#حضرت_فاطمه علیهاالسلام
🌺🪴🌺🪴🌺🪴🌺🪴🌺🪴🌺
جامعه، دوزخی از مردم افراطی بود
عقل، قربانی یک قوم خرافاتی بود
بشر از لطف خداوند مکدّر میشد
شرم میکرد اگر صاحب دختر میشد
اشک لالایی بیواژۀ مادرها بود
گورِ بیفاتحه گهوارۀ دخترها بود
ناگهان یک نفر این غائله را بر هم زد
«عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد»
آنکه بر شانۀ خود پرچم اسلام گرفت
دخترش فاطمه بانوی جهان نام گرفت
عشق را طبع خداوند به توصیف آورد
شَرفِ هر دو جهان فاطمه تشریف آورد
سَیِّده، مُحتَرَمه، مُمتَحَنه، حَنّانه
حانیه، عالِمه، اُم النُّجَباء، ریحانه
عطر او آمد و عالم نفسی تازه گرفت
و به یُمن قدمش نام زن آوازه گرفت
شهر با آمدنش عاطفه را باور کرد
زن به شکرانۀ او چادر شوکت سر کرد
خواست تا خیر کثیرش به دو عالم برسد
تا عقیقِ شرفُ الشمس به خاتم برسد
مادرانه به طرفداری احمد برخاست
تا ابوجهل سَرِ عقل بیاید برخاست
جلوهای کرد و دلیل زهق الباطل شد
و از آن نور سه آیه به زمین نازل شد
بیگمان بولهب آنروز پر از واهمه بود
دامن پاک خدیجه ثمرش فاطمه بود
بنویسید که معصومۀ عصمت زهراست
سند محکم اثبات نبوّت زهراست
دختری که لقب اُم اَبیها دارد
پدرش بوسه به دستش بزند جا دارد
و خداوند اگر وَاعتصموا میگوید
از کرامات نخ چادر او میگوید
سورۀ دَهر چنین گفته به مدحش سخنی
تا ابد دَهر نبیند به خود اینگونه زنی
نه فقط جلوۀ او سورۀ انسان آورد
چادرش یکشبه هفتاد مسلمان آورد
راه عرفان خداوند به او وابستهست
جز در خانۀ زهرا همه درها بستهست
زُهد با دیدن او حسِّ تفاخر دارد
قُرة العین نبی وصله به چادر دارد
همه در خدمت بانوی دو عالم بودند
ابر و باد و مه و خورشید و فلک هم بودند
فضه هم بود، ولی باز خودش نان میپخت
نان برای دل بیتاب فقیران میپخت
بارها خادمهاش گفت: به لطفت شادم
«من از آن روز که در بند توام آزادم»
فاطمه مرکز پیوند دو دریا شده بود
یعنی آیینۀ پیغمبر و مولا شده بود
غیر زهرا که به جز حق به کسی راغب نیست
اَحدی کفو علی بن ابیطالب نیست
عشق باید که پس از این سخن آغاز کند
مرتضی در بزند فاطمه در باز کند
آفتاب از افق خانهشان سر میزد
هر زمان فاطمه لبخند به حیدر میزد
کار او عشق علی بود چه خیرُالعملی
کیست خوشبختترین مرد جهان غیر علی
وقت آن شد بنویسید که حجت، زهراست
سند محکم اثبات ولایت زهراست
اولین شیعۀ بیتابِ علی، زهرا بود
که سراپای وجودش سپر مولا بود
یک جهان هم اگر از بیعت خود برمیگشت
باز هم فاطمه دور سر حیدر میگشت..
#مجید_تال
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
دوباره قسمتت باید فقط یک لقمه نان باشد
که سهم همسر و فرزندهایت بیش از آن باشد
پر از شوری همیشه، بیشتر اما زمانیکه
صدای پای بابایم بیاید یا اذان باشد
به من آموختی حتی مسیر آشپزخانه
برایم میتواند نردبان آسمان باشد
خودت دست نوازش میشوی بر اشکهای من
نمیخواهی که چشم من به دست دیگران باشد
من از این مهربانیهای بسیار تو فهمیدم
خدا باید چه اندازه صبور و مهربان باشد
بیا و شام را پیشم بمان، بد بگذران یک شب
که دریا میتواند پیش رودی میهمان باشد
#عاطفه_جوشقانیان
#مادر
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
دریایی و دل دادی یک روز به دریایی
این شد که پدید آمد از عشق تو دنیایی
هم صاحب آبی تو، هم روح حجابی تو
هم نور دل ساقی، هم مادر سقایی
شیدای شکوه تو تنها دل حیدر نیست
عالم همه مجنونند وقتی که تو لیلایی
از نور تو یا کوثر! تا کور شود ابتر
دارد دل پیغمبر، چه ام ابیهایی!
مرضیه و راضیه، ریحانه و حانیه
منصوره و مستوره، به به! که چه اسمایی
معصومهای و عصمت از نام تو میجوشد
هم کوثر و تسنیمی، هم سدره و طوبایی
باغی شده پر برکت، بهتر شده از جنت
حالا که زمین دارد، انسیه حورایی
آن روز چرا محشر نامش نشود؟ آخر
آن روز تو میآیی، ای جلوهی زیبایی!
هم دختر طاهایی هم همسر مولایی
قدر تو ولی این نیست، اینست که زهرایی
گفتند که پنهانی، اما به خدا دیدم
هر لحظه که درماندم، آن لحظه همان جایی
در خواندن تو سوزی است، با ما تو بخوان مادر!
"ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی
#قاسم_صرافان
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بی تو به سامان نرسم؛ ای سر و سامان همه تو!
ای به تو زنده همه من؛ ای به تنم جان همه تو…
من همه تو، تو همه تو، او همه تو، ما همه تو…
هر که و هر کس همه تو، این همه تو آن همه تو
من که به دریاش زدم، تا چه کنی با دل من؟!
تخته تو و ورطه تو و ساحل و طوفان، همه تو
ای همه دستان ز تو و مستیِ مستان ز تو هم
رمز میستان همه تو؛ راز نیستان همه تو
شور تو، آواز تویی، بلخ تو، شیراز تویی!
جاذبه شعر تو و جوهرِ عرفان همه تو...
#حسین_منزوی
#تصنیف
#علیرضا_قربانی
#خوشنویسی
#نستعلیق
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#شهید_حاجقاسم_سلیمانی
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
تصور میکنی این مرد، راحت حاج قاسم شد؟
نه! چون دل کند از میز ریاست حاج قاسم شد
گرفت آن کس که از نفسش گریبان، حاج قاسم بود
نفسها کم که آمد، مرد میدان حاج قاسم بود
کجا لبخند بر لب داشت؟ با دشمن؟ نه! با ایتام
کجا تسلیم شد؟ در لحظهی تکبیرهالاحرام
بله! خم شد سرش، اما نه هرجا، پای سجاده
بله! افتاده بود، افتادهای از پا نیفتاده
بله! ما اشک او را دیدهایم اما نه با خواری
نه از وحشت، نه با ذلت، نه! هنگام عزاداری
دلش دریای خون بود، از دو چشمش اشک میجوشید
لباس نوکری بود آن چه در پیکار میپوشید
بساط روضه را با دادن جانش فراهم کرد
اگر سردار شد، سر پیش اولاد علی خم کرد
قلم کردند دستش را، دلیلش را کسی پرسید؟
چرا؟ چون که برای فاطمه بر سینه میکوبید!
تنی صدچاک در غربت رها روی زمین دارد
بله! هرکس حسینی ماند، پایانی چنین دارد
نگاهش روضهی باز است، میدانی چه میگویم
وصیت کرد سرباز است، میدانی چه میگویم
همیشه بین شام و کربلا در رفت و آمد بود
ولی جایی که بغضش باز میشد زود، مشهد بود
□
مزارش را ببین! یک لحظه هم تنها نمیماند
بله! ارباب زیر بار نوکرها نمیماند
#محمدحسین_ملکیان
#شهید_حاجقاسم_سلیمانی
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
انسان شناسی ۱۶۲.mp3
10.62M
#جهانِ_جان
#انسان_شناسی_۱۶۲
#استاد_شجاعی
#استاد_پناهیان
🔺اوج عشق خدا، در نمازهای طولانی نیست /
🔺در ریاضتهای عبادی نیست /
🔺حتی در شهادت نیست /
اوج عشق خدا، کجاست؟
دست من آیا، به آن خواهد رسید؟
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
اسلام علی راه نجات است فقط
خیر دو جهان در این صراط است فقط
آزادگی و عدل علی رفت از یاد
این درد کتاب «الحیات» است فقط
#الحیات
#محمدرضا_حکیمی
#معرفی_کتاب
#کتاب_خوب_بخوانیم
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
سلام و نور و سرور
میلاد دردانهی خدا، نمونهی اعلای دختر و همسر و مادر، نمونهی اعلای انسان کامل و واصل، تجلی صفات جمالیه، فخر ائمه، زهرای مرضیه سلاماللهعلیها بر همگی هزاران بار مبارک.
بر مردان و زنان و پدران و مادران ... که ایشان الگویی منحصر به یک جنس نیست.
بر زنان و مادران وقتی مبارکتر است که چشمشان به یافتن جاپای بیبی در مسیر زنانگی و مادرانگی و زندگی و بندگی باشد.
و بر مردان وقتی در جستجوی مسیر خدمت به نبوت و ولایت و اسلام باشند.
مثل حاجقاسم، که مجاهدت کرد و آن راه نورانی را یافت و به لقاء الله رسید در حالی که از اغلب شهیدان کربلا نشانی در جسم صدپارهاش بود...
خدایا
میدانم توقع زیادی است
میدانم توان و لیاقت مجاهدت در من نیست
ولی توقعات بزرگ در برابر عظمت تو خُرد و ناچیز است...
مقدرات من را طوری بچین که به شهادت در راه تو ختم شود و نیز همهآنان که از مرگ خنثی، بیهوده و در بستر بیزارند.
