eitaa logo
اشعار ناب آیینی
26.8هزار دنبال‌کننده
4هزار عکس
976 ویدیو
43 فایل
✨#بِسْــــــمِ‌اللَّهِ‌الرَّحْمَـنِ‌الرَّحِيــمِ✨ ـ مدیریت: @Alihidari . تبلیغات پربازده مجموعه غدیر👇 https://eitaa.com/joinchat/1975058490C0233b308cd . . . 📳 مجموعه تبلیغاتی گسترده ایتا😍👇 https://eitaa.com/joinchat/4076535811Cc50237fe56 ـ
مشاهده در ایتا
دانلود
دیروز گفته بودند، تنش کفن ندارد بابا رسیده با سر، ولی بدن ندارد این کودک سه ساله،با اشک وآه وناله جز گوشه ی خرابه، بیت الحزن ندارد بگذار تا بسوزم، پای سر بُریده شمع دلم علاجی ، جز سوختن ندارد برخارها دویدم، آه از جگر کشیدم سه ساله دختر تو، جانی به تن ندارد دربین هجمه ی غم، یک تن نگفت باخود طفلی که داغ دیده، سیلی زدن ندارد خوردم زبس که سیلی، لکنت زبان گرفتم طفلت توان آن که ،گوید سخن ندارد یک بوسه از لبانت ،برمن ببخش ای گُل این غنچه فرصتی تا، پرپرشدن ندارد بگذار تا کنارت، این نیمه جان دهدجان میلی به بازگشتِ، سوی وطن ندارد با اشک غم«وفایی»، برلوح خاک بنویس بابا کفن ندارد، دختر کفن ندارد http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
آن شب که نگاهش به سربی بدن افتاد ناله زد ویادش زتن بی کفن افتاد فریاد زدای عمه ببین باب نکویم یکبار دگرگوشۀ چشمش به من افتاد ازنالۀ اوشد همه آفاق پرازغم آتش به سراپردۀ بیت الحزن افتاد وقتی که نگاهش به سر غرقه بخون بود چون مرغک بی بال به پرپر زدن افتاد چون شمع شب افروز شرر داشت دل او پروانه صفت سوخت وازسوختن افتاد دیدند که دُردانۀ سالار شهیدان جان دادزداغ پدر و ازسخن افتاد با داغ رقیه دل شب امّ مصائب یک بار دگر درغم ورنج ومحن افتاد دیگر مگو ازاین غم جان سوز «وفایی» بس کن که شرر بر دل هر مرد وزن افتاد http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
. ای دلبر حسین ، دلارآی اهل بیت ای ماهتاب نیمه شب های اهل بیت چادر به سر چو می بری و راه می روی هستی شبیه حضرتِ زهرایِ اهل بیت .. بر صورت حسین و ابالفضل و زینبین گلبوسه های توست مداوای اهل بیت .. اغراق نیست این که بگویم ، تو یک تنه زهرا شدی و اُمّ ابیهای اهل بیت .. کاش آن زمان که سرّ طبق آشکار شد با دیدن حسین صدایت نمی شکست .. شاعر: : درد كمر تمام توان مرا گرفت این زخم سر قرار و امان مرا گرفت بابا سرم هنوز كمی تیر می كِشد دستی رسید و روح و روان مرا گرفت تا پیش من رسید دگر مهلتم نداد انگار از سر تو نشان مرا گرفت .. می خواستم كه رو سری اَم را گره زنم گیسم كشید و نطق زبان مرا گرفت .. دانی چرا یتیم تو لُكنَت گرفته است ؟ با یك كشیده لفظِ لسان مرا گرفت ؟؟؟ شاعر: 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
🏴 اشعار __________ @shere_aeini ویران‌نشین شدم که تماشا کنی مرا  مثل قدیم در بغلت جا کنی مرا  گفتم می‌آیی و به سرم دست می‌کشی  اصلاً بنا نبود ز سر وا کنی مرا  آن شب که گم شدم وسط نیزه‌دارها  می‌خواستم فقط که تو پیدا کنی مرا  از آن لبی که دور و برش خیزرانی است  یک بوسه‌ام بده که سر و پا کنی مرا  با حال و روز صورت تغییر کرده‌ات  هیچ انتظار نیست مداوا کنی مرا  معجر نمانده است ببندم سر تو را  پیراهنت کجاست که بینا کنی مرا  وقتی که ناز دخترکت را نمی‌خری  بهتر اسیر زخم زبان‌ها کنی مرا  حالا که آمدی تو؛ به یاد قدیم‌ها  باید زبان بگیری و لالا کنی مرا  عمّه ببخش دردسر کاروان شدم  امشب کمک بده که مهیّا کنی مرا  🔸شاعر: ______________________ 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
🏴 اشعار ___________ روح بزرگش دمیده است جان در تن کوچک من سرگرم گفت وشنود است او با من کوچک من وقتی که شبهای تارم در انتظار سپیده است خورشید او می تراود از روزن کوچک من یک لحظه از من جدا نیست بابای خوبم ببینید دستان خود حلقه کرده است بر گردن کوچک من می خواستم از یتیمی ، از غربت خود بنالم دیدم سر خود نهاده است بر دامن کوچک من گفتم تن زخمی اش را ، عریانی اش را بپوشم دیدم بلند است و، کوتاه پیراهن کوچک من در این خزان محبت دارم دلی داغ پرور هفتاد و دو لاله رسته از گلشن کوچک من از کربلا تا مدینه یک دفتر خاطرات است با رد پایی که مانده است از دشمن کوچک من دنیا چه بی اعتبار است در پیش چشمی که دیده است دار الامان جهان را در دامن کوچک من آنان که بر سینه دارند داغ سفر کرده ای را شاخه گلی می گذارند بر مدفن کوچک من 🔸شاعر: ____________________ 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
🏴 اشعار __________ @shere_aeini تشنه بودم دشمنت فهمید و سقا را گرفت کودکی ساحل نشین بودم که دریا را گرفت با برادرها دلم خوش بود اکبر را زد و از نگاهم آن عزیزِ ارباّ اربا را گرفت دید من گهواره جنبان علی اصغر شدم تیر را در چله کرد و کودک ما را گرفت کودکی های مرا طاقت نیاورد آخرش پیش چشمم داخل گودال بابا را گرفت روی خاک افتادی و تاریک شد بعد از تو دشت از شب ما لذت خورشید فردا را گرفت پای نی با دیدنت خوش بودم اما برنتافت نیزه را برداشت از من آن تماشا را گرفت دید داری یاد مادر می کنی با دیدنم از تو و از عمه زینب باز زهرا را گرفت 🔸شاعر : _________________________ 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
🏴 اشعار ______ @shere_aeini عشق کاری به قیل و قال ندارد  عاشقی حرف جز کمال ندارد  شاه عشّاق که مثال ندارد  باغ او میوه‌ای کال ندارد  نخل‌های علی نهال ندارد  غیر راه علی مسیر ندیدم  داخل خانه‌اش صغیر ندیدم  سر بلندند؛ سر به زیر ندیدم  من در این خانه غیر شیر ندیدم  شیر بودن که سنّ و سال ندارد  چون شده حیدری تبار؛ رقیّه  هست اعجوبه‌ی وقار؛ رقیّه  مثل عمّه شد استوار؛ رقیّه  گرچه دیده سه تا بهار؛ رقیّه  در کمالات؛ او مثال ندارد  بر رخ او خدا نقاب کشیده  روی او پرده‌ی حجاب کشیده  جای چشمانش آفتاب کشیده  صورتش به ابوتراب کشیده  حیف در زندگی مجال ندارد  خوشی از عمر خویش دیده؟ ندیده  نازدانه‌ست ناسزا نشنیده  پابرهنه به روی خار دویده  گرچه کودک، ولی شده‌ست خمیده  او الفباش غیر دال ندارد  مثل یک شیشه‌ی بلور، شکسته  همچو خشتی که در تنور شکسته  سنگ خورده ولی غرور شکسته  زیورش را کسی به زور شکسته  نزن او با کسی جدال ندارد  بر سرش ریخت آسمان خرابه  زخم‌ها خورد از زبان خرابه  معجر پاره؛ تازیانه؛ خرابه  آه؛ پروانه در میان خرابه  جای سالم به روی بال ندارد  بین انظار رفت مسخره کردند  سر بازار رفت مسخره کردند  دست به دیوار رفت مسخره کردند  کوچه هر بار رفت مسخره کردند  معجر پاره قیل و قال ندارد  زجر ول‌کن نبود؛ حرمله می‌زد  دخترک را بدون فاصله می‌زد  گردنش را گرفت سلسله می‌زد  گفت جامانده‌ام ز قافله می‌زد  طفل ترسیده که سؤال ندارد  کنج ویرانه غصّه دور و برش ریخت  خشت‌ها بالشی به زیر پرش ریخت  دختر شاه بود و موی سرش ریخت  گریه‌ها وقت دیدن پدرش ریخت  خواهشی او جز وصال ندارد  🔸شاعر: __________________ 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
🍃🏴 زبانحال، در عزای 🏴🍃 -لطفا حق روضه ادا شود- بی تو بیتابم و بیمار! کجایی بابا؟! خسته ام از تبِ بسیار! کجایی بابا؟! آب میخواستم اما چه لگدها خوردم شدم از غصه گرفتار! کجایی بابا؟! متورم شده از ضربۂ سیلی صورت لُکنت افتاده به گفتار! کجایی بابا؟! زجرکُش کرده مرا زجر(لع)! کشیده ست به خاک شده هر بار که بیکار! کجایی بابا؟! اشک میریزم از اینکه شده سرتاسر-زخم کفِ پاهای من از خار! کجایی بابا؟! تا که دلتنگِ تو شد عمّه؛ مرا بوسید و... گفتم از داغ تو هر بار: کجایی بابا؟! ¤ مینوازند دف و یکسره می بارد سنگ ما کجا و سرِ بازار؟! کجایی بابا؟! 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
🏴 اشعار _________ @shere_aeini در میان خیمه ها زلف پریشان سوخته من خودم دیدم خم ابروی جانان سوخته وقت غارت چادرم آتش گرفت ای ماه من دست وپای بچه ها درشام هجران سوخته بارها نام تو را خواندم به زیر دست و پا حیف باباجان همین مرغ غزلخوان سوخته دستها سنگین و صورتها شبیه یاس بود بعد سیلی غنچه و گلزار و ریحان سوخته چشمهای بی حیا شد میزبان دختران ازهمان ساعت دل بی تاب مهمان سوخته یوسف زیبای زهرا چشم خودرا بازکن تا ببینی بعدتو یکسر بیابان سوخته دشمنان با هرچه میشد عمه زینب را زدند ازهمین رو سینه ام با آه سوزان سوخته خاک و خاکستر به روی عمه جانم ریختند وای از آن ساعت که قلب اهل رضوان سوخته ای سر دور از بدن نیلی تر از نیلی شدم صورت و دست کبود و چشم گریان سوخته صورت زیبای تو بالای نِی ها دیدنیست قاری قرآن من یکباره ایمان سوخته در تنور خانه خولی سرت بازیچه شد آن چنان که گیسو و لبها و دندان سوخته خون رگهای تو میریزد به دامانم ولی خوب بنگر معجر و دستار و دامان سوخته درد من با بوسه از روی تو درمان میشود حیف ای درمان دردم درد و درمان سوخته 🔸شاعر: ______________________________ 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
🏴 اشعار _________ @shere_aeini دختر اگر یتیم شود پیر می شود از زندگی بدون پدر سیر میشود هم سن و سال ها همه او را نشان دهند دل نازک است دختر و دل گیر می شود باشد شبیه مادر خود نافذ الکلام این شهر با صدایش چه تسخیر می شود فریادهای یا ابتایش چو فاطمه در سرزمین کفر چو تکبیر می شود وقتی که گیسوان سری پنجه می خورد هر تاب آن چو حلقه زنجیر می شود اصلاً رقیه نه، به خدا مَرد بی هوا با یک شتاب ضربه زمین گیر می شود هرگز کسی نگفت گلویش کبود شد این جاست روضه صاحب تصویر می شود دشمن به او نگاه خریدار می کند خوب شاه زاده بوده و تحقیر می شود فرزند خارجیست کفن احتیاج نیست بیهوده نیست این همه تکفیر می شود دادند جای غسل، تیمم تنش... چرا؟ خون از شکاف زخم سرازیر می شود 🔸شاعر: _____________________ 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
