eitaa logo
آن*(فرهنگ، هنر، ادبیات)
522 دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
697 ویدیو
65 فایل
"آن": یُدرک و لا یوصف: به گفت در نیاید! 🌸لطیفه‌ای است نهانی، که عشق از او خیزد (صفحه‌ای برای اهالی فرهنگ، هنر و ادبیات) فاطمه شکردست دکترای زبان و ادبیات فارسی هیئت‌علمی دانشگاه پیام‌نور هنرجوی فوق‌ممتاز خوشنویسی ارتباط با من @fadak_shekardast
مشاهده در ایتا
دانلود
امشب از آسمان دیده‌ی تو روی شعرم، ستاره می‌بارد در سکوت سپید کاغذها پنجه‌هایم جرقه می‌کارد شعر دیوانه‌ی تب آلودم شرمگین از شیار خواهش‌ها پیکرش را دوباره می‌سوزد عطش جاودان آتش‌ها آری آغاز، دوست داشتن است گرچه پایان راه، ناپیداست من به پایان دگر نیندیشم که همین دوست داشتن، زیباست "آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔸 برخی از پرآوازه‌ترین بیت‌های الحاقیِ شاهنامهٔ فردوسی: ۱- بیت بسیار پرآوازه‌ای هست که همواره آن را از فردوسی دانسته­‌اند؛ اما بی­‌گمان و بی‌هیچ تردیدی سروده‌ی او نیست. آن بیت چنین است: «چنین گفت پیغمبر راستگوی ز گهواره تا گور دانش بجوی» این بیت را بر سر درِ بسیاری از آموزشگاه­‌ها و دانشگاه­‌ها می­‌نویسند؛ اما از فردوسی نیست و مصراع دوم آن را کسی به نام «فخر الاسلام ذاکری» در سال ۱۳۱۵ مهی (قمری) به نظم کشیده است. سراینده­‌ی مصراع نخست آن هنوز ناشناخته است. ۲- بیت بسیار آشنای: «که رستم یَلی بود در سیستان منش کرده‌­ام رستم داستان» در هیچ­ کدام از دست­‌نویس­‌های کهن شاهنامه دیده نمی­‌شود؛ حتی در چاپ­‌های غیرعلمی شاهنامه هم نمی­‌توان آن را یافت. این بیت در طومارها و مجلس­‌های نقالی و داستان­‌گویی شفاهی آمده است. کهن­‌ترین جایی که من توانسته­‌ام نشانی از این بیت بیایم، در نسخه ‌ی «طومار نقالان هفت ­لشکر» است که در سال ۱۲۹۹ مهی نوشته شده است، بی ­آن­ که در آن‌جا گفته‌شده باشد که این بیت از فردوسی است. ۳- بیت بسیار پرآوازهٔ : «بسی رنج بردم در این سال سی عجم زنده کردم بدین پارسی» در ۴ دست­ نویس از ۱۵ دست­ نویسی که پایه­‌ی ویرایش آقای خالقی مطلق بوده است، دیده می­‌شود و در ۱۱ نسخه­‌ی دیگر و نیز در دست­ نویس کهن شاهنامه­‌ی کتابخانه­‌ی «سَن­‌ژوزف» نیامده است؛ ۵- بیت بسیار گَزاینده و پَست: «زن و اژدها هر دو در خاک بِهْ جهان پاک از این هر دو ناپاک بِهْ» در هیچ دست­ نویسی از دست­ نویس‌های کهن شاهنامه دیده نمی­‌شود و بی­‌گمان از فردوسی نمی­‌تواند باشد. در برخی از دست­‌نویس­‌های نزدیک به زمان ما و نیز چاپ­‌های غیرعلمی شاهنامه، این بیت را در «داستان سیاوش» و درباره "سودابه" گنجانده­‌اند. کهن‌ترین جایی که من توانسته­‌ام نشانی از این بیت بیابم، در یکی از دست­‌نویس­‌های «گرشاسپ­نامه»ی اسدی توسی است که در سال ۸۶۰ هجری نوشته شده است. حتّی ویرایشگر «گرشاسپ­نامه» -حبیب یغمایی- هم این بیت را به حاشیه برده و شایسته ندانسته است که در متن کتاب اسدی توسی آورده شود. پیداست که این بیت از سده­‌ی نهم به این سو، زبانزد شده است. ۶- دو بیتِ: «به روز نبرد آن یَل ارجمند به شمشیر و خنجر به گُرز و کمند بُرید و دَرید و شکست و ببست یلان را سر و سینه و پا و دست»، که آن را یکی از زیباترین نمونه‌­های آرایه­‌ی ادبیِ «‌لفّ و نشر » می‌­دانند و گمان می­‌کنند که از شاهنامه است، سروده‌ی فردوسی نیست و در هیچ دست­‌نویس کهنی از شاهنامه نیامده‌است. 🔹 دلیل افزوده شدنِ برخی بیت‌های الحاقی : همواره خواست و پسند شاهنامه­‌خوان­‌ها چنین بوده است که همه­‌ی روایت­‌های ملی و پهلوانی ایران باید در کتابی به نام «شاهنامه» گردآوری شود و آن کتاب هم به نام و سروده‌ی فردوسی باشد. بر اثر چنین برداشتی است که گذشتگان ما داستان­‌ها و منظومه‌­هایی را به شاهنامه می‌افزودند که سروده‌ی فردوسی نبود. نمی­‌توان ناگفته گذاشت که بسیاری از بیت­‌های افزوده­ شده به شاهنامه، از دید ادبی، زیبا و استوارند؛ چون شمار بسیاری از کاتبان شاهنامه، مردمان خوش ­ذوق و بااستعدادی بوده‌اند که بر اثر نوشتن چندین و چندباره­‌ی شاهنامه، این توانایی را یافته ­اند که بیت یا بیت‌هایی نزدیک به سخن فردوسی، به نظم بکشند و بسیاری را به این گمان بیفکنند که آن بیت­‌ها سروده­‌ی فردوسی است. "آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
🌷برای جانبازان شیمیایی🌷 زمانه خواست تو را ماضی بعید کند ضمیر مفرد غایب کند، شهید کند شناسنامۀ درد تو را کند تمدید تو را اسیر زمین، مدّتی مدید کند به دستمال نسیم آمده‌ست این پاییز که زخم‌های اناری‌ت را سپید کند میان بقچۀ عطرش نشد که دخترِ باد سپیده‌دم گلِ زخمِ تو را خرید کند زده‌ست خیمه بر این باغ، ابری از اندوه که ردّ پای تو را نیز ناپدید کند زمانه بافت لباس عزا به قامت تو که خود تهیّۀ اسباب روز عید کند زمانه خواست که در خانقاه تاول‌ها تو را مراد کند، درد را مرید کند کنون زمانۀ شاعر چه از تو بنویسد؟ خدا نصیب غزل، مصرعی جدید کند حدیث توست اگر قصه سازد از «منصور» مقام توست اگر وصف «بایزید» کند خدا نخواست سرت را فقط بگیرد، خواست که ذرّه‌ذرّه تمام تو را شهید کند "آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
هدایت شده از فرزند ایران
10.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 چرا دهخدا فرد مهمی در تاریخ معاصر ماست؟ 🇮🇷 @farzandeIRAN_ir
"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نرگس مردم فریبی داشت ماتم می‌فروخت با همان چشمی که می‌زد زخم مرهم می‌فروخت زندگی چون برده‌داری پیر در بازار عمر داشت یوسف را به مشتی خاک عالم می‌فروخت زندگی-این تاجر طماع ناخن‌خشک پیر- مرگ را همچون شراب ناب کم‌کم می‌فروخت در تمام سال‌های رفته بر ما، روزگار شادمانی می‌خرید از ما و ماتم می‌فروخت من گلی پژمرده بودم در کنار غنچه‌ها گل‌فروش ای کاش با آن‌ها مرا هم می‌فروخت "آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
بیگانه ماندی و نشدی آشنا تو هم بیچاره من! اگر نشناسی مرا تو هم دیدی بهای عشق به جز خون دل نبود؟ آخر شدی شهید در این کربلا تو هم آیینه‌ای مکدرم از دست روزگار آهی بکش به یاد من ای بی‌وفا تو هم چندی ست از تو غافلم ای زندگی ببخش چنگی نمی‌زنی به دل این روزها تو هم ای زخم کهنه‌ای که دهان باز کرده‌ای چون دیگران بخند به غم‌های ما تو هم تاوان عشق را دل ما هرچه بود، داد چشم‌انتظار باش در این ماجرا تو هم "آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast