در مورد تکذیب اعطای خودرو اصلاحیهای لازم است اینجا بزنم، چون برخی از دوستان این ماجرا را مستندی بر درغگو بودن مجلسیان گرفتهاند:
در ماجرای استیضاح وزیر صمت،
احمد علیرضابیگی از نمایندگان مجلس مدعی شد ۷۵ نماینده از آقای فاطمی امین خودرو شاسی بلند گرفتهاند برای پس گرفتن امضاء استیضاح!
این مطلب نیز پس از درخواست مستندات و نداشتن مستندات لازم (از سوی آقای علیرضابیگی)، توسط آقای غضنفر آبادی سخنگوی هیات نظارت بر نمایندگان تکذیب شد.
آنچه در برخی رسانهها به عنوان تکذیب انعکاس یافت اصل اعطای خودرو بود ولی این تکذیبیه در مورد اعطای خودرو برای پس گرفتن امضاء استیضاح از سوی آقای فاطمی امین بود.
بعد از چند روز آقای حسن درویشیان بازرس ویژه رئیس جمهور، هم دادن خودرو را تایید کرد هم عدم ارتباط آن با فاطمی امین و توضیح داد از دولت قبل به مرور با کاغذ بازی طی یک سال تا اواسط سال ۱۴۰۱ این خودروها داده شده است.
برخی رسانههای مخالف مجلس اصل اعطای خودرو را تیتر کردند و انعکاس دادند که در تقابل با تکذیبیه انعکاس یافته سابق بود.
در حالی که اتفاقا ادامه خبر بازرس رئیس جمهور، با اصل تکذیبیه موافق و همسو بود.
حالا هم کمیسیون اصل ۹۰ مجلس اعلام کرده به این قضیه ورود کرده و منتظر اخبار بعدی آن هستیم.
به شرح حال بپیوندید.
@sharhe_hal
دیروز حاجتی داشتیم که برای آن به گلزار شهدای تهران رفتیم. حال هوایش دقیقا مثل اردوهای راهیان نور بود، احساس میکردی شهدا بساط پهن کردهاند و دنبال مشتری هستند برای دستگیری، بر سر قبر هر شهیدی احساس میکردی شهید به استقبالت میآید همان حسی که در زیارت اول امام رضا داری، هرجای گلزار را میرفتی کلی جوان و میانسال بودند که با شهدا خلوت کرده، یکی مداحی گذاشته بود، یکی مداحی میکرد، یکی گل آورده بود و... همه تیپی هم بودند، باحجاب، شل حجاب، خیلی شل حجاب(برخیشان را موقع برگشت دیدم روسریهای شل بالای قبر شهید را نداشتند)، قطعه پنجاه قبر شهید آرمان علیوردی مثل یک زیارتگاه بود، کل قبر را انبوهی از گل پوشانده بود، باید صبر میکردی تا جایی خالی شود زیارت کنی. قبر شهید پلارک در قطعه ۲۶ که کلا جا خالی نمیشد و با فاصله زیارت کردم.
چقدر حال خوشی دارد گلزار تهران، قم و شیراز و... هم گلزار شهدایش خوب است اما تجربه گلزار شهدای تهران بسیار متفاوت از همه است، حال آن عینا حال حرم امام رضا (ع)، حال جذبه ایوان طلای نجف است.
یاد جمله شهید باکری به حاج احمد کاظمی افتاده بودم که نیستی ببینی اینجا چه جای با صفاییه خلاصه وقت کردی بیا بیا تماشا کن.
👈به شرح حال بپیوندید.
@sharhe_hal
✍️ جو مذهبی شهر آبادان دهه ۱۳۳۰-۱۳۴۰...
🔻خانم گوهر الشریعه دستغیب که از اواسط دهه ۳۰ تا اوایل دهه ۴۰ در آبادان زندگی کردهاند، در مورد جو مذهبی این شهر میگویند:
🔻 از همان روزهای اول ورودم به آبادان متوجه شدم در مناطق شرکت نفتی، مثل محلههای شیراز جو مذهبی وجود ندارد. بیحجابی و مشروب خواری اگرچه در همه شهرها رایج بود، در مناطق شرکت نفتی نمودش برایم بیشتر بود؛ چون میشنیدیم کسانی در همسایگی، گاهی دم به خمره میزنند و مشروبی میخورند. ...