🏴 اشعار _____________ آوردمت اینجا سر بابا به سختی آخر رسیدم من به تو اما به سختی این روزها خیلی سرت بابا شلوغ است انقدر ها که می شوی پیدا به سختی گاهی به نیزه گاه در طشت طلایی یک شب بیا و بگذران با ما به سختی بوی غذای هر شب همسایه هامان آزار داده کودکانت را به سختی یادت می آید که چگونه می دویدم عمه عصایم می شود حالا به سختی چشمان من رو به سیاهی می رود حیف ای سرجدا می بینمت اینجا به سختی از آن شب زجرآور صحرای غربت بالا نمی آید نفس الا به سختی من گم شدم ای کاش پیدایم نمی کرد می لرزم از کابوس آن صحرا به سختی دور از نگاهت بی هوا با قصد کشتن تا پای جان میزد مرا بابا به سختی ما را به نام خارجی ها می شناسند بی زارم از این نامسلمانها به سختی از کوچه های سنگ دل های شامی در برده ام این جان زخمی را به سختی از بس سرم دستم دهانم درد دارد بی تاب رفتن گشته ام بی تاب سختی 🔸شاعر: ________________________ 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
🏴 اشعار _______________ ای چراغ شب شهادت من ای تماشای تو عبادت من جان من! باز بر لب آمده ای آفتابا! چرا شب آمده ای داغ تو ذره ذره آبم کرد لب خشکیده ات کبابم کرد حیف از این لب و دهن باشد  که بر او چوب، بوسه زن باشد اشک و خون، جاری از دو عین من است بوسهء من شهادتین من است گلوی پاره پاره آوردی عوض گوشواره آوردی از گلوی تو پاره تر، جگرم از سر تو شکسته تر، کمرم طفل قامت خمیده دیده کسی؟!  مثل من داغدیده، دیده کسی؟! قامت خم گواه صبر من است  گوشهء این خرابه قبر من است  نیزه بر صورتِ تو چنگ زده که به پیشانی تو سنگ زده؟ در رگ حنجر تو دیده شده  که سرت از قفا بریده شده تازیانه گریست بر بدنم  بدنم شد به رنگ پیرهنم تنم از تازیانه آزردند چادر خاکی مرا بردند آفتاب رخم عیان گردید در دو پوشش رویم نهان گردید ابر سیلی به رخ حجابم شد خون فرق سرم نقابم شد سیلی از قاتلت اگر خوردم ارث مادر به کودکی بردم شامیان بی مروّت و پستند دختران را به ریسمان بستند همه را با شتاب می بردند سوی بزم شراب می بردند من که کوچکتر از همه بودم راه با دست بسته پیمودم نفسم در شماره می افتاد در وجودم شراره می افتاد بارها بین ره زمین خوردم عمّه ام گر نبود می مردم تا به من خصم حمله ور می شد عمّه می آمد و سپر می شد بس که عمّه مدافع همه شد پای تا سر شبیه فاطمه شد 🔸شاعر: _____________________________ 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
🏴 اشعار ___________ ویرانه ام پُر می شود از عطر گیسویت با با کجا بودی...چرا خاکی شده مویت پیدا نکردم جای سالم در سرت بابا تا بوسه ای برچینم از مابِین ابرویت پرواز کردم سوی تو اما زمین خوردم این روزها زخمی شده بال پرستویت سجاده ام را پهن کردم کنج ویرانه من هم شبیه عمه ام هستم دعاگویت این است روز و شب دعایم: کاش من را باز یک بار دیگر می نشاندی روی زانویت 🔸شاعر: ______________________ 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
🏴 اشعار ___________________ @shere_aeini بی تو بابا رَمقِ بال و پَرم را بردند شادی زندگی مختصرم را بردند تا که خاموش شوم رأس تو را آوردند سود کردم تو رسیدی ضررم را بردند عوض اینکه بخوانند برایم قصّه بسکه فریاد کشیدند سَرَم را بردند بی تو هر صبح لگد بود که بیدارم کرد خوشیِ اوّل صبح و سحرم را بردند تار صوتی من از ناله زدن بسته شده غصّه ها جوهر و نای جگرم را بردند پای پُر آبله نگذاشت به نیزه برسم قدرت آمدنِ تا گُذرم را بردند نوک انگشت شناساند به من روی تو را مُشت ها سوی دو چشمان تَرم را بردند ساعد دست نحیفم وسط کوچه شکست سنگ ها رنگ سفید سِپَرم را بردند گَردنم بسکه چپ و راست شده با سیلی حالت خیره شدن از نظرم را بردند مانده مویم به زیر ناخُن زجر ای بابا گیسوی بافته تا به کمرم را بردند بین این قافله همبازی من اصغر بود نیزه ای دُزد شد و همسفرم را بردند هیچ کس مثل من از فاطمه ارثیه نبُرد روضه خوان های پریشان خبرم را بردند 🔸شاعر: _____________________________ 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
. اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم نوحه زمینه - شهادت حضرت رقیه سلام الله علیها جانم آمده جانانم آمده مهمانم جا دارد آرزویِ من بر روی دامانم جانم ببین پریشانم مضطر و گریانم تویی تو روبه‌روی من که روضه می‌خوانم بابا بابا چی آوردن به سرت؟! کجا مونده پیکرت؟! تو رو دید و دردشو از یاد برده دخترت بابا بابا رو موهات خاک و دوده دو تا گونه‌َت کبوده یتیمی برای من به خدا خیلی زوده یا اَبَتا مَنِ الّذی اَیتَمَنی یا اَبَتا مَنِ الّذی اَیتَمَنی (۴) آه از... روضه‌یِ جانانه گوشه‌یِ ویرانه با دستِ زخمی‌اَم زدم موی تو را شانه آه از... قصّه‌یِ تنهایی یوسفِ زهرایی تو رفتی و خرابه شد برای ما خانه بابا بابا رفتی و می‌سوخت حرم شکسته بال و پرم جونِ من نپرس چرا... پاره شده معجرم بابا بابا به دستام سلسله بود رو پاهام آبله بود قاتلم قهقهه یِ... خولی و حرمله بود یا اَبَتا مَنِ الّذی اَیتَمَنی یا اَبَتا مَنِ الّذی اَیتَمَنی (۴) 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
. کوری چشم یزید و شامیان خیره سر ای پدر جانم پدر گوشه‌ی ویرانه را کردم حسینیه پدر ای پدر جانم پدر جای من را اربعین خالی کنید ای زائران دست حق همراهتان جای من گویید ذکر یاحسین برسر زنان دست حق همراهتان 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
حاج مجتبی رمضانی.mp3
15.54M
🎶 | (س) 📔 گفت‌ زیباترین‌ مسافر دنیا... 👤 🏴
. امشب که محفلم زحضورت منّوراست روی منّور تو مرا مهر انور است ای باغبان که سر زده ای باسرت به من از عطر تو خرابه بهشتی معطّر است من تشنه ی وصال توبودم ، خدا گواست دیدار چهرۀ تو مرا آب کوثر است در آیه های مصحف روی توخوانده ام زخم سرت زداغ دل من فزون تراست برچهره ومحاسن غرقه به خون تو هم خون اکبر تو و هم خون اصغر است ای داده بوسه برلب تومصطفی، چرا روی لبت نشانه زچوب ستمگر است روی کبود مادر خود راکه دیده ای روی کبود دختر تو مثل مادر است اشکم وضو وقبله تو و مُهرمن لبت وقت نماز آخر والله واکبر است کردم سجودونیست قیامی پس از سجود هنگام رفتن است ونفس های آخراست با اشک خودسرود«وفایی» که ای حسین ازماتم رقیّه دلم درد پرور است 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7