن»: http://rp.ismc.ir/Book.aspx?ID=31 👈اولویتهای پژوهشی در موضوع «دانش فقه»: http://rp.ismc.ir/Book.aspx?ID=32 👈 اولویتهای پژوهشی در موضوع «دانش اصول فقه»: http://rp.ismc.ir/Book.aspx?ID=37 👈اولویتهای پژوهشی در موضوع «نظام تعلیم و تربیت»: http://rp.ismc.ir/Book.aspx?ID=34 👈اولویتهای پژوهشی در موضوع «علوم و معارف حدیث»: http://rp.ismc.ir/Book.aspx?ID=38 👈اولویتهای پژوهشی در موضوع «اقتصاد اسلامی»: http://rp.ismc.ir/Book.aspx?ID=33 @shamim_fegahat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نکات راهبردی پیام رهبرانقلاب برای شهدای شاهچراغ ▪️۱. همه یکدست شوید ... دستگاههای حافظ امنیت و قوه‌ی قضائیه تا فعالان عرصه‌ی فکر و تبلیغ و تا آحاد مردم عزیز باید ید واحده‌ئی باشند. ▪️۲. اقدام قاطع و خردمندانه : جستجو از سررشته‌ی این فاجعه‌آفرینی‌ها و اقدام قاطع و خردمندانه درباره‌ی آن. ▪️۳. جریانی به جان مردم و امنیت آنان و مقدسات آنان بی‌اعتنایی و بی‌احترامی روا می‌دارد. ▪️۴. دستگاه‌های مسئول یقینا بر توطئه خباثت آمیز دشمنان فائق خواهند آمد. @shamim_fegahat
🔸دیدار انجمن اساتید انقلابی به منظور تجلیل از مواضع آگاهانه آیت الله نجم الدین طبسی خصوصا در فتنه اخیر و استفاده از فرمایشات معظم له، @shamim_fegahat
🔴کیفیت نماز ودعا دوركعت نماز معمولی خوانده وبعد ازنماز مى گويى👇 يامَنْ أَظْهَرَ الْجَميلَ وَسَتَرَ الْقَبيحَ يامَنْ لَمْ يُؤاخِذْ بِالْجَريرَةِ وَلَمْ يَهْتِكِ السِّتْرَ ياعَظيمَ الْمَنِّ ياكَريمَ الصَّفْحِ يامُبْتَدِئَ النِّعَمِ قَبْلَ اسْتِحْقاقِها ياحَسَنَ التَّجاوُزِ ياواسِعَ الْمَغْفِرَةِ ياباسِطَ الْيَدَيْنِ بِالرَّحْمَةِ يامُنْتَهى كُلِّ نَجْوى وَياغايَةَ كُلِّ شَكْوى وَياعَوْنَ كُلِّ مُسْتَعينٍ يامُبْتَدِئاً بِالنِّعَمِ قَبْلَ اسْتِحْقاقِها «يا رَبَّاهُ» ده مرتبه «يا سَيِّداهُ» ده مرتبه «يا مَوْلاهُ» ده مرتبه «يا غايَتاهُ» ده مرتبه «يا مُنْتَهى رَغْبَتاهُ» ده مرتبه أَسْأَلُكَ بِحَقِّ هذِهِ الْأَسْمآءِ وَبِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ الِهِ الطَّاهِرينَ عَلَيْهِمُ السَّلامُ إِلّا ما كَشَفْتَ كَرْبي وَنَفَّسْتَ هَمّي وَفَرَّجْتَ عَنّي وَأَصْلَحْتَ حالي بعد ازآن هر چه خواهى دعا كن وحاجتت را بطلب 🌺 سپس گونه راست صورت را بر زمين گذاشته وصد مرتبه در آن حال مى گويى يامُحَمَّدُ ياعَلِيُّ ياعَلِيُّ يامُحَمَّدُ إِكْفِياني فَإِنَّكُما كافِياني وَانْصُراني فَإِنَّكُما ناصِراني 🌺 سپس گونه چپ صورت را بر زمين گذاشته وصد مرتبه مى گويى «أَدْرِكْني» (مرا درياب) وآن را بسيار تكرار كن 🌺سپس به اندازه يك نفَس مى گوئى «اَلْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ» به فريادم برس... 📚منابع: 📕صحیفه مهدیه ص۱۸۷ 📕العبقری الحسان ج۱ ص۱۲۹ 🔰نماز مورد توصیه به جناب ابن ابی بغل کاتب برای رسیدن به حوائج که آیت الله شبیری تجربه نمودند را همگی برای برون رفت از بخوانیم. @shamim_fegahat
ولادت حضرت محمد ص-سخنرانی.MP3
37.01M
تحلیلی جامع از فتنه اخیر در سه لایه؛ اقتصادی، سیاسی، دینی @shamim_fegahat