eitaa logo
شعر و داستان
2هزار دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
88 ویدیو
44 فایل
مدیر کانال @rEzA1996 «ارسال اشعار» «انتقادات و پیشنهادها» ارتباط بدون ذکر نام شما: https://harfeto.timefriend.net/17368038386764
مشاهده در ایتا
دانلود
آدینه شد و در طلبت، شعر سرودم... صبحت به خوشی ای همۂ بود و نبودم! @shearvdastan
لكنت می اندازد نگاهت در زبانم دردت به جا... دردت به جا... دردت به جانم... @shearvdastan
چو چشمت هرگزم چشمی به چشمم در نمی‌آید به چشمانت که چشمم را به جز چشمت نمی‌باید @shearvdastan
شد غرق در غم روزگارت عمه جانم خیلی دلم شد بیقرارت عمه جانم در پیش چشمت زیر خنجر دست و پا زد در خاک و خون دار و ندارت عمه جانم بر روی تل، در غربتِ شام غریبان ایکاش بودم در کنارت عمه جانم تنها و بی محرم شدی دیگر ندیدی مرهم برای حال زارت عمه جانم جانم فدایت! عصرِ عاشورا به سختی دیدم گره خورده به کارت عمه جانم مانند قلبت چند جای چادرت سوخت در شعله هایِ پُر حرارت عمه جانم چشم عمو عباسمان را دور دیدند شد پیش چشمت خیمه غارت عمه جانم لعنت بر آنکه بست دست خسته ات را در بین آتش؛ با جسارت...عمه جانم بین تمام داغ هایی را که دیدی می سوزم از داغ اسارت عمه جانم! مرضیه عاطفی @shearvdastan
کتاب کهنه‌ای هستم پر از اندوه یا شاید درختی خسته در اعماق جنگل های گیلانم... @shearvdastan
دردا که هدر دادیم آن ذات گرامی را تیغیم و نمی‌بریم، ابریم و نمی‌باریم @shearvdastan
از خواب سوختن پر و از داغ خالی ام عمری به خون نشسته ی زخمی خیالی ام با هر نگاه سرد، ترک می خورد دلم دلواپس شکستن قلبی سفالی ام یک روز در هراسم و روزی پر از امید مانند چشم های تو حالی به حالی ام هرچند در ستایش باران گریستم چشم انتظار آمدن خشکسالی ام بشکن مرا رفیق! که من نیز مدتی ست چون شیشه ی شراب تو از خویش خالی ام... @shearvdastan
کشتی و سهراب در خون خفته را نشناختی بی‌وفا! سرباز بی‌جانی که می‌بینی منم! @shearvdastan
و تو آن ندای مهری همه صبح بر جهانم... @shearvdastan
اگر می‌خواهی کسی را در مورد موضوعی متقاعد کنی، بر مزایای آن تمرکز نکن؛ بلکه سعی کن به او نشان بدهی چگونه می‌تواند از مضرات آن رها شود.  📚 کتاب هنر شفاف اندیشیدن @shearvdastan
خون گریه کن به حال من ای شیشۀ شراب تنها حریف درد من این روزها فقط تویی @shearvdastan
دلتنگی عشق است که معنا شدنی نیست آغاز غروبی است که فردا شدنی نیست دور از تو تن سرد منٍ درد کشیده افتاده درختی است که برپا شدنی نیست می خندم و می گریم و درگیر جنونم این فاجعه در چشم تو پیدا شدنی نیست نامردترین حالت مردانه یک زن بغضی است فروخورده که حاشا شدنی نیست بگذار که صندوق دلم بسته بماند بعد تو اگر قفل زبان ‌وا شدنی نیست @shearvdastan