بانوی آب و آیینه.pdf
7.09M
بانوی آب و آیینه.pdf
برگزیده اشعار نخستین گنگره شعر حضرت مادر
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
چو موج از سفر ماهتاب میآید
از آب و آینه و آفتاب میآید
نمیتوان چو به خورشید روبرو نگریست
به روز واقعه هم با نقاب میآید
دریچهای بگشا سوی آن طلیعۀ نور
سپیدۀ سحری با شتاب میآید
دری به باغ نبوت گشود از گل سرخ
شگفت نیست که بوی گلاب میآید
صدای فاطمه در کائنات پیچیدهست
صدا بزن که ببینی جواب میآید
گلی که سایه فتد بر تنش ز پای نسیم
چه بر سرش ز هوای خراب میآید
خطابۀ تو که خون گلوی مرغ حق است
چو آیههای خدا با کتاب میآید
فدک بهانۀ حقجویی و ارادۀ توست
خروش بر ستم چیره راه سادۀ توست
::
پدر به دست تو، گر مینهاد بوسه بهجاست
که دست پاک تو و همسر تو دست خداست...
چقدر سادگی زندگیت شیرین است
بساط خانۀ تو لیف سادۀ خرماست
تمام مَهر تو آب است و چند درهم سیم
همان که در نظرت هیچ نیست، این دنیاست
محل زندگیات یک اتاق روشن و سبز
به طول مِهر، به ابعاد پاکی و تقواست
تو آنچنان و... بیا حشر و نشر ما بنگر
اگر که شیعه بمیرد ز شرم روت رواست
خدا کند ز تو نوری رسد به باور ما
زِ مهر، سایهات افتاده باد بر سر ما..
#سیدعلی_موسویگرمارودی
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
داستان کوتاه 📚📚📚
دل و زبان
لقمان حکیم، سیاهچرده بود. کسی او را به بندگی گرفت و مدتی خدمت فرمود و از وی، آثار علم و حکمت مشاهده مینمود. روزی، خواجه به رسم امتحان وی را گفت: گوسفندی بکش و بهترین اعضای او را به نزد من آر. لقمان، دل و زبانش پیش خواجه آورد.
روزی دیگر گفت: گوسفندی بکش و بدترین اعضایش بیاور. لقمان، گوسفندی دیگر بکشت و باز دل و زبانش آورد. خواجه گفت: این چگونه است؟ گفت: هیچ چیز، بهتر از دل و زبان نیست، اگر پاک باشد و هیچ چیز، بدتر از آن نیست، اگر ناپاک باشد.
معارف اللطائف، به اهتمام محمدعلی مجاهدی، ص ۶۸.(به نقل از لطائف الطوائف، علی صفی، ص ۱۹۴.)
#داستان_کوتاه
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
شنیدید میگن "مام وطن"!
یعنی وطن مثل مادره
عکسش هم صادقه
یعنی مادر مثل وطنه
وقتی آدم بیمادر میشه غریب میشه.
شادی روح همهی مادران کوچ کرده صلواتی بفرستید.
و قدر مادران در قید حیات را بدونید، قبل از اینکه دیر بشه...
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
عشق بیپرواست، بسم الله رحمن الرحیم
هرکسی با ماست، بسم الله رحمن الرحیم
رودِ جاری از ستیغ کوههای گریهخیز
مقصدش دریاست، بسم الله رحمن الرحیم...
خون نمیخوابد، به آیات سحرخیزش قسم
خط خون خواناست: بسم الله رحمن الرحیم
خطبۀ شمشیرها را تیزتر باید نوشت
ظهر عاشوراست! بسم الله رحمن الرحیم
سینهزنها علقمهست اینجا! علمداری کنید
روضۀ سقاست، بسم الله رحمن الرحیم...
شهرتش از قلههای شرق تا اعماق غرب...
او «جهانآرا»ست، بسم الله رحمن الرحیم
مثل چشمانش که در دلها نفوذی ژرف داشت
خون او گیراست بسم الله رحمن الرحیم...
باشد! امشب اشک و امشب داغ، اما انتقام
مطلع فرداست، بسم الله رحمن الرحیم
ابرهای انقلابی! کینههاتان بیش باد!
بغض، طوفانزاست، بسم الله رحمن الرحیم
صبح نزدیک است آری در شبیخون شفق
حمله برقآساست، بسم الله رحمن الرحیم
وعدهگاه ما و ارواح شهیدان بعد از این
مسجد الاقصاست بسم الله رحمن الرحیم
#فاطمه_عارفنژاد
#حاج_قاسم_سلیمانی
#شهدای_کرمان
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
از مردمان بیسلاح کوچه و بازار
از هر کسی که دوستت دارد هراسانند
#اعظم_سعادتمند
#شهدای_کرمان
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
از خانۀ عاشقان خبر آوردند
با شوق وصال چشم تر آوردند
در راه مزار حاج قاسم بودند
ناگاه سر از بهشت در آوردند
#سیدروحالله_مؤید
#شهدای_کرمان
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast