❇️معرفی موضوعات و اولویت های پژوهشی در علوم اسلامی
🔖مناسب برای استفاده طلاب سطح سه و چهار و دانشجویان ارشد و دکتری در قالب مقاله و پایان_نامه
🔻تهیه کننده: معاونت پژوهش حوزه های علمیه
👈اولویتهای پژوهشی در موضوع «کلام شیعه»: http://rp.ismc.ir/Book.aspx?ID=40
👈اولویتهای پژوهشی در موضوع «مناسبات دین و روانشناسی»: http://rp.ismc.ir/Book.aspx?ID=30
👈اولویتهای پژوهشی در موضوع «تفسیر و علوم قرآن»: http://rp.ismc.ir/Book.aspx?ID=31
👈اولویتهای پژوهشی در موضوع «دانش فقه»: http://rp.ismc.ir/Book.aspx?ID=32
👈 اولویتهای پژوهشی در موضوع «دانش اصول فقه»: http://rp.ismc.ir/Book.aspx?ID=37
👈اولویتهای پژوهشی در موضوع «نظام تعلیم و تربیت»: http://rp.ismc.ir/Book.aspx?ID=34
👈اولویتهای پژوهشی در موضوع «علوم و معارف حدیث»: http://rp.ismc.ir/Book.aspx?ID=38
👈اولویتهای پژوهشی در موضوع «اقتصاد اسلامی»: http://rp.ismc.ir/Book.aspx?ID=33
@shamim_fegahat
نکات راهبردی
پیام رهبرانقلاب
برای شهدای شاهچراغ
▪️۱. همه یکدست شوید ... دستگاههای حافظ امنیت و قوهی قضائیه تا فعالان عرصهی فکر و تبلیغ و تا آحاد مردم عزیز باید ید واحدهئی باشند.
▪️۲. اقدام قاطع و خردمندانه : جستجو از سررشتهی این فاجعهآفرینیها و اقدام قاطع و خردمندانه دربارهی آن.
▪️۳. جریانی به جان مردم و امنیت آنان و مقدسات آنان بیاعتنایی و بیاحترامی روا میدارد.
▪️۴. دستگاههای مسئول یقینا بر توطئه خباثت آمیز دشمنان فائق خواهند آمد.
@shamim_fegahat
🔸دیدار انجمن اساتید انقلابی به منظور تجلیل از مواضع آگاهانه آیت الله نجم الدین طبسی خصوصا در فتنه اخیر و استفاده از فرمایشات معظم له،
@shamim_fegahat
🔴کیفیت نماز ودعا
دوركعت نماز معمولی خوانده وبعد ازنماز مى گويى👇
يامَنْ أَظْهَرَ الْجَميلَ وَسَتَرَ الْقَبيحَ
يامَنْ لَمْ يُؤاخِذْ بِالْجَريرَةِ وَلَمْ يَهْتِكِ السِّتْرَ
ياعَظيمَ الْمَنِّ ياكَريمَ الصَّفْحِ يامُبْتَدِئَ النِّعَمِ قَبْلَ اسْتِحْقاقِها
ياحَسَنَ التَّجاوُزِ ياواسِعَ الْمَغْفِرَةِ ياباسِطَ الْيَدَيْنِ بِالرَّحْمَةِ
يامُنْتَهى كُلِّ نَجْوى وَياغايَةَ كُلِّ شَكْوى
وَياعَوْنَ كُلِّ مُسْتَعينٍ يامُبْتَدِئاً بِالنِّعَمِ قَبْلَ اسْتِحْقاقِها
«يا رَبَّاهُ» ده مرتبه
«يا سَيِّداهُ» ده مرتبه
«يا مَوْلاهُ» ده مرتبه
«يا غايَتاهُ» ده مرتبه
«يا مُنْتَهى رَغْبَتاهُ» ده مرتبه
أَسْأَلُكَ بِحَقِّ هذِهِ الْأَسْمآءِ وَبِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ الِهِ الطَّاهِرينَ عَلَيْهِمُ السَّلامُ إِلّا ما كَشَفْتَ كَرْبي وَنَفَّسْتَ هَمّي وَفَرَّجْتَ عَنّي وَأَصْلَحْتَ حالي
بعد ازآن هر چه خواهى دعا كن وحاجتت را بطلب
🌺 سپس گونه راست صورت را بر زمين گذاشته وصد مرتبه در آن حال مى گويى
يامُحَمَّدُ ياعَلِيُّ
ياعَلِيُّ يامُحَمَّدُ
إِكْفِياني فَإِنَّكُما كافِياني
وَانْصُراني فَإِنَّكُما ناصِراني
🌺 سپس گونه چپ صورت را بر زمين گذاشته وصد مرتبه مى گويى
«أَدْرِكْني» (مرا درياب)
وآن را بسيار تكرار كن
🌺سپس به اندازه يك نفَس مى گوئى
«اَلْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ»
به فريادم برس...
📚منابع:
📕صحیفه مهدیه ص۱۸۷
📕العبقری الحسان ج۱ ص۱۲۹
🔰نماز مورد توصیه #امام_زمان_عج به جناب ابن ابی بغل کاتب برای رسیدن به حوائج که آیت الله شبیری تجربه نمودند را همگی برای برون رفت از #فتنه_ها بخوانیم.
@shamim_fegahat
ولادت حضرت محمد ص-سخنرانی.MP3
37.01M
تحلیلی جامع
از فتنه اخیر در سه لایه؛
اقتصادی، سیاسی، دینی
@shamim_fegahat
#جلسه_شانزدهم
#شروط_عوضین
@shamim_fegahat
باسمه تعالی
*⃣ حکم مسجد وقفی بعد از تخریب
◀️ زمین مسجد
اگر زمین مسجد بعد از تخریب مسجد قابل انتفاع نباشد حق فروش آن نیست و باید وقف باقی بماند و حال زمین را برای زراعت یا پارکینگ اجاره دهند و آداب آن زمین رعایت شود که در کلام کاشف الغطا گذشت و یا هم بدون تصرف مال وقفی باقی بماند.
◀️ اجزا و ستون های مسجد
ستون ها و آجرهای مسجد مراتبی دارد؛
الف. اگر ممکن است عین همین آجرها برای ترمیم همین مسجد هزینه شود. لکن هزینه های تعمیر بر عهده ی مردم نیست بلکه باید از مال مسجد یا بیت المال که از خمس و زکات است هزینه شود.
ب. اگر عین آن جزء در همان مسجد امکان انتفاع ندارد؛ بنا بر قبل از فتامل که فروش اجزا جایز است و لکن بعد از فتامل که بیان شد فروش آن جایز نیست زیرا مانند زمین فک ملک است و مالک ندارد و بیع آن جایز نیست؛
۱. در یکی از مصارف همان مسجد هزینه شود مثلا ستون را برای سوزاندن در مسجد هزینه کنند.
٢. اگر آن مسجد نیاز ندارد در مسجد دیگری در اولویت اول عین همان جهت وقف استفاده شود مثلا این ستون در مسجد دیگر ستون قرار گیرد. و اگر آن جهت نیست در جهت دیگر مانند گرمایی مسجد مصرف شود.
٣. اگر مسجد نباشد در یکی از مصالح دیگر مسلمین هزینه شود.
◀️ قیل بعد از خروج از ملک واقف با وقف کردن و خروج از وقف به جهت عدم مصرف جزو مباحات اصلیه است که هر کس زودتر حیازت کند مالک می شود.
فیه نظر که بر فرض که فک ملک باشد باید در امر خیر هزینه شود.
🔷 تطبیقات مساجد
مشاهد و مقابر و کاروانسرا و مدارس و پل ها بر روی جاده های عمومی و کتب وقفی بر طلاب و عبد محبوس برای خدمت به کعبه و درختان وقفی برای مسیرهای عمومی و زیلوی قرار داده شده برای نماز و....
هدف واقف به دو نحو می تواند باشد؛
*⃣ الف. انتفاع عمومی ۱. جمیع مردم ٢. جمیع مسلمانان ٣. جمیع طلاب و...
این موارد به وقف فک ملک ملحق می شود و خرید و فروش آن جایز نیست.
◀️ همان طور که بیع مسجد جایز نبود بیع این موارد هم جایز نیست زیرا وقف در موارد فوق فک ملک است. و تنها مسلمانان یا مردم و یا ... فقط اباحه بردن دارند.
*⃣ ب. هدف واقف بدست آوردن منافع و هزینه برای افراد و گروه خاص
مثلا واقف مغازه ای را وقف می کند تا اجاره ی ماهانه آن در بین طلاب خاصی تقسیم شود.
در این قسم که وقف تملیکی است و مالک منافع مغازه مشخص است اگر انتفاع از مغازه مقدور نیست می توان آن را فروخت و مغازه جدیدی گرفت.
🔷 ضمان مال وقفی
اگر شخصی یکی از موارد فوق و یا اجزای آن را تلف نماید آیا ضامن است؟
◀️ ضامن است
عموم علی الید اقتضا می کند که شخص متلف بدل آن مال وقفی و یا جزء تلف شده را بخرد.
◀️ ضامن نیست
۱. فرض در وقف فک ملک است که مال وقفی مالک ندارد و اگر کسی منفعت را غصب کرد هر چند گناه نموده است لکن ضامن منفعت نمی باشد.
مثلا کسی مدرسه وقفی را خانه مسکونی کند یا انباری نماید.
٢. بین منفعت و قیمت ملازمه است اگر در باب غصب نسبت به منافع ضمان نیست در باب تلف نسبت به اصل آن و اجزای آن هم ضمان نیست.
٣. ظاهر از حدیث شریف جایی است که ایصال به مالک باشد و این حدیث نظارتی به وقف و موقوف علیهم ندارد.
بتعبیر دیگر از وقف انصراف به املاک شخصی دارد.
*⃣ قول اول از جهتی مطابق احتیاط است. و از جهت دیگر انصراف حدیث قابل پذیرش نیست بلکه علی الید نسبت به هر مالی است و شامل مال وقفی می شود.
الحمدلله رب العالمین
#جلسه_سی_سوم
#شروط_متعاقدین
@shamim_fegahat
باسمه تعالی
ثانیا انه یدل...
جواب دوم از حدیث رفع
حدیث رفع تنها اثری را رفع می کند که آن اثر برای فعل اگر اکراه نبود وجود داشت.
در مقام اگر اکراه نبود انتقال و ملکیت تامه در اثر عقد حاصل میشد حال حدیث رفع این اثر را رفع می نماید.
لکن آثاری که توسط خود اکراه ثابت می شود توسط حدیث، رفع نمی شود.
همان طور که در نسیان حدیث اثاری را رفع می کند که اگر نسیان نبود مانند وجوب اعاده ثابت بود. ولی اثری که بوسیله خود نسیان اثبات می شود حدیث رفع نمی کند.
جز سبب نقل و انتقال بوسیله فعل اکراهی ثابت است و حدیث رفع این جز سبب را رفع نمی کند. زیرا جزئیت عقد برای نقل بوصف مکره بودن وی ثابت است و چگونه بوسیله حدیث اثر ثابت شده توسط خود اکراه رفع شود.
عبارت دیگر
لزوم و انتقال ملکیت که با قطع نظر از اکراه برای مکره ثابت است توسط حدیث رفع شده است و انچه بوصف اکراه ثابت است که جزئیت عقد است و متوقف بر رضایت لاحق است رفع نمی شود.
مناقشه در جواب دوم از حدیث رفع
رابطه حدیث رفع با اطلاقات و عمومات صحت بیع جمع عرفی نیست تا گفته شود اگر بیعی بدون هیچ رضایت مقارن و متاخر باشد باطل است و بقیه بیوع که رضایت دارد تحت عموم احل الله البیع است. بلکه حدیث رفع حاکم است.
معنی حکومت
کار دلیل حاکم این است که دلیل محکوم را یا ضیق می کند و یا توسعه می دهد.
و حدیث رفع بر اطلاقات حاکم می باشد. و نتیجه حکومت این است که اطلاقات و عمومات منحصر به عقدی است که طیب نفس مقارن با عقد باشد.
نتیجه حکومت
بنابراین ماسوای عقدی که طیب مقارن دارد داخل در اصالت الفساد خواهد بود.
اصالت الفساد همان استصحاب عدم نقل است که برای صحت عقد و خروج از این اصل باید عمومات عقد را شامل شود.
و بر اساس حکومت این اطلاقات شامل عقدی که بعدا رضایت می اید نمی شود.
بلکه حتی اگر اطلاقات قبل از تضییق حدیث رفع شامل چنین بیعی می شد بعد از تضییق حدیث شامل نخواهد شد.
الحمدلله رب العالمین
شخص اعتباری12.mp3
4.85M
#جلسه_دوازدهم
شنبه ۷ آبان ۱۴۰۱
#شخص_اعتباری
@shamim_fegahat
با سلام و تبریک
جلسه دوازدم شخص اعتباری
مجازی برگزار می شود و شنبه جلسه حضوری نخواهیم داشت.
جلسه حضوری
روز یک شنبه
جلسه سی و سوم فقه 5.m4a
11.46M
#جلسه_سی_سوم
#شروط_متعاقدین
☀️ امیرالمومنین عليه السّلام فرمودند:
اَلـْحَقُّ جَديدٌ وَ إنْ طالَتِ الاْيّامُ، وَ الْباطِلُ مَخْذُولٌ وَ إنْ نَصَرَهُ أقْوامٌ.
حقّ و حقيقت در تمام حالات جديد و تازه است گر چه مدّتي بر آن گذشته باشد و باطل هميشه پست و بي أساس است گر چه افراد بسياري از آن حمايت كنند.
📖وسائل الشيعه، ج۲۰، ص ۴۳۴.
#جلسه_سی_چهارم
#شروط_متعاقدین
@shamim_fegahat
باسمه تعالی
نقد و بررسی مناقشه بر جواب دوم
اطلاقات و عمومات بیع براساس ادله اربعه که مقتضی حرمت اکل مال بباطل است تقیید خورده است که شامل بیعی می شود که طیب نفس داشته باشد و ادله اربعه هم هر طیب نفسی را چه همراه عقد باشد وچه متاخر باشد کافی می داند. بنابراین با صرف نظر از حدیث رفع اطلاقات عقود به عقد طیب نفس دار تخصیص خورده است و بعد این تخصیص حدیث رفع حکومتی بر اطلاقات ندارد.
نقش حدیث رفع
اثار اصل بیع که بدون رضایت است توسط حدیث رفع، رفع شده است.
اگر طیب نفس نیاید که هیچ اثری نخواهد داشت ولکن اگر بعدا طیب نفس امد ان عقد سابق نقش جز سببیت را خواهد داشت. و انچه که حدیث، رفع کرده بود سببیت مستقل عقد بود لکن نقش جزئیت در سبب توسط خود اکراه ثابت شده است.
نقش اطلاقات
گذشت که بر اساس تخصیص اطلاقات به طیب نفس فرقی نیست که طیب نفس مقارن باشد ویا لاحق باشد. فلذا این عقد داخل در اطلاقات خواهد بود و از اصالت الفساد خارج است.
عدم فرق بین ناقلیت و کاشفیت
بین این دو مبنا در صحت عقد تفاوتی نیست. بنا بر ناقلیت تمام کننده و تکمیل کننده سبب نقل و انتقال اجازه متاخر است که بعدا می اید و بنا بر کاشفیت نفس عقد به شرط اینکه بعدش رضایت بیاید سبب نقل و انتقال است.
کیف کان
ذات عقد بدون طیب نفس جز تاثیر گذار در نقل و انتقال است که این جزئیت یک امر عقلی است و حدیث رفع تنها اثار شرعی را می تواند رفع نماید و جزئیت امر عقلی و تکوینی است و قابل رفع نیست.
حکم شارع به تاثیر بضمیمه رضایت بنابر ناقلیت و یا به وصف رضایت بنابر کاشفیت شامل عقد است.
فتامل
گرچه جزئیت امر عقلی است و قابل رفع نمی باشد لکن منشا ان که اطلاقات است امر شرعی است و قابل رفع می باشد.
الحمدلله رب العالمین
#جلسه_سی_پنجم
#شروط_متعاقدین
@shamim_fegahat
باسمه تعالی
بقی الکلام ...
ناقلیت و کاشفیت اجازه
الف. مقتضای قاعده
اصل بر ناقلیت است زیرا معلول که همان نقل و انتقال است نباید بر جز سبب مقدم شود و مال غیر قبل از طیب نفس حلال نخواهد بود.
ب. مقتضای اخبار
براساس برخی روایات حقیقیت اجازه در بیع اکراهی و فضولی کشف است.
ادعا؛ کاشفیت مقتضای قاعده
وقتی شخص به عقد سابق فضولی یا اکراهی راضی می شود یعنی مقتضای ان عقد را طیب نفس دارد و مقتضای ان عقد نقل و انتقال از هنگام انعقاد عقد می باشد.
از طرف دیگر شارع هم عقد را به همان معنی که منعقد شده است امضا نموده است. و نحوه انعقاد عقد نقل از هنگام صدور عقد است. و آثار شرعی از همان زمان صدور عقد مترتب است. فلذا باید مطابق قاعده، قائل به کشف در اجازه شویم.
مناقشه در ادعا
مفاد عقد سابق صرف نقل و انتقال می باشد اما اینکه از زمان عقد نقل حاصل شود جزو مفاد عقد نیست. و زمان نقل جزو مفاد عقد نیست بلکه عقد از این حیث عاری است.
دلیل بر رد ادعا
زیرا مفاد بعت و قبلت عاری از زمان نقل است. و مفاد ان فقط نقل و انتقال است.
نتیجه عقد
اگر آن انشای عقد در نظر شارع موثر و تمام باشد انتقال از همان زمان انشا حاصل خواهد شد
و اگر تاثیر آن انشای عقد متوقف بر یک امر پسینی باشد انتقال از زمان آن امر پسینی حادث خواهد شد.
شاهد بر عدم زمان در مفاد بعت
نقل و انتقال در نظر شارع بعد از تجمیع شرائط نقل و انتقال است. و بعت به تنهایی موجب حدوث نقل نیست.
۱. می گوییم نقل بعد از قبلت حاصل می شود نه بعد از بعت و ایجاب. و اگر زمان نقل جزو مفاد بعت بود با صرف ایجاب باید نقل حاصل می شد.
٢. در بیع صرف و سلم و هبه، ملکیت بعد از قبض می اید پس زمان نقل جزو مفاد بعت نیست.
٣. بنابردیدگاه شیخ طوسی ملکیت در بیع لازم بعد از انقضای خیار است.
اگر بعت متضمن نقل من حین الانشا بود این شواهد ثلاثه با بعت منافات داشت و باید بعت در غیر معنای موضوع له استعمال میشد. و شارع باید در مقتضای بعت و ایجاب تبعیض قائل میشد و در این امور ثلاثه از زمان صدور عقد نمی پذیرفت و در بقیه موارد می پذیرفت.
ان قلت
بنا بر کاشفیت هم ما نمی گوئیم به صرف عقد ملک حاصل می شود بلکه عقد به وصفی که بعدا رضایت بیاید و رضایت مالک هم به اصل عقد من حین الصدور تعلق میگیرد و گویا مالک می گوید نقل از همان زمان عقد صورت بگیرد و شارع هم همین رضایت مالک را امضا کرده است.
بنابراین مقتضای قاعده کاشفیت است نه نقل. و قاعده همسوی اخبار در مساله است.
قلت
مراد از ملک، ملک شرعی است و امکان ندارد که ملکیت شرعی بر زمان حکم شارع به صحت عقد مقدم شود.
به عبارت دیگر ادله نفوذ و صحت عقد بعد از اجازه شامل عقد می شود لکن ملکیت شرعی قبل از اجازه و شمول ادله جریان دارد. این خلاف قاعده است.
البته در مباحث بیع فضولی براساس اخبار قائل به این خلاف قاعده خواهیم شد.
شاهد بر مساله
مقتضای فسخ کردن عقد این است که عقد گویا از اساس واقع نشده است و حل العقد یعنی باز کردن گره که هیچ گرهی نبوده است. لکن در فسخ می گوئیم فسخ از زمان فسخ است و از زمان متعلق فسخ که هنگام صدور عقد است نمی باشد. و برهه ی بین اصل عقد و فسخ کردن؛ برخی از آثار عقد ثابت است.
