فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آن*(فرهنگ، هنر، ادبیات)
سلام و نور
از مسیر در راهپیمایی اربعین طریقالعلما دعاگوی همهی شما هستم.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ان شا الله بزودی سفر کربلا قسمت دل های مشتاق شود
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بیدل! به هر کجا رگِ ابری نشان دهند
در ماتمِ حسین و حسن گریه میکند
#بیدل_دهلوی
صلّی الله علیک یا اباعبدالله الحسین
#شب_جمعه
#شب_زیارتی
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
آنها که بخاطر وطن دل تبدار عزیزانشان را منتظر گذاشتند
آنها که هزاران تماس بی پاسخ از بچه هایشان داشتند
آنها که هر جور شده ،نشد که تمامشان را بریزند پای خانواده،
امام زاده های عشقی اند که بغضشان را به غرور وطن فروختند تا التماس نکنیم به خولیان زمانه.
#یاد_شهدا
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
غروب در نفس گرم جاده خواهم رفت
پیاده آمده بودم، پیاده خواهم رفت
#محمدکاظم_کاظمی
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
پس زبان همدلی خود دیگر است
همدلی از همزبانی بهتر است
#مولانا
به طرز عجیبی بچه های ما و عراقی ها همبازی و همصحبت میشوند! ساعتها بازی میکنند و میگویند و میخندند
حب الحسین یجمعنا
جاده در پیش بود و بیوقفه
سوی تقدیر خویش میرفتیم
در صفوف پیادگانِ بهشت
موج در موج پیش میرفتیم
شعرِ کشف و شهودمان در راه
غرق تصویر و فکر و عاطفه بود
وصل، ابعاد تازهای مییافت
اربعین، بهترین مکاشفه بود
تا مقام خلوص و یکرنگی
راه کم مانده بود و من مشتاق
پیِ هر گام جلوهگر میشد
کوچهباغی به ساحت اشراق
قصد کردم کمی درنگ کنم
موکب برگزیدهای دیدم
روی دیوارهای کاگلیاش
پرچم داغدیدهای دیدم
نقش خورشیدِ ترمهکوب شده
روی پرچم دل مرا میبُرد
چشمهای به خون نشستۀ او
زائران را به کربلا میبرد
بغض کردم کمی جلو رفتم
میزبان آمد و تبسم کرد
بیتکلف درست مثل خودم
عربی فارسی تکلم کرد
گفتم: اشلونک، ایها الساقی؟
- حرفها داشت در دل تنگش -
گفت: شُکراً! مرا هوایی کرد
استکانهای چای پررنگش
گوشهای دنج چای نوشیدم
غرق در بغض و حیرت و نجوا
به خودم آمدم... یکی میگفت:
«موکب اهل سنت است اینجا»
بغض آنقدر پافشاری کرد
که سرانجام گونهام تر شد
لحن نجوای من عوض شده بود
حیرتم با جنون برابر شد
سر بیتن هنوز هم بر نی
داشت آیاتی آشنا میخواند
لبِ خورشیدِ ترمهکوب شده
اهل توحید را فرا میخواند
#علیرضا_سالکی
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
44.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سلام و نور
دیشب از پیاده روی اربعین برگشتیم.
انگار خوابی شیرین بود یا رویایی که مثل برق گذشت. باورم نمیشود تمام شد!!
امیدوارم تجربه اش را داشته باشید اگر نه، حتما برایش برنامه داشته باشید.
با همه سفرها حتی سفرهای دیگر به کربلا بسیار متفاوت است.
و هدف متفاوت و مقدسی هم دارد.
قبل از رفتن تصمیم داشتم هر روز عکس و فیلم بگذارم و شما را در لحظه لحظه آن شریک کنم
اما انگار دلم سکوت میخواست! حتی برای خودم هم عکس زیادی نگرفتم چند عکس از غروب و یکی دو فیلم.
ذهن و زبانم قفل بود روی اینهمه زیبایی و عظمت.
البته از کانالها و رسانهها گزارش زیاد میبینید ولی خب #روایت_شخصی چیز دیگریست و لازم هم است.اما آدم خودش را هم میخواهد. بعضیها خیلی خوب و هنرمندانه عکس میگیرند و روایت میکنند ولی من در این دو مورد تقریبا هیچ استعدادی ندارم😄.
یک روزگاری لااقل ذوق عکس گرفتن داشتم اما الان حتی یادم میرود که میشود عکس گرفت...
بگذریم
از عکسهای همسفرانم اگر چیز خوبی دیدم ارسال میکنم.
(فکر کنم قبلا عرض کردم خدمتتون که مسیر پیادهروی ما به دلایلی از مسیر اصلی نیست. از طریق العلما میریم که نسبتا مسیر محلی است.
برای همین در عکس و فیلم ها فضای متفاوتی میبینید)
آن*(فرهنگ، هنر، ادبیات)
حب الحسین یجمعنا جاده در پیش بود و بیوقفه سوی تقدیر خویش میرفتیم در صفوف پیادگانِ بهشت موج در موج
اربعین🌺.mp3
2.77M
#دکلمه: خانم مائده موسوی
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
🔹چهل شب است...🔹
چهل شب است که پای غم تو سوختهایم
به اشک خویش و نگاه تو چشم دوختهایم
چهل شب است نفسهایمان همه آه است
پر از سکوت، پر از گریههای ناگاه است
چهل شب است که مات غروب صحراییم
چهل شب است که محو طلوع سرهاییم
چهل شب است ز دیدار آب میسوزیم
به یاد هقهق طفل رباب میسوزیم
چهل شب است خدایا و نیست باورمان
سری به نیزه بلند است در برابرمان
سرت ستاره دنبالهدار صحراهاست
همیشه در شب تاریخ شعلهات برپاست
زمین مزار شهیدان توست سرتاسر
زمانه شام غریبان توست تا محشر
مرا دلیست که چلهنشین ماتم توست
پیادهای به ره اربعین ماتم توست
امید هست مرانی ز خویش ما را هم
رِعایتی کنی إبنالسبیلها را هم
قبول کن تو دلم را که زائر آمده است
ببین کنار قدمهای جابر آمده است
تو گویی از قفس سینه خارج است دلم
میان گرد و غبار طویرج است دلم
نهاده سر به بیابان شور و عشق و جنون
دویده است به شوق فرج ستون به ستون
ولایت است و شهادت شروع و مقصد ما
مسیر زندگی ما: نجف به کربوبلا
ز جایجای جهان گِرد دوست جمع شدیم
به لطف زلف پریشان اوست جمع شدیم
#محمدمهدی_سیار
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
عشق عشق عشق عشق عشق عشق عشق عشق
این صدای پای زائران اربعینی است
#مهدی_جهاندار
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
✍️ امام صادق(ع): آیا زیاد به زیارت قبر جد ما حسین(ع) میروی؟
گفتم: راهم دور است
فرمودند: در منزلت غسل کن، به پشتبام برو و با سلام به سوی قبر حسین(ع) اشاره کن، برای تو آن زیارت نوشته میشود.
🔴 متن زیارت اربعین
✅ اَلسَّلامُ عَلى وَلِىِّ اللَّهِ وَحَبیبِهِ اَلسَّلامُ عَلى خَلیلِ اللَّهِ وَنَجیبِهِ اَلسَّلامُ عَلى صَفِىِّ اللَّهِ وَابْنِ صَفِیِّهِ
اَلسَّلامُ عَلىَ الْحُسَیْنِ الْمَظْلُومِ الشَّهیدِ اَلسَّلامُ على اَسیرِ الْکُرُباتِ وَ قَتیلِ الْعَبَراتِ
اَللّهُمَّ اِنّى اَشْهَدُ اَنَّهُ وَلِیُّکَ وَابْنُ وَلِیِّکَ وَصَفِیُّکَ وَابْنُ صَفِیِّکَ الْفاَّئِزُ بِکَرامَتِکَ
اَکْرَمْتَهُ بِالشَّهادَةِ وَحَبَوْتَهُ بِالسَّعادَةِ وَاَجْتَبَیْتَهُ بِطیبِ الْوِلادَةِ
وَ جَعَلْتَهُ سَیِّداً مِنَ السّادَةِ وَ قآئِداً مِنَ الْقادَةِ وَذآئِداً مِنْ الْذادَةِ وَ اَعْطَیْتَهُ مَواریثَ الاْنْبِیاَّءِ
وَجَعَلْتَهُ حُجَّةً عَلى خَلْقِکَ مِنَ الاْوْصِیاَّءِ فَاَعْذَرَ فىِ الدُّعآءِ وَمَنَحَ النُّصْحَ وَبَذَلَ مُهْجَتَهُ فیکَ لِیَسْتَنْقِذَ عِبادَکَ مِنَ الْجَهالَةِ وَحَیْرَةِ الضَّلالَةِ
وَقَدْ تَوازَرَ عَلَیْهِ مَنْ غَرَّتْهُ الدُّنْیا وَ باعَ حَظَّهُ بِالاْرْذَلِ الاْدْنى وَ شَرى آخِرَتَهُ بِالثَّمَنِ الاْوْکَسِ وَتَغَطْرَسَ وَتَرَدّى فى هَواهُ
وَاَسْخَطَکَ وَاَسْخَطَ نَبِیَّکَ وَاَطاعَ مِنْ عِبادِکَ اَهْلَ الشِّقاقِ وَالنِّفاقِ وَحَمَلَةَ الاَوْزارِ الْمُسْتَوْجِبینَ النّارَ
فَجاهَدَهُمْ فیکَ صابِراً مُحْتَسِباً حَتّى سُفِکَ فى طاعَتِکَ دَمُهُ وَاسْتُبیحَ حَریمُهُ
اَللّهُمَّ فَالْعَنْهُمْ لَعْناً وَبیلاً وَعَذِّبْهُمْ عَذاباً اَلیماً
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَابْنَ رَسُولِ
اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَابْنَ سَیِّدِ الاْوْصِیاَّءِ اَشْهَدُ اَنَّکَ اَمینُ اللهِ وَابْنُ اَمینِهِ عِشْتَ سَعیداً وَمَضَیْتَ حَمیداً
وَمُتَّ فَقیداً مَظْلُوماً شَهیداً وَاَشْهَدُ اَنَّ اللَّهَ مُنْجِزٌ ما وَعَدَکَ وَمُهْلِکٌ مَنْ خَذَلَکَ وَمُعَذِّبٌ مَنْ قَتَلَکَ
وَاَشْهَدُ اَنَّکَ وَفَیْتَ بِعَهْدِاللهِ وَجاهَدْتَ فى سَبیلِهِ حَتّى اَتیکَ الْیَقینُ فَلَعَنَ اللهُ مَنْ قَتَلَکَ وَلَعَنَ اللهُ مَنْ ظَلَمَکَ وَلَعَنَ اللَّهُ اُمَّةً سَمِعَتْ بِذلِکَ فَرَضِیَتْ بِهِ
اَللّهُمَّ اِنّى اُشْهِدُکَ اَنّى وَلِىُّ لِمَنْ والاهُ وَعَدُوُّ لِمَنْ عاداهُ بِاَبى اَنْتَ وَاُمّى یَابْنَ رَسُولِ اللَّهِ اَشْهَدُ اَنَّکَ کُنْتَ نُوراً فىِ الاَصْلابِ الشّامِخَةِ وَالاْرْحامِ الْمُطَهَّرَةِ
لَمْ تُنَجِّسْکَ الْجاهِلِیَّةُ بِاَنْجاسِها وَلَمْ تُلْبِسْکَ الْمُدْلَهِمّاتُ مِنْ ثِیابِها وَاَشْهَدُ اَنَّکَ مِنْ دَعاَّئِمِ الدّینِ وَاَرْکانِ الْمُسْلِمینَ وَمَعْقِلِ الْمُؤْمِنینَ
وَاَشْهَدُ اَنَّکَ الاْمامُ الْبَرُّ التَّقِىُّ الرَّضِىُّ الزَّکِىُّ الْهادِى الْمَهْدِىُّ وَاَشْهَدُ اَنَّ الاْئِمَّةَ مِنْ وُلْدِکَ کَلِمَةُ التَّقْوى وَاَعْلامُ الْهُدى وَالْعُرْوَةُ الْوُثْقى وَالْحُجَّةُ على اَهْلِ الدُّنْیا
وَاَشْهَدُ اَنّى بِکُمْ مُؤْمِنٌ وَبِاِیابِکُمْ مُوقِنٌ بِشَرایِعِ دینى وَخَواتیمِ عَمَلى وَقَلْبى لِقَلْبِکُمْ سِلْمٌ وَاَمْرى لاِمْرِکُمْ مُتَّبِعٌ وَنُصْرَتى لَکُمْ مُعَدَّةٌ
حَتّى یَاْذَنَ اللَّهُ لَکُمْ فَمَعَکُمْ مَعَکُمْ لامَعَ عَدُوِّکُمْ صَلَواتُ اللهِ عَلَیْکُمْ وَعلى اَرْواحِکُمْ وَاَجْسادِکُمْ وَشاهِدِکُمْ وَغاَّئِبِکُمْ وَظاهِرِکُمْ وَباطِنِکُمْ آمینَ رَبَّ الْعالَمینَ.
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
چند خطِ امام حسینی بخونیم ...
مهدی قزلی کتابی نوشت با عنوان «پنجرههای تشنه» که روایت اتفاقی است که شاید هر صد سال یکبار رخ میدهد. کتابی با ادبیات ساده و بیغل و غش از انتقال ضریح جدید سیدالشهدا از قم تا کربلا ...
و بعد حضرت آقا تقریظی بر این کتاب نوشتند. این چند خط را بخوانید؛
«بسماللهالرحمنالرحيم
این حسین کیست که عالم همه دیوانهی اوست
این چه شمعی است که جانها همه پروانهی اوست
اِی شعلهی فروزان، اِی فروغ تابان، اِی گرمابخش دلهای خلایق، تو کیستی با این شکوه و جلال، با این شیرینی و دلنشینی، با این هیبت و اقتدار، با این همه لشکر دل به همراه، با غلغلهی فرشتگان که در کنار موکب تو با آدمیان رقابت میکنند؟ تو کیستی اِی نور خدا، اِی ندای حقیقت، اِی فرقان، و اِی سفینةالنجاة؟ چه کردهئی در راه خدایت که پاداش آن خدائی شدن هر آن چیزی است که به تو نسبت میرساند؟ بنفسی أنت، بروحی أنت، بِمُهجَةِ قلبى أنت، و سلام الله علیکَ یومَ وُلدتَ و يومَ اُستُشهدتَ مظلوماً و یوم تُبعَثُ فاخراً و مَفخَراً.
بسیار خوب و با ذوق و سلیقه نوشته شده است و با نگاه هنرمندانه و کنجکاو و نکتهیاب. خواندم تا ۹۳/۲/۲۹»
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
انسان شناسی ۷۲.mp3
10.92M
#جهانِ_جان
#انسان_شناسی_۷۲
#استاد_شجاعی
#استاد_عالی
➖ چرا بعد از اینهمه سال دینداری، من هنوز اینقدر حسود و عصبی و پرخاشگرم ؟
➖ چرا من اینهمه از خدا کمک میخواهم، و یا به اهل بیت علیهمالسلام توسل میکنم، گرفتاریهای من حل نمیشود؟
➖ چرا حال قلب من، روز بروز بسمت خرابی پیش میرود و عبادتهای من بیتأثیر است؟
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
آن*(فرهنگ، هنر، ادبیات)
#جهانِ_جان #انسان_شناسی_۷۲ #استاد_شجاعی #استاد_عالی ➖ چرا بعد از اینهمه سال دینداری، من هنوز ای
مدتی ارسال مباحث انسان شناسی بی نظم و با تاخیر شد. عذرخواهم از دوستانی که دنبالکنندهی بحثند.
انشاء الله از امشب ارسالها متظم خواهد بود
تصویر هوایی از آرامگاه خیام نیشابور
معمار: هوشنگ سیحون؛ سال 1342
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
شیخ شهابالدین سهروردی
سمع عاریت دهد=گوش قرض دهد (گوشی برای شنیدن داشته باشد)
طرفی= مقداری، قسمتی، سهمی
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
بررسی و تحلیل ماهیت ددرد و رنج در مثنوی معنوی.pdf
3.39M
بررسی و تحلیل ماهیت درد و رنج در مثنوی معنوی
#مقاله
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
ملال محبت-AudioConverter.mp3
2.98M
گاهی گر از ملال محبت برانمت
دوری چنان مکن که به شیون بخوانمت
چون آه من به راه کدورت مرو که اشک
پیک شفاعتی است که از پی دوانمت
تو گوهر سرشکی و دردانه صفا
مژگان فشانمت که به دامن نشانمت
سرو بلند من که به دادم نمیرسی
دستم اگر رسد به خدا میرسانمت
پیوند جان جدا شدنی نیست ماه من
تن نیستی که جان دهم و وارهانمت
ماتمسرای عشق به آتش چه میکشی
فردا به خاک سوختگان میکشانمت
تو ترک آبخورد محبت نمیکنی
اینقدر بیحقوق هم ای دل ندانمت
ای غنچه گلی که لب از خنده بستهای
بازآ که چون صبا به دمی بشکفانمت
یک شب به رغم صبح به زندان من بتاب
تا من به رغم شمع سر و جان فشانمت
چوپان دشت عشقم و نای غزل به لب
دارم غزال چشم سیه میچرانمت
لبخند کن معاوضه با جان شهریار
تا من به شوق این دهم و آن ستانمت
#شهریار
#دکلمه خانم شفا مرادخانی
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
📸 پیاده روی به سمت کربلای مقدس
سال ۱۹۱۶ میلادی یعنی حدود ۱۰۷ سال پیش..
...
قابل توجه کسانی که تصور می کنند این سنت به دههی اخیر مربوط است
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
#روایت_نویسی
برایم تعریف میکرد:
تجربهی اولمان بود آمدیم پیاده روی اربعین.
بلد نبودیم.
یک ساک برداشتم و گفتم آنجا که جای لباس شستن نیست. آب کم است. خستهایم. شلوغ است. وقت نیست. هر دلیلی را که میآوردم یک دست لباس میچپاندم توش. مثل سر سفره که یک ظرف خورش همیشه اضافهتر میکشم، اینجا هم یک دست لباس اضافهتر از دلیلهایم گذاشتم.
به هر گمانی، وسیلهای توی ساک جا دادم.
ساک نبود که! دور از جانم خورجین خر بارکش بود! آن هم با صاحب بیانصافی که سه برابر بارش کرده.
یادم نبود اینبار حاملش خودمم!
خلاصه که جهاز زندگی را جمع کردیم و آمدیم پیاده روی. هر عمودی که میرفتیم انگار این کوله سنگینتر میشد! حس میکردم سر هر عمود یکی از قابلمههای چدن و مِسم را هم میگذارند توش و با حرص میگویند بیا! اینم ببر! اگه خواستی آبگوشت بپزی!
اینم ببر! اگه خواستی تهدیگ زعفرون نسوخته کامل دربیاری!!
کتف و شانه و گردن و کمر همه داشتند فحشم میدادند.
خدا رحم کرد یکی از این جعبه پلاستيکیها پیدا کردم و ادای بقیه را در آوردم. کوله را انداختم توش و دِ بکش...
همه توی راه مداحی گوش میدادند
ما صدای خِرخِر کشیدهشدن جعبهی پلاستیکی روی آسفالت!
یک جای مسیر ایستادیم برای استراحت. یک پیر مردی افغانی اشاره کرد که بیا!
رفتم جلو!
ساکهایش را که به چرخ حمل ساک بسته بود باز کرد و چرخ را جلو آورد و گفت مال شما!
گفتم: "نهههه حاج اقا. همین جعبه خوبه. کارو راه میندازه"
گفت:" نه خانم. نیت کردم بدم به شما"
خودش میخواست چکار کند؟ نمیدانم!
سوال بیراهی بود؟
بله...
در این سفر بله!
ساکها را به چرخ بستیم و مثل سفر چندمیها ادامه دادیم...
#ریحانه_ابوترابی
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
آن*(فرهنگ، هنر، ادبیات)
#روایت_نویسی برایم تعریف میکرد: تجربهی اولمان بود آمدیم پیاده روی اربعین. بلد نبودیم. یک ساک بردا
اتاق کنجی من
دل نگاره های ریحانه ابوترابی
https://eitaa.com/otaghekonji
بقیهی #روایت_نویسی های خانم ابوترابی را میتونید در کانالشون بخونید