تعداد کسانی که تقیدات مذهبی را رعایت میکردند بسیار کم بود و همین تعداد کم را معمولاً این و آن مسخره میکردند؛ مثلاً بعضی از همکاران آقای اسدی[شوهر ایشان] به ایشان میگفتند آشیخ (!) در حالی که او روحانی نبود. کت و شلوار میپوشید و کراوات میزد و خیلی هم تمیز و شیک میگشت؛ اما همکارانش چون میدانستند او مذهبی و اهل نماز و روزه است این طوری مسخرهاش میکردند.
از طرف دیگر در مناطق شرکت نفتی هیچ مسجدی وجود نداشت. در صورتی که در هر محله شیراز حداقل یک مسجد بود. البته در محدوده شهری آبادان وضع فرق میکرد. مساجدی وجود داشت و مردم اهل نماز و عبادت بودند؛ اما مسئله این بود که بسیاری از کارمندان و کارگران شرکت نفت و حتی بسیاری از فرهنگیان برای رفتن به آن مساجد هیچ علاقهای نداشتند و با روحانیون ارتباط برقرار نمیکردند؛ چون اساساً فضای فرهنگی جامعه بیدینی را ترویج میکرد و در شهری مثل آبادان که شهری تفریحی با مظاهر غربی بود، شدت و حدت بیشتری هم داشت. ضمنا تودهایها، از سالها قبل با فعالیتهای گسترده دین را افیون تودهها معرفی کرده بودند و جوسازی و بدگویی علیه روحانیون به قدری زیاد بود که اگر کسی اسمی از یک روحانی میبرد یا حرف از مرجعیت و تقلید میزد مسخرهاش میکردند و این طور معرفی میشد که اصلا فکر شعور ندارد.
علاوه بر کم توجهی به مذهب و تقیدات مذهبی مسائل سیاسی جامعه هم برای خیلیها اهمیتی نداشت. شاید بیشتر از همه شرکت نفتیها به مسائل سیاسی توجه داشتند. فرهنگیها به نظرم فقط یک درصدشان به این موضوع علاقهمند بودند و بین این یک درصد هم تعداد افراد مذهبی خیلی کم بود.
......
📝منبع: طیبه پاوزوکی، گوهر صبر(خاطرات گوهر الشریعة دستغیب)، چاپ اول، تهران، انتشارات سوره مهر، 1397ش، صص ۹۹-۱۰۰.
👈به شرح حال بپیوندید.
@sharhe_hal
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مقایسه رفتار مردم نسبت به روحانیت پیش از انقلاب و پس از آن.
@Manahejj
@sharhe_hal
✍️ وضعیت حجاب و تقیدات دینی دهه 1330...
🔻یک جامعه را دوجور میتوان قضاوت کرد، نگاه به ظاهر جامعه داشت یا باطن جامعه را دید.
معمول تحلیلهای رسانهای و عمومی بر اساس ظواهر جامعه است اما هنر فهم باطن یک جامعه است.
ظواهر بر باطن تاثیر گذارند اما مدتها طول میکشد تا باطن یک جامعه شکل بگیرد و یا تحت تاثیر تغییرات ظاهر باطن نیز تغییر کند.
باطن جامعه ایران هم پیش از انقلاب و هم پس از آن طی قرنها به صورتی مذهبی و معتقد به خداوند و اهل بیت شکل گرفته است، پهلوی ظاهر جامعه ایران را تغییر داد ولی به برکت قیام امام و مردم فرصت نکرد باطن این جامعه را تغییر دهد.
🎙خانم گوهرالشریعه دستغیب معلم مدرسه دخترانه در دهه ۱۳۳۰ و اوایل دهه ۴۰ در آبادان بودهاند. ایشان در مورد وضعیت حجاب و تقیدات مذهبی دختران دانشآموز میگویند:
👈 «کلاسی که به من دادند بچههای سال چهارم بودند. پنج سال در دبستان عصمت درس دادم کادر آموزشی مدرسه همه خانم و اکثر آنها بیحجاب بودند؛ اما کسی که مذهبی و محجبه بود، چه معلم و چه دانش آموز برای حجاب منعی نداشت. البته بین دانش آموزان فقط چندتایی که از نخلستان میآمدند حجاب داشتند؛ ولی حتی بین دانش آموزان بیحجاب هم عده قابل توجهی بودند که تقیداتی داشتند و ماه رمضان در زمان هوای گرم آبادان روزه میگرفتند.»
...........
📝 منبع: طیبه پاوزوکی، گوهر صبر(خاطرات گوهر الشریعة دستغیب)، چاپ اول، تهران، انتشارات سوره مهر، ۱۳۹۷ش، ص ۹۰.
👈به شرح حال بپیوندید.
@sharhe_hal
✍️ نظام اخلاق اسلامی...
🔻گاهی برخی بدون داشتن نگاه جامع از یک مساله و رابطه مسائل مختلف با یکدیگر و جایگاه هر مسأله در نقشه کلی، سراغ جزئیات میروند و گم میشوند. در اخلاق اسلامی هم ما بایست یک تصویر صحیح و درست از نظام اخلاق اسلامی داشته باشیم بعد سراغ جزئیات و آسیبشناسی و ارائه راهکار برویم.
🎙 استاد شهید مطهری در کتاب «اسلام و نیازهای زمان» خیلی خوب ساختار کلی نظام اخلاق اسلامی را توضیح میدهند:
👈 «انسان داراى غرايز مختلفى است. علماى قديم مى گفتند در انسان سه قوه اصلى هست (و گاهى چهارتا): يكى قوه عاقله (قوه عقل)، ديگر قوه شهوانى و سوم قوه غضبيه.
اينطور دسته بندى كرده بودند كه قوه شهوانى كارش جلب منافع است، انسان را وادار مىكند كه منافع خودش را طلب كند. قوه غضبيه قوه دفع است، نيرويى است كه بهطور خودكار انسان را وادار مىكند كه چيزهايى را كه براى خودش بد و مضر تشخيص مىدهد دفع كند. همينطور كه در جسم انسان قوه دفع هست، در روحش هم هست. انسان وقتى غذا مىخورد آن را مىجود. غذا وارد معده مىشود و پس از هضم، وارد رودهها شده و سپس از جدار رودهها جذب مىشود. ولى يك زوايد و فضولاتى هست كه اينها به درد بدن نمىخورد. نيروى ديگرى اينها را بيرون مىبرد. در روح هم همينطور است.
يك قوه ديگر هست به نام قوه عقل كه قوه حسابگرى است. هر قوهاى فقط كار خودش را حساب مىكند. مثلًا شهوتِ خوردن در انسان هست. آن قوهاى كه كارش خوردن است ديگر حسابى در دستش نيست، فقط احساس لذت مىكند، مىگويد فقط بايد بخورم. قوه جنسى هم هيچ حسابى در آن نيست جز آنكه بخواهد عمل جنسى انجام دهد. همچنين است قوه غضب. ولى اينها بايد حسابى داشته باشند.
بايد انسان به اين قوا يك نظمى بدهد. اگر شما يكى از قوا را آزاد بگذاريد كه كار خودش را انجام بدهد، اين آزادى دستگاه شما را خراب و فاسد مىكند. مثلًا چشم از ديدن برخى امور لذت مىبرد، ديگر حسابى در دستش نيست. زبان مىگويد من از خوردن فلان چيز لذت مىبرم، بگذار لذتم را ببرم. اما يك حساب ديگرى هست و آن اينكه تنها اين نيست كه بايد لذت ببرى؛ بعد از اين لذت بايد ببينى برسر اين اجتماع بدنى و شخصيت انسان چه مىآيد، بايد برايش نظمى قائل شد. عقل بايد بر اين بدن و بر اين شخصيت حكومت كند و به هركدام سهمى بدهد. اين، معناى نظام دادن به غرايز است.
غرض اين جهت است كه نظام دادن به غرايز يعنى سهم بندى كردن تمام غرايز تحت حكومت قوه عقل. تمام اينها سهم دارند. اتفاقاً در اخبار ما هم اينطور وارد شده است كه چشم تو حق دارد، دست تو حق دارد، شكم تو حق دارد، تمام غرايز تو حق دارند.
يكى از كارهاى دين همين است، چون عقل به تنهايى قادر نيست كه به حساب اينها برسد. دين با تكاليفى كه دارد، سهم بندىهاى اينها را مشخص مىكند. به اين امر، ما اخلاق مىگوييم. البته منحصر به اين نيست؛ يعنى اخلاق بد تنها از اين ناحيه پيدا نمىشود كه سهم يكى بيشتر است سهم ديگرى كمتر، بلكه سهم يكى را زيادتر دادن و سهم ديگرى را كمتر دادن عوارضى ايجاد مىكند. چنانكه جامعه- كه گويى الگوى بدن انسان است- اگر در آن تقسيمات طبقاتى غلط صورت بگيرد به طورى كه يكى همه چيز داشته باشد و ديگرى هيچ چيز نداشته باشد، هم آنهايى كه همه چيز دارند فاسد مىشوند و هم آنهايى كه هيچ چيز ندارند، و يك سلسله مفاسد در اجتماع از ناحيه هردو پيدا مىشود. مثلًا اولين ضرر از ناحيه آنهايى كه زيادتر از حد خودشان دارند اين است كه خودشان يك وجود عاطل و باطلى از آب درمىآيند. اگر هم خودشان در نيايند، بچههاشان عاطل در مىآيند. اينجور افراد امكان ندارد سه يا چهار نسل باقى بمانند. مفاسدى كه از ناحيه محرومين پيدا مىشود [از آنجا ناشى مىگردد كه] مىبيند كار را اين كرده، زحمت را اين كشيده، اما پولش به جيب ديگرى رفته است. چقدر كينه پيدا مىكند؟! بعد جنايت مىكند، آدمكشى مىكند، جمعيت تشكيل مىدهد، انقلاب مىكند، خونريزى مىكند.
مىبينيد يك نوكرى در يك خانه چندين نفر را مىكشد. معلوم است؛ مىبيند تمام افراد خانواده در ناز و نعمتند، خوشند، دست به دست يكديگر داده و غرق در شهوتند، البته ناراحت مىشود. اين ناراحتيها جمع مىشود مانند انبار باروت. آن وقت است كه در روزنامهها مىخوانيد فلان نوكر زن خانواده را كشت، مرد خانواده را كشت، بچه را كشت، دختر را كشت. اينها حساب نكردهاند كه جلو چشم او عياشى مىكنند.
ادامه👇
ادامه👇
عين اين قضيه در قواى نفسانى انسان هست؛ يعنى اگر انسان بعضى از قوا را سير كند و بعضى را گرسنه بگذارد، آن قواى گرسنه عليه قواى سير طغيان و قيام مىكنند و وجود اين آدم را خراب مىكنند. اينكه اسلام مىگويد حقوق تمام قوا و نيروها را ادا كنيد و بپردازيد، براى همين است. مىگويد تو مىگويى روح دارم، جسم هم دارم. روح تو حق دارد، جسم تو هم حق دارد. مىگويى من غريزه دينى دارم، احساس عبادت در من هست، شهوت هم در من هست. مىگويد حق هر دو را بايد بدهى، نه اينكه يكى را فداى ديگرى بكنى. خيال نكنى كه اگر از ناحيه شهوات نفسانى و جسمانى بكاهى و دائم به عبادت بپردازى، آن قواى شهوانى تو را آرام مىگذارد. خير، بلكه طغيان مىكند. اينكه پاپها مقيد بوده و هستند كه اصلًا ازدواج نكنند، همان محروم گذاشتن يك طبقه از طبقات جامعه بدن است. بعد ببينيد تاريخ چه جنايتها در اين مورد مىنويسد! فكر مىكنم تزار است كه مىگويند او فرزند حرام يكى از پاپها بوده است. نمىشود گفت كه آن پاپ بدجنس بوده، بلكه روشش غلط بوده است. در روزنامه نوشته بودند خانه كشيشى را كه براساس قانون كشيشى بايد هميشه محروم از ازدواج باشد، روى يك جنبه سياسى جستجو مىكردند. يك وقت ديدند در زير زمين آن يك حرمسرايى تشكيل داده و يازده زن در آنجا نگهدارى مىكرده است. عين اين جريان در بدن انسان است.
👈به شرح حال بپیوندید.
@sharhe_hal
(نقشه ی جغرافیا)
بادی وزید و دشت سترون درست شد
طاقی شکست و سنگ فلاخن درست شد.
شمشیر روی نقشهی جغرافیا دوید
اینسان برای ما و تو میهن درست شد.
یعنی که از مصالح دیوار دیگران
یک خاکریز بین تو و من درست شد.
بین تمام مردم دنیا، گل و چمن
بین من و تو آتش و آهن درست شد.
یک سو من ایستادم و گویی خدا شدم
یک سو تو ایستادی و دشمن درست شد.
یک سو همه سپهبد و ارتشبد آمدند
یک سو همه دگرمن و تورَن درست شد.
آن طاقهای گنبدی لاجوردگون
این گونه شد که سنگ فلاخن درست شد.
آن حوضهای کاشی گلدار باستان
چاهی به پیشگاه تهمتن درست شد.
آن حلّههای بافته از تار و پود جان
بندی که مینشست به گردن درست شد.
آن لوحهای گچبری رو به آفتاب
سنگی به قبر مردم غزنین و فاریاب
سنگی به قبر مردم کدکن درست شد.
سازی بزن که دیر زمانی است نغمهها
در دستگاه ما و تو شیون درست شد.
دستی بده که گرچه به دنیا امید نیست
شاید پلی برای رسیدن، درست شد.
شاید که باز هم کسی از بلخ و بامیان
با کاروان حلّه بیاید به سیستان.
وقت وصال یار دبستانی آمدهست
بویی عجیب میرسد از جوی مولیان.
سیمرغ سالخورده گشودهست بال و پر
«بر گِردِ او به هر سر شاخی پرندگان»
ما شاخههای توأم سیبیم و دور نیست
باری دگر شکوفه بیاریم توأمان.
با هم رها کنیم دو تا سیب سرخ را
در حوضهای کاشی گلدار باستان.
بر نقشههای کهنه، خطی تازه میکشیم
از کوچههای قونیه تا دشت خاوران.
تیر و کمان به دست من و توست، هموطن
لفظ دری بیاور و بگذار در کمان.
"محمدکاظم کاظمی"
.....
🔻مطلب مرتبط:
حدیث: «حب الوطن من الایمان»
@sharhe_hal
هدایت شده از آیات و روایات کاربردی غفلت شده
از جمله روایتهایی که در میان شیعیان و اهل سنت در کشورهای مختلف اسلامی، بسیار شایع است و همه به گوششان خورده است، روایت منقول از پیامبر اکرم است که: «حب الوطن من الایمان»
خیلیها هم دست و پا زدهاند بر مبنای آن سخن و قلم فرسایی کنند!
اما چنین حدیثی نه در منابع حدیثی شیعی و نه اهل سنت، وجود ندارد بلکه در برخی کتب علمای متاخر شیعه و سنی، بدون ذکر هیچ سندی آمده است.
این کلام اگر بخواهد مقابل نگاه جهان شمول و دغدغهمند برای امت اسلام و نوع بشر باشد و مرزهای جغرافیایی را در مقابل مرزهای ایمانی تقویت کند، باید به دنبال یک دسیسه شیطان و دشمنان در نشر و تبلیغ آن بود!
اسلام ضرباتی که از تعصبات قومی و قبیلگی و ملیت و کشور پرستی خورده است از کمتر دشمنی خورده است. اسلامی که دعوت به هجرت و برابری همه انسانها و لزوم دفاع از همه سرزمینهای اسلامی و هزینه کردن برای حمایت از همه مسلمین دارد، چندان با این نوع نگاهها قابل جمع نیست!
بله اگر این روایت بخواهد تقویت کننده حس خدمت به منطقه خود بدون نفی دیگران، حس دفاع از سرزمین خود، بدون انکار حق باشد، حدیث خوبی است.
اگر بخواهد به معنی رضایت انسان از انتخاب خداوند نسبت به وطن و قوم و سرزمینمان باشد، حرف خوبی است.
📌با آیات و روایات کاربردی همراه شوید.
@ayat_va_revayat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اعتراف تکان دهنده متهم پرونده شهید آرمان علی وردی.
از حقیر میشنوید بروید سر قبر مطهر این شهید عزیز، همین زیارت شاید حقی برایمان درست کرد که دستگیرمان شود.
گلزار شهدای تهران، قطعه ۵۰
@ayat_va_revayat