فرع
بنابر قول به کشف آیا طرف غیر مکره می تواند قبل از اینکه شخص مکره عقد را اجازه کند، فسخ نماید؟
بنا بر نقل که می تواند زیرا سبب نقل بعدا حاصل می شود لکن بنابر کشف در مباحث بیع فضولی تبیین خواهد شد.
پایان شرط اکراه
الحمدلله رب العالمین
🕌 زیارت امام حسن مجتبی و امام حسین (علیهما السلام) در روز دوشنبه
🔆اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یَا بْنَ رَسُولِ رَبِّ الْعالَمینَ
اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یَا بْنَ اَمیرِ الْمُؤْمِنینَ
اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یَا بْنَ فاطِمَةَ الزَّهْراءِ
اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یا حَبیبَ اللّه
اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یا صِفْوَةَ اللّهِ
اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یا اَمینَ اللّهِ
اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یا حُجَّةَ اللّهِ
اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یا نُورَ اللّهِ
اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یا صِراطَ اللّهِ
اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یا بَیانَ حُكْمِ اللّهِ
اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یا ناصِرَ دینِ اللّهِ
اَلسَّلامُ عَلَیْكَ اَیُّهَا السَّیِدُ الزَّكِىُّ
اَلسَّلامُ عَلَیْكَ اَیُّهَا الْبَرُّ الْوَفِىُّ
اَلسَّلامُ عَلَیْكَ اَیُّهَا الْقاَّئِمُ الاْمینُ
اَلسَّلامُ عَلَیْكَ اَیُّهَا الْعالِمُ بِالتَّأویلِ
اَلسَّلامُ عَلَیْكَ اَیُّهَا الْهادِى الْمَهْدِىُّ
اَلسَّلامُ عَلَیْكَ اَیُّهَا الطّاهِرُ الزَّكِىُّ
اَلسَّلامُ عَلَیْكَ اَیُّهَا التَّقِِیُّ النَّقِىُّ
اَلسَّلامُ عَلَیْكَ اَیُّهَا الْحَقُّ الْحَقیقُ
اَلسَّلامُ عَلَیْكَ اَیُّهَا الصِّدّیقُ الشَهیدُ
اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یا اَبامُحَمَّدٍ الْحَسَنَ بْنَ عَلِی وَ رَحْمَةُ اللّهِ وَ بَرَكاتُهُ
🔆اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یَا بْنَ رَسُولِ اللّهِ
اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یَا بْنَ اَمیرِ الْمُؤْمِنینَ
اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یَا بْنَ سَیِّدَةِ نِساَّءِ الْعالَمینَ اَشْهَدُ اَنَّكَ اَقَمْتَ الصَّلوةَ وَ آتَیْتَ الزَّكوةَ وَ اَمَرْتَ بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَیْتَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ عَبَدْتَ اللّهَ مُخْلِصاً وَ جاهَدْتَ فِى اللّهِ حَقَّ جِهادِهِ حَتّى اَتیكَ الْیَقینُ
فَعَلَیْكَ السَّلامُ مِنّى ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ عَلى آلِ بَیْتِكَ الطَّیِّبینَ الطّاهِرینَ
اَنَا یا مَوْلاىَ مَوْلىً لَكَ وَ لِآلِِ بَیْتِكَ سِلْمٌ لِمَنْ سالَمَكُمْ وَحَرْبٌ لِمَنْ حارَبَكُمْ مُؤْمِنٌ بِسِرِّكُمْ وَ جَهْرِكُمْ وَ ظاهِرِكُمْ وَ باطِنِكُمْ لَعَنَ اللّهُ اَعْداَّئَكُمْ مِنَ الاْوَّلینَ وَ الاْ خِرینَ وَ اَنَا اَبْرَءُ اِلَى اللّهِ تَعالى مِنْهُمْ
🔆یا مَوْلاىَ یا اَبامُحَمَّدٍ یا مَوْلاىَ یا اَباعَبْدِ اللّهِ هذا یَوْمُ الاِْثْنَیْنِ وَ هُوَ یَوْمُكُما وَ بِاسْمِكُما وَ اَنَا فیهِ ضَیْفُكُما فَاَضیفانى وَ اَحْسِنا ضِیافَتى فَنِعْمَ مَنِ اسْتُضیفَ بِهِ اَنْتُما وَ اَنَا فیهِ مِنْ جِوارِكُما فَاَجیرانى فَاِنَّكُما مَأمُورانِ بِالضِّیافَةِ وَ الاِْجارَةِ فَصَلَّى اللّهُ عَلَیْكُما وَ آلِكُمَا الطَّیِّبینَ🌺
@shamim_fegahat
🕌 زیارت امام سجاد و امام محمدباقر و امام جعفرصادق(عليهم السّلام) در روز سه شنبه
🔆السَّلامُ عَلَيْكُمْ يَا خُزَّانَ عِلْمِ اللَّهِ
السَّلامُ عَلَيْكُمْ يَا تَرَاجِمَةَ وَحْيِ اللَّهِ
السَّلامُ عَلَيْكُمْ يَا أَئِمَّةَ الْهُدَى
السَّلامُ عَلَيْكُمْ يَا أَعْلامَ التُّقَى
السَّلامُ عَلَيْكُمْ يَا أَوْلادَ رَسُولِ اللَّهِ
🔆أَنَا عَارِفٌ بِحَقِّكُمْ، مُسْتَبْصِرٌ بِشَأْنِكُمْ، مُعَادٍ لِأَعْدَائِكُمْ، مُوَالٍ لِأَوْلِيَائِكُمْ، بِأَبِي أَنْتُمْ وَ أُمِّي، صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ
🔆اللَّهُمَّ إِنِّي أَتَوَالَى آخِرَهُمْ كَمَا تَوَالَيْتُ أَوَّلَهُمْ، وَ أَبْرَأُ مِنْ كُلِّ وَلِيجَةٍ دُونَهُمْ، وَ أَكْفُرُ بِالْجِبْتِ وَ الطَّاغُوتِ وَ اللاتِ وَ الْعُزَّى، صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ يَا مَوَالِيَّ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ
🔆السَّلامُ عَلَيْكَ يَا سَيِّدَ الْعَابِدِينَ، وَ سُلالَةَ الْوَصِيِّينَ
🔆السَّلامُ عَلَيْكَ يَا بَاقِرَ عِلْمِ النَّبِيِّينَ
🔆السَّلامُ عَلَيْكَ يَا صَادِقاً مُصَدَّقاً فِي الْقَوْلِ وَ الْفِعْلِ
🔆يَا مَوَالِيَّ هَذَا يَوْمُكُمْ وَ هُوَ يَوْمُ #الثُّلاثَاءِ،وَ أَنَا فِيهِ ضَيْفٌ لَكُمْ وَ مُسْتَجِيرٌ بِكُمْ، فَأَضِيفُونِي وَ أَجِيرُونِي بِمَنْزِلَةِ اللَّهِ عِنْدَكُمْ، وَ آلِ بَيْتِكُمْ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ🌺
@shamim_fegahat
#جلسه_سی_ششم
#شروط_متعاقدین
@shamim_fegahat
باسمه تعالی
شرط پنجم: مالکیت یا اذن از طرف مالک
مطلب اول: تبیین شرط پنجم
یکی از شرائط متعاقدین آن است که یا مالک ثمن و مثمن باشند یا برای تصرف در جنس به عنوان بیع یا شراء مأذون از طرف مالک باشند مانند وکیل یا مأذون از شارع باشند مانند ولیّ و حاکم شرع.
یک فرع مهم از فروعات این شرط مسأله عقد فضولی است، چرا که اگر صحت بیع متوقف بر مالکیت یا إذن باشد، عقد فضولی فاقد این شرط است و باید علی القاعده باطل باشد لکن بحث از صحت یا بطلان عقد فضولی ذیل این شرط مطرح است.
ممکن است شرط پنجم را شرط لزوم بدانیم و بگوییم عقد فضولی لازم نیست.
علامه حلی
ملکیت یا مأذون بودن متعاقدین شرط صحت؟ یا لزوم؟ عقد است لذا بیع فضولی متوقف بر اجازه مالک است.
محقق ثانی به کلام علامه حلی اشکالی وارد کردهاند که شرط و فرع ذیل آن سازگار نیستند زیرا اگر بحث از شرط مالکیت یا مأذون بودن است پس باید بگویید عقد فضولی باطل است نه اینکه عقد فضولی متوقف بر إجازه مالک باشد.
مرحوم شیخ در رد اشکال محقق
لعله فی غیر محلّه. تفریع علامه صحیح است زیرا کلام در شرائط لزوم است.
اقوال فقهاء در عقد و ایقاع فضولی
میفرمایند ایقاع منعقد شده توسط فضولی باطل است. دلیل آن هم اجماع منقول از شهید اول در غایة المراد.
اما در مورد عقد فضولی هم بین شیعه و اهل سنت اختلاف است و هم بین فقهاء شیعه که در ادامه می اید
تعریف و مصادیق فضول
فضولی فرد عاقل و بالغی است که سلطه بر تصرف (ملکیت یا إذن) ندارد، هر چند غاصب باشد.
بعض اهل سنت هم در تعریف فضولی گفتهاند عاقدی که عقد را بدون إذن صاحب إذن، منعقد کند.
بعضی هم فضولی را به خود عقدی که فضولتا منعقد شده اطلاق کردهاند که مسامحه در تعبیر است.
اما بیان بعض مصادیق فرد فضول در انعقاد عقد:
1ـ عقد توسط غیر مالک صادر شده است و اذن نداشته است.
2ـ عقد نکاح دختر باکره رشیده بدون إذن ولیّ.
اینکه عقد فضولی شامل عقد نکاح هم میشود شاهدش استدلال فقهاء در فساد عقد فضولی به روایات باب نکاح باکره بدون اذن ولیّش میباشد.
3ـ راهن که مالی را نزد مرتهن گرو گذاشته است هر چند مالک است اما حق تصرف در مال مرهونه را ندارد،
4ـ عقد سفیه و امثال او مانند بیع مفلَّس بدون إذن غرماء.
5ـ بیع عبد بدون إذن مولایش
تاثیر رضایت باطنی
کیف کان
بیع فضولی از جهت وجود و عدم رضایت مالک سه حالت دارد:
حالت اول: مالک خبری از بیع فضولی نداشته و بعدا هم که مطلع شده آن را رد نموده است. اینجا روشن است که بیع باطل خواهد بود.
حالت دوم: مالک خبری از بیع فضولی نداشته و بعد از اطلاع از آن بیع را إمضاء نموده است. این صورت محل اختلاف اصلی در عقد فضولی است
حالت سوم: مالک قبل از انجام بیع فضولی باطنا به چنین معاملهای راضی بوده اما این رضایت را ابراز نکرده است. (چه فرد فضول علم به این رضایت داشته یا نداشته است.
سؤال: سؤال مهم این است که حالت سوم هم از مصادیق عقد فضولی است؟
جواب: مرحوم شیخ در جواب از این سؤال چهار مرحله بحث دارند:
مرحله اول: حالت سوم عقد فضولی است.
یک دلیل و دو مؤید
دلیل: شرط پنجم این است که عاقد یا باید مالک یا مأذون در تصرف باشد در حالی که در حالت سوم فرد عاقد با وجود رضایت باطنی مالک، سلطهای بر انجام این عقد نداشته لذا عقد او متوقف بر اجازه مالک خواهد بود و احکام عقد فضولی جاری است.
مؤید اول: فقهاء در بیان شرط پنجم ملکیت و مأذون بودن را مطرح میکنند و متفرع بر این شرط میفرمایند پس بیع فضولی بیعی نیست که از ابتدا صحیح واقع شود. و رضایت را مطرح نکردند.
مؤید دوم: پیامبر گرامی اسلام به عروه یک دینار دادند و فرمودند گوسفندی برای قربانی با آن تهیه کن و او با یک دینار دو گوسفند تهیه کرد، و در مسیر بازگشت نزد حضرت یکی از دو گوسفند را به فردی به قیمت یک دینار فروخت و نهایتا نزد حضرت رفت و یک گوسفند و یک دینار را تحویل داد و حضرت فرمودند: "بارک الله لک فی صفقة یمینک"
الحمدلله رب العالمین